پنج شنبه, 01ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست نام‌آوران ایرانی بزرگان عنایت الله رضا و نقد کمونیسم

نام‌آوران ایرانی

عنایت الله رضا و نقد کمونیسم

برگرفته از تارنگار ایرانچهر

 

محمدحسین خسروپناه

دکتر عنایت الله رضا از آرمانخواهان نسلی بود که در پی اشغال ایران از سوی ارتش های شوروی و انگلستان (3شهریور 1320) و فروپاشی دیکتاتوری رضا شاه فعالیت سیاسی و اجتماعی خود را آغاز کردند.علیرغم برخی اختلاف ها و تفاوت ها، ویژگی مشترک آن آرمانخواهان آزادیخواهی ،تجددطلبی و عدالت خواهی بود.آنان می خواستند جامعه ایران را چنان دگرگون کنند که نه تنها امکان مشارکت عمومی در سامان سیاسی و اجتماعی فراهم شود بلکه فقر ، ستم و بی عدالتی اجتماعی برطرف گردد و ایرانی پیشرفته ، آزاد و آباد پدید آید.از این رو، به کمونیسم گرویدند.
در قرن بیستم  کمونیسم به عنوان اندیشه و گفتمان اصلی رهایی انسان از بی عدالتی ،ستم طبقاتی و استثمار انسان از انسان در سراسر جهان مطرح بود و احزاب کمونیست نوید می دادند جامعه انسانی و آزاد و فارغ از هرگونه ستم سیاسی و اجتماعی را برپا خواهند کرد.آنها اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را پیشگام تحقق آن جامعه آزاد و آباد و الگوی خود می دانستند ودر تبلیغات خود بر دستاوردهای سیاسی ، اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی شوروی تاکید می کردند .در ایران علیرغم فعالیت حزب کمونیست ایران در سال های 1299-1309،نشر و گسترش اندیشه و عمل کمونیستی با حزب توده ایران به طور جدی آغاز شد.

 

با تشکیل حزب توده ایران (7مهر1320) بتدریج بسیاری از آن آرمانخواهان به این حزب پیوستند.عنایت الله رضا نیز که افسر نیروی هوایی بود در سال 1322 عضو حزب توده شد و در تشکیلات مخفی افسران قرار گرفت؛ و این سرآغاز زندگی سیاسی و فکری پر فراز و نشیب او بود.در 25 مرداد 1324 به همراه گروهی از افسران توده ای بازداشت شد و تا اردیبهشت ماه 1325 در کرمان تبعید بود.سپس به تهران بازگشت و در اردیبهشت ماه همان سال رهبری حزب توده ستوان یکم رضا را به همراه شش افسر توده ای دیگر مخفیانه به تبریز فرستاد تا حکومت فرقه دموکرات آذربایجان را یاری دهند.در 21 آذر 1325 که حکومت فرقه از هم پاشید، رضا به همراه همسر وفرزند خردسالش مانند هزاران نفر وابستگان فرقه به شوروی مهاجرت کرد،کشوری که به باور او و دیگر اعضای حزب توده الگوی مطلوب جامعه ای بود که می بایست در آینده در ایران تشکیل شود.عنایت الله رضا که از معتقدان کمونیسم و شیفتگان کشور شوراها بود در طول 18 سال زندگی درباکو و مسکو بتدریج به واقعیت های حاکم برجامعه شوروی پی برد.او دریافت سامان این کشور پرآوازه نه تنها آن نیست که در تبلیغات ادعا شده بلکه نسبتی هم با جامعه آرمانی که در طلبش است ، ندارد. در ابتدا فکر می کرد اشکال در نحوه سازماندهی اجتماعی و مدیریتی است که  حزب کمونیست شوروی برقرارکرده است اما نقد او بتدریج متوجه ایدئولوژی کمونیسم شد وسرانجام ،این اندیشه را کنار گذاشت.وقتی به این نتیجه رسید دیگر ضرورتی در ماندن در کشور شوروی ندید و علیرغم آنکه در ایران به طور غیابی محکوم به اعدام شده بود در صدد برآمد به ایران بازگردد.دوسال در فرانسه ماند تا اقدامات برادرش دکتر فضل الله رضا (رئیس وقت دانشگاه تهران) به نتیجه رسید و در سال 1347 دکتر عنایت الله رضا پس از 22 سال تبعید به ایران بازگشت. (1)

        ***   

عنایت الله رضا که در رشته فلسفه از دانشگاه دولتی جمهوری آذربایجان با مدرک دکترا فارغ التحصیل شده بود از سال 1348 فعالیت علمی خود را با نوشتن و ترجمه مقاله و کتاب در ایران آغاز کرد که تا هنگام مرگ ادامه داشت.آثار عنایت الله رضا عمدتا در سه زمینه است: تاریخ و جغرافیای ایران باستان ، چیستی و تمایز اران و آذربایجان در طول تاریخ ،نقد کمونیسم و شوروی. در هریک از این سه زمینه ، آثاردکتررضا (اعم از تالیف و ترجمه ) در افزایش آگاهی و شناخت تاریخی و نظری دارای اهمیت است.
آثار دکتر رضا در نقد ایدئولوژی کمونیسم شامل: نقد کمونیسم روسی و کمونیسم اروپایی است.  هیجده سال زندگی در اتحاد شوروی و دو سال در چین و مطالعه و تامل درباره ایدئولوژی کمونیسم ، رضا را به این نتیجه  رسانده بود که کمونیسم «توحش قرن بیستم» است (2) و در کشورهای سوسیالیستی به جای مشارکت عمومی در سامان سیاسی و اجتماعی ، «اقلیتی سازمان یافته که خود را حامل آرمان پرولتاریا نامیده اند و انقلاب بدون پرولتاریا را به انجام رسانیده اند در واقع ،حاکمیت همان اقلیت را بر پرولتاریا تحمیل کرده اند»  وحکمرانی می کنند .در آن کشورها برخلاف ادعاهای رهبرانشان در مورد «پدید آوردن جامعه ای جدید برپایه برادری و برابری آدمیان» نه تنها چنین جامعه ای پدید نیامده بلکه «نظام استبدادی حکمفرما می باشد » و « دیوانسالاری تراز نو خود طبقه ممتاز جدیدی پدید» آورده است و «گونه ای اسارت طبقاتی را جایگزین اسارت های طبقاتی کهن» کرده اند.  (3) این وضعیت موجب شده است که ایدئولوژی کمونیسم ونظام حاکم بر کشورهای سوسیالیستی  « در روزگار ما دچار بحران و گرفتار انحطاط ایدئولوژی و اخلاقی »بشود. (4) نشانه های آن رشد روزافزون آمار دزدی ، رشوه خواری ،اوباشی ،آدمکشی،الکلیسم و انواع اعتیاد در میان مردم بویژه جوانان و نوجوانان  است . از این رو،«اکثر مردم در کشورهای کمونیست زندگی وحشتناک و فلاکتباری را می گذرانند.» (5)  در سال 1356 عنایت الله رضا پیش بینی می کرد که با این وضعیت « روزگار این پدیده نیز همانند بسیاری از پدیده های منسوخ عالم بسر آمده است» (6) و آینده ای ندارد؛ « کمونیسم به سبب انقلاب عظیم علمی و تکنیکی معاصر و رشد سریع و برق آسای ابزار و وسایل تولید ،به مراتب زودتر از آنچه گمان می رفت به دوران زوال خود گام نهاده است.»  (7)
در زمینه نقد مارکسیسم ـ لنینیسم که همراه با نقد مواضع احزاب کمونیست کشورهای اروپایی بود، دکترعنایت الله رضا ازسال  1353 به بعد کتاب های " مارکسیسم و ماجرای بیگانگی انسان" ،"کمونیسم و دموکراسی" و"کمونیسم اروپایی" را تالیف و منتشرکرد .همچنین ،ترجمه کتاب های "طبقه جدید : تحلیلی از تحول جامعه کمونیست " نوشته میلوان جیلاس (عضوپیشین دفتر سیاسی و رئیس کمیسیون تبلیغات کمیته مرکزی حزب کمونیست یوگسلاوی ) و " منابع کمونیسم روسی و مفهوم آن " نوشته نیکلای بردیایف را منتشر کرد که این دو کتاب از مهمترین کتاب هایی است که در زمینه نقد کمونیسم به فارسی ترجمه شده است.
افشاگری درباره سال های حاکمیت ژزف استالین و جنایت های گسترده ای که در آن سال ها انجام شده بود یکی دیگر از عرصه های نقد کمونیسم از سوی دکتر رضا بود.با اینکه در کنگره بیستم حزب کمونیست شوروی ابعادی از اقدامات و اعمال استالین و کیش شخصیت او افشاء شده بود و در کشورهای اروپایی احزاب کمونیست به صراحت آن اقدامات و کیش شخصیت  استالین رامحکوم کرده بودند اما اکثرکمونیست ها در ایران و بسیاری از کشورهای آسیایی ازجمله جمهوری خلق چین همچنان  استالین را به عنوان رهبر پرولتاریای جهان و سازنده سوسیالیسم  درشوروی ستایش می کردند و گزارش نیکیتاخروشچف در کنگره بیستم حزب کمونیست شوروی درباره استالین را نمی پذیرفتند ، گو اینکه این گزارش تنها به کلیات می پرداخت و شامل ابعاد همه جانبه سرکوب و اختناق و جنایت های دوران استالین نبود. آنها افشاء جنایت های دوران استالین و محکوم کردن کیش شخصیت او را اتهام های بی پایه و اغراق های حساب شده از سوی جناح تجدید نظر طلب حاکم در رهبری حزب کمونیست شوروی برای خدشه وارد کردن بر چهره استالین کبیر و ترفندی برای رویگردانی ازپیشبرد سوسیالیسم و سازش با غرب سرمایه داری می دانستند. با توجه به اینکه آثار متعددی درباره استالین و دوران حاکمیت او در شوروی به زبان فارسی منتشر نشده بود و ستایش از استالین و گرامیداشت هرساله تولد اودر جراید چپ غیر طرفدار شوروی تا بقدرت رسیدن گورباچف در شوروی کم وبیش ادامه داشت عنایت الله رضا کتابهای "اسرار مرگ استالین "نوشته آوتور خانوف ، "گفتگو با استالین "نوشته میلوان جیلاس ،" متن کامل گزارش نیکیتا خروشچف در جلسه سری کنگره بیستم حزب کمونیست اتحاد شوروی "،"خاطرات بوریس باژانوف" و" تاریخ سری جنایت های استالین " نوشته آرلوف رادر سال های 1356 تا 1366  ترجمه و منتشر کرد که هریک از این آثار از منابع اصلی برای آگاهی از اوضاع جامعه شوروی در دوره استالین در زبان فارسی است.همچنین ،با توجه به تداوم سرکوب و نبود آزادی بیان در شوروی پس از خروشچف ،دکتر رضا برای توضیح این وضعیت و افشاگری درباره ماهیت نظام سیاسی در شوروی و اقدامات استیلا جویانه رهبری آن کشور در اردوگاه سوسیالیسم کتاب های " نیکیتا خروشچف (سال های حاکمیت)"نوشته روی و ژورس مدودف ،"به زمامداران شوروی" نوشته الکساندر سولژنیتسین، "سیزده روزی که کرملین را لرزاند"(درباره انقلاب مجارستان) نوشته تیبور مرای را ترجمه و منتشر کرد.
با اینکه رضا آغازگر نقد کمونیسم و شوروی در ایران نبود اما آثار او در این زمینه برخلاف آثار تبلیغی – تهییجی متداول، تحقیقی و مستدل و تامل برانگیزاست . این ویژگی قاعدتا می بایست به صورت توجه به آن آثار و نقد وبررسی شان از سوی مخالفان بازتاب می یافت. حال آنکه تا پیش از فروپاشی شوروی چندان توجهی به آثار دکتر عنایت الله رضا در این زمینه نشد و حتی بیشتر کمونیست های ایرانی رغبتی به خواندن آنها نداشتند چه برسد به آنکه نقد و بررسی شان کنند.دیکتاتوری محمدرضا شاه پهلوی و قرار داشتن ایران در بلوک غرب تا سال 1357 و مخالفت ومقابله با کمونیسم از سوی حکومت ایران در سال های پس از 57 به همراه فضای جنگ سرد در جهان دوقطبی از جمله عواملی بود که اجازه نمی داد با آثاری که در نقد کمونیسم بود ـ از جمله آثارعنایت الله رضا ـ بدون پیشداوری برخورد شود . در آن شرایط، مخالفت با کمونیسم و شوروی به معنای قرار گرفتن در جبهه غرب سرمایه داری و مخالفت با انقلاب و تحول جوامع جهان سوم بود. با توجه به آثار تبلیغی ـ تهییجی که بلوک های سرمایه داری و سوسیالیستی علیه یکدیگر منتشر می کردند آثار عنایت الله رضا در نقد کمونیسم و شوروی برای جوانان آرمانخواه جاذبه چندانی نداشت.تنها پس از آنکه شوروی فروپاشید و شور و هیجان انقلابیگری تا مدتی فروخفت، آثار عنایت الله رضا مورد توجه قرار گرفت تا آرمانخواهان نسل های پس از او بتوانند پاسخی برای پرسش های بی پاسخ خود در مورد چرایی فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم و بی توجهی به کمونیسم بیابند.


پی نوشتها:

1- این توضیحات متکی بر خاطرات دکتر عنایت الله رضا است که در آبان ماه ١٣٧٦ در منزل ایشان طی چند جلسه ضبط کردم.
2- عنایت الله رضا، کمونیسم اروپایی ، بی جا،بی نا، بی تا.صفحه 64.
3- بردیایف ،منابع کمونیسم روسی و مفهوم آن ،ترجمه عنایت الله رضا،تهران ،انتشارات ایران زمین ،1360،مقدمه مترجم،صفحه 12.این کتاب در سال 1383  از سوی انتشارات خورشیدآفرین باعنوان ریشه های کمونیسم روسی و منابع آن تجدید چاپ شده است.
4- عنایت الله رضا، کمونیسم اروپایی ، بی جا،بی نا، بی تا.صفحه 18.
5- همان ،صفحه 53.
6- همان صفحه 18.
7- همانجا.

برگرفته از فصلنامه پیمان ،سال 15،شماره 56، تابستان 1390(منتشرشده در زمستان 1390)

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید