جمعه, 31ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها نگاه روز کتاب در سال 89 ـ هدفمندی یارانه‌ها و تعطیلی کتاب‌فروشی‌ها

نگاه روز

کتاب در سال 89 ـ هدفمندی یارانه‌ها و تعطیلی کتاب‌فروشی‌ها

به نقل از خبرگزاری میراث فرهنگی:
سال 1389 نیز همچون سال های پیش با فراز و فرودهای خاص خود در حوزه نشر کتاب همراه بود از هدفمندی یارانه‌ها و تاثیر آن بر قیمت و نشر کتاب گرفته تا تعطیلی کتاب‌فروشی‌های کریمخان.

کتاب در سال 89
cheap shoes nike dunk sb silver box collection - Low shoes - GiftofvisionShops - nike jordans retro 1 camo shoes black friday deals , Sneakers - Women's shoes | Air Jordan 4 Retro "Metallic Red" - nike air lightning low shoes - CT8527 - 112
خبرگزاری میراث فرهنگی- گروه فرهنگ و هنر- سال 1389 نیز همچون سال های پیش با فراز و فرودهای خاص خود در حوزه نشر کتاب همراه بود از هدفمندی یارانه‌ها و تاثیر آن بر قیمت و نشر کتاب گرفته تا تعطیلی کتاب‌فروشی‌های کریمخان. از رعایت نکردن قانون کپی رایت تا پیشی گرفتن ترجمه بر تالیف. همه و همه مواردی بود که بر نشر کتاب در این سال، سایه افکند.

آذرماه 89، قانون هدفمندی یارانه‌ها به‌اجرا درآمد. آن‌گونه که معاون فرهنگی وزارت ارشاد گفته بود این ماجرا، تاثیر چندانی بر وضعیت نشر و افزایش قیمت کتاب‌ها نمی‌گذاشت اما حقیقت، چیز دیگری بود. هدفمند كردن یارانه‌ها موجب افزایش قیمت كتاب و پایین آمدن قدرت خرید شد و این عوامل، بر صنعت نشر تاثیر منفی گذاشت. در چنین شرایطی ناشران، ترجیح  دادند عناوین كمتری منتشر كنند و به كتاب‌های ترجمه روی آورند و نه تالیف و همه این موارد به نشر كتاب در ایران، آسیب رساند.

تاثیر هدفمندی یارانه‌ها تا بدانجا پیش رفت که به نعطیلی چندین کتاب‌فروشی و کاهش چشمگیر امار نشر انجامید. ابتدا کتاب‌فروشی نشر نی بود که کرکره‌اش را پایین کشید و پس از آن کتاب‌فروشی‌های ناشرانی چون ثالث، ویستار و آبی هم اعلام تعطیلی کردند ( خوشبختانه این کتاب‌فروشی‌ها، همچنان فعالیت می‌کنند). کتاب‌فروشی‌هایی در خیابان کریمخان، محلی که از دهه 60 تاکنون به پاتوقی برای اهل فرهنگ و علاقه‌مندان به کتاب تبدیل شده است.

کتاب‌فروشی‌های خیابان کریمخان، حذف یارانه‌ها و شدت گرفتن مشکلات اقصادی و روند دشوار صدور مجوز برای کتاب‌هایشان  را از جمله دلایل خود برای تعطیلی کتاب‌فروشی‌هاشان دانستند و تقصیر را  تنها به گردن وزارت ارشاد نینداخته و وزارت بازرگانی را هم به همان اندازه بی‌توجه به مشکلات کتاب‌فروشی‌ها به‌شمار آوردند.

بهمن دری، معاون فرهنگی ارشاد، تعطیلی کتاب‌فروشی‌ها را به تخلفات صنفی – اداری‌شان نسبت داد و گفت: « موج‌سواری یکی- دو باب از کتاب‌فروشی‌ها که از قضا ناشر هم هستند به دلیل نوع عملکرد و تخلفات صنفی – اداری‌شان است...آنها کار اقتصادی برایشان مطرح بود تا اصالت کار فرهنگی و ترویج کتاب و کتابخوانی که این‌گونه با هدفمند شدن یارانه‌ها و جلوگیری هوشمندانه معاونت فرهنگی از افزایش قیمت کتاب، درصدد برآمدند شغل خود را تغییر دهند.»

گرچه تنها کتاب‌فروشان و ناشران، نگران  حذف یارنه‌ها و تاثیر آن بر نشر کتاب نبودند که بسیاری از اهالی فرهنگ از جمله شاعران و نویسندگان و تصویرگران هم می‌دانستمد این شرایط، کتاب را به یک کالای لوکس، بدل می‌کند و مردم در شرایط سخت اقتصادی ترجیح می‌دهند نیاز اولیه خود را برطرف کنند تا این‌که کتاب بخوانند.

پیشی گرفتن آمار ترجمه بر تالیف نیز یکی دیگر از نگرانی‌های شاعران و نویسندگان است. برخی براین باورند که تعداد آثاری که به فارسی برگردانده می شود، بیش از کارهای تالیفی است و این مساله به نشر کتاب آسیب می‌رساند و موجب می‌شود ترجمه و تالیف در یك جدال نابرابر قرار گیرند. زیرا مترجمان، كتاب‌هایی را برای ترجمه انتخاب می‌كنند كه با علاقه و روحیات مردم هماهنگ است و توانسته مخاطبان خود را جذب كند.

و اما بی‌توجهی ناشران به مقوله تالیف، تنها داستان و آثار پژوهشی را دربرنمی‌گیرد. شعر هم مقوله‌ای است که از سوی ناشران، مورد بی‌مهری قرار گرفته است. از شاعرانی چون احمد شاملو و نیما و فروغ و سهراب و اخوان ثالث و شمس لنگرددی و ابتهاج و شفیعی کدکنی که بگذریم، تا چه اندازه ناشران از شاعران جوانی که کمتر شناخته شده‌اند، حمایت و آثارشان را منتشر کرده‌اند؟ شعرهایی که منتشر می‌شود یا سطحی است و یا فرمایشی.

از سوی دیگر، سیستم حاكم بر نشر در ایران به‌گونه‌ای است كه ناشران خصوصی توان رقابت با ناشران دولتی و شبه دولتی را ندارند و بین این‌دو، رقابت سالمی شكل نگرفته است . به‌عبارتی نمی‌توان امکاناتی که در اختیار ناشران دولتی قرار می‌گیرد را با ناشران خصوصی مقایسه کرد. رعایت نکردن قانون کپی رایت از سوی ناشران و مترجمان هم ، از دیگر مواردی است که به پیکره نشر و اقتصاد آن، آسیب وارد کرده است.

نبود قانون کپی‌رایت و رعایت نکردن آن، افزایش آمار ترجمه بر تالیف، هدفمندی یارانه‌ها و تاثیر بر قیمت کتاب تنها به ناشران و نویسندگان، زیان نمی‌رساند؛ تصویرگران هم آسیب می‌بینند. به این معنی که ناشران و سردبیران نشریات، تصاویر آنها را بدون در نظرگرفتن حق مالکیت معنوی منتشر می‌کنند و ترجیح می‌دهند به جای سفارش دادن به تصویرگر، کتاب‌های خود را با تصویری منتشر کنند که از اینترنت گرفته شده؛ حالا ناگفته پیداست که در این میان چه بر سر تصویرگران می‌آید.

برگزاری مراسمی چون جایزه کتاب سال (بدون معرفی اثر داستانی برگزیده) و کتاب فصل و جایزه جلال آل احمد و پروین اعتصامی از دیگر فعالیت‌هایی بود که در سال 1389 از سوی وزارت ارشاد برگزار شد و چون همیشه با اما و اگرهای خاص خود همراه بود و نتوانست بزرگان شعر و ادب را با خود همراه کند. جایزه روزی، روزگاری و صادق هدایت هم برگزیدگان خود را شناخت بدون آن‌که اطلاع‌رسانی درست و دقیقی در این زمینه وجود داشته باشد. به عبارتی هنوز کتاب در سبد خانوار خانواده‌ها جای نگرفته و مردم، باور و اعتماد چندانی به جایزه‌های دولتی، به ویژه ندارند.

برگزاری بزرگداشتی برای احمدرضا احمدی به پاس نیم قرن تلاش او در زمینه ادبیات کودک و نوجوان از سوی انجمن نویسندگان کودک، در قالبی نو و متفاوت از جمله برنامه‌هایی بود که در سال 89 برگزار شد. برپایی نمایشگاه کتاب کودک و نوجوان از سوی انجمن فرهنگی ناشران کودک و نوجوان و انتشار کتاب سال تصویرگری به همت انجمن فرهنگی تصویرگران نیز از فعالیت‌های دیگر در حوزه کودک و نوجوان بود.

نمایشگاه یا فروشگاه بزرگ کتاب؟

بیست و سومین نمایشگاه بین‌المللی كتاب، 15 اردیبهشت ماه 1389با حضور نزدیك به سه هزار ناشر داخلی و خارجی و با اما و اگرهای بسیار، كار خود را آغاز كرد. نمایشگاهی كه سال‌هاست به یك فروشگاه بزرگ كتاب تبدیل شده نه مكانی برای ارتباط ناشران با یكدیگر و با نویسندگان و شاعران و تصویرگران یا حتی مكانی برای ارتباط بیشتر پدیدآورندگان با مخاطبان كتاب. مگر در ابر شهر تهران چند كتابخانه و كتاب‌فروشی وجود دارد كه مردم در طول سال بتوانند به ان مرجعه و كتاب‌های مورد نیاز خود را تهیه كنند؟!

حالا این وضعیت را به شهرهای دیگر، به‌ویژه شهرهای كوچك تعمیم دهید.آن وقت شاید به مردم حق بدهید كه از گوشه و كنار برای خرید كتاب‌های مورد نیاز خود به تهران بیایند. اما این برعهده مسئولان شهری از یك سو و متولیان فرهنگی از دیگرسوست كه شرایط بهتری را برای بازدیدكنندگان از نمایشگاه كتاب فراهم آورند و این شرایط بهتر تنها در غرفه‌های اغذیه فروشی كه فضای نسبتا وسیعی از نمایشگاه را به خود اختصاص داده‌اند خلاصه نمی‌شود.
هنوز برگزاری هرنمایشگاه، به ایجاد ترافیكی سنگینی در منطقه و قفل شدن خیابان‌های اطراف منجر می‌شود و رفت و آمد شهروندان را مختل می‌كند.این در حالی است كه از سال‌ها پیش تاكنون،شهرداری از طرحی با عنوان شهر آفتاب در نزدیكی حرم امام خمینی(ره) سخن گفته؛ طرحی كه در صورت اجرایی شدن، تا اندازه‌ای مشكلات این‌چنینی را برطرف می‌كند.

از سوی دیگر برخورد متولیان فرهنگی، تا اندازه‌ای سلیقه ای است به این معنی كه وزارت ارشاد به بعضی كتاب‌ها، مجوز نشر می‌دهد و بعد از ارائه آن در نمایشگاه كتاب، خودداری می‌كند كه از آن میان می‌توان به جمع‌آوری مجموعه شعر فروغ فرخزاد از غرفه انتشارات سخن، طبق گفته‌های اصغر علمی(مدیر نشر سخن)، آثار هوشنگ گلشیری از انتشارات نیلوفر و داستان‌های عباس معروفی از انتشارات ققنوس اشاره كرد.

محمد الهیاری فومنی، مدیر كمیته ارزشیابی و نظارت بر نمایشگاه كتاب تهران نیز پیش از برگزاری نمایشگاه كتاب از برخورد با ناشرانی كه به ارائه كتاب‌هایی كه به تبلیغ عرفان التقاطی می‌پردازند و نسبت به آموزه‌های دینی بی‌توجه‌اند، خبر داده بود. اما چه كسی و با كدام معیار به برررسی این گونه كتاب‌ها می‌پردازد؟!

سردرگمی مردم و عدم اطلاع‌رسانی درست، یكی دیگر از مشكلاتی است كه مراجعه‌كنندگان به نمایشگاه كتاب با آن دست به گریبان‌اند. بهتر است بازدیدكنندگان بدانند چه كتابی می‌خواهند و این كتاب را باید از كدام ناشر تهیه كنند وگرنه كسانی كه در مقام پاسخگو در نمایشگاه حضور یافته‌اند، آن گونه كه شاید و باید بازدیدكنندگان را راهنمایی كنند و این ضعفی است كه هرسال، به‌چشم می‌خورد.

امسال نیز چون سال‌های گذشته، غرفه‌بندی ناشران براساس حروف الفبا بود. این روش خوبی‌ها و بدی‌های خاص خود را دارد.خوب است چون می‌توان ترتیبی را پی گرفت و به ناشر مورد نظر رسید، بد است به این خاطر كه نمی‌توان موضوع خاصی را دنبال كرد به این معنی كه ناشران كتب مذهبی در كنار ناشران ادبی و... جای می گیرند و كسی كه برای مثال به دنبال كتابی خاص با موضوعی ویژه است نمی‌تواند به راحتی كتاب مورد نظر را بیابد. انتشارات سازمان میراث فرهنگی، روزنه، سازمان نقشه برداری كشور، فرهنگ و هنر و... از جمله ناشرانی هستند كه كتاب‌های مرتبط با گردشگری و میراث فرهنگی را منتشر كرده در اختیار علاقه‌مندان قرار داده‌اند اما چینش غرفه‌ها به گونه‌ای نیست كه ناشرانی كه در یك زمینه فعالینت می‌كنند، كنار هم جای بگیرند و بازدیدكنندگان به راحتی بتوانند كتاب‌های مورد نظر خود را به راحتی انتخاب كنند.

به عبارتی می توان گفت: مصلا، جای نماز خواندن است نه نمایشگاهی برای كتاب تا آنجا كه هنوز مردم ما به ادبیات حاكم بر مصلا عادت نكرده‌اند و نمی‌دانند شبستان كدام است و رواق كدام؟! او فكر می‌كند همه نهادها و سازمان‌های مرتبط باید دست به دست هم دهند و كودك و بزرگسال را به كتاب‌خوانی دعوت كنند. به این معنی كه آموزش و پرورش باید بچه‌ها را به كتاب خواندن تشویق كند و كتاب‌های خوب را در اختیارشان بگذارد نه این‌كه ذوق بچه‌ها را از بین ببرد و تنها به محفوظات كوتاه‌مدتشان فكر كند. صدا و سیما هم بهتر است به جای این‌كه از صبح تا شب بانك و انواع خوراكی‌ها را تبلیغ كند، به خوراك فكری مردم بیندیشد. در كدام فیلم و مجموعه و برنامه تلویزیونی، به جز برنامه‌های علمی با مخاطب خاص، از كتاب‌خانه حتی به عنوان دكور استفاده شده تا مردم با كتاب اشنا شوند؟! چند كتابخانه عمومی در سطح شهر وجود دارد كه مجهز به داستان‌های خوب و خواندنی و كتاب‌های تازه باشند؟! وضعیت زندگی مردم به گونه‌ای هست كه با آسایش خیال كتاب بخوانند؟!

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه