یکشنبه, 02ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست نام‌آوران ایرانی بزرگان آن مِصر معرفت - به پاس خدمات فرهنگی استاد دکتر نصرالله پورجوادی

نام‌آوران ایرانی

آن مِصر معرفت - به پاس خدمات فرهنگی استاد دکتر نصرالله پورجوادی

برگرفته از روزنامه شرق، شماره ۱۷۹۱، پنج شنبه ۳ مرداد 1392

جمشید کیان‌فر
مصحح متون تاریخی

دوست فاضل و روزنامه‌نگار آقای پژمان موسوی در پیامکی کوتاه و مختصر و مفید پیام دادند که: من یک پرونده درباره دکتر نصرالله پورجوادی دارم منتشر می‌کنم با مشاهده واژه پرونده جا خوردم، دکتر پورجوادی و پرونده!؟ - اما در ادامه خواسته بودند مطلبی یا یادداشتی درباره دکتر پورجوادی بنویسم. چنین شد، چراکه کمتر شخصیت فرهنگی‌ای است که در سه‌دهه گذشته وامدار دکتر پورجوادی نباشد، گرچه گروهی خود را وامدار هیچ بنی‌بشری نمی‌دانند و پیوسته طلبکارند که ما را با طلبکاران کاری یا نسبتی نیست.

دکتر پورجوادی اهل فلسفه است و منطق، ولی من بی‌منطق. او اهل عرفان است و ادب پارسی و من تهی از ادب، پس نمی‌توانم درباره این دو مقوله که پورجوادی شناخته‌شده به‌آنهاست سخنی بگویم. چراکه برای ورود به هر مقوله‌ای باید دانش آن فن را دارا بود و من که دانش آموخته مثلا تاریخم، باید گذرا بر شیوه مدیریت دکتر پورجوادی در مرکز نشر دانشگاهی، آن مصر معرفتی که خود بانی و موسس آن بود بپردازم.
انقلاب که شد، متعاقبش انقلاب فرهنگی رخ داد و دکتر پورجوادی استاد دانشگاه بود و در ستاد انقلاب فرهنگی شدند رییس کمیته ارزیابی کتاب‌های درسی دانشگاهی که حقیقتا وضع اسف‌باری داشت، در ایام تعطیلی دانشگاه‌ها که از پیامدهای انقلاب فرهنگی بود مرکز نشر دانشگاهی را پی‌نهادند که به گفته خود: این مرکز در بسیاری از رشته‌ها از قبیل: ریاضیات، فیزیک، شیمی کتاب درسی نداشتند و جزوه و زیراکس از متن اصلی کتاب [به زبان فرنگی]، کتاب درسی بود، بیش از صدجلد کتاب چاپ کردند. (مصاحبه دکتر پورجوادی با امید قنبری، در زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر نصرالله پورجوادی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1383، ص42)
این صدعنوان کتاب عمدتا کار استادانی بود که تالیف و ترجمه در ایام تعطیلی دانشگاه‌ها کار فرهنگی آنان بود. هدف دکتر پورجوادی از این اقدام تحول در زبان علمی فارسی بود، زبانی که در محافل علمی و ادبی به زبان قصه و شعر اشتهار داشت و گروهی از اهل فضل و علم و دانش بر این باور بودند که زبان فارسی قابلیت‌های علمی ندارد. پس کار مهم او استانداردکردن زبان علوم مختلف بود، به ویژه در حیطه علوم محض چون فیزیک و شیمی و ریاضی و ... . این اقدام دکتر پورجوادی کاری بود کارستان که نتیجه‌اش افزون بر آن صدعنوان تالیف و تدوین کتاب‌های درسی دانشگاهی و بالغ بر 30 عنوان کتاب در زمینه واژه‌نامه و واژگان در رشته‌های علمی بود، در گذشته ما واژه‌نامه در زمینه علوم‌اجتماعی و جامعه‌شناسی و ... داشتیم، اما در علوم محض خیر. صریح‌تر بگویم، در آن روزگاری که فرهنگستان‌ها تعطیل شده بودند و کسی بهایی به عملکرد آنان نمی‌داد، دکتر پورجوادی خود را موظف به پرکردن خلأ فرهنگستان کرده بود، نه‌فقط در زمینه علوم محض که این مهم را در زمینه علوم عملی و علوم‌انسانی هم به انجام رساندند و نتیجه اقدامات و فعالیت‌های وی در مرکز نشر دانشگاهی در 24 سال (1383 – 1359) چاپ و نشر هزارو300عنوان و به روایتی هزارو400عنوان کتاب بود، به عبارتی سالی 54 عنوان کتاب که عمدتا بنا بر ضرورت و نیاز، به سفارش مرکز، تالیف و ترجمه شدند و ویراستاری و چاپ و نشر هم بر عهده مرکز نشر دانشگاهی بود.

دکتر پورجوادی نه یک مرکز بلکه مصر معرفتی بنا نهادند که کارنامه درخشانی داشت برای یک مدیر اجرایی ـ آن هم در شرایط انقلابی ـ در عرصه فرهنگی، خاصه در ایران‌زمین که از دیرباز مدیریت قایم به فرد بود و هست، به عبارتی این افراد هستند که با اعتبار و برنامه‌های خود مصدر کاری می‌شوند و اعتبار و پویایی برای موسسه تحت مدیریتی خود به ارمغان می‌آورند و با رفتن خود از آن موسسه یا نهاد فعال و مایشاگویی تمام اعتبار و موفقیتی را که خود برنامه‌ریز و مدیر اجرایی آن بودند، با خود می‌برند، آن هم در ایام انقلاب که از برنامه و برنامه‌ریزی خبری نبود و تعبد بر تخلص پیشی گرفته بود. پس مدیریت قایم به فرد دکتر پورجوادی چنان اعتباری برای مرکز نشر دانشگاهی کسب کرد که مدیران پس از وی نه‌تنها قادر به ادامه راه و روش او نبودند، بلکه آن مصر معرفت و نیل مکرمت را نقش بر آب کردند.
یکی از اقدامات مهم وی برنامه‌ریزی برای انتشار چندین مجله وزین بود که انتشار دوماهانه نشر دانش نخستین گام آن بود، به ویژه در آن شرایط اجتماعی و فرهنگی که با تعطیلی دانشگاه‌ها عملا نشریات علمی دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها هم تعطیل شده بودند و فقر نشریه فرهنگی و علمی در مجامع علمی به‌خوبی حس می‌شد و جز چند نشریه‌ای همچون جاویدان خرد و ... منتشر نمی‌شدند، در این شرایط انتشار نشر دانش همچون آب‌گوارا، جان تازه‌ای بر جامعه تشنه فرهنگی ایران زمین بخشید.
نخستین شماره نشر دانش در آذر و دی 1359 به بازار عرضه شد و چه زود با استقبال جامعه فرهنگی مواجه شد، خاصه در آن روزگار افزون بر مقالات علمی و پژوهشی ـ نه به این صورت امروزی که مجلات وزین و فاخر دانشکده‌ها و موسسات فرهنگی منتشر می‌کنند که در هر شماره‌اش فصلی از پایان‌نامه دانشجویی با نام استادان راهنما و مشاور زینت‌بخش آن هستند و استادان و صاحبفکران و اندیشمندان دانشگاهی را به پخته‌خواری واداشته‌اند ـ به نقد آثار فاخری چون تماشاگه‌راز اثر استاد شهیدمرتضی مطهری (ش 5، س 1) یا سیرت رسول‌الله ترجمه و انشای رفیع‌الدین اسحق‌بن‌محمد همدانی به تصحیح شادروان دکتر اصغر مهدوی (ش 3، س2)؛ و یا به بررسی و معرفی آثاری چون: دفاعیات عین‌القضات همدانی به ترجمه و تحشیه دکتر قاسم انصاری (ش 3، س2) یا اتحاد عاقل به معقول تالیف سیدابوالحسن رفیعی (ش 1، س3) و شرح فصول‌الحکم موید‌الدین جندی (ش1، س3) و ... می‌پرداخت و عمدتا به قلم توانا و سلیس و روان دکتر پورجوادی بود و افزون بر آن نقد و نظر دیگر مولفان فرهیخته و پژوهشگران هم در نشر دانش به حلیه طبع آراسته می‌شد.
از دغدغه‌های دیگر دکتر پورجوادی بیان مساله و مشکلات بازار نشر ایران بود که پیوسته با مقالاتی چون: «وضع نامطلوب تولید کتاب در ایران» (ش6،س2)، «ویرایش کتاب‌های تالیفی» (ش1، س3)، «تجاوز ناشران خصوصی به حقوق ناشران دولتی» (ش 2، س3)، «آزادی و هرج‌ومرج در نشر کتاب» (ش1، س4)، «مساله حقوق مولفان و ناشران» (ش2، س4) از جمله مقالاتی است که دکتر پورجوادی در نشر دانش به آنها پرداخته است.
دغدغه دیگر او در مرکز نشر دانشگاهی، جایگاه و موقعیت زبان فارسی و با مقالاتی چون «قندی که دیگر به بنگاله نمی‌رود» (ش 5، س 3) یا برگزاری سمینارهایی درباره زبان فارسی یا سمینار «زبان فارسی، زبان علم»، به آن می‌پرداخت و می‌توان این دغدغه زبان فارسی و ایرانی‌بودن را در ایران مظلوم (مجموعه مقالات دکتر پورجوادی) به‌عینه دید و لمس کرد.
نشر دانش از جمله نشریات علمی و فرهنگی مهمی است که از نیمه‌دوم سال 1359 – با وقفه‌ای کوتاه – تا 1383 جایگاه ویژه‌ای در بین اهل علم و ادب برای خود باز کرده بود و پس از انتشار هر شماره، بحث در محافل فرهنگی بر سر مقالات مندرج نشر دانش بود.
فعالیت نشر دانش را باید به دو دوره مشخص تقسیم کرد: دوره اول که به صورت دو ماهانه منتشر می‌شد (از نیمه‌دوم سال 1359 – نیمه‌دوم سال 1374) به مدت 15سال، اما در 1374 بنا بر دلایل نامعلومی یکباره دکتر پورجوادی از نشر آن سر باز زد، حرف و حدیث و نقل و سخن در محافل ادبی و علمی درباره عدم انتشار نشریه فراوان بود و هرکسی از ظن خود سخن می‌گفت، اما معترضان و ناراضیان از عدم انتشار هم کم نبودند و پیوسته در هر دیدار و ملاقاتی چه در داخل یا خارج از کشور در منتشر‌نشدن نشر دانش از دکتر پورجوادی شکوه و شکایت سر می‌دادند.
دکتر محمدرضا نصیری این شکوه و شکایت از طرف خود را چنین می‌نویسد:
«در سفری که [دکتر پورجوادی] به دعوت دانشگاه توکیو به ژاپن آمده بود ملاقاتی دست داد. صحبت از تلاش وی در استمرار فعالیت نشر دانشگاهی بود و چاپ مجدد نشر دانش که آن روزها به دلایلی منتشر نمی‌شد. من دلایلی آوردم که چاپ و انتشار نشر دانش تکلیفی است که برعهده ایشان است و این نشریه مخاطبانی دارد که مشتاقانه منتظر نشر آن هستند و نباید به هر دلیلی که برای شما قانع‌کننده است، با خواست جامعه فرهنگی مخالفت کنید.» دکتر پورجوادی پیوسته در مقابل اینگونه شکوه می‌گفتند: چه اصراری است برای نشر این مجله؟ چنان‌که در جواب دکتر نصیری هم گفته بودند: چرا اصرار می‌کنی؟ و آنگاه دکتر نصیری می‌گوید: «اصرارم به دو جهت است: اول اینکه نهالی که کاشته‌اید، به بار نشسته و اکنون درختی است تناور که خشکاندن آن درست نیست، دوم اینکه این‌بار از آن شما نیست، متعلق به جامعه علمی ایران است و صیانت از آن وظیفه شماست، پس هم تو شروع کردی و هم تو تمام گردان. باز با خنده گفت اصرار مکن. گفتم اصرار برای شما نیست... برای جوانان فهیم و دوستدار نشر دانش است. خندید و گفت: بگذریم از این سخن». (زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر پورجوادی، ص 20-19) به راستی که نشر دانش درخت تناوری بود که به بار نشسته بود و خود دکتر پورجوادی هم گویا دیگر نمی‌توانست بدون نشر دانش فعالیت کند. تا اینکه در بهار 1378 – با وقفه‌ای سه‌سال‌ونیمه – با «آغازی دوباره» به قلم پورجوادی در صفحه اول، نشر دانش به بازار آمد، اما این‌بار به صورت فصلنامه، گرچه فروست سال شانزدهم را یدک می‌کشید که بیانگر تداوم دوره قبل نشر دانش بود.
نشر دانش در جرگه معدود نشریات ایرانی بود که در دوره ریاست دکتر پورجوادی بر مرکز نشر دانشگاهی، در آن به روی همگان اعم از دانشگاهی و غیردانشگاهی اهل قلم باز بود. از مقالات تالیفی و پژوهشی تا مقالات ترجمه، از نقد و بررسی کتاب تا مقالات علمی و ادبی، و از محاسن آن ویراستاری مقالات بود به ویژه مقالات ترجمه که سعی می‌شد تا مطالب علمی از آخرین داده‌ها یا دستاوردهای علمی باشد، چنان‌که همین امر درباره کتاب‌های ترجمه‌شده علمی هم اعمال می‌شد. از این‌رو نشر دانش یکی از بهترین مجلات تحقیقی، ادبی و فرهنگی کشور بود. نشر دانش تنها نشریه‌ای نبود که دکتر پورجوادی پایه‌ریزی و به انتشارش دست یازیده بود، افزون بر نشر دانش مجلات مختلف تخصصی چون: فیزیک،‌ ریاضی، شیمی، بهداشت، زبان‌شناسی، معارف،‌تاریخ و باستان‌شناسی و دو نشریه به زبان فرنگی، نخستین «ایرانیتیک» به آلمانی و دو دیگر «لقمان» به فرانسه منتشر می‌شد. به‌ویژه در ایامی که نشریه نشر دانش در محاق فراموشی و تعطیلی قرار گرفته، بخشی از مقالاتی که می‌توانست در آن نشریه چاپ شود بر دوش نشریاتی چون معارف و زبان‌شناسی یا تاریخ و باستان‌شناسی افتاده بود و این را از افزایش حجم صفحات و مقالات در این نشریات می‌توان دید.
یکی از شاخصه‌های مدیریتی دکتر پورجوادی بهره‌گرفتن از افراد متخصص بود و در هر رشته‌ای و بخشی یا دایره‌ای از دوایر مرکز نشر دانشگاهی به‌خوبی وجود افراد کاردان و شایسته محسوس بود و گروه ویراستاری قوی‌ای که وقوف کامل به زبان فارسی داشتند و پیردیر بودند و خود از مترجمان نامی بودند را به‌کار گرفته بود و این مهم در امر نشریه مجلات هم به‌خوبی دیده می‌‌شد. نمونه را در نشردانش که زیر نظر خود او و با مدیریت داخلی آقای مشتاق، در مجله فرانسوی‌زبان لقمان، به سردبیری دکتر حدیدی و مدیر داخلی ع. روحبخشان که هر دو بزرگوار در زبان فرانسه توانا و چیره‌دست بودند، می‌توان دید خاصه در فرانسه‌نویسی و خوش‌قلم به آن زبان یا شخصیت‌هایی علمی چون دکتر علی‌اشرف صادقی که از همکاران مجله زبانشناسی بود و...
نکته مهم دیگر آنکه مرکز نشر دانشگاهی چون یک موسسه علمی و فرهنگی بود، سال‌ها یکه‌تاز عرصه فرهنگی و در به‌وجود آمدن انجمن‌های علمی و حتی فرهنگستان‌ها نقش اساسی داشت چراکه خبرگان علوم همه از همکاران مرکز بودند.
نخستین نمایشگاه بین‌المللی کتاب را دکتر پورجوادی برپا و برگزار کرد و سال بعد وزارت ارشاد اسلامی به این مهم دست یازید. دکتر پورجوادی در ایامی که نهادها و موسسات فرهنگی و کتابخانه‌های دانشگاهی قادر به خرید ارزی کتاب از خارج نبودند و اشتراک نشریات علمی برعهده تعویق افتاده بود و عملا کتاب و نشریه‌ای به کتابخانه ملی و دانشگاه‌ها نمی‌رسید، این نقیصه را با درایت و کاردانی حل و اقدام به واردکردن کتاب و نشریات علمی کردند. موسسه‌ای که با مدیریت دکتر پورجوادی در 1359 تاسیس و شروع به فعالیت کرد و برای دو دهه یکه‌تاز نهادهای فرهنگی و انتشاراتی دانشگاهی جوابگوی بسیاری از نیازهای نهادهای علمی و فرهنگی کشور بود و جوانی پورجوادی صرف پاگرفتن و قدرتمند‌شدن این مرکز گذشت. با تغییر مدیریت آن از مصر معرفت و نیل مکرمت به موسسه‌ای عادی و معمولی بدل شد، خون‌دل‌خوردن‌های پورجوادی با رفتن او از مرکز نشر دانشگاهی به هیچ انگاشته شد. پیوسته بعد از برکناری پورجوادی این سروده خاقانی را زیر لب زمزمه می‌کنم:

آن مصر معرفت که تو دیدی خراب شد
وآن نیل مکرمت که شنیدی برآب شد
آن کعبه وفا که خراسانش نام بود
اکنون به پای پیل حوادث خراب شد

یک‌بار در منزل دوست مشترکمان آقای حسن انوشه این شعر را برای دکتر پورجوادی خواندم. از آنجا که مایل به ادامه بحث و سخن نبود فقط لبخند زهرآگینی بر لبانش نقش بست. بله من بر این باورم که مدیریت در ایران‌زمین قایم به فرد است و مصر معرفت‌ها و نیل مکرمت‌ها با مدیریت افراد شکل می‌گیرد و ساری می‌شود و با رفتن آنها مصر معرفت خراب و نیل مکرمت نقش برآب می‌شود.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید