سه شنبه, 13ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ تاریخ معاصر دو روز آخر کار فرقه و دموکرات

تاریخ معاصر

دو روز آخر کار فرقه و دموکرات

برگرفته از تارنمای آذرپادگان

میرزا عبدالله مجتهدی

چهارشنبه 20 آذر 1325
 

امروز هم در شهر نگرانی میان مردم حکم‎فرما بود. روابط بین تبریز و طهران همان طور مقطوع بود. سیم تلگراف کار نمی‎کند. رادیوی تبریز با رادیوی طهران بشدت داخل جنگ شده است.

 

طیاره‎ها بالای تبریز پرواز نموده، اوراقی فرو ریخته‎اند که در آن اهالی را دعوت به ترک مقاومت کرده‎اند. مامورین حکومت و آژان‎ها [پاسبان‎ها]، مردم را نمی‎گذارند که آن اوراق را بخوانند. اما مردم آن اوراق را دست به دست به همدیگر می‎رسانند.

 

هر روز عده‎ای فدایی و نظامی به جبهه‎های جنگ میانه و میاندوآب فرستاده می‎شوند. برای رساندن قشون و مهمات، وسایل نقلیه از دست صاحبان آن‌ها منتزع می‎شود برای حمل و نقل قشونی به کار برده می‎شوند. حتی الاغ آسیابان را هم آژان توقیف نموده و می‎برده است، در حالی که آژان‎های نظمیه را عوض نموده‎اند. به جای آژان‎های قدیم که غالبا اهل شهر بودند به دهاتی‎ها و مهاجر‎ها لباس آژانی پوشانده و حفظ شهر را به عهده آنان واگذار نموده‎اند.

 

از وضع و سیر جنگ اصلاع قطعی در دست نیست. همین قدر مسلم است که هم در نزدیک میانه و هم در جبهه اقشار و میاندوآب تصادماتی فیمابین واقع گردیده است. رادیو‎ی طهران اطلاع داده است که قوای دولتی ارتفاعات قافلانکوه را متصرف گردیده‎اند.

 

بستگان جوانانی که به عنوان نظام وظیفه به جبهه‎ها ارسال شده‎اند خیلی پریشان هستند و غالبا وسیله ارتباط و خبر گرفتن را هم ندارند. از سران دموکرات، پیشه‎وری و بی‎ریا را طرفدار مقاومت و جنگ می‎گویند. بنا به اطلاعی که دارم، الهامی هم به شدت طرفدار جنگ، آقای شبستری و دکتر جاوید را مردم طرفدار ملایمت و سازش تشخیص داده‎اند.

 

تا حال آقای قوام السلطنه چندین تلگراف به دکتر جاوید استاندار مخابره نموده و درخواست کرده است که برای ورود قوای دولت به آذربایجان که برای حفظ انتظامات در موقع انتخابات ارسال گردیده‎اند، ممانعت به عمل نیاید.

 

نزدیک غروب معلوم شد که در شهر حکومت نظامی اعلام شد. همان وقت خبری هم منتشر شد که سازش حاصل گردیده است. تشویق و نگرانی مردم به منتها درجه رسیده است ...

 

ساعت پنج بعد از ظهر رادیوی تبریز اول شروع خود، خبر داد که قرار شده است ممانعتی از ورود قوای دولتی به عمل نیاید. دو تلگراف از آقای شبستری که یکی به شاه و دیگری به نخست وزیر مخابره شده بود، در رادیو به زبان فارسی خوانده گردید. یک تلگراف هم از دکتر جاوید خطاب به نخست وزیر خوانده شد. تلگراف محترمانه بود ...

 

از لحن تلگراف آقای شبستری معلوم بود که سعی دارد حسن خدمت خود را در حل قضیه و وادار نمودن همکاران خود به اطاعت و تسلیم بلاشرط در ضمن همین تلگراف‎ها مورد توجه قرار بدهد. تنها نکته‎ای که در تلگراف آقای شبستری غیر خاضعانه به نظر می‎آید این جمله بود که از قوام‎السلطنه درخواست نموده بود که قوای دولتی به غیر از نظارت در حسن جریان انتخابات به کار‎های دیگر مداخله نکنند.

 

از این خبر غیر‎منتظره خیلی خوشوقت شدیم. از بس خبر خوش و باور نکردنی بود تا مدتی در اطراف آن، نمی‎توانستیم درست فکر بکنیم.

 

همین قدر متوجه بودیم که نام پیشه‎وری در این جریان، به میان نیامد. ما آن را این طور تحلیل نمودیم که برای تسهیل امر سازش، قدری عقب کشیده و میدان را به آقای شبستری و دکتر جاوید که میانه‎شان با طهران به آن درجه بد نبود و به اصطلاح، هر دو طرف دیوار را خراب نکرد بودند، واگذار نموده است.

 

مهدی مجتهدی که در دعوت [فرقهٔ دموکرات] حاضر بود، مراجعه کرد. در آن اجتماع که بیشتر از صد نفر حاضر بودند، آقای شبستری حضار را از [نظرات] خودشان راجع به ترک مقاومت مطلع نموده و تلگراف را بر ایشان قرائت کرده بود و مورد پسند و تحسین حضار گردیده بود.

 

پیشه‎وری در آن مجمع حاضر نبوده و نامی هم از وی برده نشده بود؛ اما الهامی را یکی از حضار در میان جمعیت دیده بود که خیلی متغیر به نظر می‎آمده است. رادیوی طهران در قسمت اخیر نشر اخبار خود تلگراف‎های تبریز را نقل نمود. رادیوی ترکیه هم خبر تسلیم شدن [فرقه] آذربایجان را نشر کرد...

 

دو سه ساعت از نصف شب گذشته، من به صدای تیر‎هایی که خالی می‎شد از خواب بیدار شدم. صدای حرکت اتوموبیل‎ هم می‎آمد. من با خودم گفتم که چون سران کار می‎خواهند شهر را قبل از ورود قشون، مثل زنجان تخلیه نمایند، تیر‎ها را خالی می‎کنند که مردم ترسیده از خانه‎های خود خارج نشوند تا با فراغ خاطر هر چه را می‎خواهند ببرند.

 

پنج‎شنبه 21 آذر [1325]

 

    با صدای لاینقطع تیر از خواب بیدار شدیم. قبل از طلوع آفتاب توسط نوکری که برای خرید نان صبحانه بیرون رفته بود، مطلع شدیم که اوضاع به کلی برگشته است. اهل شهر بر علیه حکومت پیشه‎وری قیام نموده و شهر را متصرف شده‎اند. فدایی‎ها و مهاجر‎ها را خلع سلاح نموده و دسته دسته مردم شهری که مسلح شده‎اند، مشغول تعقیب و دستگیری و قتل سران و سرکردگان آن‌ها می‎باشند. پیشه‎وری فرار کرده است. نظمیه به تصرف اهل شهر درآمده است و مهاجرهایی که در خانه‎های مصادره شده اسکان [داده] شده بودند، بیرون ریخته شده‎اند. از هر طرف صدای تیر تفنگ و طپانچه و مسلسل که به خوبی از همدیگر متمایز بودند، شنیده می‎شد.

منبع: بحران آذربایجان (سال‎های 1324 ـ 1325 ش) خاطرات آیت‎الله میرزا عبدالله مجتهدی ـ صص 354 ـ 351

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه