سه شنبه, 15ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها نگاه روز پنبۀ «پنبه» ایران را زدند

نگاه روز

پنبۀ «پنبه» ایران را زدند

برگرفته از: ماهنامه‌ی صنعت نساجی و پوشاک، سرمقاله، دوره‌ی جدید، شماره‌ی 198 (دی 1388)

گفتگو با مهندس سیدحسن صدرالغروی، عضو هیات مدیره انجمن صنایع نساجی ایران

• اشاره
1 ـ پنبه پنبه ایران را زده‌اند. می‌خواهید باور کنید می‌خواهید باور نکنید. این مصاحبه، واقعیت‌هایی را برای خوانندگان از زبان فردی روشن می‌کند که از سال 1344 شمسی تا امروز در مصدر تولید و صنعت نساجی ایران است. آقای مهندس سیدحسن صدرالغروی فوق لیسانس مکانیک از دانشگاه فلوریدای آمریکا است و در شرکت‌ها و کارخانجات زیر فعالیت داشته است:
شرکت ریسندگی و بافندگی ری (چیت ری) مدیر مالی و اداری- مدیر کارخانه - 1357-1346
اتمام دوره فوق لیسانس در کشور آمریکا 1359-1358
شرکت ریسندگی و بافندگی پاکریس - مدیرعامل 1376-1360
شرکت الیاف تهران - مدیرعامل 1378-1376
شرکت صنایع مد ـ زون ـ مدیرعامل در کشور زیمبابوه آفریقا - 1381-1378
شرکت ایران ترمه - مدیرعامل 1382-1382
شرکت صنایع نساجی مادبافت - مدیرعامل
1386-1383
این خبره صنعت نساجی در فاصله سال‌های بین 1346 تا 1388 نیز دارای مشاغل و مسئولیت‌های زیر بوده است :
ـ شرکت صنایع PVC رئیس هیئت مدیره ـ 8 سال
شرکت کفش اطمینان ـ رئیس هیئت مدیره ـ 6 سال
شرکت پلی پروپیلن دلیجان رئیس هیئت مدیره  6 سال
شرکت بافته‌های کرمان ـ رئیس هیئت مدیره - 8 سال
شرکت ریسندگی و بافندگی ری ـ رئیس هیئت مدیره - 4 سال
شرکت صنایع ایران و پاکستان - رئیس هیئت مدیره 10 سال - مرکز کراچی پاکستان
انجمن صنایع نساجی ایران - عضو هیئت مدیره - 8 سال
کارخانجات نساجی بنیاد ـ مدیر گروه 4 سال
شرکت پتروشیمی اصفهان ـ رئیس هیئت مدیره 1384 ـ1382
نساجی خوی (مدیر) 1388-1384
2 - استاد آیت الله سیدمحمدکاظم عصار تهرانی در سال 1264 شمسی در تهران متولد شد و در سال 1353 شمسی در تهران دارفانی را وداع گفت. او یکی از برجسته‌ترین اساتید تهران بود. استاد دانشگاه معقول و منقول (الهیات) بود. استاد حقوق دانشگاه تهران بود. نایب التویه و مدرس مدرسه عالی سپهسالار (شهید مطهری فعلی) بود. از او نقل شده که گفته است :
«وقتی ما امتحان دفتریاری می‌کردیم یکی از سئوال‌ها این بود که وظیفه «دفتریار» چیست یکی از داوطلبان پاسخ داده بود که مهمترین وظیفه او دعاست تا سردفتر بمیرد و او جایش را بگیرد.»
3 - پنبة «پنبه» ایران را زدند. با این حرف‌ها و واقعیت‌هایی که از زبان مهندس سیدحسن صدرالغروی می‌خوانید و نیز با اخبار و گزارشات مشابهی که از نابودی تولید و واردات بی‌رویه و بی‌حساب و کتاب و ضدتولیدی که در مملکت جریان دارد می‌خوانیم و می‌شنویم حالا تنها وظیفه ما نیز «دعاست». دعا کنیم تا دشمنان تولید، دشمنان شکوفایی کار و کارگر در ایران، واردکنندگان و قاچاقچی‌های کالا بمیرند تا تولید و تولیدکننده‌ها جایشان را بگیرند.

• در دوران قدیم پنبه ایران در چه وضعیتی قرار داشته است؟ میزان تولید آن چه مقدار بوده است؟ چه وسعتی از ایران زیر کشت پنبه قرار داشته است؟
•• به طور کلی در مورد نساجی، ایران کشوری است که نساجی جزو فرهنگ و دین ما بوده است. اولین کارخانه‌هایی که در ایران شکل گرفت کارخانه‌های قالی‌بافی بوده که مادران و خواهران ما 4 نفر 4 نفر یا 3 نفر 3 نفر در هر خانه‌ای دارقالی داشتند و قالی می‌بافتند و الان هم در دنیا هنوز علی رغم اینکه هند و پاکستان و افغانستان وارد رقابت با قالی ایرانی شده‌اند ولی باز هم قالی ایرانی در دنیا حرف اول را می‌زند. همه مردم دنیا قالی خوب را با نام قالی ایرانی می‌شناسند. خیلی جای تاسف است صنعتی که جزو اولین صنایع بوده و یک موقعی از نظر تعداد پرسنل شاغل در کشور ما بالاترین آمار را به خود اختصاص داده است. صنعت نساجی هم جزو اولین صنایع در کشور ما بوده است. از نظر مالی و درآمدزایی و اشتغالزایی صنعت نساجی بعد از صنعت نفت جزو صنعت دوم در ایران بوده است. الان به درستی برای خود ما هم که هر کدام 40 تا 50 سال در این کار هستیم مشخص نیست که آیا سیاست دولت در این است که صنعت نساجی را نگه دارد یا بنابر این است که تمام صنایع نساجی را حذف کنیم و تمام نیازهای مردم خودمان را از طریق واردات جبران کنیم.
جداً این جزو اولین وظایف هر دولتی می‌تواند باشد تا به این سئوال بنده جواب بدهد. صنعت نساجی ایران به درستی جایگاهش مشخص نیست آیا واقعا صنعت نساجی قرار است بماند یا قرار است نابود شود. اگر قرار است بماند عملکرد دولت‌ها در این زمینه خلاف هدف است. عملکرد دولت‌ها در جهت حذف صنایع نساجی در ایران است. شواهد نشان می‌دهد که قرار نیست صنعت نساجی در ایران بماند شواهد این طور گواهی می‌دهد که اراده بر این است که صنعت نساجی ورشکسته شود و به جای تولیدات نساجی واردات نساجی داشته باشیم. اما اگر قرار است صنعت نساجی حذف شود و واردات جای تولید را بگیرد دولت این موضوع را به ما تولیدکنندگان نساجی بگوید تا ما هم تصمیمات لازم را بگیریم. اگر دولت ترجیح می‌دهد که به تولید پیکان و پراید و پژو بیش از تولید نساجی بها بدهد تکلیف ما تولیدکنندگان را روشن کند تا ما هم پی‌کار خودمان برویم.

• این سئوال را چرا از مقامات دولتی نمی‌پرسید
•• بله. از دولتی‌ها هم همین سئوال را می‌پرسیم. آنها حرف‌هایی را که با ما می‌زنند تفاوت می‌کند با اعمالی که دور از چشم ما انجام می‌دهند. با ما صحبت از ادامه صنعت نساجی می‌کنند، صحبت از گسترش صنعت نساجی می‌کنند، با ما صحبت از ماندگاری نساجی می‌کنند ما همین دو هفته پیش خدمت آقای وزیر صنایع بودیم ایشان با احساسات خیلی زیادی از صنعت نساجی صحبت می‌کردند. با احساسات تام و کمال از صنعت نساجی به عنوان شاهراه حل مشکل اشتغالزایی صحبت می‌کردند.

• آخه وزیر که احساسات نباید به خرج بدهد وزیر باید عمل کند.
•• بله. باید عمل کند. من هم همین نکته را می‌خواهم عرض کنم آن چیزی را که به ما می‌گویند با آن عملی که در نهایت انجام می‌شود کاملا معکوس است. پنبه ایران به درستی اسمش طلای سفید است. واقعا وقتی صحبت از طلای سفید می‌کنیم حقیقت دارد اگر یک روزی نفت نداشته باشیم می‌توانیم پنبه را جایگزین نفت کنیم.

• شعار نمی‌دهید! واقعا پنبه می‌تواند جایگزین نفت شود؟
•• بله. در سال 1354، 1355 ما 254 هزار تن تولید پنبه داشتیم. این آمار در همه جای دنیا ثبت شده است. آن موقع مصرف پنبه ایران 70 هزار تن بود، بقیه‌اش را صادر می‌کردیم. زمانی که من در حدود 20 سال پیش مدیر گروه صنایع نساجی بنیاد بودم در همان زمان ما 600 تن پنبه به اندونزی صادر کردیم. منظور این است که تا 20 سال پیش ایران جزو صادرکنندگان پنبه بود. اگر دولت‌ها برای پنبه، کار می‌کردند، سرمایه گذاری می‌کردند، به کشاورزان آموزش می‌دادند، امروزه ما واردکننده پنبه نبودیم، صادرکننده بودیم. ما در گذشته سازمان پنبه و دانه‌های روغنی داشتیم این سازمان هم اکنون تقلیل پیدا کرده به حوزه یک مدیرکلی که حبوبات و برنج و پنبه را با انواع و اقسام مشغله‌های دیگر عهده‌دار است. در کشورهایی که پنبه کاشت می‌شود برای پنبه یک وزارتخانه گذاشته‌اند. وزارت پنبه دارند.

• اسم ببرید برای من مهم است بدانم چه کشورهایی وزارت پنبه دارند؟
•• ازبکستان بغل گوشمان وزارت پنبه دارد. 900 هزار تن تولید پنبه دارد. به شدت با انضباط و علمی کار می‌کنند. هر سال یک نمایشگاه بین‌المللی پنبه می‌گذارند و به بهترین قیمتی که ممکن است پنبه را می‌فروشند. پاکستان هم وزارت پنبه دارد. 2001 هزار تن تولید پنبه دارد. خیلی پیشرفته هم عمل می‌کند. حتی یک کیلو پنبه را اجازه صادرات نمی‌دهد. همه تولید پنبه‌اش را تبدیل به نخ می‌کند و نخ را تبدیل به پارچه می‌کند. زیمبابوه. خیلی جالب است زیمبابوه وزارت پنبه دارد ما نداریم. من از بنیانگذاران کارخانه پنبه در زیمبابوه هستم. شش هزار نفر ما در کارخانه پنبه زیمبابوه که وزارت جهادسازندگی وقت آن را تاسیس کرد کارگر و کارمند داشتیم. تمام دارایی ارزی کشور زیمبابوه معادل 150 هزار تن پنبه محلوج است.

• چند سال زیمبابوه بودید؟
•• 4 سال زیمبابوه بودم. در آنجا کارخانه‌ای ساخته‌ایم مربوط به جهادسازندگی، 77 درصدش متعلق به جهاد است بقیه‌اش به دولت زیمبابوه مربوط است. دوره آقای مهندس سعیدی کیا بود.

• من یک سئوال دارم، چطور شما می‌توانید بروید زیمبابوه موفق شوید کارخانه‌ای با 6 هزار کارگر و کارمند احداث کنید، اما در ایران ناموفق هستید؟
•• در ایران شما باید فقط بدوید و فریاد بزنید، کسی هم گوشش بدهکار نیست. ما در زیمبابوه هر 15 روز یک بار با وزیر تولیداتشان جلسه داشتیم مشکلاتمان را به او منتقل می‌کردیم و سریع هم به مشکلات کارخانه عظیم پنبه رسیدگی می‌شد. وقتی با وزیر تولید زیمبابوه بر سر یک مسئله به توافق می‌رسیدیم کاملا مطمئن بودیم که مسئله حل است اما در ایران این طور نیست. من عضو هیئت مدیره انجمن صنایع نساجی ایران هستم. از ما مشورت می‌خواهند اما به نظرات ما توجه نمی‌کنند. ما در داخل ایران نمی‌توانیم 100 تن پنبه یک جور یک رنگ و با یک کیفیت به دست بیاوریم.

• نظرخواهی دولت از انجمن صنایع نساجی ایران و خبرگان صنعت نساجی تشریفاتی و سرکاری نیست چندین سال است که از شما طرح می‌خواهند برنامه می‌خواهند نظر می‌خواهند با شما جلسه می‌گذارند اما روز به روز از تولید پنبه کاسته می‌شود پنبه نابودتر می‌شود و در مقابل میلیونها متر پارچه و نخ و سایر محصولات نساجی را وارد می‌کنند شما را یک مقدار سرکار نگذاشته اند !
•• چرا. صددرصد. اصلا یک مقدار هم نه، صددرصد ما را سرکار گذاشته‌اند.

• آخر چطور می‌شود از آدم نظرخواهی کنند ولی عمل نکنند.
•• من هم اعتقاد دارم ما را سرکار گذاشته اند. چرا کشوری که در سال 1355، 254 هزار تن پنبه محلوج داشته است و حالا واردکننده هستیم. دولت وظیفه نظارت و راهنمایی دارد وظیفه ارشادی دارد. در این کشور سازمان پنبه و دانه‌های روغنی تقلیل پیدا می‌کند به یک حوزه مدیرکلی با هزار و یک گرفتاری. نتیجه انحلال سازمان پنبه این است که من عرض می‌کنم. 15 سال پیش بنده مدیر گروه نساجی بنیاد مستضعفان بودم. 200 تن پنبه فرستادیم به اندونزی به ما اعلام کردند ناخالصی داخل پنبه است. رفتیم اندونزی 100 هزار دلار خسارت دادیم به دلیل اینکه پنبه‌ها آفت زده بود. وقتی سازمان پنبه منحل شود نتیجه‌اش نابودی تولید پنبه و نیز افت تولید کیفی و بهداشتی پنبه می‌شود. صدای ما به جایی نمی‌رسد.
من نمی‌دانم چه کسی باید جلوی نابودی صنعت پنبه ایران را بگیرد. من یک بچه شهرستانی بودم آمدم تهران اسم خیابانهای تهران را نمی‌دانستم. رفتم جلوی کارخانه چیت‌سازی ری هنوز 100 متر مانده به کارخانه مرا استخدام کردند. از سال 1344 وارد چیت‌ری شده‌ام امروز دارم به صنعت نساجی کمک می‌کنم. من مهندس مکانیک هستم اما جذب نساجی شدم. مرا قاپیدند. اما امروز هزاران نفر مثل من بیکار هستند. دکتر و مهندس بیکار داریم. بین فارغ التحصیلان نساجی صنعت نساجی مشهور شده به گداخونه.

• آقای مهندس ! این که چاره کار نیست ما هی فریاد بزنیم، تولید خوابیده، پنبه نابود شد، دولت و شبه دولتی‌ها واردات بکنند چادر مشکی وارد کنند پارچه وارد کنند نخ وارد کنند. آخرش چی؟
•• شما سئوال خوبی کردید اما از یک نکته غافل هستید. مردم ما توجه ندارند و امروز هیچ کس به این نکته توجه نمی‌کند. وحشت ما از این است که پنبه مثل نفت نیست. هر کشوری یک مقدار محدودی پنبه دارد. در آینده ما به بن بست می‌رسیم. همین ازبکستان تولید محدودی دارد. ما با آقای رفیق دوست به ازبکستان سفر کردیم و از نزدیک شاهد فعالیت‌های صنایع نخ و پنبه ازبکستان بودیم. ازبکها در صنعت پنبه خیلی پیشرفت کرده‌اند مخصوصا در این 10 سال اخیر.

• چطور ازبکها در عرض 10 تا 15 سال اینقدر پیشرفت کرده‌اند و ایران در عرض همین 10 تا 15 سال کاملا عقب گرد داشته است. کاملا در جهت خلاف تولید حرکت کردیم. هی واردات کردیم. هی واردات واردات واردات...
•• برای اینکه ازبکها مثل ایرانیها نفت ندارند. ازبکها 900 هزار تن تولید پنبه در سال دارند. 900 هزار تن پنبه محلوج می‌شود یک میلیارد و 500 هزار دلار. با این یک میلیارد و 500 هزار دلار ارز باید کشورشان را اداره بکنند. تمام درآمد ارزی شان همین پنبه‌ای است که می‌فروشند. پنبه می‌تواند جایگزین نفت ما بشود اگر دولت ایران راه درستی برود. نگرانی من از این است همین صنعت نساجی نیمه جان که چیت و چلوار مردم ما را می‌دهد، ترسم از این است که همین مقدار پنبه را هم دیگر نتوانیم تولید کنیم و در آینده نزدیک حتی واردکننده چیت و چلوار و ملحفه و... هم بشویم. با این روندی که داریم پیش می‌رویم چند سال آینده حتی یک تن پنبه هم نخواهیم داشت. به مشکل صنایع نساجی باید هیئتی ویژه از بالاترین مقامات دولتی رسیدگی کنند و بگویند چه شد که پنبه ایران به اینجا رسید. وزیر باید پاسخگو باشد. وزرا باید پاسخگو باشند. دولت و در راس دولت باید پاسخگوی نابودی صنعت پنبه ایران باشد.
با این روندی که ما پیش می‌رویم تا 5 سال آینده صنعت پنبه ایران کاملا در شرف نابودی قرار خواهد گرفت. باید جلسه ویژه گذاشته شود.

• شما صددفعه تا حالا جلسه با سران دولت گذشته‌اید و نتیجه نگرفته‌اید این جلسه هم می‌شود جلسه صدویکم. باز هم نتیجه نخواهید گرفت. چون آنها دانستنی‌ها را می‌دانند. قرار است تولید متوقف و واردات آزاد باشد. شما چه خواهید کرد؟
•• شما بفرمائید چه کنیم. ما جز اینکه درخواست جلسه کنیم و خواهش کنیم نگذارند صنعت پنبه ایران نابود شود کار دیگری از دست ما ساخته نیست.

• شما خط جاسوسی صنعتی در این ماجراها نمی بینید؟
•• من در کل کشور می‌بینم کشور از حالت تولیدی دارد خارج می‌شود و مثل کویت و امارات دارد واردکننده صرف می‌شود. مختص پنبه نیست. تمایل به توقف تولید و گسترش واردات است. پنبه هم مثل چادر مشکی. چادر مشکی هم مثل پنبه. اجازه تولید نمی‌دهند.

• در مورد تولید و توقف تولید چادر مشکی بیشتر توضیح بدهید. چرا نگذاشتند چادر مشکی در ایران تولید شود. چه کسانی هستند که می‌توانند جلوی تولید چادر مشکی در ایران را بگیرند و هرچقدر هم دلشان بخواهد چادر مشکی وارد کنند.
•• من زمانی که در بنیاد مستضعفان بودم در دوره آقای محسن رفیق دوست ما دو تا کارخانه ساختیم یکی به نام «حجاب شهرکرد» و دیگری «حجاب یزد».
اولی را در نطفه خفه کردند، حجاب شهرکرد درست شد.

• «حجاب یزد» چرا در نطفه خفه شد
•• آمدند گفتند اول حجاب شهرکرد را بسازید بعد بروید سراغ «حجاب یزد». دو تا کارخانه را با هم شروع نکنید.

• چه کسی این حرفها را به شما زد؟
•• در وزارت صنایع به ما گفتند. ما حجاب شهرکرد را راه‌اندازی کردیم تا رسیدیم به مرحله بهره برداری یک مرتبه متوجه شدیم 3 میلیون متر پارچه چادر مشکی وارد کرده‌اند.

• چه کسانی 3 میلیون متر پارچه چادر مشکی وارد کردند کی وارد کرد؟
•• تاجرها.

• مگه تاجر می‌‌تواند یک مرتبه 3 میلیون متر پارچه چادر مشکی وارد کند. مگر مملکت اینقدر بی در ودروازه است که چند تاجر بیایند و 3 میلیون متر پارچه چادر مشکی وارد کنند شما یک چمدان جنس می‌خواهی وارد فرودگاه کنی 100 دفعه تفتیش می‌کنند چطور 3 میلیون متر پارچه چادر مشکی وارد کشور می‌کنند؟
•• این سئوال را از من نپرسید

• آقای رفیق دوست مدیر توانا و قدرتمندی بود چرا هیچ اقدامی نکرد تا جلوی توقف تولید چادر مشکی در ایران را بگیرد چرا هیچ اقدامی برای جلوگیری از واردات بی‌رویه چادر مشکی نکرد چرا اجازه داد کارخانه «حجاب شهرکرد» را تعطیل کنند؟
•• آقای رفیق دوست برای تولید این مملکت خیلی زحمت کشید. حجاب شهرکرد در آستانه تولید ضربه خورد. آقای رفیق دوست تمام زحمت و تلاش خودش را به خرج برد. او به شدت مدافع ایجاد کارخانه و تولید در کشور بوده و هست. با هر نوع واردات مخالف بوده و هست. اما او یک نفر است. مجموعه نظام باید به ایده و تفکر آقای محسن رفیق دوست برسند.
حجاب شهرکرد به تولید چادرمشکی هم رسید. خط تولید حجاب شهرکرد را تغییر دادند.

• الان کارخانه حجاب شهرکرد چی تولید می‌کند؟
•• روپوشی لباس و برخی پارچه‌های مصرفی را تولید می‌کند.
• شما برای جلوگیری از این دست واردات و جلوگیری از نابودی کارخانجات نمی‌توانید با وزارت بازرگانی هماهنگی به عمل آورید. به آنها بفهمانید که ما خودمان داریم چادر مشکی تولید می‌کنیم و اجازه ندهند چادر مشکی وارد شود.
•• ما می‌توانیم با آنها جلسه بگذاریم. اما آقایان هم مشکلاتی از نظر WTO دارند. از نظر تجارت جهانی.

•20 سال پیش که چنین مسایلی نداشتیم.
•• مملکت ما دارد مملکت بازرگانی می‌شود.

• با WTO چرا پاکستانی ها مشکل ندارند چرا ازبکها مشکل ندارند. چرا WTO برای دیگران مادر است و برای ایران زن بابا.
•• مگر سایر کشورها عضو سازمان تجارت جهانی نیستند چرا تولیداتشان ضربه نمی خورد اما در ایران به بهانه عضویت در سازمان تجارت جهانی تمام تولید را دارند نابود می‌کنند.
اینها سئوالهای خوبی است. اما من نمی‌توانم جوابی بدهم.

• خوب ! چرا جواب نمی‌دهید
•• من هم همین سئوالات را دارم. من هم سئوال می‌کنم چرا وقتی ما وارد کشور کانادا می‌شویم چمدان ما را می‌گردند و از چمدان همسر بنده دو عدد پیراهن را درمی‌آورند و بابت آن دو پیراهن از همسر بنده عوارض گرفتند. در فرودگاه کانادا. کانادا ظاهرا از کشورهای به اصطلاح آزاد است. همسر بنده نتوانست 2 عدد پیراهن را به کانادا ببرد و از او بابت همین 2 عدد پیراهن عوارض گرفته‌اند. جنسی که شما می‌توانید وارد کانادا بکنید معادل 250 دلار است تازه اگر 10 روز بخواهید آنجا اقامت داشته باشید. اگر بیشتر از 250 دلار جنس داشته باشید در کانادا از شما گمرک می‌گیرند.

• عمدا سئوالم را تکرار می‌کنم. آیا انجمن صنایع نساجی ایران با وزارت بازرگانی همکاری و تعامل دارد یا نه؟
•• ما تعاملمان با وزارت صنایع است.

• خوب ! شما هر چه تولید کنید وزارت بازرگانی واردات می‌کند این دور تسلسل تولید ـ واردات ادامه خواهد داشت تا یکی از این دو نابود و حذف شوند. یا تولید باید بماند یا واردات. من بدو... واردات بدو...
•• ما فقط می‌توانیم با وزارت صنایع رابطه داشته باشیم. وزارت بازرگانی اساسا کاری به کار ما ندارد. هیچ توجهی هم به دغدغه‌های تولیدکنندگان ندارد. وزارت صنایع مشکلات را به وزارت بازرگانی منعکس می‌کند.

• شما از کجا می‌دانید که وزارت صنایع مشکلات را به وزارت بازرگانی منتقل می‌کند وقتی عملا مشکلات تولید وجود دارد چگونه شما ادعا می‌کنید که وزارت صنایع مشکلات را به وزارت بازرگانی منتقل می‌کند؟
•• حرف شما درست است. هم اکنون نخ از هند وارد می‌شود با قیمت‌های باورنکردنی. زیر قیمت کشور هند نخ در ایران فروخته می‌شود. نخ 30 شانه شده هند بازار ایران را اشباع کرده است. کارخانه‌هایی که در ایران این نخ را تولید می‌کردند مثل کویر ریس در اراک متوقف شده‌اند. این موضوع بسیار مشکوکی است.

• اینها را چرا به مسئولین وزارت صنایع گزارش نمی‌کنید؟
•• ما مرتب گزارش می‌دهیم. مرتب جلسه می‌گذاریم. حل مشکلات فقط به دست وزیر صنایع نیست. وزیر بازرگانی و... هم باید دخیل بشوند تا مشکل حل شود. دولت باید یک دهم اهمیتی را که برای تولید پیکان و پراید و پژو و... قائل است برای نساجی هم قائل باشد.

• هند زیر قیمت جهانی به ایران نخ وارد می‌کند آیا ایرانیها می‌توانند زیر قیمت کارخانه جنسی را به هند وارد کنند؟
•• ما نمی‌توانیم. عجب سئوالی کردید. اصلا نمی‌توانیم.

• چرا هندی‌ها می‌توانند اما ایرانیها نمی‌توانند؟
•• این سئوالها را بارها و بارها در جلسات انجمن نساجی از خودمان کرده‌ایم از مسئولین کرده‌ایم جوابی نشنیده‌ایم. دستهایی در کارند تا عمدا صنعت نساجی در ایران را نابود کنند. دشمنان داخلی و خارجی دست به دست هم داده‌اند و دارند تیشه به ریشه صنعت نساجی ایران می‌زنند.

• آقای مهندس چند سال چیت سازی ری بودید
•• 14 سال. سال 44 تا 56 بعد برای فوق لیسانس به خارج از کشور رفتم.

• چیت ری چرا ورشکسته شد؟
•• چیت سازی ری یک دانشگاه بود. سوء مدیریتها چیت سازی ری را ورشکسته کرد.

• شما رئیس بخش صنایع نساجی بنیاد مستضعفان بودید چرا اعمال مدیریت نکردید چرا اجازه دادید چیت سازی ری نابود و ورشکسته شود؟
•• من از سال 1375 تا 1378 مدیر گروه صنایع نساجی بنیاد بودم تلاش کردیم. بنیاد خیلی کارخانه داشت. جهان چیت کار می‌کرد چیت ری کار می‌کرد قرقره زیبا کار می‌کرد.

• الان کار نمی‌کنند؟
•• خیر. تفاوت دیدگاه در بنیاد مستضعفان به وجود آمده است. آقای رفیق دوست معتقد بود بنیاد باید در هر شهری یک کارخانه احداث کند اما مسئولین بعد از آقای رفیق دوست معتقدند که تمام کارخانجات بنیاد باید متوقف تعطیل منحل و فروخته شوند. پول می‌دهند و کارگران را بازخرید می‌کنند.
تفکر آقای رفیق دوست، تفکر تولیدی بود. شعار رفیق دوست این بود : در هر شهری بنیاد باید یک کارخانه داشته باشد. الان در بنیاد بستن کارخانه‌های نساجی برای مدیران یک امتیاز است.

• دقیقا منظورتان همین الان است.
•• بله. بله. همین الان بستن کارخانجات نساجی برای مدیران بنیاد یک امتیاز است. ما در دوره آقای رفیق دوست، پاکریس را ساختیم، نساجی دلیجان را ساختیم، نساجی کرمانشاه را ساختیم و نساجی کرمان را ساختیم. آن موقع تقویت می‌شدیم سیاست این بود که کارخانه و تولید گسترش پیدا کند. الان پول به مدیران می‌دهند تا بروند کارخانه ها را تعطیل کنند و کارگران را بازخرید کنند.

• چرا انگیزه شان از این کارها چیست؟
•• از خودشان بپرسید. چیزی که الان مدنظرشان نیست اشتغال و تولید است.

• من در ماه مبارک رمضان (شهریورماه) با مهندس بصیری دبیر انجمن نساجی ایران مصاحبه داشتم و ایشان در آن مصاحبه خبر فروش نساجی مازندران به یک سرمایه‌دار ترک را دادند ترک‌ها از مشکلات ما خبر دارند یا ندارند اگر خبر دارند چطور می‌آیند و کارخانه نساجی مازندران را تحویل می‌گیرند و می‌خرند اگر خبر ندارند چطور می‌شود دولت ترکیه یا سفارت ترکیه اجازه بدهد اینها اینطور فریب بخورند و کارخانه‌ای را بخرند که سود ندارد و دهها مشکلی را دارد که شما و امثال شما مرتب از آنها یاد می‌کنید قطعا سرمایه‌دار ترکی که آمده نساجی مازندران را خریده با سفارت و وزارت خارجه ایران مشورت کرده تاجر قبل از خرید نساجی رایزنی‌های لازم را کرده و آمده نساجی مازندران را خریده. چرا ترک‌ها می‌توانند در قائم شهر تولید بکنند اما شما ایرانی‌ها نمی‌توانید و نتوانستید.
•• در این باره ما سه جلسه مهم در انجمن صنایع نساجی ایران داشتیم. آن کاری که ترک‌ها با نساجی مازندران انجام دادند هیچ نیازی به اطلاعات و سفارت ترکیه و رایزنی و از این قبیل کارها ندارد. اینها یک معامله‌ای را انجام دادند که به هر آدم معمولی هم پیشنهاد می‌شد آن کار را می‌کرد. دولت به این سرمایه‌دار ترک گفته بیا و اجازه داشته باش 300 میلیون دلار از صندوق ذخیره ارزی به نام خودت گشایش اعتبار بکن و بعد یک سوم از این پول را بیاور و در نساجی مازندران سرمایه گذاری کن.

• این سرمایه‌دار ترک پسرخاله کدامیک از مسئولین ما هست !
•• نمی‌دانم. گاهی اوقات در کشور ما کارهای خیلی عجیب و غریبی صورت می‌گیرد.

• چرا این کارخانه را به انجمن صنایع نساجی ایران ندادند؟
•• ما هم با شما همصدا هستیم. خوب بود دولت این کارخانه را از طریق مزایده به فروش عمومی می‌گذاشت.

• با این حساب این فروش و این واگذاری غیرقانونی می‌شود.
•• درست می‌فرمائید. ما در یک جلسه‌ای که با خانم نصراللهی داشتیم به ایشان اعتراض خودمان را اعلام کردیم.

• خانم نصراللهی (مدیرکل دفتر صنایع نساجی و پوشاک ) چی به شما گفت؟
•• گفتند ما مخالف هستیم خانم نصراللهی به ما گفت آقای وزیر صنایع هم مخالف است.

• پس چطور می‌شود با یک واگذاری مخالف باشد بعد این کار غیرقانونی هم انجام شود.
•• از خودشان بپرسید.

• انجمن صنایع نساجی ایران نمی‌خواهد در این باره به دادستانی شکایت کند
•• نه.

• مگر قانون نمی‌گوید فروش یک کارخانه دولتی باید از طریق مزایده عمومی باشد
•• بله. این کار در مورد نساجی مازندران انجام نشد.

• این آقا را از کجا پیدا کردند رفته‌اند آنکارا یا اسلامبول یقه یکی را گرفته‌اند و گفته‌اند بیا این پول و این هم نساجی
مازندران...
•• قطعا این طور نیست. طوفان بحران اقتصادی زودتر از ما به ترکیه رسیده است. ترک‌ها دارند می‌آیند داخل ایران و می‌خواهند مثل دوران جنگ، حالا از طوفان بحران اقتصادی در ایران بهره‌برداری کنند.

• به عبارت روشن‌تر ترک‌ها کیسه دوخته‌اند برای تتمه فروش نفت ما.
•• بله. بله. ترک‌ها دنبال منافع خودشان هستند. من متاسفم به شما عرض کنم که این همه جوانهای ما بیکار هستند و بعد ما از ترکیه داریم استفاده می‌کنیم. یکی از کارخانه‌های ما 30 شهروند ترکیه‌ای را استخدام کرده است.

• کدام شهر کدام کارخانه؟
•• شهر اردبیل. اسم کارخانه‌اش را نمی‌توانم بگویم. مرغ همسایه برای مسئولین ایران غاز شده است.

• اسامی کشورهایی را که از آنها پنبه وارد می‌کنیم بفرمائید.
•• ازبکستان، پاکستان، مصر و... من باز تکرار می‌کنم نگرانی من این است که نه تنها تولید ما بخوابد بلکه یواش یواش نتوانیم پنبه هم وارد کنیم. ما 25 هزار تن از ازبکستان پنبه وارد کردیم اما در سال گذشته ما در یک سمینار در ازبکستان بودیم ازبکها حتی نام ایران را در لیست واردکنندگان پنبه ازبک نیاوردند. اسم ایران را به عنوان واردکننده پنبه خودشان هم حاضر نشدند ببرند. اسم بنگلادش ترکیه و... را بردند اسمی از ایران نبردند. در آن جلسه سفیر ایران در ازبکستان هم حضور داشت. من به سفیر در این باره اعتراض کردم اگر یک روز نتوانیم از ازبکستان پنبه وارد کنیم چه باید بکنیم.

• یعنی شما پیش بینی می‌کنید که ما در زمینه پنبه تحریم شویم یا به ما پنبه نفروشند.
•• بله. پیش‌بینی نمی‌کنم که تحریم بفروشیم اما این پیش بینی را می‌کنم که آنها به ارزش افزوده پنبه بها بدهند و دیگر به کشور ما پنبه صادر نکنند بلکه لباس به ما بفروشند. آن گاه است که شما باید کت و شلوار با پارچه ازبک بپوشید ملحفه و چادر ازبکی بخرید. پنبه را تبدیل می‌کنند به نخ نخ را به پارچه و پارچه را به لباس و... چرا به ما پنبه بفروشد.

• و بعد وزیر صنایع ما کت و شلوار ازبکی بپوشد !
•• بله. اینها خطراتی است که تولید و صنعت پنبه ما را دارد تهدید می‌کند.

• سال 78 تعرفه واردات پنبه صفر شد. با چه حساب و کتاب و انگیزه‌ای تعرفه واردات پنبه صفر شد با چه عقلانیتی؟
•• از خودشان بپرسید. از وزیر جهادکشاورزی وزیر بازرگانی و وزیر صنایع سئوال کنید. از آن مهندسان و کارشناسانی که در برج وزارت جهاد کشاورزی و برج وزارت صنایع نشسته اند سئوال کنید. کارشناس وزارت کشاورزی باید در وسط مزرعه پنبه کار کند نه در برج بلوار کشاورز. وزارتخانه‌های ما همه کاری انجام می‌دهند جز کار وزارتی. اگر بناست صنعت طلای سفید جایگزین صنعت نفت شود باید خیلی جدی تصمیم بگیریم و به این سمت حرکت کنیم. چین 5 میلیون تن تولید پنبه دارد. آمریکا 4 میلیون تن، هند 3 تا 5 میلیون تن تولید پنبه دارد. پاکستان بالای 2001 میلیون تن تولید دارد. ایران در آخر جدول قرار دارد. کاملا ته خط است.

• بحث مدیرکل دفتر صنایع نساجی و پوشاک پیش آمد ایشان نزدیک دو دهه هست که در این دفتر مسئول هست طبق آمار ما روز به روز در زمینه نساجی و پوشاک واردکننده ورشکسته و بیچاره شده‌ایم. آیا فکر نمی‌کنید تغییر مدیر تحولی در تولید بوجود بیاید
•• همین یک ذره داد و بیدادی هم که به نفع تولید و تولیدکننده کشیده می‌شود توسط خانم نصراللهی انجام می‌شود. بقیه اصلا بی‌خیال صنعت نساجی و پنبه و تولید و کارگر بیچاره هستند. یک دوره ایشان تغییر کرد باز هم مجددا سر کار آمدند. انجمن صنایع نساجی ایران فعلا خانم نصراللهی را نسبت به بقیه ترجیح می‌دهد. باز ایشان دلسوزتر از بقیه هستند. دفتر صنایع نساجی و پوشاک باید یک نفر در سطح وزیر بر آن ریاست کند. با تغییر خانم نصراللهی و بدون برنامه ریزی و اعتقاد به اصل کار چیزی تغییر نمی‌کند. ما به وزیر پنبه قوی تر از وزیر نفت احتیاج داریم. وزارت پنبه باید با اهمیت بیشتری نسبت به وزارت نفت ایجاد شود. نتیجه نداشتن وزارت پنبه می‌شود همین که چیت ری نابود شود زمینه‌ای جهان چیت کرج آپارتمان سازی شد و نابود شد و...

• وقتی قرار است تمام صنایع نساجی نابود شوند تعطیل شوند و تمام نیازهای داخلی را از طریق واردات تامین کنیم چرا دانشجو می گیرند. این دانشکده صنعتی امیرکبیر و امثال این چرا دانشجو می گیرند دانشجوی دکتری نساجی را برای چی تربیت می‌کنیم برای اینکه بعد از اینکه دکترا گرفت برود کره و ژاپن چادر مشکی وارد کند برود ازبکستان پنبه وارد کند؟
•• دانشگاه‌ها یک حب سرگردانی به جوان‌های ما می‌دهند. حب یاس. من یک آماری به شما بدهم. من در سال 83 تا 86 رئیس هیئت مدیره پتروشیمی اصفهان بودم همزمان هم مدیرعامل یک کارخانه نساجی بودم. در کارخانه پتروشیمی درصد دستمزد به نسبت قیمت تولید 40 درصد بود و در کارخانه نساجی درصد دستمزد به نسبت و تولید 5 درصد است. این آمار این را به شما می‌گوید یک مهندس پتروشیمی یک میلیون و 500 هزار تومان حقوق می‌گیرد و یک مهندس نساجی 500 هزار تومان. هیچ هماهنگی بین گسترش صنایع و گسترش دانشگاه‌های ما وجود ندارد.

• شما تولید قالی ماشینی در ایران را تایید می‌کنید اگر کسی از شما بپرسد تولید قالی ماشینی بمنزله نابودی فرش دستباف ایران است چه جوابی می‌دهید؟
•• حق این بود که اگر هم کشورهای دنیا قالی ماشینی تولید می‌کردند ما در ایران اجازه نمی‌دادیم قالی ماشینی تولید شود. ما وقتی هنری داریم که بالاترین هنر است نباید اجازه دهیم این هنر نابود شود خیلی از خانم‌ها یا آقایانی که فرش مزین به آیات قرآنی می‌بافند سواد خواندن و نوشتن ندارند. این یک هنر است. ما با قالی ماشینی هنر بی‌نظیر و گرانبهای خودمان را نابود کردیم. البته این نظر شخصی من است. بسیاری از اعضای انجمن نساجی ایران تولیدکننده فرش ماشینی هم هستند. من مادرم قالی باف بود. دستهایش پر از زخم و شکاف بود. ما این هنر را با فرش ماشینی نابود کردیم.

• به نظر شما اگر آمریکا هنر فرش ایران را داشت دولتمردان آمریکایی اجازه می‌دادند فرش ماشینی بیاید و فرش دستبافشان را نابود کند؟
•• به هیچ وجه اجازه نمی‌دادند. آمریکا که هیچ هر کشور دیگری بود اجازه نمی‌داد فرش دستبافش که در همه دنیا شناخته شده است و حرف اول را در دنیا می‌زند را نابود کنند. فرش ماشینی بیاورند و فرش دستی را نابود کنند. ژاپن وارد کننده نساجی است اما کیمونوی خودش را نه اجازه می‌دهد وارد کنند و نه اجازه می‌دهد صنعتی و ماشینی شود. کیمونو حتما باید سنتی باشد.

• یعنی چین هم نتوانسته به ژاپن کیمونو صادر کند
•• دولت ژاپن هرگز اجازه نمی‌دهد کسی به ژاپن کیمونو صادر کند. این یک حرکت ملی فرهنگی و سنتی برای ژاپن است. آنها به این نکات توجه دارند. مثل ما نیستند که به هنر داخلش بها ندهد. 400 کارگر بافنده فرش در ایران حقوقی را می‌گیرند که یک کارگر در تویوتای ژاپن می‌گیرد. این طوری و به وسیله فرش ماشینی ما این هنر را نابود کردیم. صنعت فرش دستباف یکی از اشتغال‌زاترین درآمدزاترین صنعت ایران بود. دنیا ایران را با قالی دستباف می‌شناخت و می‌شناسد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید