کتاب
معرفی کتاب «داستان داستانها- رستم و اسفندیار در شاهنامه»
- كتاب
- نمایش از سه شنبه, 30 خرداد 1391 11:20
- بازدید: 8915
برگرفته از تارنمای دکتر محمد علی اسلامی ندوشن
عنوان: داستان داستانها
خلاصه:رستم و اسفندیار در شاهنامه
این کتاب تحلیلی است از داستان رستم و اسفندیار، که برجستهترین داستان شاهنامه شناخته شده است، و هیچ اثری در فارسی نیست که در عمق و معنا و بلندی کلام با آن برابری کند.
زمانی که درس فردوسی در دانشکدهٔ ادبیاّت دانشگاه تهران با من بود،متن آن را برای دانشجویان ترتیب دادم، و اندکی بعد به صورت کتاب در آمد.
در دیباچهٔ آن آمده است:
- «داستان رستم و اسفندیار حاوی تعدادی از مهمترین مسائلی است که در برابر انسان دنیای باستانی قرار داشته است، و عجیب این است که هنوز هم این مسائل تازگی خود را از دست ندادهاند... »
- «حرف بر سر چیست؟ جنگ بر سر چیست؟ در یک کلمه میتوان گفت: بر سر آزادی و اسارت ... »
- «در این داستان، آنگونه که خاصّ تراژدیهای بزرگ است، روح آدمی به بالاترین حدّ کشش وتقلاّی خود میرسد... »
در آن تیرههای سه گانهٔ فکر، که هریک رکنی از طبیعت بشری را تشکیل میدهند، به تحلیل گذارده شدهاند: تیرهٔرستمیفکر، تیرهٔ اسفندیاری فکر، تیرهٔ گشتاسبی فکر.
- «جنگ رستم و اسفندیار بیش از هر جنگ دیگر در شاهنامه، جنگ معنوی است، برخورد دو طبیعت و دو عالَم درون است. از این رو میبینیم که در آن آن قدر عمل با حرف همراه میگردد، گفت و شنود جریان مییابد؛ و باز، از همین رو همه چیز آنقدر کنایه دار میشود، حتّی شیههٔ اسبان که گوئی نهیبی است که از حلقوم روگار بیرون میآید تا اعلام فاجعه بکند.»
- « و این دو پهلوان نه محدود به خود، بلکه نمایندهٔ دو تیره و گروه هستند. وجود هر یک تجسّمیاست از جهانبینیای که میکوشد تا بر کرسی بنشیند، و یا از موجودیّت خود دفاع کند.»
- «رستم، توانائی و ناموری او در آن است که نمایندهٔ مردم است. پروردهٔ تخیّل هزاران هزار آدمیزاد، که در طیّ زمانهای دراز او را به عنوان کسی که باید تجسّمی از «رؤیاها و آرزوهایشان» باشد، آفریدهاند.»
- «اسفندیار، نمایندهٔ اتّحاد دین و دولت است. وی چون پروردهٔ تعبّد است، نمیتواند مشکل رستم را دریابد. متعجّب است که چرا دست به بند نمیدهد.»
- «گشتاسب، برای آنکه چند صباحی بیشتر پادشاهی کرده باشد، پسرش (اسفندیار) را به زوال گاه زابل روانه میکند.» هر یک از اینان پاداش خود را از زمانه میگیرند؛ نه تعبّد اسفندیار کارساز میشود، نه جاهطلبی گشتاسب. برندهٔ نهائی رستم است که « نام» را نجات داده است، « آزادگی» را. این داستان مینماید که در شاهنامه یک چیز برتر از هر چیز شناخته میشود، برتر از قدرت مُلکداری، برتر از همهٔ آنجه مواهب زندگی خوانده شده، حتّی از جان، و آن نام است، شرف انسانی.
(چاپ هفتم-1380- انتشارات آثار)
آنچه در این کتاب آمده است
جنگ رستم و اسفندیار، جنگ آزادی و تعبّد
پرومتئوس و رستم
مفهوم کنائی بند
اسفندیار: قهرمان دین بهی
نمایندهٔ ساده دلی عوام
روئین تنی، گز و شراب
گشتاسب، خودکامگی به دستاویز دین
روایت ملّی و روایت دینی
تیرهٔ سه گانهٔ فکر:
- تیرهٔ رستمی
- تیرهٔ اسفندیاری
- تیرهٔ گشتاسبی
کسان دیگر داستان
سخن گفتن پهلوانی