چهارشنبه, 18ام مهر

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی جستار از پان‌ترکیسم تا نژادپرستی

جستار

از پان‌ترکیسم تا نژادپرستی

برگرفته از نشريه وطن یولی شماره 16، دی‌ماه 1390، صفحه 3-5

 

دکتر عایشه حُرّ(Ayşe Hür) محقق و روزنامه نگار ترک در سال ۱۹۵۶ در شهرآرتوین زاده شد پدرش از ترکان بالکان و مادرش اهل استانبول بود و هر دو به شغل آموزگاری مشغول بودند. در بخش تاریخ دانشگاه بوغازچی و بخش روابط و سیاست بین المللی تخصص خود را به پایان رساند. در سال ۲۰۰۵ تز خود را روی تاریخ اتحاد اروپا و سیاست های صلح طلبانه و مسائل ارامنه در انستیتو آتاترک همان دانشگاه نوشت . در روزنامه های طرف ، رادیکال ، آگوس و مجلات مختلف به نوشتن تاریخ اجتماعی و سیاست مشغول است . خانم عایشه حر در روزنامه طرف ستونی دارد با نام دفتر تاریخ که مطالب هفتگی خود را در خصوص مسائل ترکیه و تاریخ درآن ستون می نویسد که در اینترنت نیز به نشانی www.taraf.com.tr/ayse-hur قابل دسترسی است. در این مقاله عایشه حُرّ در تاریخچه کوتاهی از پان ترکیسم و نژادپرستی در ترکیه و گرایش حکومت به آن و شیوه های نظریه پردازان نژادپرستی که همواره زیر چتر حمایت حکومت بوده اند آشنا می‌سازد. هر چند نویسنده هیچ اشاره‌ای به قتل‌عام‌های صورت گرفته از کردها، علوی‌ها و ارامنه ترکیه نمی‌کند اما همین اندک هم در فضای ترکیه بسیار جسورانه تلقی می‌شود اگر بدانیم به تازگی هرانت دینک روشنفکر ارمنی توسط یکی از جوانان هوادار گرگ‌های خاکستری به قتل رسید و اورهان پاموک نویسنده و برنده جایزه نوبل نیز در فهرست ترور گروه‌های افراطی قرار داشته است. همزمانی تلاشهای نژادپرستانه دولت و سرکوبها و قتل عام های قومی در دهه30میلادی از نکات جالب این مقاله است.

—————————————————————————————————————

ایدئولوژی پان ترکیسم به مفهوم اتحاد تمامی ترکهای ساکن در جغرافیای بزرگ ازحوزه بالکان تا آسیای میانه، توسط روشنفکران ترک تبار ساکن روسیه چون اسماعیل گاسپیرنسکی(۱)، علی حسین زاده(توران)، احمد آقایف (آقا اوغلی)، احمد جعفر اوغلی، محمد امین رسول زاده ، ذکی ولیدی توغان(۲)ویوسف آقچورا(۳) به کشورعثمانی آورده شد.بخصوص کتاب سه طرز سیاست آقچورا(۱۹۰۴) که در زمان خود به رومانتیک، عجیب و افراطی بودن تعبیر می شد، به مانیفست پان ترکیسم شهرت داشت روشنفکران دوره پایانی عثمانی و در راس آن‌ها ضیا گوگ آلپ(۴) را بسیار تحت تاثیر قرارداد. اما پان ترکیسم – و به تعبیر گوک آلپ ”تورانگرایی“ – بعد از دوران نبردهای رهایی بخش(۵) با موانعی جدی روبرو شد زیرا آتاترک معتقد بود که پان ترکیسم می تواند مناسبات ترکیه – شوروی را که با معاهده بی طرفی و دوستی مورخ ۱۷ ژانویه ۱۹۱۷ وارد فاز جدیدی شده بود، به خطر اندازد.

مجلاتی مانند ینی ترکستان ، اودلو یورت ، ینی قافقازیا و آذری تورک که در بین سالهای ۱۹۲۷ تا ۱۹۳۱ از طرف آذری هائی که بعد از انقلاب شوروی در ترکیه ساکن شده بودند چاپ می شد یکایک توقیف شده و نحوه برخورد رسمی با ایدئولوژی نژادپرستی ترکی را سیاست چگونگی رابطه ترکیه با شوروی و آلمان تعیین و تغییر می داد.

در مارس سال ۱۹۳۱ مصطفی کمال[آتاترک] لانه های ایدئولوژیک پان ترکیسم یعنی ”تورک اوجاقلاری“ [کانون های ترک] را تحت کنترل فرقه جمهوریت خلق(CHF)(6)در آورد و بعد از اتمام گنگره چهارم فرقه جمهوری خواه خلق در سال ۱۹۳۵، سازمان مطبوعات ترک، سازمان زنان ترک، سازمان افسران ذخیره ترک، سازمان ملی دانشجویان ترک، مراکز ماسونی ترک و نیز روزنامه یارین [فردا] – همراه با روزنامه نگارانی چون شوکت ثریا آی دمیر، یعقوب قدری قارا عثمان اوغلو، برهان آصف بلگه، وداد ندیم تور، اسماعیل حوسرو توکین و روزنامه کادرو به مدیریت محمد شوقی یازامان که از حزب جمهوری خواه مستقل (۷)– منحله در سال ۱۹۳۰- حمایت کرده بودند، مجبور به کناره گیری از فعالیت شدند.

ازاین تاریخ به بعد موضع گیری در برابر نژادپرستی در چهارچوب چگونگی رابطه با اتحاد شوروی و دولت آلمان به شکلی پراگماتیک به همدیگر گره خورد.

دراین دوره نخبه گان کمالیست که دستیابی به شاخصه های تمدن غرب را تا درجه تقلید رسانیده بودند، اشتیاق فراوانی برای کپی برداری از دیدگاههای علمی و ایدئولوژیک حاکم بر غرب از خود نشان می دادند و در نتیجه در سالهای ۱۹۳۰-یعنی دوران گسترش فاشیسم در جهان- ناسیونالیسم ترک نیز شعار ”یک دولت، یک ملت، یک فرهنگ، یک پیشوا، یک دکترین، یک حزب“ سرداد. برای حمایت از این نظرات یکسان سازی نیاز به کمک دیسیپلین های علومی چون تاریخ، باستان شناسی، زبان شناسی، علم اصلاح ژن (اوژنیک) و انسان شناسی بود تا بتوان به ایجاد نژاد واحد دست یافت.(واژه“اوژنیک“درسال ۱۸۸۳ از طرف فرانکیس گالتون که در جستجوی راههای پرورش جنین سالم بود، از ترکیب eus بمعنی خوب و genes بمعنای ”زاینده“ ابداع شد. ”دانش اوژنیک“ در ”ثمر بخش ترین“(!) شکل خود در آلمان نازی و ایتالیای فاشیست مورد استفاده قرار گرفت.)

نظریه تاریخ ترک

در دوره جمهوریت اولین بخش ایجاد شده در دارالفنون، ( که از سال ۱۹۳۳ به دانشگاه استانبول تغیرنام داد ) بخش انسان شناسی بود. در سال۱۹۳۳ نظریه تاریخ ترک که توسط افرادعالمی چون آفت اینان (۸) ،حمدالله صبحی تانری اور، سمیح رفعت ، صدری مقصودی آرسال ، رشید غالیب ، یوسف آقچورا و شمس الدین گون آلتای ترویج شده بود توسط آفت اینان موضوعات اساسی آن این گونه فرمولبندی گردیده بود .“اولین قوم برتر و مدنی بشریت، ترکهائی هستند که وطنشان آلتایلار وآسیای میانه است. ” ”اساس تمدن چینی را ترک ها پایه گذاری کرده اند.“ ”در ایران و بین النهرین ترکها بودند که پیش از ۷۰۰۰ سال قبل از میلاد اولین دوره تاریخی را برای بشریت با برقراری نخستین جامعه مدنی با نامهای سومریان ، آکدها و عیلامیان تشکیل دادند.“ ”ساکنین دائمی دلتای مصر ترکها بوده و مدنیت مصر را ترکها بوجود آورده اند.“ افراد دورویی که نام یونانی گرفته‌اند و اهالی اصلی و اولین صاحبین حقیقی آناتولی بودند اجدادشان ترک هستند.“

شبیه این نظریه را درسال ۱۹۲۲ مصطفی کمال آتاترک در آدانا بزبان آورده بود. این نظریه محصول روانی دفاع در برابر تلقی تحریک آمیز غربی، مبنی بر درجه ی دوم بودن نژاد ترک بود واز دیگرسو غرور خرد شده شان را که با سقوط امپراطوری عثمانی به وجود آمده بود ترمیم می کرد، و همچنین بدین وسیله میخواستند در آناتولی از حقوق تاریخی ادعا شده توسط مردمانی غیر ترک چون کردها ، رومی ها و ارمنی ها که سعی در تصاحب آنجا را داشته اند جلو گیری کرده و به اهداف خود برسند.

قانون سکونت

تصویب قانون سکونت درسال ۱۹۳۳ هموطنان را به دو گروه نژاد ترک و نژاد غیر ترک تقسیم کرد وهمه را بوسیله قانون نام خانوادگی با نادیده گرفتن تفاوت های اصلیت و نسبیت، دین و مذهب وزبان مجبور به انتخاب نام خانوادگی ترکی نمود ونقش مهمی در همانندسازی هویت [هموطنان] بازی کرد.

درسال ۱۹۳۶ تئوری زبان خورشید(۹) مطرح شد که ادعا میکرد زبان ترکی ریشه تمامی زبانهای فرهنگی جهان است. این نظریه در ظاهر نژاد ترک را سازنده تمامی تمدنهای جهانی و درنتیجه والا ترین نژادها قلمداد میکرد اما در واقع می خواست بیان کند، که تمام خلقهای ساکن آناتولی در اصل ترک هستند و فقط به علت عوامل گمراه کننده ای چون زبان، دین و مذهب ترک بودن خود را فراموش کرده اند و در همین سالها بود که ستاره تئوریسین های نژادپرست افراطی چون حسین نیهال آتسیز(۱۰) و رها اوغوز تورک قان (۱۱) رو به درخشش گذاشت.

انسان شناسی

با آشکارشدن اینکه مصطفی کمال[آتاترک] آثارمتفکران نژاد پرستی چون آرتور دگوبیناو(۱۲) و اویگئنه پیتارد را با دقت تمام خوانده است، اگر به نقش نژاد در سخنان مصطفی کمال دقت شود درسخنانی چون ” خوشبخت کسی که میگوید ترک هستم“، ” یک ترک برابر با جهان است“، ” جوانان ترک … نیروئی که لازم دارید در خون اصیلی است که در رگهایتان جاریست“ و ”نژاد ترک در جهان زیباترین نژادهاست“ عنصر نژاد هم با شاخصه های فیزیکی و هم با ایده هویت ملی همخوانی داشت.

در جهت واقعیت بخشیدن به سخنان آتاترک ، با ایجاد مرکزمعاینات انسان شناسی ترک ، درمیان اولین پروژه های کاریشان، ”اندازه گیری جمجمه های جمع آوری شده از قبرستان قاراجا احمد“ و تحقیق و پژوهش مقایسه ای روی کودکانی که از التقاط ریشه های متفاوت مثل ترک، ارمنی، یهودی و یونانی بوجود آمده اند، می توان نام برد.

مجله دانستنی انسان شناسی ترک که در زمان انتشار خود با ریاست افتخاری وزیران آموزش وپرورش درفاصله سالهای ۱۹۲۵/۱۹۳۹ منتشرمیشد در مجلات چاپ این دوره خود برای استفاده ازعلوم انسان شناسی به عنوان یک وسیله علمی جهت اثبات برتر بودن نژاد ترک تلاش می کرد، نمونه های زیادی دال بر شکاندن و ترکاندن سر و جمجمه انسانها در آن دوره موجود است.

 رها اوغوزترک‌قان می‌نویسد : یکبار دیگر بیاندیشید که به چه دلیل رهبر بزرگ آتاترک این قدر برتاریخ نژادمان پافشاری می‌کرد و پیوسته به ما می گفت:  که مهمترین قسمت تاریخ‌مان در آسیای میانه است و هم نژادانمان را در آنجا به ما خاطر نشان می کرد؟  و باز بخاطر همین امر منفور که سیاست نامیده می شود نتوانست به وضو ح به ما بگوید که: هم خوننان، میلیونها نفر از خواهر و برادرانمان در آسیا هستند که در زیراسارت فغان می‌کنند. روزی خواهد آمد که آن‌ها را نجات داده و اتحاد بزرگ ترک را بر پا خواهیم کرد  رها اوغوزترک‌قان می‌نویسد : یکبار دیگر بیاندیشید که به چه دلیل رهبر بزرگ آتاترک این قدر برتاریخ نژادمان پافشاری می‌کرد و پیوسته به ما می گفت:  که مهمترین قسمت تاریخ‌مان در آسیای میانه است و هم نژادانمان را در آنجا به ما خاطر نشان می کرد؟  و باز بخاطر همین امر منفور که سیاست نامیده می شود نتوانست به وضو ح به ما بگوید که: هم خوننان، میلیونها نفر از خواهر و برادرانمان در آسیا هستند که در زیراسارت فغان می‌کنند. روزی خواهد آمد که آن‌ها را نجات داده و اتحاد بزرگ ترک را بر پا خواهیم کرد

 

در سری کنفرانسها ی ترتیب داده شده توسط حزب حاکم جمهوریخواه خلق(CHP)دربین سالهای ۱۹۳۵ – ۱۹۴۵ تیتر بعضی از موضوعات بیان شده چنین بوده است: معاینات انسان شناسی برروی تاریخ نژادی آناتولی، اقدامات اصلاح نژاد(اصلاح ژن)، تحقیقات اولیه انسان شناسی بر روی مغز های ترکها، نقش وراثت در حفظ نژاد، وراه های پیشگیری از التقاط نژادی.

آفت اینان از فعالین اصلی نظریه تاریخ ترک برای نشان دادن اینکه ترکان نمونه‌کامل‌نژادی‌هستند درمقدمه پایان‌نامه دکترای خودچنین می‌گوید:مصطفی کمال در میان کارهای بزرگ دولتی شخصاً با نظریات تاریخی مشغول شد. در خصوص تحقیقات علمی در مورد تاریخ ملتی که آن‌ها را آزاد کرده بود به تاریخ دان ها وظایفی داده بود…درسال ۱۹۳۶ تمایل خود را برای چاپ یک پوستر به مقدار زیاد درسراسرکشور در خصوص اندازه گیری از بدن انسان بیان کردم،وی مناسب دیده و مرا بدان امر تشویق کردند و امر کردند که این را از دولت خواستار شوم .“

در نتیجه، این تلاش ”عظیم نژاد پرستانه“، ۶۴ هزار نفر را زیر پوشش خود گرفت و با کمک همه جانبه نخست وزیری، وزارت امنیت ملی، وزارت بهداشت و وزارت آموزش پیش برده شد. اندازه گیری ها توسط پزشکان ارتش، پزشکان وظیفه، ماموران بهداشت وآموزگاران بدن شناسی( علوم تجربی) انجام شد سربازان به عنوان افراد افتخاری تحت اوامر آفت اینان قرار گرفتند.

دراین تلاش ”علمی“ موضوعات راهبردی اینها بودند: اندازه گیری شاخصه های صورت اهالی ترکیه، اندازه گیری جمجمه های مردگان،اندازه گیری شاخصه های اعضای بدن انسان، تشخیص خصوصیات اخلاقی فرد از روی جمجمه سر، مقدار وزن مغز افراد و اشکال جمجمه ومحاسبه شاخصه های چهره،چشم،چانه و بینی.

اما از اساس این تلاش حتی بصورت ظاهری هم با استانداردهای علمی همخوانی نداشت. با وجود تمامی دستکاری‌ها، نتایج بدست آمده با فرضیه های ایدئولوژیکی، در برابر واقعیاتی چون ساختار اجتماعی، سنن و رسوم، پرورش یافتن در روستا، زیستن در کناره های دریا، و خیلی از عوامل مختلف که می‌توان بیان کرد، زیر سوال می‌رفت. خلاصه هر زمان که می خواستند با نمونه های ممتاز خود ساخته ، اکتشافات علمی را اعلام میکردند.

بعد از درگذشت آتاترک

در بخش انسان شناسی که به دستور آتاترک در سال ۱۹۳۵ به دانشکده زبان و تاریخ و جغرافیای آنکارا نقل مکان کرد، با یاری دولت ترکیه تا پایان جنگ جهانی دوم تحقیقات علم اصلاح نژاد در برنامه شان گنجانده شد. (کمک دولتی همه جانبه در دوره حکومت نازیها در آلمان و حکومت فاشیستی در ایتالیا به طور گسترده ای شامل این نوع دانشکده ها شده بود) دقیقاً مثل اعمال امروزه حلاج اوغلو(14) همانند فرضیه ها، مشاهدات، اندازه گیری ها، آزمایشات ، تست ها که نشئت گرفته از مفاهیم جادوئی از یک دوره بسته بود ، کوشش شد تا واقعیات ایدئولوژیکی و متدولوژیکی را به حقایق علمی تبدیل کنند. در این مورد با اتکا به پژوهش های علمی ، کتابها و مقالات زیادی نوشته ، کنفرانسهائی برگزار و نظریاتی که در بالا آورده شده [ نظریه هائی که در بخش اول مقاله توضیح داده شد ]به کتابهای درسی مدارس وارد گردید.

یک ارمنی عثمانی که مصطفی کمال نام خانوادگی دیل آچار را به او داده بود، زبان شناسی بلغاری با نام آکوپ مارتاریان بود. او درسال ۱۹۳۹ پس از پیوستن منطقه حاتای به ترکیه ، با ایراد سخنانی در خانه خلق اسکندرون که عین سخنان امروزه حلاج اوغلواست چنین می گوید: ” خیلی از اجتماعات انسانی در بعضی از ادوار تاریخ شان ، زبان و مذهب خودشان را تغیر داده اند ، امروزه ترکان حاتای که به زبان عربی سخن می گویند هیچ ارتباطی با نژاد سامی ندارند ، به طور میانگین اندازه جمجمه سر آن‌ها ۸۵ است ، آن‌ها اصلاً از نوادگان ترکان قدیمی براکی سفال آلپ هستند. ترک گرائی کمالیستی امروز به آن‌ها هویت و منشاشان را نشان داده و از قوم ترک بودن را به آن‌ها آشکار کرده است.“دیل‌آچار در نظرداشت کتابهائی در خصوص ریشه های مشترک نژادی بین ترکها و ارامنه تدوین کند.

در سال ۱۹۳۹ پرفسور دکتر مظاهر عثمان ( اوزمان) (15) در کنفرانس اوژنیک(علم اصلاح ژن) حزب جمهوری خواه خلق ۱۹۳۹ در آنکارا چنین اظهار داشت : ”شایسته نیست به جای باز سازی وطن ، که از خیلی جهات بدان نیاز دارد ، سعی در پرورش نسلی بی اصل و نسب بکنیم که در آینده ثمری جز پر کردن آسایشگاه ها، تیمارستان ها و بازداشتگاه ها نخواهد داشت. به همین خاطر افراد سالم را باید تشویق و مجبور کرد تا ادامه نسل دهند و به معلولان و ناقصان باید گفته شود که تو برای این وطن کافی هستی و ما را برای داشتن نسل بعدی از تو نیازی نیست“

 

 در روزنامه حاکمیت ملی ( اولوس) که روزنامه رسمی رژیم کمالیست شمرده می شد و همچنان درمجلات اولکو ودر مجموعه انسان شناسی ترک که از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۲۵ از طرف دانشگاه استانبول منتشر میشد در خصوص اصلاح نژاد مقالات بیشماری عرض اندام کردند وروی چک پول های ۵ لیره ای و ۱۰ لیره ای و تمبرهای پست عکس های گرگ خاکستری منتشر شد.

حسین نهال آتسیز و رها اوغوز ترک قان

مهمترین شخصیت نژاد پرستی ترک بی هیچ شک و شبه ای حسین نیهال آتسیز متولد ۱۹۰۵ اوت ۱۹۷۵ بود. در مجله ای که با نام آتسیز در بین سالهای ۱۵ مای ۱۹۳۱ تا ۲۵ سپتامبر ۱۹۳۲ توسط نهال آتسیز منتشر می‌شد در میان نویسندگان آن اشخاص مهمی چون فواد کوپورلو، ذکی ولیدی توغان، پرتو نایلی بوراتا، صباح الدین علی، نیهاد سامی بانارلی ، اورهان شکی گوکای ، عبدالباقی گولپینارلی و عبدالقادر اینان دیده می شد.

بعد از فوت آتا ترک ستاره جدید نژاد پرستی در بین سالهای ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۳ رها اوغوزترک‌قان می باشد که ادیتور سه مجله ی نژادپرستی با نام های ارگنه‌نون، بوزقورد و گوگ بورو بود . ترک‌قان نویسنده اصلی این مجله ها با اسامی مستعار رها قورتولوش ، اوینی موتون ، ارگنه کونچو و آمته تورانچی چنین می نویسد : یکبار دیگر بیاندیشید که به چه دلیل رهبر بزرگ آتاترک این قدر برتاریخ نژادمان پافشاری می کرد و پیوسته به ما می گفت: ” که مهمترین قسمت تاریخمان در آسیای میانه است و هم نژادانمان را در آنجا به ما خاطر نشان می کرد ”؟ ” وباز بخاطر همین امر منفور که سیاست نامیده می شود نتوانست به وضوح به ما بگوید که: ” هم خوننان ، میلیونها نفر از خواهر و برادرانمان در آسیا هستند که در زیراسارت فغان میکنند.روزی خواهد آمد که آن‌ها را نجات داده و اتحاد بزرگ ترک رابر پا خواهیم کرد“ .“اما در خیلی از جاهای مختلف این فکر و باور را بطور غیر مستقیم گوشزد کرد. آتا ترک یک تورانیست واقعی وکسی بود که قدرت به تحقق رساندن این عقیده را داشت ”. (ارگنه نون شماره ۴ فوریه ۱۹۳۹)  او[ ترک قان ] با این سخنان مبانی مشروعیت خود را به خوبی تفهیم کرده بود.

بعد از آغاز اشغال شوروی در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ توسط ارتش آلمان و بعد ازفوت رفیک سایدام در ۷ جولای ۱۹۴۲ شکری سراج اوغلو به نخست وزیری رسید و به حرکت پان ترکیستی سرعتی تازه داد. آلمان ها در ترکیه برای افزودن طرفداران خود به تبلیغات وسیعی دست زدند. در نامه ی محرمانه ای که از طرف وزیر امور خارجه حکومت نازیستی آلمان ، ریپن تروپ به سفیر کبیر آلمان در ترکیه فرانز فون پاپن فرستاده شده قید گردیده حکومت آلمان برای این فعالیت ها در ترکیه ۵ میلیون مارک هزینه در نظر گرفته است. فایق احمد باریتچو نماینده طرابوزان در مجلس آن روزها را اینگونه توصیف میکند : ” جنگ آلمان با شوروی برای کشور شادمانی ببار آورده بود همه به همدیگر تبریک می گفتند. با لذت از یک انتقام پانصد ساله تاریخی قلب های همه برای پیروزی ارتش آلمان شروع به تپیدن کرد.“

ترکیه برای عادی کردن روابط سیاسی با اتحاد شوروی بعد از دو بار قطع رابطه با حکومت آلمان در اوت ۱۹۴۴ و ژانویه ۱۹۴۵ در نهایت به حکومت آلمان و ژاپن اعلان جنگ داد البته اینها اتحاد شوروی را قانع نکرده بود که در مارس همان سال وزیر خارجه شوروی مولوتوف به سلیم سرپر سفیر کبیر ترکیه در مسکو اظهار میدارد قرارداد بی طرفی و دوستی ۱۹۲۵ بین شوروی و ترکیه که تا حال دوباردر تاریخ های ۱۹۲۹ و ۱۹۳۵ زیر پا گذاشته شده دیگر بار تجدید نخواهد شد ودر ماه ژوئن اعاده دیگر باره قارص‌و‌اردهان‌را‌به شوروی واصلاح قرارداد Montreaux 1۹۳۶ را خواستار شد.بخاطر این خواسته‌های شوروی در داخل ترکیه طرز برخورد ارگان های رسمی با حرکتهای پان ترکیستی دیگر باره تغییر کرد مهمترین نتیجه این تغییرات محاکمه نیهال آتسیز و توران گراها بود.

محاکمه تورانیست ها

در نوامبر سال ۱۹۴۲ ارتش شوروی در نزدیکی های استالین گراد، از پیشروی ارتش هیتلر جلو گیری کرد . دستگاه رهبری ترکیه بار دیگر موضع جدیدی اتخاذ کرد و تشکلهای پان ترکیستی را زیر فشار قرار داد .

نیهال آتسیز به تاریخ اول مارس و ۱۶ آوریل در مجله اورهون، دو نامه سر گشاده با عنوان ، نخست وزیر ترک گرا را به وظیفه اش دعوت میکنم ، منتشر کرد و در دومین نامه خود ، صباح الدین علی استاد کنسرواتور دولتی آنکارا، پرتو نایل بروتاو استاد دانشکده زبان و تاریخ و جغرافیا، و پرفسورصدرالدین جلال آنتل استاد پداگوژی دانشگاه استانبول را به عنوان کمونیستهای خائن به وطن معرفی کرد و وزارت معارف را به چشم پوشی از اتفاقات و رویدادها متهم نمود.اما عکس العمل دولت به این نامه ها شدید بود . نیهال آتسیز از مسئولیت خود در کالج روبرت برکنار شده و روز نامه اورهون تعطیل گردید.

شکایتی که صباح الدین علی از نیهال آتسیز کرده و اعاده حیثیت نموده بود در ۹ مای ۱۹۴۴ نتیجه داد و نیهال آتسیز به ۴ ماه زندان محکوم شد. از پس زندانی شدن آتسیز ، رها اوغوز ترک قان و ۴۵ نفر دیگر از نژاد پرستان تورانیست دستگیر شدند. در ۷ سپتامبر ۱۹۴۴ در مورد ۲۳ نفر به اتهام درست کردن سازمانی مخفی به نام گیزلی گوره م جهت براندازی دولت، دادگاهی برگزار شد. زمانی که متهمین در دادگاه اتهامات وارد شده را شنیدند ، ترک قان با حیرت زیادی در دادگاه چنین گفت: ” این سخنان [ نوشته های نژادپرستی در مجلات] در اصل توسط محمود اسد بوزقورت(1۴) که خود با حکم آتاترک تعیین شده است سالها از کرسی های تاریخ انقلاب دانشگاه های دولتی گفته شده است. ده ها هزار جوان و در بین شان یکی هم من این حرف ها را شنیده ایم، برایمان آن‌ها را تلقین کردند و باور کردیم که این[نژادپرستی] همان آتاترک گرائی و کمالیسم است. سوالات امتحانی را با پاسخ دادن به این ها توانستیم بگذرانیم، این دروس بالاخره هرچه بود از طرف دولت تدریس میشد. همان سخنان که از طرف همین پرفسور[محمود اسد بوزقورت]دردانشکده دانشهای سیاسی گفته شد، از کرسیهای دانشکده قانون اساسی نیزگفته شده بود. معنای قانون اساسی به ما با این سخنان تعلیم داده شد“.

تورک قان و ده تن از همفکرانش بعد از ۶۶ جلسه دادگاه در ۲۹ مارس ۱۹۴۵ از ۱۱ تا ۱۰ ماه حبس و از 5 ماه تا ۴ سال حبس در تبعید محکوم شدند.ذکی ولیدی دوغان تنها کسی بود که به اتهام سرنگون کردن دولت مجرم شناخته شد. رها ترک قان به اتهام تشکیل سازمان مخفی و نیهال آتسیز به علت میتینگ ۳ می مجرم شناخته شدند. سرهنگ آلپ ارسلان تورکش شخصی که در سالهای آینده رهبری حرکت نژاد پرستی را بدست می گیرد در آن دادگاه به ۹ ماه و ۱۰ روز حبس محکوم شد.

تغییر روش

به علت سردی روابط بین کشور پیروز جنگ و ترکیه ، بار دیگر نحوه برخورد با پان ترکیسم تغییر جهت داد ، برای رفع اتهام از متهمان دادگاه در ۲۵ اکتبر سال ۱۹۴۵ قرار شد دوباره دادگاهی در خصوص مجرمان تورانیست برگزار شود. دادگاه آغاز شده در ۲۶ اوت ۱۹۴۶ برعکس دادگاه قبلی هیچ جائی برای خود در روزنامه ها و مجلات اختصاص نداد. در ۳۱ مارس ۱۹۴۷ دادگاه مدارک لازم برای محکومیت متهمین و اثبات جرم را کافی ندانست وتنها به خاطراینکه متهمین مقابله با کمونیسم، این ایدئولوژی غیر ملی را مهمترین امر ملی تلقی می‌کنند،آن‌ها رامجرم ندانسته و رای به برائت دستگیرشدگان داد وآنها را آزاد کرد.

رها اوغوز ترک قان بعد از آزادی به امریکا رفته و در آنجا به تحصیل روان شناسی پرداخت او در سال ۱۹۷۴ به ترکیه بر گشت و چنین گفت : ” با گفتن اینکه این [ فرد ] کرد است این ارمنی، اگر در کشور جدائی بیاندازیم ، حس جدائی [ خواهی ]عناصری را که در درون جامعه ترک رو به حل شدن گذاشته اند ، تحریک خواهیم کرد ، روزی میرسد که دشمنان خارجی ترک ها این حس ها را بیش از بیش تحریک کرده و کشورمان را آشفته خواهند کرد ، جدا سازی نژادی نمی تواند در حیطه عقل و حقوق برای همیشه جایگاهی داشته باشد ، [ این امر] میتواند عامل بروز کین و نفرت گشته و با کشیده شدن پای احساسات به میان، راه به اعمال غیر انسانی باز شود… و من بخاطر احساس انسانی این نگرش فریب کارانه را ترک کردم. در زمان دستگیری ام در زندان در میان مان یکی از قوم آبازا بود دیگری ارمنی و دو جوانی که رگه کردی داشتند ، چنان جوانمردانه [ با ما ] بر خورد کردند و گرایش شان را چنان به ترک گرائی و حتی افکار نژادپرستانه ترکی ثابت کردند که در درونم هم حس دوستی و هم حس شرم و خجالت زنده شد. کسی نمی داند چه مقدار همانند این هموطنان که غیر ترک نامیده میشوند، وجود دارد. چگونه دلمان راضی به گفتن اینکه تو از ما نیستی و پس زدن آن‌ها می شد“.

دیگر در کسی جسارت طرفداری آشکاراز نظریات فاشیستی نمانده بود. به همین خاطر نژادپرستان تغییر روش دادند به جای توران گرائی ناسیونالیسم و به جای گرگ‌های خاکستری، میلتچی، به جای نژاد ترک، ملت ترک گفته میشد آن‌ها نظریات جدید خود را توسط ارگانهای سازمانی انتشاراتی چون اورهون، قوپوز، بویوک دوغو، حرکت، تشکیلات ترک جوان، مجله فرهنگی قبرس ترک، مجله مبارزه با کمونیسم در بین مردم ترویج میکنند. آلپ ارسلان ترکش و همکارانش در سال ۱۹۶۵ با سلطه بر حزب جمهوری خواه ملت روستائی و تغییر اسم آن به حزب حرکت ملی در سال ۱۹۶۹ و با ایجاد سازمان های شبه نظامی فاشیستی چون جوانان اولکوچو و تشکیل هسته های کماندوئی در کمپ های نظامی ، نژاد پرستی ترکی را وارد دوران جدیدی کردند.

 

منابع:Nazan Maksudyan,Türklüğü Ölçmek,Metis      

Suavi Aydın “Cumhuriyet’in İdeolojik Şekillenmesinde Antropolojinin Rolü: Irkçı Paradigmanın Yükselişi ve Düşüşü”, Modern Türkiye’de Siyasi Düşünce, Kemalizm, C.2, İletişim 2002

Orhangazi Ertekin, “Cumhuriyet Döneminde Irkçılığın Çatallanan Yolları”, a.g.e, C. 4. Milliyetçilik, 2003, s. 345-385.

یادداشتها: ۱- اسماعیل گاسپیرالی * / گاسپیرینسکی (۱۲۶۷ـ۱۳۳۲/ ۱۸۵۱ـ۱۹۱۴) از رهبران نهضت فرهنگی جدیدیها و پان ترکیسم بود پان ترکیسمِ گاسپیرالی ، که شعار آن ”اتحاد در زبان و اندیشه و عمل“ بود بیشتر فرهنگی بود تا سیاسی ، حال آنکه روشنفکران دیگر تاتار چون یوسف آقچورا و عبدالرشید ابراهیم بیشتر از پان ترکیسم سیاسی هواداری می کردند.

۲- ذکی ولیدی توغان در سال ۱۸۹۰ دریکی از روستاهای باشقیرمتولد شد .در سال ۱۹۰۹ در کازان فارغ التحصیل شد و در مدرسه ای تاریخ ترک و تاریخ ادبیات عرب درس می داد در سال ۱۹۱۱ با انتشار کتاب تاریخ ترک وتاتار معروف شد. نماینده مسلمانان اوفا در مجلس تزاری روس شده و به همین منظور به پترزبورگ رفت در آنجا با وقوع انقلاب شوروی به مخالفت با بلشویک ها پرداخت.در۱۹۱۸ دستگیر و بعد از فرار از دست بلشویک ها در حکومت باشقیرسمت وزیر جنگ را به عهده گرفت. درسال ۱۹۲۵ به خواست و سفارش فعالین پان ترکیستی چون فواد کوپورلو و آقچورا از طرف دولت وقت به ترکیه دعوت و در سال ۱۹۲۵ به سرپرستی انجمن تالیف و ترجمه آنکارا منصوب شد. او تا پایان عمر خود به سال ۱۹۷۰ که در استانبول رویداد همیشه مبلغ و مروج پان ترکیسم بوده است.

۳- یوسف آقچورا ۱۸۷۶ – ۱۹۳۵ وی از تاتارهای قازان بود که پس از تحصیل در استانبول و پاریس به قازان بازگشت و درگیر فعالیتهای ملی و فرهنگی تاتارهای آن سامان شد. وی در معروفترین مقالة خود، سه طرز سیاست، که بعضی آن را بیانیة پان تورانیسم به شمار آورده اند، سه مشی سیاسیِ عثمانی گرایی، اتحاد اسلام و پان ترکیسم را بررسی می کند. وی پس از ارزیابی هر سه مشی سیاسی و برشمردن موانع ایجاد ملت واحد عثمانی و متحد کردن مسلمانان ، از تشکیل ملت واحد ترک براساس وحدت نژاد، یعنی متحد کردن کلیة ترکها در ترکیب یک دولت جانبداری می کند.

۴- ضیاء گوک آلپ (۱۲۵۵ـ۱۳۰۳ ش / ۱۸۷۶ـ۱۹۲۴)، از نظریه پردازان پان ترکیسم در ترکیه ، که از فعالان حزب اتحاد و ترقی و از حدود ۱۳۲۸ عضو کمیتة مرکزی آن بود، وی برخلاف کسانی مانند آقچورا، از اتحاد ذاتی ترک گرایی و اسلام خواهی و در عین حال از تجدد دفاع می کرد و بر آن بود تا هر سه جریان مورد علاقة اتحادیون را در چهارچوب نظامی واحد تدوین کند. وی این نظر را در مقالة بلندی با عنوان ”ترک شدن ، مسلمان شدن ، معاصر شدن“ تشریح کرد.

۵- جنگهای استقلال که بعد از شکست امپراطوری عثمانی درجنگ جهانی اول ، بین سالهای۱۹۱۹تا۱۹۲۲ در محدوده ای که میثاق ملی نامیده می شد صورت گرفت و در سال ۱۹۲۳ به اختتام حکومت عثمانی منجر شد در ترکیه به ملی مجادله یا قورتولوش ساواشی معروف است.

6-بعدها بهCHPحزب جمهوری خواه خلق تغییرنام داد.

۷- فرقه جمهوری خواه مستقل به پیشنهاد و خواست آتاترک و همچنان انتصاب علی فاتح اوخ یار-که از دوستان قدیمی و یکی از هم پیمانان او بود-  به رهبری فرقه در اوت سال 1930 و برای القای تعدد احزاب ساخته شد.در مدت زمان کوتاهی این فرقه از حمایت بیشماری برخوردار گردید که رهبران فرقه جمهوری خواه خلق را نگران کرد. علی فاتح اوخ یار با یقین به اینکه با قدرتمند شدن حزبش در مقابل رئیس جمهور(آتاترک) قرار خواهد گرفت در نوامبر همان سال فرقه جمهوری خواه مستقل را منحل کرد.

۸- آتاترک از دوران جوانی ۹ کودک شامل دختر و پسر را به عنوان فرزند معنوی قبول کرد زمینه تحصیل فرزندان معنوی اش را نیز فراهم نمود. آفت اینان یکی از این کودکان بود که از اعضای هیأت مؤسس بنیاد تاریخ ترک و طی سالهای مدید  رئیس این بنیاد بود و مدیریت انستیتوی تاریخ انقلاب ترک را در دانشگاه انکارا نیز به عهده گرفت. وی آثار متعددی درباره تاریخ ترکها و آتاترک منتشر نمود.اینان در سال ۱۹۸۵ چشم از جهان فروبست.

۹- تئوری زبان خورشید که در سالهای ۱۹۳۰ از حمایت آتاترک برخوردار بود وتوسط او ترویج یافت ادعا میکرد که زبان ترکی یکی از اولین زبانهای تاریخ بشری است اما از طرف زبان شناسان مورد قبول واقع نگردیده وبه سرعت اهمیت خود را از دست داد .

۱۰- حسین نهال آتسیز در ژانویه ۱۹۰۵ در استانبول زاده شد. در دوران دانشجویی تحت تاثیرافکار ناسیونالیستی قرار گرفت. درمراسم تشیع جنازه ضیا گوگ آلپ از پایه گزاران ناسیونالیسم ترک با دانشجویان مخالف افکار ناسیونالیستی درگیر و به زد وخورد پرداخت و از دانشکده اخراج شد. با نشر مقاله ای با نام اسامی مناطق متعلق به ترکها در آناتولی که با همکاری دوستش احمد ناجی تهیه کرده بودند نظر استادش فواد کوپورلو، در دانشکده ادبیات را به خودش جلب کرده ودر سال ۱۹۳۰ با نوشتن پایان نامه تحصیلی خود ا زآن دانشکده فارغ التحصیل شد.با انتشار مجله ای به نام آتسیز با همکاری افراد معروفی چون فواد کوپورلو و ذکی ولیدی دوغان به ترویج پانترکیسم پرداخت. او در سالهای قبل وبعد از جنگ جهانی با انتشار مجلات و نوشته هایش پیوسته به مقابله با اندیشه های چپ پرداخته وهمیشه در خدمت ملی گرائی افراطی ، پان تورانیسم ونژاد پرستی بود.در سال ۱۹۷۵ به علت سکته قلبی در گذشت.

۱۱ - رها اوغوز ترک قان در سال ۱۹۲۰ در استانبول متولد شد. در رشته حقوق از دانشگاه آنکارا فارغ التحصیل شد. استادی خود را از دانشگاه استانبول گرفت.تخصص خود را در رشته تاریخ و ترک شناسی از دانشگاه سوربن و روانشناسی تجربی را از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد.بعد از تبرئه دادگاه دوم توران گراها به امریکا رفته و از سال ۱۹۴۷ تا سال ۱۹۷۲ در دانشگاه های آمریکا از جمله کلمبیا بکار مشغول شد.

۱۲-آرتور دو گوبینو۱۸۱۶ – ۱۸۸۲ نویسنده، خاورشناس، شاعر، مورخ و سیاستمدار فرانسوی. ریشهٔ نظریات نژادگرایانه در عصر جدید را به او نسبت می‌دهند.

 ۱۳- اویگئنه پیتارد دکترای خود را از دانشگاه ژنو برای اولین بار در انسان شناسی دریافت کرد. او درسال ۱۹۳۶ به خواست آفت اینان و صلاحدید آتاترک تحقیقات وسیعی را در خصوص جمجمه های انسانی در ترکیه انجام داد.

14- پرفسور یوسف حلاج اوغلو تاریخ دان وعثمانی شناس ناسیونالیست ترکیه ، از ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۸ رئیس مرکز تاریخ ترک بودودر سال ۲۰۱۱ به حزب حرکت ملی پیوست.

15- محمود اسد بوزقورت ( متولد سال ۱۸۹۲ ازمیر/ درگذشت ۱۹۴۳ استانبول) از همکاران نزدیک آتاترک و استاد دانشکده حقوق آنکارا. در۱۷ سپتامبر سال ۱۹۳۰ محمود اسد با سمت وزیر دادگستری ترکیه در یک سخنرانی در شهر اوده میش آشکارا چنین می گوید:

” فکر و نظرمن چنین است ، دوست و دشمن بداند که ترک سرور این مملکت است. کسانی که از نسل ترک نیستند در سرزمین ترک تنها از یک حق برخوردارند وآن خدمتگذار و برده بودن است. دوست و دشمن ، حتی کوه ها نیز این حقیقت را چنین بدانند.“ با تصویب قانون نام خانوادگی در سال ۱۹۳۴ آتاترک به محمود اسد به خاطرتلاش های ترک گرایانه اش نام خانوادگی بوزقورت را داد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه