خبر
نامه دبیر دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران به دکتر علیاکبر ولایتی
- خبر
- نمایش از شنبه, 30 مرداد 1389 09:53
- بازدید: 3502
استاد گرامی، جناب آقای دکتر علیاکبر ولایتی
مشاور محترم مقام معظم رهبری
درود بر شما!
برنامهها، سخنرانیها، مقالهها و کتابهای حضرتعالی دربارهی فرهنگ ایرانی-اسلامی را پیوسته پیگیری میکنیم. بر همین اساس، میتوان گفت حضرتعالی دربارهی کلیت این فرهنگ و خاصه عصر زرین آن که شامل قرون اولیهی دورهی اسلامی ایران است، اطلاعاتی راستین، ژرف و نقادانه دارید. حضرتعالی از معدود چهرههای نظام هستید که پیش از آنکه رجلی سیاستمدار باشید، پزشکی حاذق بودهاید، و در عین آنکه سیاستمداری قابلید، دغدغهی فرهنگ و تاریخ و مدنیت این سرزمین و نهایتاً جهان اسلام را داشته و دارید. برنامههای هفتگی حضرتعالی در برنامهی «دو قدم مانده به صبح»، حقیقتاً طرفدارانی ثابت و بینندگانی تشنهی دانستن دربارهی منشاءهای عظمت فرهنگ یادشده دارد.
چند هفته پیش و در همین برنامه، سخن بر سر نحوه و چگونگی بسط انواع دانشها در جهان اسلام بود. در آن برنامه، حضرتعالی، از مقام ارجح برخی از شهرهای ایرانی جهان اسلام در توسعهی دانش بشری سخن گفتید. گفتید که دانش از جهان یونانی، به جهان رومی رسید که مرکزش شهر اسکندریهی مصر بود. سپس این سنت به سوریه و از آن پس به جُندیشاپور در خوزستان رسید و از آنجا به بغداد رفت و از بغداد به عالم اسلام سرایت نمود. حضرتعالی در این بین بر نقش ویژهی شهر جُندیشاپور تأکیدی خاص داشتید. چه آنکه به راستی در آن مکتب غنی علمی که از سرچشمههای هلنی هم بهرهمند بود، منشاءهای شرقی ایرانی و هندی و نتیجهی سالها تجربهی نیاکان ما درهم آمیخت و زایش علوم اسلامی آغازیدن گرفت.
از این مقدمه، غرض آن است تا مسایلی را در پیوند با مطالب بالا، بهویژه میراث فرهنگی برجای مانده از جُندیشاپور و از دیدی کلی تر، استان خوزستان، با حضرتعالی در میان نهیم و راهنمایی و یاری بجوییم.
بر آگاهان پوشیده نیست که دیار زرخیز خوزستان پیش از آنکه منطقه¬ای نفتخیز باشد، خطه¬ای حاصلخیز است؛ آبهای رودهایش روان و همیشگی است و زمین¬اش بارور، مردمانی با همّت و خلّاق دارد و در طول تاریخ همواره چنین بوده است. به همین دلیل خوزستان مهد مدنیّت ایرانزمین بوده است. گذشتهی پرافتخارش را می¬توان در صدها تپه، محوطه، شهر و آثار پرهیبت همچون پُلها و بندها و کاروانسراها دید. در این بین اما وضعیت حفاظت و نگهداری از این مواریث گذشته چندان بهسامان نبوده است. اساساً باستان¬شناسی خوزستان در دورهی پیش از انقلاب به دست بیگانگان اداره می¬شد که نمونهی بارز و ملموساش حضور یکصد سالهی فرانسویان در شوش است. باستان¬شناسی خوزستان اما پس از انقلاب نیز روی خوشی ندید. جنگ تحمیلی، آسیبهایی جدی بر پیکر میراث فرهنگی این خطه وارد آورده است.
برای نمونه می¬توان به شهر ایوانِ کرخه اشاره نمود که در روزگار ساسانیان «ایران¬شهر شاپور» نامیده می¬شد و در دورهی اسلامی شکوفایی خاصی داشت. این شهر در آنسوی کرخه ساخته شده است و در اوایل جنگ تحمیلی به اشغال مزدوران ارتش بعث درآمد. اگرچه با رشادت دلاوران این دیار، آن خطه¬ها در اندک زمانی بازپس گرفته شد، اما در همان زمان اندک نیز ارتش بعث سنگرهای بی¬شماری در درون پشتههای باستانی شهر حفر کرده و مین¬های بسیاری را در آن کار گذاشته که بعضاً هنوز نیز در منطقه، تلفات وارد میآورد. این محوطهی باستانی خسته از ناملایمات جنگ، هنوز نفسی نکشیده، به اشغال دانشگاه آزاد اسلامی دزفول درآمده و 400 هکتار آن مصادره شده است.
در کنار آن باید از شهر باستانی شوش یاد نمود که فروغ مدنیت ایرانی را در برابر بیگانگان و دشمنان کشور برای نزدیک به 3000 سال زنده نگه داشت. شوش، مرکز و پایتخت سیاسی هخامنشی بود، اما امروز از شکوه گذشته خود کمتر نشانی دارد. خاک متبرّکی که دانیال نبی بر آن پای مینهاد امروز نشیمنگاه معتادان است و کاخهای زیبایش که روزگاری سفیران جهان - از یونان تا به هند - در آن آمدوشد داشتند جولانگاه حفاران و قاچاقچیان اشیای عتیقه است.
با تأسف باید از جُندیشاپور این مهد علم و دانش یاد نمود که امروز زمینهایش، تمام به زیر کشت رفته و کشاورزان آرام آرام اندک تپهها و پشتههای باستانی بازماندهی آن را با لودر و بلدوزر هموار میکنند. به هوش باید بود که در صورت عدم رسیدگی فوری و عاجل، بقایای معماری مدفون دانشگاه جندی شاپور برای همیشه از بین برود و به اینگونه، بیشمار مدارک فرهنگی درون آن نابود شود.
از شهر اَرجانی با شما سخن میگوییم که ناصرخسرو، باغهای خرم، قناتهای پُرآب و خردمندانش را ستوده و توصیف کرده است. این شهر، امروز بیپناه رها شده، به گونه¬ای که شرکت نفت درون آن را برای جستوجوی نفت کاویده و انفجارها و لرزه¬نگاریهایی به انجام رسانده است. باید از شهر عسگر المکرم در جنوب شوشتر یاد کنیم که از اولین مأمنهای مسلمانان بود و امروز هیچ توجهی به آن نمی¬شود. شهر هرمزداردشیر در درون شهر اهواز هم که گرفتار چنگال ماشینهای حفر تونلهای متروی اهواز است. آنچه در این شهرها از دست ما به در میرود هزار مدارک ارزشمند علمی و فرهنگی است.
و این سیاهه ادامه دارد...
میبایست صادق بود. اگر چنین اتفاقهایی میافتد به دلیل بیتوجهی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیست. میدانیم که سازمان مذکور سرمایهگذاریهای خوبی را به لحاظ مادی در این استان به انجام رسانده است. استان خوزستان، سرزمین پهناوری است و میراث فرهنگی آن بالغ بر هزاران عدد است. مدیریت این مجموعهی فربه و غنی باید به دست فردی متخصص و توانمند سپرده شود. متأسفانه مدیر کنونی از این خصلت بی¬بهره است. اگر خواسته باشیم مثالی در میزان توانمندی مدیریت فعلی بزنیم، نمونهی هتل شوش، بهترین گواه است. جناب آقای مهندس مشایی، معاون محترم ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، در راستای جذب گردشگر و رونق استان، بودجهی قابل توجهی را به شهر شوش احتصاص دادند. مقرر شد با این بودجه هتلی ساخته شود. محل هتل بر روی محوطهی باستانی شوش تعیین شد. کارشناسان استان خوزستان با این تصمیم مخالفت کردند اما مدیریت استانی سازمان با استفاده از موقعیت خود این محل را برای ساخت هتل مناسب تشخیص داد. محل هتل به عمق 6 متر خاکبرداری شد و مساحتی نزدیک به یک هکتار کاملا نابود شد. این در حالی است که جناب آقای مشایی از این موضوع مطلع نبوده و مدیریت استان خوزستان چنین لطمات مادی و معنوی را به بار آورده است. امروز محل هتل با انتقاد زیادی روبهرو شده و مقرر گردیده تا به محل دیگری منتقل شود. این موضوع در مطبوعات درج است و تذکّر دلسوزان به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تاکنون راه به جایی نبرده است. دست دوستان دانشجو و دلسوزان کارشناس ما از مراکز تصمیمگیری کوتاه است و امید داریم تا حضرتعالی ما را از راهنماییهای خود محروم نفرمایید و این نامه سببی شود تا چنین آسیبهایی توسط یک مرجع ذیصلاح و مستقل مورد بررسی قرار گیرد و مدیری شایسته در این استان کهن جایگزین شود.
بیصبرانه منتظر پاسخ شما هستیم.
رضا نیکپور
دبیر دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران
بهنمایندگی شماری از انجمنهای دوستدار میراث فرهنگی
رونوشت به:
- برنامهی «دو قدم مانده به صبح»، شبکهی 4 صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
- بنیاد ایرانشناسی
- دائرهالمعارف اسلامی
- رسانهها