خبر
سه دهه خاطرات کودکانه با عروسکها
- خبر
- نمایش از جمعه, 02 تیر 1391 17:55
- بازدید: 2361
برنامههای کودک و نوجوان علاوه بر سرگرمی، برای دیگر اعضای خانواده هم جذاب بودهاند. جذابیت برنامههای کودک و نوجوان به دورهای برمیگردد که تلویزیون ایران تنها دو کانال بیشتر نداشت و بیشتر برنامههای آنها به قدری محدود بودند که حتی اجرا و پخش برنامه کودکان نیز به نوعی تفریح و سرگرمی را علاوه بر کودکان برای بزرگترها به همراه داشت.
به گزارش ایسنا به نقل از روزنامه «ملت ما» با افزایش شبکههای تلویزیونی و ساخت و ساز برنامههای متنوع، برنامه کودک و نوجوان به سمت جذب مخاطب برای کودکان رفت.
در همین دوره بود که اغلب برنامههای کودک به صورت تک مجری و یکنواخت اجرا میشد و تنوع در این برنامهها کمتر بود. تا اینکه با طراحیهای صحنه و نیز حضور عروسکهای نمادین، موجوداتی خلق شدند که توجه بچهها به آنها بیشتر شد و محبوبیتهای عروسکی شکل گرفت. همین محبوبیت عروسکها در بین عامه مردم باعث شد رسانههای جمعی چون سینما و تلویزیون نیز به خلق شخصیتهای عروسکی توجه ویژهای داشته باشند.
اگرچه امروز شخصیتهای انیمیشنی جای عروسکها را گرفتهاند اما نمایشهای عروسکی در تمام دنیا هنوز هم طرفداران خاص خود را دارند. تلویزیون بیشتر از هر رسانه دیگری در زنده نگه داشتن این هنر که گفته میشود نخستین بار در هند رواج یافت، نقش داشته است.
اغلب نمایشهای عروسکی همه را به خود جذب میکند و لبخند را بر لبها مینشاند. عروسکها نمیمیرند و پیر نمیشوند در نتیجه تا زمانی که حرفی برای گفتن داشته باشند روی آنتن باقی میمانند؛ عروسکهایی مانند عروسکهای مجموعه «مدرسه موشها»، «خونه مادربزرگه»، «هادی و هدا»، «زی زی گولو»، عروسک معروف «چرا» و نیز مجموعههای موفق «کلاه قرمزی و پسرخاله» از جمله عروسکهای مشهوری هستند که در طول سالهای متوالی محبوبیت خود را حفظ کردهاند.
اگرچه تعداد عروسکهایی که در ایران برای برنامهها و فیلمها ساخته شدهاند خیلی بیشتر از آنچه در این گزارش نام میبریم، است اما نکته قابل توجه این است که کدام عروسکها در میان مخاطبان دیگر، فرقی نمیکند کودک یا بزرگسال، محبوب هستند؟
خلق عروسکهای شیرین و دلچسب با خصوصیات اخلاقی و رفتاری باورپذیر از مهمترین اتفاقات دو سه دهه گذشته تلویزیون بود، اما این روزها اکثر برنامههای عروسکی به یک مجری و چند عروسک محدود شده و تعداد برنامههای موفق کودک دیگر مثل گذشته نیست. این گزارش با توجه به نزدیک شدن فصل تابستان و تنوع برنامههای کودک و نوجوان، مروری بر عروسکهای خاطرهانگیز از دوران کودکی تا بزرگسالی هر کدام از هم نسلان ما خواهد بود.
«میرم مدرسه. جیبام پره فندق و پسته»...
«مدرسه موشها» اول بخشی از یک جنگ بود، یک جنگ 11- 10 قسمتی که سال 60 پخش میشد و قرار بود بچهها را تشویق کند که بروند مدرسه. وحید نیکخواه بهرامی که آن زمان مسئول گروه کودک شبکه یک بود، طرح ساخت این بخش را به مرضیه برومند سفارش داد. البته آن موشها با موشهایی که توی ذهن ماست خیلی فرق دارند، خیلی بیرنگ و رو بودند و غیر از کپل و عینکی بقیه شخصیتها شکل نگرفته بودند.
آن زمان سعید پورصمیمی، مسئول گروه نمایش تلویزیون بود و خیلی مشتاق بود تا این مجموعه، کار خوبی از آب در بیاید. برای درآوردن شخصیت خیلی تمرین کردند. مرضیه برومند با کمک رضا پرنیانزاده که دوست صمیمی جبلی و طهماسب بود شروع کردند به عروسک ساختن و رنگآمیزی صورتهایشان. لباسهایشان را هم خود برومند دوخت.
این طور بود که 11 قسمت اول مدرسه موشها ضبط شد. خانم برادر مرضیه برومند – صوفیا محمودی – شعر «میرم مدرسه. جیبام پره فندق و پسته» را گفت و زندهیاد محمد رضا علیقلی موسیقی آن را ساخت. آن قدر از این مجموعه استقبال شد که مردم کوچه و بازار شعر آن را میخواندند. بهخاطر همین سری دوم مدرسه موشها ساخته شد و تا 105 قسمت روی آنتن رفت و تا سال 63 جمعه ظهرها، موشها مهمان ما بودند.
خیلیها با مدرسه مو شها پایشان به کار عروسکی باز شد، مثلا فاطمه معتمدآریا و آزاده پورمختار فعالیت خود را با مدرسه موشها شروع کردند. طهماسب و جبلی هم توی کار بودند. عروسکها را همان کسانی میگرداندند که به جایشان حرف میزدند. سال 63 درست در دوره اوج مدرسه موشها، فیلم سینمایی «شهر موشها» ساخته شد. کار سختی بود چون باید عروسکها را میبردند توی فضای آزاد. قصهاش را همه یادمان است، یک گربه سیاه که موشها به آن میگفتند «اسمشو نبر» (حتی وقتی اسمش را میآوردند همه میترسیدند) حمله میکرد به شهر موشها. بهخاطر همین موشها میروند به یک شهر دیگر.
فیلم با بودجه یک میلیون و 200 هزار تومان ساخته شد و صفهای طولانی جلوی سینماها در سال 64، برای یک فیلم کودک فقط یک بار دیگر تکرار شد، برای «کلاه قرمزی و پسرخاله.» اما مدرسه موشها هنوز آبروی سینمای کودک به حساب میآید. هنوز که هنوز است کودکان یکی دو دهه پیش عروسکهای نخودی و حسنی را به یاد دارند، تمام رفتار و نوع گفتار عروسکهای مدرسه موشها را بهخاطر سپرده و بعد با یاد ماندگار شخصیتهای عروسکی هادی و هدی، خونه مادربزرگه، زی زی گولو، کلاه قرمزی و پسر خاله و... بزرگ شدهاند.
«خونه مادر بزرگه هزارتا قصه داره»...
«خونه مادربزرگه» مجموعه تلویزیونی عروسکی بود که از سال ۱۳۶۶ و به کارگردانی مرضیه برومند ساخته شد. این مجموعه در ۲۴ قسمت ۱۵ تا ۲۵ دقیقهای ساخته و چندین بار از شبکه ۲ سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده است. متن «خونه مادر بزرگه» را هم مرضیه برومند نوشت که موسیقی فیلم را هم زندهیاد محمدرضا علیقلی ساخت.
در مجموعه «خونه مادربزرگه» نیز عوامل حرفهای سینما و تلویزیون حضور داشتند، آدمهایی که حالا اسم هرکدامشان کافیست تا به فیلمی اعتبار بدهد چه برسد به اینکه همه با هم باشند. هنگامه مفید گوینده شخصیت مادربزرگه بود و رئیس خانه و تکیه کلامش «جان قربان». مراد فرزند همسایه در این مجموعه بود که به مادربزرگه سر می زند.
گویندگی این شخصیت را راضیه برومند بر عهده داشت. «مخمل» شخصیتی جذاب و قابل باور برای کودکان بود که گویندگی او را بهرام شاهمحمدلو بر عهده داشت. مخمل با خانواده «آقاحنایی» دشمنی داشت اما پس از به دنیا آمدن «نبات» به آنها علاقهمند شد. آقا حنایی و «گل باقالی خانوم» را رضا بابک و فاطمه معتمدآریا جان دادند. در ادامه مجموعه خونه مادربزرگه، شخصیت «هاپوکومار» به سری دوم برنامه اضافه شد. او با لهجه هندی صحبت میکرد و گوینده این شخصیت «هرمز هدایت» بود.
«چاق و لاغر، کلهپوکها»
دهه فجر برای بچهها حال و هوای خاصی داشت. 10 روز جشن و شادی، 10 روز برنامه و مراسم و مسابقه و در کنار همه اینها، برنامههای ویژه تلویزیون که برای پرشدن تمام کودکی کافی بود. یکی از این برنامهها مجموعه «چاق و لاغر» بود. داستان دو کارآگاه عروسکی که به خیال خودشان مدام دنبال خراب کردن حال و هوای انقلاب بودند. ولی همیشه خودشان ضایع میشدند و هیچ کاری نمیتوانستند از پیش ببرند.
این دوکارآگاه احمق و به قول خودشان «کله پوک» جز موضوعات خاص آن دوره از برنامههای کودک و نوجوان بود که مورد توجه نیز قرار گرفت. از برنامه کودکهای دهه 60 و 70 تقریبا محال است بروید سراغ برنامه موفق و رد و نشانی از زوج «بیرنگ» و «رسام» پیدا نکنید. « چاق و لاغر » هم یکی از همانهاست، در نتیجه زوج چاق و لاغر هم از جمله زوجهای موفق برنامه تلویزیونی آن دوره به شمار میرود.
« عروسکا، عروسکا، کجایید کجایید؟ مادر بزرگ، هادی، هدی بیایید، بیایید!»
هادی و هدی با آن عروسک گردانهای سیاه پوش پر از پند و پیام اخلاقی بودند. « عروسکا، عروسکا، کجایید، کجایید؟ مادربزرگ، هادی، هدی بیایید، بیایید!» این شروع قصه بود. بعد عروسکها یکی یکی ظاهر میشدند و ما را با خودشان میبردند به دنیای سیاه خودشان که حالا میفهمیم این سیاهی زمینه بخاطر شیوه عروسک گردانی سریال بوده. چند نفر با لباسهای سیاه پشت سر عروسکها قرار میگرفتند و آنها را حرکت میدادند؛ چون پشت صحنه هم سیاه بود و نور روی عروسکها بود ما آنها را نمیدیدیم.»
هادی و هدی را نخستین بار سال 64 شبکه 2 پخش میکرد. این مجموعه بیشتر پندآموز بود تا مفرح و سرگرمکننده و این برای برنامه کودک جمعه صبحها خیلی خوشایند نبود. ظاهر کار خیلی شبیه «حسنی و خانم حنا» بود. کارگردان هادی و هدی «اردشیر کشاورز» بود که سبکی نو در عروسک گردانی با زمینه سیاه را وارد تلویزیون کرد.
عرضه عروسکهای هادی و هدی در بازار و دهان به دهان چرخیدن اصطلاح «قلی جون این یه ضربالمثله بین مردم»، از جمله تکیه کلام معروف این مجموعه بود. این وسط فقط انیمیشنی عروسکی بدفرم روی اعصاب بود. آن هم بعد از ظهر جمعه کار و اندیشه با آن پلان آخر تیتراژش که این دو تا یکی میشوند و با سر ضربهای آهنگ، دستهایشان را به طرفین پرتاب میکردند.
«هادی و هدی» اگر چه مجموعهای متفاوت در میان عروسکهای آن دوره به شمار میرفت اما آن چنان که باید مورد توجه واقع نشد.
دارا و سارا کمرنگ اما...
ایده ساخت عروسکهای ملی دارا و سارا از سال ۱۳۷۵ توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مطرح شد. اما پنج سال طول کشید تا این دو خواهر و برادر ایرانی، با لباسهای محلی اقوام مختلف ایرانی، با هدف آشناسازی و انس کودکان ایرانی با فرهنگ کهن ایرانی، اسلامی، در سال ۱۳۸۰ متولد شوند.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تنها به تولید عروسک اکتفا نکرد، بلکه وسایل جنبی عروسکهای دارا و سارا مثل لوازم التحریر، نوار سرود، تقویم، پوستر و جوراب نیز تولید و عرضه کرد. به گفته «محسن چینیفروشان» مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، به دلیل کیفیت نامرغوب عروسکهای ایرانی، ساخت این عروسکها به چین واگذار شد.
وی میگوید: « البته چین تنها مجری طرح تولید است و هیچ نظارتی بر طراحی و ساخت این عروسکها نداشته است.»
«زیزی گولو آسی پاسی دِرا کوتا تا به تا »
در آن دوران که مجموعههای عروسکی و کارتونها به سمت تکراری شدن پیش میرفتند، مجموعه تلویزیونی «زی زی گولو» وارد پخش تلویزیون شد و مورد استقبال کودکان و خانوادهها قرار گرفت. زی زی گولو شخصیت محوری سریال عروسکی بود که از سیاره ناشناختهای به زمین آمده و مهمترین توانایی او این بود که با خواندن ورد« زیزی گولو آسی پاسی دِرا کوتا تا به تا »، کارهای خارقالعاده انجام میداد.
سریال در میان کودکان و نوجوانان ایران و حتی رده سنی بزرگسال شهرت و محبوبیت زیادی پیدا کرد، به گونهای که واژه زیزی گولو به فرهنگ گفتاری مردم نیز راه یافت... سریال قصههای تابه تا (زی زی گولو) به کارگردانی مرضیه برومند و بازی لیلی رشیدی و امیرحسین صدیق مورد توجه قرار گرفت.
«سنجد»، خاطره مشترک خیلی از نوجوانها
نگار استخر، نامی آشنا برای کودکان و نوجوانان است. بچههای زیادی کودکی و نوجوانی خود را با دیدن برنامههای او در تلویزیون گذراندهاند و کودکی و نوجوانیشان با شیرینکاریهای عروسکهای شیطان و زیبایی که او ساخته، سپری شده است. این هنرمند جوان بیشترین شهرت خود را از بابت عروسک گردانی و بازیگری در کنار عروسکها دارد.
او جز شخصیت عروسکی «سنجد» (که یکی از معروفترین شخصیتهای عروسکی تلویزیونی 20 سال اخیر است)، عروسکهای مطرح دیگری مثل «تربچه» و «جیقیل» را هم خلق کرده و در کنار آنها به اجرای برنامه و نمایش پرداخته است. سنجد عروسک آشنای گروه کودک و نوجوان شبکه دو سیماست که برنامههایش از سالهای 73 تا 80 از این شبکه پخش میشد، این عروسک دوباره پس از سالها به تلویزیون برگشته است. سنجد با آن دستان بلند و تکیه کلام «هه» نیز در میان بچهها خود را جا کرد.
«آهویی دارم خوشگله...»
در همین دوران که عروسکها یکی یکی از راه میرسیدند تا در کنار مجریان با بچهها ارتباط برقرار کنند، برنامهای به نام « رنگین کمان» از شبکه تهران پخش میشد که گروهی از بچهها در پخش مستقیم در استودیو حاضر میشدند و عروسک با اجرا شعر مو سیقی فضای شادی برای بچهها ایجاد میکرد. آن عروسک به نام «چرا» در بین بچهها جا افتاد و شعرهای او جزو شعرهای دوست داشتنی برای گروه سنی 5 تا 10 سال شد.
«برم نون بخرم...»
سمبل این نوع برنامهها، صندوق پست است. همان کلاه قرمزی! ایرج طهماسب شاید تصور این را هم نمیکرد که با خلق این شخصیت کودکانه بازیگوش کار خراب کن سمج و در عین حال دوست داشتنی، اسمش به عنوان کارگردان پر تماشاگرترین فیلم تاریخ سینمای کشور ثبت شود. اما این آقای قرمز کلاه و پسر خالهاش که صدای حمید جبلی هر دو را به سخن گفتن وا میداشت، ناممکن را ممکن کردند!
شاید یکی از دلایل محبوبیت و اقبال برنامه به این دلیل باشد که کلاه قرمزی و دیگر عروسکها به کودکان امروزی شبیه شدهاند، در واقع میتوان گفت که سازندگان برنامه شناخت مناسبی نسبت به کودکان امروز دارند و سعی کردهاند عروسکهای جدید را با توجه به این خصایص بروزرسانی کنند. کلاه قرمزی و پسرخاله همچنان عروسکهای محبوبی هستند که در این دوره نیز بادوستان تازه خود همانند،
«هم ساده» و «فامیل دور» و «ببعی» به خانهها میآیند. اما در این میان عروسکهای دیگری هم هستند که کم کم جای خود را در میان دلهای کوچک بچهها و کودکان باز میکنند. به عنوان مثال عروسک «استاد همه چی دون» به کارگردانی و تهیهکنندگی کیهان شادور برای سومین دوره از حضورش از ابتدای تابستان به روی آنتن میرود.
«استاد همهچی دون» یک برنامه سرگرمی آموزشی است که توسط یک شخصیت عروسکی به نام «استاد همهچی دون» همراه با یک مجری بازیگر با نام پیمان اجرا میشود و در هر قسمت از این برنامه یکی از پرسشهای علمی کودکان از طریق یک داستان پاسخ داده میشود. این برنامه در 52 قسمت 10 دقیقهای برای پخش از شبکه دو در فصل تابستان آماده خواهد شد.