شنبه, 03ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها گزارش همایش شهریورگان با محوریت ارائۀ گزارش‌هایی از تخریب‌های میراث فرهنگی و طبیعی برگزار شد

گزارش

همایش شهریورگان با محوریت ارائۀ گزارش‌هایی از تخریب‌های میراث فرهنگی و طبیعی برگزار شد

عکسها از: مارال غلامی و محمد میرسجادی

 

به همت دیده‌بان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران و انجمن فرهنگی ایران زمین (افراز) همایش شهریورگان با محوریت ارائۀ گزارش‌هایی از تخریب‌های میراث فرهنگی و طبیعی در روز دوشنبه سوم شهریورماه 1393، از ساعت 17:30 در فرهنگ‌سرای بانو (سرو) برگزار شد.

 


سیاوش آریا

نخستین سخنران این نشست، سیاوش آریا فعال میراث فرهنگی، گردشگری، زیست‌بوم بود که به بررسی، ویژگی و ارزش بی‌مانند میراث فرهنگی در استان فارس پرداخت.

وی درآغازین سخنان خود با اشاره به توانایی های بالای استان فارس در زمینهٔ آثار تاریخی و آسیب‌شناسی آنان گفت: «در ایران بیش از ۳۱ هزار و اَندی یادمان ثبت شده وجود دارد که از این شمار، بالاتر از ۲۸۰۰ بازمانده ثبتی در استان فارس می‌باشد که نزدیک به ۳۰ درصد همهٔ یادمان ها است وجود دارد و از این دید رتبه ی نخست در کشور را دارد و این ویژگی نشان‌دهنده ی ارزش فراوان استان فارس است. از نمونه های آن می توان ، کهن‌ترین سنگ‌نگاره ایلامی ایران ، سنگ‌نگاره کورنگون در نورآباد ممسنی پارس، بزرگترین سنگ‌نبشته ی پهلوی ساسانی در سر مشهد کازرون که آمیختگی سنگ‌نبشته ی نقش رستم و نقش رجب است و بزرگترین سنگ‌نگاره ی ساسانی ایران در پیروز آباد پارس در دل کوه که نگاره ی نبرد اردشیر بابکان با اردوان پنجم است را نام برد». بیشترین شمار چهارتاقی‌ها و نیایشگاه‌های ایران در استان فارس است و تنها از جاده کازرون تا پیروزآباد به نام فَراشبند ۱۹ چهارتاقی و نیایشگاه وجود دارد.

 

 

آریا در بخش دیگری از سخنان خود گفت : « یکی از بزرگترین و ارزشمندترین مدرسه های دوران اسلامی ایران که حکم دانشگاه را داشته است و الله وردی‌خان شیرازی آن را ساخته‌ و ملاصدرا،دانشمند بزرگ ایرانی نیز در آن درس می‌داده‌است در استان فارس قرار دارد. از دیگر سو، به شوند (دلیل)پراکنش بازمانده های تاریخی- فرهنگی در استان باقی یادمان‌ها ناشناخته مانده و بیشتر آنان نیز وضعیت مناسبی هم ندارند».

 

این کنش‌گر به نخستین شهر دایره‌ای و تنها مسجد چهار‌مناره‌ای در استان پارس اشاره‌کرد: « نخستین شهر دایره ای در دارابگرد پارس به پیش از هخامنشیان برمی‌گردد. زمان هخامنشیان شهر داراب ساخته‌می‌شود در این شهر تنها مسجد چهار مناره‌ای ایران و جهان وجود دارد.»

پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران از ارزش تلاش انجمن‌های مردم نهاد گفت: «برخی انجمن‌ها بدون چشم‌داشتی بسیار نیک تلاش‌ می‌کنند اما اگر پشتیبانی مالی نشوند زمان درازی نمی‌توانند کار را به درستی پیش ببرند زیرا با پشتیبانی تلاش آنان بهتر پاسخ می‌دهد. مگر ما چند نمونه آثار به جا مانده داریم؟ بازمانده‌هایی که بیش از هزار سال سنگ‌نبشته‌هایش خوانا است؟ اگر به همین منوال پیش رود و بازآرایی مناسب و نگهبانی درست انجام نگیرد تا نیم سده دیگر بازمانده‌های نیاکانی یا دزدیده یا ویران می‌شوند و سراغشان را باید تنها در کتاب‌ها گرفت»
آریا افزود: «برخی باستان‌شناسان و کارشناسان براین باور هستند آثار تابلو نداشته باشد تا شناسانده هم نشود و کسی از مکانش آگاهی نداشته باشد. من وارون آن می اندیشم زیرا بهتر است به جای گمنام بودن به درستی از آنان نگه‌داری شود و مردم آموزش‌های لازم را برای پی بردن به ارزش و نگه‌داری آثار داشته باشند.»

 

 

این کُنشگر میراث فرهنگی و گردشگری در ادامه اشاره کرد: « مسوولان فرهنگی کشور به ویژه میراث فرهنگی از گردشگری سخن می گویند، ولی به راستی گردشگری چیست؟ افراد بیگانه که به ایران می‌آیند مشتاق دیدار یادمان‌های تاریخی و طبیعت ایران هستند و در این میان زیرساخت ها که نخستین آن ، جاده و ایمنی است باید درست باشد ولی شوربختانه بسیاری از جاده‌ها خاکی و یا ناهموار است. در کنار بیشتر یادمان ها حتا یک شناسنامه(تابلو) برای شناخت آن وجود ندارد و این امر بایسته(ضروری) است. زیرا بودن همین شناسنامه که مجازات حفاری‌های غیرمجاز را بر روی آن نوشته شده می‌تواند از برخی از حفاری غیرمجاز و آسیب ها پیشگیری کند».

 


علیرضا افشاری

 

سیاوش آریا از ناآگاهی برخی از مسوولین در باره ی ارزش یادمان ها و شناخت آنان سخن گفت: « باید کوشش کنیم آگاهی همه ی مردم بالا رود. خویشکاری (وظیفه) میراث فرهنگی تنها ثبت آثار نیست بلکه نگهداری ، پاسداری و حفاظت و همچنین تهیه بایگانی کامل عکس و فیلم، نقشه از یادمان ها است.» دبیر انجمن مهرگان بزرگ در بخش دیگری از سخنان خود افزود: « نکته بسیار چشمگیری که باید به آن توجه داشت، گنجاندن درسی به نام زیست‌بوم و میراث فرهنگی در میان درس‌های دوره پایانی دبستان است و به دید من تا این‌کار انجام نشود کوشش ها برآیند خوبی در بر نخواهد داشت و همه ی مسولین و نهادهای فرهنگی از جمله آموزش و پرورش در تمامی سخنرانی‌هایشان درباره این موراد سخنانی هر چند کوتاه داشته باشند.

 


دکتر شروین وکیلی

 

پس از پایان سخنان سیاوش آریا، دکتر شروین وکیلی و با طرح پرسشی از چرایی بی توجهی عموم مردم در حفظ و نگهداری از میراث فرهنگی سخنان خود را آغاز کرد. و گفت: «آدم‌هایی که الان این تخریب‌ها را انجام می‌دهند از جای دیگری نیامده‌اند و افرادی هستند که نسل در نسل در منطقه‌ای که دست به تخریب می‌زنند زندگی می‌کرده‌اند.»

او با نقل قولی از فرانسیس بیکن، فیلسوف انگلیسی به توجیه این برخورد انسان پرداخت: «بیکن جمله‌ای دارد که ما قرار نیست فقط طبیعت را بشناسیم بلکه قرار است آن را تسخیر کنیم.» وکیلی در توصیف این نگاه گفت: «این نوعی ارتباط جنگاورانه است. قرار است ما طبیعت را لگام بزنیم و به عنوان یک منبع تسخیر کنیم.»

او در ادامه گفت: «شالوده فناوری و تفکر مدرن مشابه این نظر بیکن است. اندیشه مدرن به مصرف هر چیزی خارج از انسان باور دارد. این اندیشه بر آن است تا طبیعت را که سرکش می‌پنداردش مهار کند. نتیجه این ایده چیزی است که تاریخ سه قرن اخیر را رقم زده است.»

وکیلی تخریب‌های محیط زیست و میراث فرهنگی در ایران را نیز در ادامه این روند دانست: «مورد ایران هم کاریکاتوری است از اتفاقی که در جهان روی می‌دهد. انقراض گونه‌های زیستی مثالی از این مساله است.» او با اشاره به تکامل اندیشه انسان ادامه داد: «پیچیده‌ترین ایده‌های شکل گرفته در روی زمین در غالب اندیشه مدرن است اما مدرنیته درون خود بی‌اخلاقی خود را نیز دارد. اشاره به این مساله، نقد مدرنیته است مدرنیته‌ای که چارچوب نظری‌اش از روشنگری سرچشمه گرفته و با انقلاب صنعتی در انگلستان ترکیب شده است. مدرنیته مولد دانش است و از لحاظ سیاسی و نظامی هم قدرتمند. تا حدی که مرگ را هم صنعتی کرده است.»

این جامعه شناس و زیست شناس مدلی پیشنهادی هم ارائه کرد: «پیشنهادی که در واقع ضد مدرن نیست بلکه یکی از دست‌آوردهایی است که از از دانش مدرن به دست آورده‌ایم. البته مدل‌های مشابهی در ایران قدیم داشتیم. ما وقتی وارد یک زیست بوم یا بنای تاریخی می‌شویم متوجه یک هماهنگی در آن می‌شویم، در مسجد شیخ لطف الله و در ویرانه‌های پارسه. این حس ارتباط با کل است. مسجد شیخ لطف الله پیشرفته‌ترین معماری آن روز دنیاست. پارسه هم همینطور. آن فناوری به یک کلیت نگاه داشته و با ارجاع به این کلیت، ارزش تولید کرده است. مسجد یک مرکز دینی و پارسه یک مرکز سیاسی است اینها معنا و قدرت تولید می‌کنند. ما یک دیدگاهی داریم به عنوان دیدگاه سیستمی. در این دیدگاه چیزی آموزش داده می‌شود اما براساس تغییر نگاه.»

وکیلی درباره دیدگاه سیستمی مورد بحث خود گفت: «اینکه صرفا به آن بچه آموزش دهیم که سوار آن شیر نشود فایده ندارد چون آن بچه سوار آن شیر خاص نمی‌شود اما نگاه صحیح را یاد نگرفته و کل را نمی‌بیند برای او اتصالی میان آن شیر سنگی و ستون زمین افتاده پارسه وجود ندارد آن ستون به درخت بیرون پارسه و آن درخت با کل باغچه خانه‌شان و تن خودش متصل نیست. آن آدم می‌تواند هر بلایی سر هر کدام از اینها بیاورد. شاید برایش نگهبان بگذارید و آن بچه سوار آن شیر نشود منتها آن آدم می‌تواند چیزهای دیگری را نابود کند. نگاهی لازم است تا کلیت را ببیند. نه کلیت ساده‌لوحانه بلکه کلیت فناورانه. در منابع فکری و ادبی هم این نگاه کل‌گرایانه وجود داشته و از آن فناوری استخراج می‌شده و هنر و ادبیات بیرون می‌آمده است. این هنر و ادبیات حالا هم قابل استفاده است و میراث به جا مانده نیز همینطور. شاید بد نباشد این نگاه را بیاموزیم.»

 


بانو مژگان جمشیدی فعال محیط زیست و خبرنگار

آخرین گزارشگر وضعیت نابسامان میراث طبیعی مژگان جمشیدی خبرنگار کنشگر زیست بوم بود که یک‌راست از پارک‌ ملی گلستان به نشست آمده‌ بود و از پیشینه بحران، جاده‌سازی، آتش‌سوزی و بی‌مهری مسئولین نسبت به گسترده‌ترین پارک ملی ایران و ذخیره‌گاه زیست کره سخنانی ایراد کرد: « این‌روزها رویدادهایی وابسته به پارک ملی گلستان به ویژه آتش‌سوزی را از رسانه‌ها شنیده و خوانده‌اید. سال‌ها آتش سوزی انجام‌ می‌گیرد و نه تنها کم نمی‌شود بلکه هر سال بیشتر از گذشته با آن مواجه هستیم.» وی ادامه داد: «در این بین ستاد بحران و حتا استانداری گلستان براین رای هستند که چرا پیش از این آتش سوزی نبوده و امروز وجود دارد؟ باید گفت در سال‌های گذشته حتا با گستردگی بیشتری آتش سوزی نیز وجود داشته اما بر آن سرپوش گذاشته می‌شد. یا اگر رسانه‌ای می‌شد گستردگی آن بیان نمی‌شد.»

 

 

کنش‌گر زیست بوم افزود: «پارک ملی گلستان گسترده‌ترین پارک‌ملی ایران در سال ۱۳۳۲ به عنوان شکارگاه سلطنتی در اختیار حکومت پهلوی بود سپس با بنیاد نهادن کانون شکار به گونه بخش حفاظت شده در اختیار کانون شکار قرار گرفت. در سال ۱۳۵۲ این پارک، پاک‌ملی شناخته شد. سال ۱۳۵۴ به عنوان ذخیره‌گاه زیست کره به وسیله یونسکو به ثبت رسید. پارک ملی گستان پربارترین و ارزشمندترین اکوسیستم حفاظت شده ایران به سبب غنای گونه‌های زیستی است. این گستره مکان پیوند دو سرزمین هیرکانی و ایرانی، تورانی است و در این میان یک اکوتونی بوجود آمده که شوند ایجاد گونه‌های بسیاری از جانوران و گیاهان است.»

وی بیان کرد: «در این اکوسیستم ۹۱۰۰۰ هکتاری که زیر نظر و حفاظت محیط زیست است دارای بیش از ۱۲۶۰ گونه گیاهی ثبت شده است و نزدیک به بیست درصد گونه گیاهی ایران در داخل پارک است که حتا از کشورهایی مانند ایرلند، انگلستان و اتریش بیشتر است. به همین دلیل از پارک ملی گلستان به عنوان گنجینه‌ای ارزشمند از ژن‌ها یاد می‌شود ولی شوربختانه به درستی از آن نگهداری نمی‌شود.»

جمشیدی به مشکلات اساسی موجود در پارک‌ملی گلستان اشاره کرد: «چشمگیرترین مشکلات پارک جاده‌ای است که نزدیک ۴۸ سال پیش زمان نخست وزیری هویدا در داخل پارک ساخته شد. رییس سازمان محیط‌زیست اسکندر پیروز وی را به پارک برده و مشکلات جاده در داخل پارک را بیان می‌کند و شوربختانه هنوز پس از گذشت ۴۸ سال جاده باقی‌مانده و دلیل کشته‌شدن بسیاری از حیات وحش است. با افزایش جمعیت و خودروهای گذری، جاده راپهن‌تر کردند و آرمان وزارت راه رساندن پهنای آن به هفتاد متر برای ساختن بزرگراه‌است.»

 

 

وی از تلاش نابخردانه مسئولین که سبب کشته‌شدن گونه‌های بسیار از جانوران شد،گفت: «در این زمان وزارت راه به‌جای آن‌که جاده را از داخل پارک بیرون ببرد به ایمن سازی جاده می‌پردازد بنابراین جاده پهن‌تر شد و اقدامات نخستین برای ساخت بزرگراه آغاز شد که با اعتراض سمن‌ها و رسانه‌ها تا اندازه‌ای جلو کار گرفته‌شد. ولی وزارت راه تا سال ۱۳۹۱ چند پل بزرگ در جاده ساخت و دیواره‌هایی به بلندای ۴ متر ساخته‌شد و همین دلیل از بین رفتن پیوند شمار حیوانات شمال پارک با بخش جنوبی پارک شد و حیواناتی که نمی توانستند از دیوار گذر کنند هنگام بازگشت در میان جاده کشته‌می‌شدند. از سال ۱۳۹۱ تا امروز بیشتر از ۳۵۰۰ جانور از گونه‌های گوناگون از جمله پرندگان، خزندگان و پستانداران کشته‌شدند.»

این کنش‌گر به بررسی مشکلات دیگر موجود در پارک پرداخت: «وجود جاده سبب گذر آسان شکارچیان است زیرا نیروهای اجرایی محیط زیست توان کنترل خودروهای گذری را ندارند. مسافرانی که آرمانشان تنها گذر از جاده است با روشن کردن آتش سرچشمه بسیاری از آتش‌سوزی‌ها بوده‌اند و امسال هشت مورد آتش سوزی بزرگ در پارک ملی گلستان رخ داد که سه موردش به وسیله شکارچیان بود و باقی سهل انگاری مردم بوده‌است.» وی افزود: «یکی از ترفندهای شکارچیان آتش زدن ژرفای جنگل است تا ماموران محیط زیست سرگرم خاموش کردن آتش شوند و خود به راحتی بتوانند به شکار بپردازند.

جمشیدی از بی‌مهری مسولین دیگر برای خاموش کردن آتش گفت: «۱۲ روز پیش که آتش سوزی در پارک گلستان صورت گرفت با وجود درخواست سازمان محیط زیست از وزارت دفاع و کشور برای دو بالگرد، شوربختانه این همکاری انجام نشد و پس از گذشت ۲۰ ساعت بالگردی از هلال احمر آمد و دو نوبت گالن‌های آب را بلند و روی کوه گذاشت و در زمان ۲۶ ساعت ۸۰۰ هکتار از جنگل سوخت.»

وی در بخش دیگری بیان کرد: «از مشکلات دیگر پارک که همراه با خشک‌سالی های کشور رخ داده‌است برداشت بی‌رویه آب از چشمه‌ها و سرچشمه‌های آبی است و سازمان محیط زیست به هیچ عنوان به آن اهمیت نمی‌دهد. می‌توان گفت همه چشمه‌هایی موجود در پارک ملی گلستان لوله‌کشی شده و مردم از آب آن‌ها بی رویه بهره می‌برند چنانچه در مسیر دره‌ها آثار خشکیدگی درخت‌ها دیده‌می‌شود چون جریان آب در رود ‌دره‌ها وجود ندارد و هیچ نظارتی بر آن نیست و تا چند سال آینده پارک با بیآبی بزرگی روبرو خواهد شد.»

کنش‌گر زیست بوم افزود: «رویداد جدیدی که تازگی‌ها رخ داده هجوم افراد برای یافتن گنج است. پارک ملی گلستان دارای چند قلعه و گورستان تاریخی با پیشینه نزدیک به ۱۳۰۰ ساله است شوربختانه حفاران غیرمجاز بسیار یورش آوردند.»

دوست‌دار زیست بوم ادامه داد: «پژوهش هایی به وسیله وزارت راه درباره جاده انجام شده و سه گزینه پیش‌نهاد داده‌شده یکی این‌که بزرگ‌راه بیرون از پارک ساخته شود که دراین صورت تنها یک‌کیلومتر از جنگل ویران برای جاده‌سازی ویران می‌شود و سازمان محیط زیست با آن مخالفت کرده‌است زیرا یک کیلومتر از جنگل ویران می‌شود در حالی‌که هم اکنون ۵۸ کیلومتر جاده در پارک وجود دارد و این همه تلفات حیات وحش، آتش افروزی، هجوم مردم به داخل پارک که شوند آسیب‌های بسیار و زباله‌پراکنی است. محیط زیست همه این موارد را نادیده‌می‌گیرد.»

جمشیدی در پایان از معاون رییس‌جمهوری در امور حفاظت از محیط زیست درخواست همیاری و ریزبینی بیشتری برای رهایی پارک ملی گلستان از چنگال مشکلات موجود دارد: «امیدوارم خانم ابتکار تلاشی جدی در این باره داشته‌باشد و وزارت راه را مجاب به پژوهشی دوباره داشته باشد و جاده که نزدیک به به ۵۰ سال شیره و جان پارک ملی گلستان را می‌بلعد از آن بیرون رود.»

 

هیلا صدیقی
هیلا صدیقی

در پایان نشست هیلا صدیقی، شعری دربارهٔ ارزش و جایگاه میراث فرهنگی و طبیعی ایران را برای حاضران خواند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید