حکمت و فلسفه
طبیعت، کتاب رمز الهی
- حکمت و فلسفه
- نمایش از جمعه, 07 مهر 1391 15:07
- بازدید: 4335
برگرفته از روزنامه اطلاعات
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
کسانی که با آثار شیخ شهابالدین سهروردی آشنایی دارند، به خوبی میدانند که این فیلسوف اشراقی معرفت را فصلی از فصول طبیعیات به شمار نیاورده است. کوشش سهروردی بیشتر از جهت چگونگی نجات نفس از دام تن و رهایی انسان از تاریکیهای جهان مادی مصروف میباشد. علمالنفس در فلسفه سهروردی بر اساس علم حضوری و خودآگاهی استوار بوده و خودآگاهی نیز کانون هر گونه معرفت به شمار میآید.
آنجا که انسان خود را مییابد و با عنوان «من» به خویشتن خویش اشاره می کند، هر چیز دیگر جز من بیگانه به شمار می آید. هر چیزی که با من بیگانه است، ناچار باید او یا آن باشد. به همین جهت است که خودآگاهی محصول علم حصولی نیست و صور ادراکیه توانایی وصول به این مقام را ندارند.
حکمای مشّاء ـ برخلاف سهروردی ـ علمالنفس را فصلی از فصول طبیعیات دانسته و بیشتر به شرح قوا و فعالیتهای نفس پرداختهاند. این گروه بیشتر روی علم و صور ادراکیه نفس تکیه کرده و از علم حضوری چندان سخن به میان نیاوردهاند.
مفهوم طبیعت در اندیشه سهروردی مفهومی پیچیده و قابل تأمل است. نه تنها در اندیشه سهروردی، بلکه در غرب و از زمان ارسطو که واژه فوزیسم را در برابر طبیعت به کار می برد، این واژه پیچیدگیهای خاص خود را دارد. سهروردی کلمه طبیعت را هیچ گاه به این عنوان به کار نبرده و از «برزخ» نام می برد. واژه جسم به جای برزخ نیز در اندیشه سهروردی قابل بررسی است.
طبیعت در تمدن اسلامی بسیار قابل تأمل و چشمگیر بوده و منجر به ابداع دانشهای کیهانشناسی شده است. حتی فیلسوفانی مانند ابن سینا نیز به تقسیم بندی منطق، طبیعیات و الهیات قائل بودند. اگرچه این نوعی تفکر یونانی است؛ اما باید دید تا چه اندازه این نوع تفکر یونانی و ارسطویی و اسلامی است.
در طبیعت هماهنگی میان توحید و وحدانیت است. طبیعت و مفهوم توحید به طور مثال در آثار اخوانالصفا و ابن سینا هماهنگی دارند. آنها طبیعت را نظام جهانی می دانستند و این نظام جهانی نمونه اعلای حکمت الهی و مظهر خداوند است.
طبیعت به نوعی حقایق کلی مراتب وجود را شناسایی می کند. همچنین بحث درباره طبیعت می تواند در جهت به وجود آمدن یک نظام استدلالی که شامل بحثی درباره تمام مراتب هستی باشد، سوق پیدا کند. طبیعت مرتبه ای از سلسله مراتب کلی وجود است و سیر از آن را مرحلهای از منازل طریق معرفت است؛ مرحلهای که سالک در صورتی که بپیماید و سرانجام به وصال حق نائل آید، از زندان طبیعت رها می شود.
در نظر حکمای قدیم عالم طبیعت نقطه مشترک تلقی می شد. در قرآن آمده است: «طبع علی قلوبهم»، یعنی خداوند بر دلهای آنها چاپ زد. مقصود از طبع (که به معنای چاپ است)، یعنی اینکه طبیعت چاپ خداست و یا اینکه اگر خداوند را نبینیم، طبیعت بر ما انسانها چاپ میزند. این آیه ترجمه و تفسیری به مانند طبیعت پیچیده دارد.
همچنین اگر قرار است به طبیعت بعد معنوی مانند سنت گرایان داد، می بایست این واژه را معنی شناسی کرد. در این نوع نگاه طبیعت اثر خداوند است و هماهنگی میان طبیعت و خداوند بر قرار است. طبیعت، کتابی سرشار از رمز الهی است. همچنین متنی گشوده است که باید رمزگشایی کرد. حکمت و هنر نیز یکی از ابزار رمزگشایی از این متن طبیعت است.