گردشگری
دهانه غلامان، شهر باستانی هخامنشیان - بخش دوم
- گردشگری
- نمایش از سه شنبه, 25 مهر 1391 06:41
- بازدید: 5095
برگرفته از روزنامه اطلاعات
شهری که امروزه آن را دهانه غلامان مینامند، روی تراسی طبیعی از دوران «پلئو – پلیستوسین»1 که حدود 5 کیلومتر امتداد دارد احداث شده است. این تراس به طور طبیعی به صورت سد و خاکریز طبیعی میان دو حوزه آبگیر طبیعی قرار گرفته است. یکی از دلایل احداث این شهر روی این تراس جلوگیری از خطرات و خسارات احتمالی ناشی از طغیان رودخانه هیرمند و سیلابهای فصلی وناگهانی آن و دیگری حداکثر استفاده از اراضی مزروعی اطراف تراس است.
کاوشهای اولیه نشانگر شهری بود به طول یک و نیم کیلومتر و عرضه 300 تا 800 متر از عهد هخامنشیان در سده پنجم و ششم قبل از میلاد که مدت زمانی کوتاه حدود دو قرن معمور و آباد بوده است. یافت نشدن حصار تدافعی خارجی شهر حکایت گر آرامش، امنیت، ثبات سیاسی و نظامی امپراطوری هخامنشیان در آن زمان محسوب میشود. کاوشها نشان میدهد که این شهر در بخش شمال غرب خود یک نیایشگاه چهارگوش داشته است که چهار برج دیده بانی دارد. برای ورود به این سازه فقط یک در، در ضلع جنوبی تعبیه شده است. در بخش شمال دهنه غلامان باستان شناسان 120 اتاق در شمال و شرق و 110 اتاق در جنوب، 11 اتاق در جنوب کشف کرده اند. در بررسیها 27 ساختمان شناسایی شدهاند که یک چهارم آنها را ساختمانهای بسیار بزرگ با مساحت 2500 تا 3500 متر مربع تشکیل میدهند و ساختمانهای اداری شهر هستند. در کنار این ساختمانهای بزرگ بناهای کوچکی هستند که احتمالاً محل زندگی سرایدار آن ساختمان بوده است. بقیه بناها نیز ساختمانهای مسکونی هستند. در این شهر بر خلاف معماری هخامنشی سقفها را گنبدی میساختند و این یکی از موارد نادر در زمان هخامنشی است.
بناها در ردیفهای نسبتاً منظم ساخته شدهاند و به دلیل وزش بادهای 120 روزه که همواره از شمال غربی به جنوب شرقی میوزند، درهای ورودی کلیه ساختمانها یا در ضلع جنوبی ساختمان قرار دارند یا در مقابل آنها بادشکنی تعبیه شده است. همچنین دیوارههای اصلی ساختمانها با خشتهای مستحکم بنا شده و اتاقها نیز دارای سقفهای هلالی و گنبدی شکل بوده اند. تفاوت مصالح به کار رفته در این شهر با سایر شهرهای دوره هخامنشی در این است که در ساخت بناها در آن دوران بیشتر از سنگ استفاده میشد ولی در ساخت بناهای شهر دهانه غلامان خشت، چوب درختان منطقه و حصیر به کار رفته است.
سفالهای کشف شده از دهانه غلامان متعلق به دوره هخامنشی است. کشف سر پیکانهای مفرغی آن دوره و نیز قطعه گچ کاری تزئینی به شکل اشک که منحصراً از آثار هنری دوره هخامنشی است، از دیگر موارد است. همچنین وجود یک معبد یا بنای مقدس با سه محراب متلعق به اهورامزدا، میترا و آناهیتا و وجود آثار آتش و قربانی در این شهر با باورهای مذهبی هخامنشیان همخوانی دارد. با توجه به نبود آثار دیوارهای دفاعی و قلعه و آثاری که بتوان آنها را به سدههای پیش از پنجم و ششم میلادی یا پس از آن نسبت داد، متوجه میشویم که عمر شهر کوتاه بوده و بر این اساس شهر دهانه غلامان عمری 200 ساله داشته است.
یکی دیگر از بناهای این شهر باستانی با اضلاع 54 متر،رصدخانه بوده که هم اکنون بازسازی شده است. در متون کهن نیز داریم که زرتشت در رصد خانه نیمروز حلول خورشید را رصد کرده است. بازی سایهها در این بنا موقعیت سال را نشان میدهد. در قسمت شمالی شهر بنای بزرگی دیده میشود که بالغ بر چهل و پنج اتاق دارد. این بنای عظیم فقط یک در داشته و در داخل آن از ستونهای بزرگی برای نگه داری سقف استفاده شده است.
این شهر از جهات گوناگونی اهمیت دارد؛ از یک سو تنها شهر خشت و گلی از روزگار هخامنشیان است که در آن بر خلاف سایر آثار و شهرهای به جای مانده از این دوره که نشانگر زندگی پادشاهان و کاخهای مربوط به آنها هستند میتوان به وضوح زندگی مردم عادی و خانههای آنها را در کنار ساختمانها و بناهای بزرگ عمومی یا دولتی مشاهده کرد. از سوی دیگر این شهر از جمله شهرهای منحصر به فرد در شرق ایران است که بدون برنامه ریزی رشد نکرده بلکه احداث شهر با نقشه و برنامه ریزی مدون و از پیش تعیین شده صورت گرفته است. بناها و ساختمانهای شهر همگی از خشت با نقشههای مربع یا مستطیل شکل منظم و دارای ستونهای فراوان و با پوشش سقفهای گنبد و ضربی هستند. در تعبیه ورودی و پنجرهها جهت وزش بادهای سیستان در نظر گرفته شده است و آن چه در این شهر بیشتر از همه مشهود است توجه مردم این شهر به مذهب و اجرای آئینهای خاص نیایشی در آن است که به همین دلیل بسیاری این شهر را به نام «معبد دهانه غلامان» میشناسند.
در نتیجه کاوشهای صورت گرفته نیایشگاهی بزرگ با نقشه مربع (53×53) متر از زیر ماسههای روان بیرون آمد که مهمترین بنا در بین ساختمانهای شهر محسوب میشود که دوره اول آن با خشتهایی به ابعاد 12×50×50 سانتی متر و دوره دوم آن دارای خشتهایی به ابعاد 12×33×33 سانتی متر است. در این محل چندین نوع آتشدان مذهبی و سکو به صورت تک یا جفت در اشکال متفاوت وجود دارد که مراسم خاص مذهبی در آن اجرا میشده است.
در این شهر بنای دیگری نیز وجود دارد که به احتمال زیاد کاربرد مذهبی داشته است. این بنای چهار گوش با وسعت 2500 متر مربع دارای 36 اتاق شیب دار با یک حیاط مرکزی است. اتاقهای این بنا تنگ و باریک و کم نور هستند و شرایط بهتری را برای حفاظت از مواد غذایی فراهم آورده اند.
این ساختمان در اصل مکانی برای تولید موادی بوده که در مراسم مذهبی مورد استفاده قرار میگرفته اند. در حیاط این بنا، چهار انبار به شکل اتاقهای دراز و کم ارتفاع وجود دارد که تصور میشود به عنوان سردخانه برای نگهداری مواد غذایی مورد استفاده قرار میگرفته اند. در تعدادی از این اتاقها، تأسیسات مختلف از جمله پنج آسیاب، کوره، انبارهای کوچک برای نگهداری مواد اولیه، وسایل و ابزار کار مانند سنگ ساب، سنگ آسیاب، ابزار سایش و غیره یافت شده است. از سنگ ساب برای نرم کردن و ساییدن دانههای روغنی استفاده میکردند و پس از این که روغن آن گرفته میشد، مواد داخل ظرفهای سفالی ریخته و در اتاقهایی که مجهز به کوره و اجاق بوده حرارت میدادند. سپس محصول نهایی را در لیوانهای سفالی ریخته و در سردخانه نگاه میداشتند.
در یکی از اتاقهای این بنا نیز سکو یا محرابی به ارتفاع 7 سانتی متر از کف زمین کشف شد که محل شکرگزاری مواد تولید شدهای بوده که در مراسم مذهبی مورد استفاده قرار میگرفته اند. در اتاقهای این ساختمان حدود یک صد لیوان سفالی کشف شد که همگی دارای اثر مهر سازنده لیوانها بودند. تعداد کل سفالهای پیدا شده در دهانه غلامان حدود 50 هزار قطعه است که تعداد زیاد اشیا، حاکی از بالا بودن سطح اقتصادی جامعه ساکن در دهانه غلامان است.
کانال آبی شهر را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم میکند و احتمالاً بخش شمالی به دلیل وجود ساختمانهای بزرگ در آن متعلق به اشراف شهر بوده است و بخش جنوب رودخانه مردم معمولی زندگی میکردند. در این قسمت سازههای مسکونی توسط کوچههای موازی شرقی غربی تقسیم شده اند. استخوانهای کشف شده عموماً متعلق به پستانداران هستند و در نگارههای تخت جمشید زرنگیان گاو هدیه آورده اند. این گونه میتوان نتیجه گرفت در این محل پرورش گاو از قدیم رونق داشته است.
به تازگی نیز آثار و بناهایی از این شهر به دست آمده است. در بررسیهای باستان شناختی، باستان شناسی و آرکئوژئوفیزیک که با روش مغناطیس سنجی در تابستان امسال انجام گرفت، در شهر هخامنشی دهانه غلامان سیستان ساختارهای جدیدی شناسایی شد. این بررسیها به منظور مطالعه و شناسایی سیستم شهرسازی شهرهای هخامنشی در این محوطه به عنوان تنها محوطه دوره هخامنشیان که اطلاعاتی از زندگی مردمان عادی آن دوران را در اختیار پژوهشگران و باستان شناسان قرار میدهد، صورت گرفت.
با توجه به این که از سال 1379 تا 1384 نیز محوطه توسط دکتر «سیدمنصور سیدسجادی» کاوش شد و نیز بر اساس پژوهشهای ایران شناسان و باستان شناسان این مکان یکی از ساتراپهای زمان هخامنشیان بوده و پایتخت «درانگیانا» یا «درانجانای» هخامنشی بوده است؛ اما تاکنون این مهم به اثبات نرسیده بود که با کشف کاخ هخامنشی در طول بررسیهای آرکئوژئوفیزیک در دهانه غلامان امروز ما به طور یقین میتوانیم این ساتراپ نشین زمان هخامنشی را «درنگیانا» یا «زرنگی» بنامیم که در کتیبههای هخامنشی از آن نام برده شده است. علاوه بر این کاخ، در بررسیهای انجام شده 18 ساختار جدید دیگر در دهانه غلامان آشکارسازی شد و مطالعه روی منابع آب و کانالهای آب در دهانه غلامان از دیگر فعالیتهای انجام شده در این بررسیها بود.
در کتیبههای هخامنشی، بیستون، تخت جمشید و نقش رستم از شهر دهانه غلامان به نام «زرک» یا «زرنکای» یاد شده است. داریوش بزرگ در کتیبه بیستون خود از جایی به نام زرنک یاد میکند. تاریخنگاران یونانی نیز در متون خود از شهری به نام «زرین» یاد میکنند که همان «زرنگک» است. در مورد محل و موقعیت این شهر در بین تاریخنگاران اختلاف وجود دارد و این نام حداقل به سه مکان داده شده است: 1- نادعلی 2- دهانه غلامان 3- زاهدان کهنه.
نادعلی که در فاصله 25 کیلومتری دهانه غلامان قرار دارد، امروزه جز کشور افغانستان است و به ظاهر پیش از شکل گیری دهانه غلامان هم وجود داشته است. ظاهراً طوفان شن موجب مهاجرت مردم از نادعلی به دهانه غلامان میشود و بعدها با متروک شدن آن شهر، ساکنان این شهر زندگی خود را در نقطه دیگری از سیستان به نام شهرستان از سر میگیرند. به این ترتیب میتوان شهر دهانه غلامان را با زرنگک، زرنکا و زرین انطباق داد. برخی از مورخین این شهر را همان شهر «زرک» یا «زرنگ» پایتخت ایالت «زرنکای» یا «درانگیانا» که در کتیبههای دوران هخامنشی همانند کتیبههای داریوش در بیستون کرمانشاه، شوش، تختجمشید و نقش رستم و همچنین کتیبه خشایارشا در تختجمشید یا شهر زرین ذکر شده میدانند.
معماری رسمی هخامنشی و همچنین چگونگی تأثیرپذیری از معماری محلی و تأثیر از وضع آب و هوایی در ترکیب ساختمانی شهر در آن جمع شده است. در بنای ساختمانهای دهانه غلامان دقت زیادی به کار برده شده است. بناها در ردیفهای نسبتاً منظمی ساخته شدهاند و به دلیل وزش بادهای 120 روزه که همواره از شمال غربی به سوی جنوب شرقی میوزند، درهای ورودی کلیه آنها یا در ضلع جنوبی ساختمانها قرار دارند یا در مقابل آنها باد شکنی تعبیه شده است. دیوارهای اصلی ساختمانها با خشتهای مستحکم بنا شدهاند و اتاقها دارای سقفهای هلالی شکل و راستگوشه هستند و از قواعد معماری و زیبایی پیروی میکنند.
با توجه به اندک آثار باقیمانده در شهر میتوان نتیجهگیری کرد که شهر سریع اما با آرامش و به طور منظم تخلیه شده است و در متروک شدن آن عوامل خارجی مثل جنگ و آتش سوزی دخالت نداشته اند. بر این اساس باستان شناسان سه عامل را در ترک و تخلیه شهر مهم میدانند: 1- تصمیم سیاسی 2- طوفان بزرگ شن 3- خشک شدن ناگهانی بستر رودخانهای که به شهر آب میرسانده است. به نظر میرسد که سومین عامل بهترین فرضیه است. این احتمال وجود دارد پس از این که ساکنان اصلی، شهر را ترک میکنند بیابان گردان و چوپانان برای مدتی به صورت فصلی از آن استفاده میکردند و در قسمتهایی از بناها تغییراتی به وجود آورده اند؛ سپس شنهای روان به تدریج ساختمانهای آن را برای مدتی بیش از 2 هزار سال از نظرها پوشاندند.
این شهر دارای برج و بارو نیست که این ویژگی در حقیقت ثبات امنیت در آن روزگار را بیان میکند. شهر دهانه غلامان در عهد هخامنشی و زمانی که در بستر هیرمند آب جریان داشت از اهمیت و بزرگی شگرفی برخوردار بوده است. این شهر هخامنشی دارای بخشهای مختلف شامل صنعتی، مسکونی، عمومی، مذهبی و بخش حاکم نشین است. محلههای مسکونی، ساختمانهای بزرگ عمومی، معبد، خزانه شهر، محله صنعتی و نظامی که در مساحت یک صد هکتاری این محوطه ارزشمند جای گرفتهاند بیان گر جایگاه مهم شهر دهانه غلامان در سدههای 5 و 6 پیش از میلاد است. آثار موجود در دهانه غلامان روی یک سلسله بلندیهای طبیعی به درازای 5/1 کیلومتر و پهنای 300 تا 800 متر در کنار بقایای دلتای قدیمی و خشک سنارود واقع شده است. روی سطح زمینهای شهر دهانه غلامان بقایای آثار مادی، فرهنگی و به خصوص سفال دیده نمیشود و فقط در برخی موارد استثنایی نمونههای فرسوده و شکسته سفالی که به سبب فرسایش زیاد غیرقابل تشخیص هستند به صورت پراکنده در سطح شهر یافت میشود. بقایای موجود در این شهر از دو گروه ساختمان اصلی و تعدادی بناهای منفرد ترکیب شده است.
یک قسمت شهر در بخش غربی و در درازای آبراههای که شنهای متحرک آن را پرکردهاند قرار داشته است و بخش دیگر یعنی قسمت شرقی شهر به دو بخش برابر تقسیم میشد و آثار آن تا جایی که به نام قبر زرتشت خوانده میشود ادامه داشته است.
در این دو بخش تعداد 27 بنای قابل تشخیص وجود دارد. این بناها چه از نظر بزرگی اندازه و چه از نظر نقشه و ترکیب اتاقها و سایر اجزای معماری قابل توجه هستند. این ساختمانها کاربرد همگانی، مذهبی و اجتماعی داشتهاند. بناهای متوسط و کوچک و سکونتی شهر در محله مسکونی و غرب ساختمان شماره 3 قرار دارند. دهانه غلامان از نادرترین محوطههای باستانی فلات ایران به شمار میرود که اطلاعات مفیدی درباره آیینهای پرستش را در خود جای داده است. در نتیجه کاوشهای صورت گرفته، نیایشگاهی بزرگ با نقشه مربع (53×53) متر از زیر ماسههای روان بیرون آمد که مهمترین بنا در بین ساختمانهای شهر محسوب میشود. در این محل چندین نوع آتشدان مذهبی و سکو به صورت تک یا جفت در اشکال متفاوت وجود دارد که مراسم خاص مذهبی در آن اجرا میشده است. این شهر دارای مدت زمان حیات کوتاهی بوده است. به اعتقاد کارشناسان، شهر دهانه غلامان عمرکوتاهی بین 150 تا 200 سال در سدههای ششم و پنجم پیش از میلاد داشته و با توجه به این که نسبت به طراحی آن اهدافی خاص در نظر بوده از دیگر محوطههای باستانی متمایز است.
در بخش جنوبی و در فاصله حدود 2 کیلومتری شهر، آثار و بقایای بنای بزرگی وجود دارد که از آن با نام بنای نظامی یا پادگان یاد شده است. دیوارهای بزرگ و حجیم این بنای بزرگ مربع شکل؛ تقریباً 200 متر درازا و حدود 3 الی 4 متر پهنا دارند. محوطه صنعتى شهر دهانه غلامان که در بخش وسیعى در اطراف چالههاى چاه نیمه امروزى قرار گرفته است، خارج از محله هاى مسکونى و شهرى آن واقع شده بود. به طوری که جدایى محله ویژه صنعتگران در سیستان سنتى با سابقه دیرینه است که در زمانهاى بسیار دورتر در شهر سوخته نیز وجود داشته است.
بزرگترین نقاشی دیواری دوران هخامنشیان روی یکی از دیوارهای این شهر دیده میشود. در جریان عملیات کاوش، دو نمونه اثر نقاشی بینظیر روی دیوارها کشف شد. در نخستین نقاشی شهر صحنهای از شکار است که طی آن حاکم یا امیری بر کالسکه مکعب شکل نشسته و کالسکه توسط یک اسب قوی هکیل کشیده میشود. یک سوار با تیر و کمان در حال تعقیب گراز بزرگی است. یک نیزه به پشت گراز اصابت کرده و تیری نیز در نزدیکی محل نیزه فرود آمده و سوار با تیر و کمان خود در حال رها کردن تیر بعدی است. ظاهراً سوار دارای کلاه یا نوعی تاج قرمز رنگ است که به علت فرسودگی نقاشی، کاملاً مشخص نیست.
باید خاطرنشان شود که گراز حیوان بومی منطقه سیستان بود. این نقاشی در ارتفاع حدود 90 سانتی متری از کف زمین و در ابعاد 35 ×120 ساتنی متری با رنگ سیاه بر دیواره یکی از اتاقهای این بنا نقش بسته و با نقاط سفید و رنگی تزئین شده است. این نقاشی شباهت زیادی به اثر مهر دایوش بزرگ در شهر تب (Tabes) در مصر دارد که هم اکنون این مهر در موزه بریتانیا نگهداری میشود.
در دومین نقاشی کشف شده نیز اثری به صورت کنده کاری شده بر بالای یک درگاهی و زیر سقف یک اتاق در ابعاد 50×40 ساتنی متر نقش بسته است. در این تصویر یک اسب روبروی پلکانی ایستاده و پلکان به یک ساختمان منتهی میشود و انسانی بالای این پلکان ایستاده است که شاید یک شاه نشین باشد. حتمال دارد که فردی پس از مشاهده بنای تخت جمشید، قصد توصیف آن را داشته و از این رو به سادهترین شکل ممکن و با استفاده از یک قلم نوک تیز این صحنه را روی دیوار کنده است.
گفته میشود که در بخشهای دیگری از اتاقهای این ساختمان نیز آثار پراکندهای از نقاشی به چشم میخورد که متأسفانه توسط موریانهها از بین رفته است. به راستی چند شهر باستانی دیگر ممکن است در زیر لایههای شن این منطقه مدفون شده باشند؟