یکشنبه, 02ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها گزارش مراسم رونمایی از شاهنامه فردوسی به تصحیح دکترجلال خالقی مطلق

گزارش

مراسم رونمایی از شاهنامه فردوسی به تصحیح دکترجلال خالقی مطلق

فرناز موحدی

دکتر جلال خالقی مطلق

 

براستی کدام کتاب است در ایران، که چاپ دوم آن نیز رویدادی بزرگ در عرصه­ی فرهنگی کشور باشد ؟

تنها یک کتاب می­تواند این چنین درخور توجه باشد، شاهنامه­ای به تصحیح دکتر جلال خالقی مطلق.

روی جلد شاهنامه ی فردوسی - گزارش جلال خالقی مطلقپشت جلد شاهنامه ی فردوسی - گزارش جلال خالقی مطلق

داخل سالن که می­شدی خود را وسط تجمع مردان فرهنگی ایران می­دیدی. جمع مردان و زنان مو سفیدی که در داستان­های شاهنامه تمامی داستان بشریت را می­بینند و تو میمانی و شرم که در جمع ایشان چه سبک توشه­ای.

هرچند در برابر اثر سترگ شاهنامه، ایرانی هنوز مدیون فردوسی است، به خاطر کم توجهی­ها و کم کاری­ها، در برابر تلاش بی­دریغ او و امروز جلال خالقی مطلق آمده تا قسمتی از این دِین را ادا کند و این جشن نیز سپاس جامعه­ی فرهنگی ایران است از او.

جشن با سخنرانی کاظم موسوی بجنوردی رییس مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی آغاز می­شود.
مرکزی که برگزارکننده­ی جشن و ناشر دومین چاپ کتاب شاهنامه­ی فردوسی به تصحیح دکتر جلال خالقی مطلق است.
چاپ اول آن را به صورت شش جلدی، بنیاد میراث ایرانی در آمریکا انجام داده است و این اولین چاپ این اثر است در ایران.
در این چاپ با همکاری دکتر «محمود امید سالار» و دکتر «ابوالفضل خطیبی» دو جلد دیگر به تصحیح چاپ اول اضافه شده است.
مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی که اکنون می­رود به «مرکز مطالعات ایرانی - اسلامی» تبدیل شود، زیرمجموعه­ای به نام کانون فردوسی و حماسه­های ایرانی به ریاست دکتر جلال خالقی مطلق دارد، که چاپ این اثر بزرگ یکی از فعالیت­های اخیر آن است و امید می­رود اثر ارزشمند دیگر استاد، یعنی یادداشت­های شاهنامه که چاپ آن به تازگی در آمریکا شروع شده نیز در این مرکز منتشر شود.

سخنران بعدی استاد «ایرج افشار» بود که ابتدا چکیده­ای از تاریخ تصحیح شاهنامه را بیان کرد. تصحیح علمی شاهنامه که به دلیل تفاوت و تعدد نسخه­های ثبت شده از شاهنامه (آنچنان که «حمدالله موستوفی» که تنها 300 سال پس از فردوسی زندگی می­کرده 50 نسخه­ی متفاوت از شاهنامه را دراختیار داشته است) از مدت­ها پیش لزوم آن احساس شده بود، متاسفانه باز از غرب آغاز شد، توسط «لمسون» انگلیسی و در سال 1822.
در این تاریخ تصحیح شخصیت­های بسیاری نقش داشتند مانند : «ترنر ماکان»، «ژول مل»، «امیربهادرجم»، «سعيد نفيسی»، «سلیمان حییم» و بسیاری دیگر تا به امروز و این آخرین تصحیح.
ایشان در ادامه، درباره­ی ویژگی­های شاهنامه­ی فردوسی به نقل از دکتر خالقی مطلق سخن گفتند.

سخنران بعدی دکتر «علی اشرف صادقی» بود که درباره­ی میزان اعتبار نسخه­ی استفاده شده در این تصحیح یعنی نسخه 614 فلورانس و مقایسه­ی آن با بقیه­ی نسخ موجود سخنرانی کرد.
یکی از مهمترین نشانه­های مستند بودن این نسخه، تطابق زبانی آن با سایر نوشته­های زمان فردوسی است، مثلا در آن زمان حرف «به» هنگام اضافه شدن به کلمه بعدی به «بد» تبدیل می­شده مانند «بدافراسیاب» یا «بدآب» یا حرف «ب» میان دو مصوت تبدیل  به «و» می­شده است، مانند «زابل» که «زاول» نوشته می­شده، یا «اباز»، «اواز» یا «کابل»، «کاول» و ... که این نکات تنها در شاهنامه­ی فلورانس رعایت شده است.

پس از سخنرانی دکتر علی اشرف صادقی نوبت دکتر جلال خالقی مطلق بود که در پی کف زدن­های ممتد حضار سخنرانی خود را آغاز کند و او نیز از احساس خود در ابتدای شروع به تصحیح شاهنامه، سخن گفت. آن زمان که پس از ده سال کار جمع­آوری و بررسی نسخ متفاوت شاهنامه در سال 1980 در حالی کار تصحیح شاهنامه را در آلمان آغاز کرد که با توجه به شرایط پس از انقلاب در ایران، هیچ ارتباطی با همکارانش در ایران نداشت و او که چهل سالگی را پشت سر گذاشته بود را ترس ناتمام گذاشتن این کار بزرگ فرا گرفته بود، همان ترسی که فردوسی نیز در ابتدای تصمیم به ادامه­ی کار دقیقی و تصنیف شاهنامه­ی ابومنصوری آن را تجربه کرده بود. هرچند درمورد فردوسی وحشت دچار شدن به سرنوشت دقیقی نیز این ترس را مضاعف کرده بود.
پس از سی سال کار، فردوسی، حماسه­ی بزرگ زندگیش را به پایان می­برد، اثری که تصحیح نسخ  آن  35 سال کار مداوم (به معنی هفت روز هفته روزی ده ساعت) دکتر خالقی مطلق و ده سال کار دکتر امید سالار و 8 سال کار دکتر خطیبی را به خود صرف کرده است.
کارمداومی که (این قسمت را استاد با بغض می­گوید) استاد را از دیدن بزرگ شدن فرزندانش محروم کرده و به او در خانواده زیستن و خانواده را ندیدن را تحمیل کرده است. اما «این کار کیف من بود، نشئه­ی من بود»، «وقتی متنی را تصحیح می­کنیم گاهی چنان خود را نزدیک نویسنده می­بینیم که با او گفتگو می­کنیم، های نفس او را می­شنویم و لذت می­بریم» و چه حسی است شنیدن­های نفس فردوسی بزرگ، از پس این همه قرون و اعصار.

سپس استاد خطاب به تمام منتقدانش که از این پس خواهند آمد، جمله­ی نوشته شده بر روی سنگ قبر «ویلی براون» صدراعظم آلمان را بیان کرد که «ما سعی خودمان را کردیم» و آرزو کرد که آن­ها کارشناس و منصف باشند.

سپس استاد درباره­ی «حماسه­ی معنوی شاهنامه» سخن گفت و اهمیت آن به عنوان «تاریخچه­ی ساختن ملیت ایرانی» که اگر شاهنامه نبود ما امروز نمی­دانستیم که آیا زبان فارسی زبان مستقلی است که عربی در آن نفوذ کرده و یا یکی از لهجه­های عربی است که فارسی در آن تاثیر گذاشته است. و سپس با تاکید، این بیت شاهنامه را که پند «خسرو پرویز» است به «شیرویه» پایان بخش سخنرانی خود ساخت :

زن و کودک و بوم ایرانیان             به اندیشه بد منه در میان

پس از آن به خواهش دبیر جلسه، آقای «علی دهباشی» استاد «سایه دستی» بر روی یک دوره از تصحیح خود نهاد و این دوره به کتابخانه­ی دایرة المعارف اسلامی اهدا شد.

در پایان برنامه آقای «امیر صادقی» در حالی که لباسی شبیه به لباس مردمان زمان فردوسی، پوشیده بود و عصایی گرز مانند در دست داشت، داستان نبرد رستم و اشکبوس را به صورت نقالی بسیار زیبایی اجرا کرد و سپس شعر خود را که به این مناسبت سروده بود به استاد تقدیم کرد.

و این چنین جامعه­ی فرهنگی ایران از مردی که زندگیش را وقف خدمت به بزرگ­ترین ارثیه­ی معنوی آن­ها کرده تقدیر کرد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه