پنج شنبه, 01ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست جشن‌ها و گردهمایی‌ها آذر ماه شب چله (يلدا) در افغانستان، از دور هم‌نشینی تا شعرخوانی

جشن‌ها و گردهمایی‌ها

شب چله (يلدا) در افغانستان، از دور هم‌نشینی تا شعرخوانی

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

برگرفته از خبرگزاری فارس

 

شب یلدا یا همان طولانی‌ترین شب سال در بین مردم افغانستان نیز از جایگاه خاصی برخوردار است و مردم این کشور با مراسم ویژه‌ای به استقبال این شب می‌روند.

خبرگزاری فارس: یلدا در افغانستان، از دور هم‌نشینی تا شعرخوانی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس، شب یلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم‌ کره شمالی زمین است.

این شب به زمان بین غروب آفتاب از 30 قوس، آخرین روز پاییز تا طلوع آفتاب در اول ماه جدی، نخستین روز زمستان اطلاق می‌شود.

جشن شب یلدا سابقه‌ای طولانی در تاریخ کهن آریایی‌ها دارد. این فرهنگ که بیشتر در کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان امروزی (فلات ايران) مرسوم است، در گذشته باشکوه خاصی برگزار می‌شد و تا امروز ادامه دارد.

 

 

مردم افغانستان چون سایر آریایی‌ها در این شب تاریک و ظلمانی تا سپیده دمان بیدار می‌مانند.

آنها با بیدار ماندن، طلوع خورشید و سپیده دم را انتظار می‌کشند تا خود شاهد دمیدن خورشید باشند. استفاده از خوراکی‌های متنوع و مراسم گوناگون در این شب بهانه‌ای برای بیدار ماندن است.

گرچه اکنون شب چله در افغانستان چون دوران قدیم به طور مبسوط برگزار نمی‌شود، با وجود آن، علاوه بر برپایی مراسم رسمی از سوی مجامع فرهنگی و رادیو و تلویزیون افغانستان، مردم نیز کم و بیش این شب طولانی را با هم‌نشینی‌ها و کنار هم بودن و بردن هدیه ویژه شب چله برای نوعروسان تجلیل می‌کنند.

در این شب خانواده داماد در خوانچه یا طبق‌های تزیین شده ضمن تهیه لباس زمستانی برای عروس‌شان، مقداری ماهی و زولبیا همراه با آجیل زمستانی قرار می‌دهند.

 

 

همچنین هندوانه از میوه‌های ضروری است که در کنار میوه‌های فصل در خوانچه نوعروسان چیده می‌شود. گاهی نیز خانواده داماد با تهیه یک یا چند نوع غذا از انواع غذاهای زمستانی مرسوم، همراه با نوعروسشان شب چله را به شادی می‌گذرانند.

در این شب مردم با چیدن سفره‌ مخصوص شب یلدا که از میوه و آجیل‌های متنوع تشکیل می‌شود، در کنار بزرگان خانواده این شب را ارج می‌نهند.

 

 

هندوانه و انار میوه‌های مخصوص سفره شب چله هستند، این 2 میوه سرخ رنگ که نمادی از سرخی آفتاب هستند، نوید دهنده روشنایی در سفره به شمار می‌روند.

مردم افغانستان خوردن هندوانه را عامل شادکامی و سلامتی فرد در طول سال می‌دانند و معتقدند هر کس شب یلدا هندوانه بخورد سرمای زمستان و تشنگی تابستان وی را آزار نمی‌دهد.

 


جایگاه یلدا در شعر شاعران افغان

یلدا که در زندگی مردم افغانستان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است در شعر شاعران این کشور هم جایگاه ویژه‌ای دارد.

«محمدکاظم کاظمی» شاعر و نویسنده معاصر افغانستان در شعری به شب یلدا این گونه پرداخته است:

یلدا حریف این‌همه سختی شود مگر

سیبی که می‌خورید درختی شود مگر

مستوجب عطای بخیلان شوی شبی‌

منظور وعده‌های وکیلان شوی شبی‌

من آمدم ترانه بیارم برایتان‌

آجیل و هندوانه بیارم برایتان‌

روزانتان همیشه به جوزا بدل شود

شبهایتان همیشه به یلدا بدل شود

آن قصر زرنگار، پس از کوه و جنگل است‌

سختی همیشه در صد و سی سال اول است‌

دیگر کلید بخت به جیب تو می‌شود

هر شب خوراک برّه نصیب تو می‌شود

تا هندوانه پوست شود صبر کن عزیز!

آن پوست سهم توست شود، صبر کن عزیز!

شعر شب یلدای شهید بلخی

شهید «سید اسماعیل بلخی» از بنیان‌گذاران ادبیات انقلابی و از مبارزان اسلامی در افغانستان بود که در دروان حکومت «ظاهر شاه» در این کشور به شهادت رسید.

شعر «شب دیجور» که در روز اول زمستان سال 1336 خورشیدی در زندان «دهمزنگ» کابل سروده شده است از مهم‌ترین سروده‌های انقلابی این شخصیت برجسته است که در دوران زندان 15 ساله خود آن را سروده است.

«شب دیجور»

بس شگفت است به ما حالت زندان امشب

کنج تنهائی و سرمای زمستان امشب

جرم عشق وطن و حق طلبی یک ز هزار

می‌دهم شرح بر ملت افغان امشب

اولا یک نظری کن به جهان و پس از آن

نظری کن به جهان‌داری غولان امشب

جمله آزاد و ز انواع نعم برخوردار

هست یک ملت پس مانده هراسان امشب

نه حیاتی و نه علمی و نه آزادی رأی

مانده در فکرت پوشاک و غم نان امشب

کفن مرده ز کاه است و ز خاشاک زمین

نیست بر زنده دگر چیز جز ارمان امشب

هیچ دانی که کجا گفتم و آن ملت کیست

آن که مرکز بودش کابل باستان امشب

منزلش دامن کوهسار و زمستانش سخت

آتشش نیست مگر آتش حرمان امشب

شدت فقر و  زمستان خراب شب دی

وضع کابل شده وادی خموشان امشب

قصه کوتاه، به زندان نظری می‌انداز

تا که ایضاح کنم حال رفیقان امشب

هر که را لرزش ما بود خبر می‌گفتی

گوئیا زلزله شد باز به سیغان امشب

حجره‌ها قفل، نه آتش، نه غذای کافی

نه چراغی که دهد نور به ایوان امشب

گر بودی فرصت فریاد و فغان، می‌رفتی

نالش و غرش ما تا سر کیوان امشب

دیدگاه‌ها   

+1 #1 محمد ج 1394-09-30 20:10
جشن ها و آئین های ایرانی را اگر کنار هم بنشانیم خواهیم دید که چه روح لطیف و آرامی است روح ایرانی و ایرانیان. شب یلدا اما در میان این آئین ها چونان دختری می ماند با مویی بلند و سیاه که سالهای سال بیداری و لبخند را می توان در مردمک سیاه چشمش یافت.
شب یلدا طولانی ترین شب سال است و ایرانیان آن را فرصتی می دانند برای میهمانی گرفتن و شاد بودن و بدون شک تفالی به دیوان حضرت حافظ. که می فرماید: «صحبت حکام، ظلمت شب یلدا است/ نور ز خورشید خواه بو که برآید
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید