پنج شنبه, 12ام مهر

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها نگاه روز

نگاه روز

دالان سیونیک، و درسی از خسرو انوشیروان

برای گشودن راه بازرگانی ابریشم، کاروانی از بازرگانان سغدی به رهبری شخصی به نام مانیاخ راه ایران را در پیش گرفتند و در تیسفون با خسرو انوشیروان دیدار کردند. به هنگام شنیدن درخواست سغدی‌ها، یکی از شاهزادگان هپتالی، به نام کاتولف که سرزمینش از سوی ترکان اشغال شده ‌بود و شناخت خوبی از ترکان و سغدی‌ها داشت، به انوشیروان مشورت می‌داد. در نتیجۀ مشورت با کاتولف، انوشیروان بر آن شد تا ابریشمِ سغدی‌ها را خریداری کند و در پیش چشمان متحیر آنها به آتش بکشد، تا به آنها بفهماند که خریداری برای ابریشم آنها در ایران وجود ندارد.

مست عشق

مست عشق فیلمی درباره مولانا و شمس تبریزی است. از آن فیلم هایی است که همیشه آرزو داریم درباره فرهنگ و تاریخ ایران ساخته شود. وقتی فیلم را می بینیم افسوس می خوریم و پیش خود می گوییم ای کاش این فیلم ساخته نمی شد.

ابهامات پیش‌روی دالان نخجوان – باکو و منافع ملی ما؟

انعقاد توافق آتش‌بس میان جمهوری آذربایجان و کشور ارمنستان با میانجیگری روسیه و بدون حضور مؤثر دستگاه سیاست خارجی ایران در این فرایند، موجب بروز گمانه‌زنی‌هایی دربارۀ ابعاد و پیامدهای این توافق‌نامه شده است. یکی از مهم‌ترین ابهامات پیش‌روی این توافق‌نامه، اعلام ایجاد کریدور و دالانی میان نخجوان با باکو از طریق اراضی کشور ارمنستان است.

«تمدن» را با بخشنامه نمی‌توان برپا کرد! (نگاهی به سخنان حمیدرضا صارمی دربارۀ فرهنگ و تمدن ایران)

فرم های هندسی و مشهور در تمدن اسلامی مانند گنبد و گلدسته هم پیش از ظهور اسلام در ایران ابداع شد و مسلمانان هم از آن بهره جستند .دلیل ابداع این فرم ها هم ناگزیری و اقتضائات فنی و سازه ای بوده است . اگر امروزه با پیشرفت فناوری و دسترسی به آهن و فولاد، برای ساختن و اجرای دهانه های بلند دیگر نیازی به خیز طاق و گنبد نداریم، اینها به خاطر دشمنی تمدن و شهریگری نوین ما با گنبد یا تمدن اسلامی نیست.

فقدان سیاست مهاجرتی و پیامدهای آن

در روزهای گذشته تعدادی از مهاجران افغانستانی در شهرهای قزوین و سنندج مورد آزار چند نفر قرار گرفتند که پس از انتشار خبر و برخی تصاویر این دو رویداد ناخوشایند، عوامل این اتفاق از طرف نیروی انتظامی بازداشت شدند. اگرچه این حادثۀ ناخوشایند بازتاب منفی گسترده‌ای در افکار عمومی و شبکه‌های اجتماعی در پی داشت، اما نمی‌توان با بی‌توجهی یا گذر از آن با ساده انگاری، اهمیت موضوع را نادیده گرفت.

مسئلۀ ملکیان با تمدن ایران

اما جناب ملکیان در واقع نه فقط علوم حوزوی بلکه دانشگاهی را هم خوانده است و علاوه بر این که زبان علمی قرون وسطا را که عربی باشد، به خوبی این طلبۀ حوزه می داند ، به زبان علمی جدید یعنی انگلیسی هم مسلط است، در حالی که من مطمئنم این جناب طلبۀ استادشده یک جملۀ انگلیسی را در فلسفۀ جدید بدون استفاده از فرهنگ انگلیسی به فارسی قادر نیست بخواند. اما فضایل ملکیان در زباندانی او نیست؛ ملکیان یک متفکر اصیل و با صداقت است. کسی است که فلسفه را وسیلۀ ارتزاق یا رانتخواری قرار نداده است و به دلیل همین صداقت بوده که او هیچ سمت دانشگاهی ندارد. تنها خرده ای که من در تمام سال های آشنایی خود با ملکیان توانسته ام از او بگیرم به خاطر سخنان بی مایه و سطحی و نادرستی است که ایشان صرفا از روی بی اطلاعی در حق تاریخ فرهنگ و هنر و علم و فلسفه و دیانت ایران پیش از اسلام به زبان آورده است و به خاطر موضع خصمانه ای ست که ایشان نسبت به عناصرهویت ملی و فرهنگی ما ایرانیان اتخاذ کرده و می کنند.

در همین زمینه