خبر
شرقشناس، جاسوس و درویش دروغینی از مجارستان
- خبر
- نمایش از دوشنبه, 25 شهریور 1392 15:24
- بازدید: 4608
برگرفته از تارنمای دایرة المعارف بزرگ اسلامی
مجید تفرشی
امسال، 15 سپتامبر/ 24 شهریور، مصادف با یکصدمین سالروز «درگذشت آرمینیوس وامبری»، یکی از پررمز و رازترین پژوهشگران اروپایی مسائل شرق نزدیک، ایران، ترکیه و آسیای میانه است.
از اوان نوجوانی و با دیدن و خواندن کتاب «سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه»، با نام «آرمینیوس وامبری» دانشمند و سیاح مجارستانی آشنا شدم. این کتاب ترجمه فتحعلی خواجهنوریان و در سال 1343 شمسی توسط انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب منتشر شده بود. برایم جالب بود که یک شرقشناس اروپایی سالهایی از عمر خود را صرف کند که با نام و لباس و دین مبدل در مناطق مختلف شرقی سفر و زندگی کرده و به پژوهش و نگارش موضوعات مختلف درباره آن مناطق بپردازد.
بعدها بهتدریج فرصتی پیش آمد تا با زندگی و کارنامه این پدیده عجیب آشنایی بیشتری پیدا کنم، ولی همچنان به نظرم وامبری نیز همچون یکی از شرقشناسان غربی آمد که همه زندگیاش را وقف سوژه تحقیقاتیاش کرده است. این دیدگاه درباره او تا حدود هشت سال و نیم و زمان آزادسازی پروندههای وزارت خارجه بریتانیا درباره وامبری برای من باقی بود. این اسناد پنجره جدید و بسیار مهمی را بر زندگی و کارنامه او میگشایند.
آرمینیوس وامبری (Ármin Vámbéry) که به نام آرمین وامبری و فامیل بامبرگر یا وامبرگر نیز شهره است، در 19 مارس 1832 در مجارستان در یک خانواده فقیر یهودی به دنیا آمد. در یک سالگی پدرش فوت كرد و از 12 سالگی استعداد شگرف خود در یادگیری زبانهای مختلف را بروز داد. تقریبا در همان زمان او بهدلیل تنگدستی مجبور به ترک تحصیل، مهاجرت به روستایی دوردست و کار بهعنوان شاگرد خیاط شد. ولی با پذیرش تدریس خصوصی پسر کدخدای ده، موفق شد به همراه او مجددا به مدرسه و تحصیل بازگردد.
وامبری در 19سالگی موفق شد به زبانهای مجاری، لاتین، فرانسه و آلمانی مسلط شود و مدتی بعد نیز به سرعت با انگلیسی، زبانهای اسکاندیناوی، روسی و زبانهای صرب و اسلوواک آشنا شود. او در دوران بعدی تحصیل خود در شهرهای براتیسلاوا، وین و بوداپست نیز زندگی کرد.
از حدود 18سالگی، وامبری دلبسته زبان و فرهنگ ترک و عثمانی شد. در 20سالگی در سال 1852، آنقدر ترکی میدانست که برای کار به عثمانی رود و ضمن دستیاری تنی چند از اشراف اروپایی، به عنوان مدرس زبانهای اروپایی در کنستانتینوپل/ استانبول مستقر شود. با همین تخصص بود که وامبری با کمک دوستان محلیاش شهروند عثمانی شد و به خدمت رجال عثمانی چون حسین دایم پاشا و فواد پاشا درآمد و نیز در همین زمان بود که وامبری به دلیل آثار و ترجمههای پراکندهاش، بهخصوص واژهنامه آلمانی- ترکی و آموختن لهجههای مختلف ترکی، از راه دور به عضویت فرهنگستان علوم مجارستان درآمد. وامبری در سال 1861 به بوداپست بازگشت و با دریافت حقوقش از فرهنگستان، در لباس یک درویش سنی و با نام جعلی رشید افندی از طریق ترابوزون، دریای سیاه به ایران رفت و پس از اقامتی چند ماهه در تهران، تبریز، زنجان، قزوین، شیراز و اصفهان به همراه عدهای از حجاج عازم مکه شد. او همچنین با سفر به آسیای مرکزی به مناطقی چون خیوه، سمرقند و بخارا رفت و ضمن اقامت در همه این مناطق، به تحقیق و نگارش درباره تاریخ، زبان و جغرافیای آن مناطق پرداخت و پس از چند سال با ملحق شدن به گروهی از درويشان، از طریق ایران مجددا به عثمانی بازگشت. حکایات او از زندگی در ایران و دیگر مناطق شرقی بسیار حیرتانگیز، جذاب و خواندنیاند.
او در سال 1864، به اروپا برگشت. در این سفر او به لندن آمد و به دلیل تواناییها، دانش و ارتباطاتش توانست با جلب اعتماد مقامات بریتانیایی، تا آخر عمر بهعنوان معتمد و مامور آن کشور، بهخصوص در موضوع رقابت با روسیه و عثمانی در آسیای مرکزی، قفقاز و اقیانوس هند خدمت کرده و حقوق و مستمری دریافت کند. اسناد دقیق این ارتباطات و مکاتبات، سالها پس از مرگ وامبری در سال 2005 به همراه تعدادی از فایلهای شخصی او، در آرشیو ملی بریتانیا افشا و آزاد شد و نگارنده امیدوار است بهزودی گزارش مفصلی از این اوراق را به فارسی و انگلیسی منتشر کند.
از همین زمان بود که وامبری بهتدریج به انتشار دیگر آثار مهم خود از قبیل «سفر به آسیای میانه»، دست زد. او یک سال بعد در سال 1865 در بازگشت به زادگاهش به مقام استادی زبانهای شرقی در دانشگاه بوداپست رسید و تا سال 1905 و هنگام بازنشستگیاش در این مقام باقی ماند.
یکی دیگر از جنبههای جذاب زندگی وامبری، دوستی و آشنایی او با برام استوکر خالق داستانهای دراکولاست. گفته شده که نه تنها منبع الهام استوکر در نوشتن این داستانها، وامبری بوده بلکه استوکر در چند بخش از داستانهای خود از شخصیت وامبری نیز الهام و بهره گرفته است. سوای آشنایی آن دو، چند و چون بقیه موارد مورد اختلاف محققان و قابل بحث است.
آثار وامبری درباره زبان، فرهنگ، تاریخ، جغرافیا و سیاست در شرق بسیار متنوع وگستردهاند. از میان آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: واژهنامه آلمانی-ترکی، سفرنامه آسیای مرکزی، سیر و سیاحت در ایران، طرحهایی از آسیای مرکزی، تاریخ بخارا، اسلام در قرن نوزدهم، آداب و رسوم در آسیای میانه، مردم ترک، داستان مجارستان، سفرها و ماجراهای آدمیرال سیدی علی رییس در هند، افغانستان، آسیای مرکزی و ایران در سالهای 1553 تا 1556، فرهنگ غربی در سرزمینهای شرقی، موقعیت روسیه در آسیا، آسیای میانه و مساله مرزهای انگلیس و روسیه، کشمکش آینده بر سر هند و زندگینامه خود در دو مجلد با عنوان: آرمینیوس وامبری (1883)، زندگی و ماجراهای او و نبرد زندگی من (1904).
در سال 1978 نیز دو زندگینامهنویس انگلیسی داستان زندگی وامبری به نام درویش کاخ ویندزور را به زبان انگلیسی نوشته و منتشر کردند. در سالهای اخیر شماری از نوشتههای وامبری به فارسی نیز برگردانده شده و خسرو سینایی هنرمند برجسته ایرانی نیز کارهای جدی درباره زندگی و زمانه او انجام داده است. ولی همچنان نیاز به تحقیقات بیشتری در این موضوع وجود دارد و نگارنده امیدوار است تا با انتشار متن یا خلاصه اسناد رسمی بریتانیایی و آثار بهجا مانده شخصی او در آرشیوهای بریتانیایی به این مهم کمک کند.