فروزش 1
سدسازی؛ نابودکنندهی منابع آب
- فروزش 1
- نمایش از شنبه, 18 تیر 1390 18:22
- بازدید: 6834
برگرفته از فصلنامه فروزش شماره يكم (زمستان 1387) - رویه 104 تا 109
سازمانهای مردمنهاد مطرح کردند:
سدسازی؛ نابودکنندهی منابع آب
دریاچهی ارومیه روبه شورهزار شدن
انتقاد بر روند ساختسازهایی که میتوانند مصداق توسعهی ناپایدار باشند – چرا که به شدت به محیط زیست آسیب میزنند – هر روز بُعدی گستردهتر پیدا میکند. در این میان، نقدِ روند پرشتاب سدسازی که همراه با شکلگیری پروندهی ملی سد سیوند صورتی جدّی پیدا کرد، پس از صدور دستور آبگیری آن سد نیز ادامه یافت. در طول این مدت، کارشناسان و سازمانهای مردمنهادِ دوستدارِ محیط زیست و میراث فرهنگی بارها عنوان کردند که سدسازی بیرویه در کشوری با آبوهوای خشک، همچون ایران، نهتنها در نگهداری و افزایش منابع آب مؤثر نیست بلکه بهخاطر بالا بودن میانگین میزان تبخیر و کم بودن میانگین میزان بارندگی – به نسبت جهانی - سدها عاملی مؤثر در نابودی منابع آب هستند، علاوه بر آن که آسیبهایی جدی بر محیط زیست و میراث فرهنگی نیز وارد میکنند.
در این میان واکنش گروهی از احزاب در نشست تابستانی خانهی احزاب، رویدادی قابل تأمل بود. در اینباره، مهندس محمد درویش، کارشناس «انجمن موسسهی تحقیقات جنگلها و مراتع» و فعال محیط زیست در تارنگار خویش نوشت: «بیانیهای با امضای [... شماری] حزب و تشکل سیاسی کشور منتشر شد که در آن برای نخستینبار – تا آنجایی که به خاطر میآورم – موضوع اصلی و گرانیگاه بنیادی بیانیه، نه به حوزهی سیاست ربطی داشت، نه اقتصاد، نه فرهنگ و نه مذهب. هرچند شاید این بیانیه بیشترین ارتباط را با کیفیت زندگی ایرانیان و تمامی زیستمندان ساکن در ایرانزمین داشته باشد و از این منظر هم بتوان آن را بیانیهای سیاسی خواند و هم اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... چرا که این بار رهبران و نمایندگان [... حزبها] بر پای بیانیهای مُهر تأیید زده بودند که آشکارا در آن نگرانی شدید تشکل متبوعشان از روند شتابان تخریب محیط زیست و اُفت ناپایداری سرزمین مادری بیان شده بود. و این میتواند یک شناسهی مثبت و اقدامی امیدبخش برای طرفداران محیط زیست در کشور باشد. به خصوص اگر بهیاد آوریم در طول تاریخ مدوّن یکصدسالهی اخیر ایران، تاکنون هیچ شخصیت حقیقی یا تشکل حزبی نتوانسته با شعار طرفداری از محیط زیست، دستکم یکی از کُرسیهای نمایندگی مجلس در صحن بهارستان را اشغال کند. از این رو انتظار میرود تا دوستان سبزاندیش، به شایستهترین شکل ممکن در انعکاس این رویداد کمنظیر تاریخی در حوزهی محیط زیست کشور اقدام کنند. امید که بیش از این، شاهد حضور مؤثر احزاب سیاسی در مباحث زیستمحیطی باشیم تا دیگر نشنویم یا نخوانیم که نمایندهی فلان حزب سیاسی با حیرت کامل بپرسد: مگر بین گرمایش زمین و انتخابات هم رابطهای وجود دارد؟!».
«فروزش» بر پایهی وظیفهای که برای خویش قائل است و با توجه به اهمیت هشدارهایی که در این بیانیهها نهفته است و از آنجا که هنوز مسؤولان امر واکنشی به این بیانیهها نشان ندادهاند، متن کامل بیانیههای احزاب و سازمانهای مردمنهاد را بازتاب میدهد.
خواستار پیگیری مجدانهی اصل پنجاهم قانون اساسی باشیم
بیانیهی شماری از احزاب در حاشیهی نشست فصلی تابستان خانهی احزاب ایران - 17 امرداد: شوربختانه ضعف مسؤولان سازمان حفاظت از محیط زیست از سویی، و نیرومندی پیمانکارانی که از طریق وزارتخانهها اهداف سودجویانهشان را در قالب طرحهایی به ظاهر عمرانی پی میگیرند، کار را به جایی رسانده که ایران از نظر شاخصهای پایداری محیط زیست در میان 146 کشور جهان رتبهی 132 را بهدست آورد. همچنین براساس شاخصهای جهانیِ عملکردِ زیستمحیطی سال 2008 که در مجمع جهانی اقتصاد – داووس - منتشر شد و بر دو هدف اصلی حفاظت از محیط زیست و مدیریت صحیح منابع طبیعی استوار است، ایران در مقایسه با سال 2006 میلادی با 14 پله نزول به رتبهی 67 رسیده است.
به راستی سازمان حفاظت محیطزیست که دیر زمانی است وظایف خود را از حفاظت از حیات وحش به مفهوم کلیتر بستر حیات ارتقا داده است در این چرخهی رو بهزوال چه نقشی را ایفا میکند؟! گرچه ضرورت وظایف محوّله و حجم تشکیلاتی، سازمان حفاظت محیطزیست را میتواند در قامت یک وزارتخانه قرار دهد اما به لحاظ اینکه در حال حاضر رییس آن از معاونان رییسجمهور است، عملا به جای پاسخگویی به مجلس، تنها توسط مقام مافوق خود حسابرسی میشود. این در حالی است که در شرایط کنونی، سیاستهای حفاظت از محیط زیست در دولت کاملا نادیده گرفته شده و در اکثر مواقع و با وجودی که از لحاظ قانونی و به پشتوانهی اصل پنجاهم قانون اساسی، سازمان حفاظت محیطزیست میتوانسته از اقدامات مخرّب وزارتخانهها و سازمانهای دیگر جلوگیری کند، اما در نهایت ناباوری تفاهمنامههایی را امضا کرده است که در آنها حق محیط زیست نادیده گرفته شده است.
جنگلزدایی، تخریب مراتع و توسعهی بیضابطه اراضی کشاورزی، تخلیه پسابهای آلوده صنایع و زهکشهای کشاورزی به رودخانهها و تالابها، آلودگی سفرههای آب زیرزمینی با انواع آلودگیهای صنعتی و شهری بهویژه دفع زبالههای بیمارستانی، سدسازیهای بیرویه، جادهسازیهای غیراصولی، انقراض گونههای جانوری، کمرونق شدن و از بین رفتن مزارع کشاورزی و افزایش بیماریهای ناشی از آلودگی هوا، آب و خاک و... همه و همه نگرانیهای جامعهی مدنی کشور را افزایش داده است؛ نگرانیهایی که متأسفانه پاسخِ وزیران و مدیران مربوطه را هم در پی نداشته است.
هر جا که پوشش گیاهی در نتیجهی بهرهبرداری بیرویه و یا آلودگیهای زیستمحیطی و یا جادهسازی و سدسازی و تغییر کاربری اراضی جنگلی و مرتعی از بین رفت، بیابان با سرعتی هر چه تمامتر جایگزین میشود. وقتی سدهایی ساخته میشود که دِبی دریاچه ارومیه را به صفر میرساند تا 150 هزار هکتار از دریاچه به شورهزار تبدیل شود، وقتی بهرهبرداری بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی، ۶۰۰ دشت کشور را با بیلان منفی مواجه میکند، وقتی در شیب ۴۰ درجه و در قلب جنگلهای زاگرس، زمین را شخم میزنند و یا مجوز ساخت شهرکها و ویلاها صادر میشود،... در واقع به رشد بیابانهای کشور کمک کردهایم. روند تخریب جنگلها و از بین بردن منابع آب و خاک (که با ادامهی آن تا کمتر از 20 سال دیگر خاک مرغوبی برای کشاورزی و نزدیک به 60 سال دیگر جنگلی نخواهیم داشت) و روند ویران شدن مناطق حفاظتشده، پارکهای ملی و تالابها و دریاچهها، به اندازهای سهمگین است که برای کاستن از شتاب اُفت کارایی سرزمین مادریمان، ایران، تنها عزمی ملی را نیازمندیم.
احداث بزرگراه در ذخیرهگاه زیستکره و پارک ملی گلستان، احداث جاده در تالاب انزلی، احداث جاده در جنگل ابر شاهرود، احداث نیروگاه در پناهگاه حیاتوحش کیامکی، واگذاری 7500 هکتار از اراضی تالاب هورالعظیم به وزرات نفت، خشک شدن تالابهای بینالمللی ایران – نه بهخاطر خشکسالی، بلکه بهخاطر قطع حقآبهی حیاتی آنان همچون دریاچههای ارومیه، بختگان،... – احداث صنایع آلایندهی نفت و پتروشیمی در جنگلهای گیلان و تالابهای گلستان، واگذاری اراضی پارکهای ملی و مناطق برای عبور خطوط لوله نفت و گاز، و موارد بیشمار دیگر که شوربختانه در بیشتر مواقع، موافقت و یا سکوت پرسشبرانگیز سازمان محیط زیست را هم بهدنبال دارد ما احزاب سیاسی بهعنوان بخشی از بدنهی فعالان جوامع مدنی کشور را بر آن داشت تا خواهان تغییرِ ریاست سازمان مربوطه، و خواستار پیگیری مجدانهی اصل پنجاهم قانون اساسی باشیم.
احزاب امضاکنندهی بیانیه: حزب آزادی، حزب اتحاد ملی ایران، حزب ارادهی ملّت ایران، حزب اسلامی رفاه کارگران، حزب اعتماد ملی، حزب پاک ایران، حزب ترقی ایران، حزب جامعهی مدنی استان همدان، حزب فرزندان ایران، حزب مردم، حزب وحدت ملی، کانون مهستان، کانون دانشجویان و دانشآموختگان استان ایلام، کانون فارغالتحصیلان و دانشآموختگان استان آذربایجان غربی، کانون همبستگی دانشجویان و فارغالتحصیلان، مجمع فرهنگیان ایران اسلامی، مجمع دانشجویان و دانشآموختگان استان گلستان، سازمان رهروان فردا و جمعیت اسلامی وکلای دادگستری.
از طراحی و ساخت سدهای جدید بپرهیزیم
بیانیهی پایانی شرکتکنندگان در چهارمین همایش علمی انجمن موسسهی تحقیقات جنگلها و مراتع – 20 شهریور: ردهی 132 بهعنوان جایگاه ایران در زمینه حفاظت از محیط زیست نشان میدهد که کشور عزیز ما از 90 درصد کشورهای جهان در این زمینه عقبتر است و ما از بابت بیتوجهی به محیط زیست، جزو تخریبیافتهترین کشورهای جهان بهشمار میرویم. این در حالی است که ایران از معدود کشورهایی است که در قانون اساسی خود حفاظت از محیط زیست را تأکید کرده است. در اصل 48 قانون اساسی، رعایت بدون تبعیض بهرهبرداری از منابع طبیعی تأکید شده است و در اصل 50، حفظ محیط زیست وظیفهی عمومی تلقی شده و فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند ممنوع اعلام شده است. همچنین اصل 44 قانون اساسی، لزوم تداخل و تعامل بخشهای خصوصی و تعاونی در کلیهی فعالیتها را الزامی میسازد. ایران از امضاکنندگان دستورکار بیستویکمین گردهمآیی سران زمین در ریودوژانیرو-1992 بود و نیز در 1994 پیمانِ مقابله با بیابانزایی را امضا کرد. رویکرد سازهای عرضهی آب، ناقض قوانین و تعهدات یادشده است و سدسازی از عوامل تخریب محیطزیست بهشمار میرود که آسیب جبرانناپذیری به آبخیزها، کوهستانها، جنگلها و رودخانهها تا سیلابدشتها، دهانهها، تالابها، دریاچهها، و دریاهای کشور وارد کرده است.
سدسازی فعالیتی بیابانزا بهشمار میرود. هر سد دستکم 5 هزار هکتار اراضی جنگلی در بالادست و مخزن تا پاییندست را تخریب و تهدید میکند؛ هر سد سالانه بخشی از آب تجدیدپذیر کشور را تبخیر میکند و سالانه تا 5 میلیارد متر مکعب یا بیشتر از آب تجدیدپذیر کشور از پشت سدها تبخیر میشود؛ سدها تغییر کاربری زیادی در طبیعت ایجاد میکنند؛ سدها سبب تخریب یا تهدید جدی اکوسیستمهای آبی و زیستگاههای وابسته به آن در تالابها و دریاچههای کشور شدهاند. دشتهای پاییندست، گاه در اثر ورود آب جدید، با زهدارشدن و بالا آمدن سفرهی زیرزمینی روبهرو شدهاند که درنتیجه توان تولید پیشین خود را از دست دادهاند. انحراف آب با یک سد، گاه سبب حذف حقآبهی نوشته یا نانوشتهی دشتی دیگر شده است. سیلابدشتهایی که سفرهی زیرزمینی آنها با سیلاب تغذیه می شد با احداث یک سد در مسیر سیل، با کاهش آب در اراضی آبی دیرینه خود روبهرو شدهاند.
به باور کارشناسان: ادامهی ساخت بیرویهی سدهای بزرگ مخزنی در کشوری که هنوز نمیداند یا نمیتواند از آب ذخیرهشده در پشت 93 سد بزرگ مخزنی خود به درستی و با بازدهی دستکم 50 درصدی بهرهبرداری کند، عملی نابخردانه است |
بررسیها نشان دادهاند که فایدههای نسبت دادهشده به سدها بسیار اغراقآمیز و غیرواقعی بودهاند. شرکتهای مشاور و پیمانکار سدساز به رویاپردازیهای غیرواقعی دست میزنند. فرایند تصمیمگیری شفاف نیست و در برابر اشتباهات و پیامدهای ناسازگار سدها، پاسخگویی وجود ندارد. دادههای مربوط به سدها از دسترس عموم بیرون است. دانش بومی این سرزمین با 6 هزارسال پیشینهی تمدن و خدمت درخشان به دانش بشر بهویژه در زمینهی دسترسی و بهرهبرداری درست و پایدار از منابع آب مانند قناتها، آببندانها، مخزنهای زیرزمینی و... در رویکرد مدیریت بخش آب با سدسازی نادیده گرفته میشود. و نباید آسیب سدها به میراث فرهنگی و تاریخی و اهمیت آن در هویت و وحدت ملی را از نظر دور داشت. کسانی که در پاییندست، حقآبه و یا حق ماهیگیری و معیشتشان از رودخانه ضایع میشود و نیز کسانی که خانهی زادگاه و معیشت خود در سایهی ساخت یک مخزن را ازدست میدهند، حقوق حقهشان نادیده گرفته میشود. مطالعات مدیریت جامع منابع و مصارف در آبخیزها انجام نشده است. راندمانِ کاربرد هر متر مکعب آب در کشور کمتر از 4/0 یا 40 درصد است. آیا بهتر نیست که به جای ساخت سدها، به کمک رویکردهای بسیار کمهزینهتر مدیریت تقاضا از جمله کاهش هدررفت، رقم فوق را دستکم به 1 برسانیم که به معنی 5/2 برابر شدن حجم آب در دسترس کشور خواهد بود؟
راهکارهای بدون سدسازی تأمین آب و نیرو، گذشته از تطابق کامل با مفاد اصول 48 و 50 قانون اساسی و تعهدات بینالمللی کشور با شیوهنامههای توسعهی پایدار و تخصیص مؤثر نیز همخوانی بیشتری دارند. بخش خصوصی به خوبی میتواند در این رویکرد به همکاری بپردازد. این راهکارها از ساخت هر سدی کمهزینهترند و دانش بومی درخشان آزموده شده در این سرزمین را نیز بهکار می گیرد.
اثرات منفی سدها بر محیط زیست فیزیکی، بیولوژیکی و اجتماعی آنقدر زیاد است که بسیاری از کشورهای توسعهیافته از دههی 90 به اینسو دیگر نه تنها سدی نمیسازند که به جمع کردن و برچیدن سدهای خود به قیمتهای بسیار گزاف پرداختهاند تا اثرات منفی آنها بر محیط را بزدایند و رودخانهها را احیا کنند؟ (بانک جهانی در پنجاهمین سالگرد تأسیس خود اعلام کرد: 80 درصد سدهایی که نسخهی ساختش توسط این سازمان در طی 50 سال گذشته در جهان و بهویژه کشورهای در حال توسعه پیچیده شده، نباید ساخته میشدند، زیرا ضررهای زیستمحیطی آنها بیش از منافع آن بودهاند!).
با توجه به این که در ایران تاکنون ارزیابی تطبیقی و راستیآزمایی سدها انجام نگرفته است و همچنین با عنایت به این که بخش بزرگی از شبکههای آبیاری منسوب به سدهای ساختهشده هنوز ساخته نشده است و برآورد شده که با روند کنونی 70 سال زمان برای ساخت و اتمام آنها نیاز است، آیا بهتر نیست ساخت هر سد جدیدی را به اتمام کامل طرحهای گذشته و رسیدن به درآمدهای موعود آنها موکول کنیم؟
بنا به مراتب عنوانشده، فرزانگی ایجاب میکند که از طراحی و ساخت هر سد جدید بگذریم و با توجه به دستآوردهای علمی جدید در پی جلوگیری از تخریب زیست محیطی به نحوهی گزینشهای علمی روز جهان دست یابیم.
با همهی عشق به این سرزمین که میراث پرافتخار نیاکان ماست، چشم در راه واکنش شایسته مسؤولان هستیم.
امضاکنندگان حقیقی بیانیه: بهرام آبتین، دکتر فریبرز آذرپناه، اسماعیل احمدی، دکتر مهلقا اردلان، محمد اسدی، اسداله افلاکی، محمد اویسی، مهندس مرتضی بدیعی، امیر پریزاد، گیتی پورفاضل، دکتر جهانگیرنژاد، مژگان جمشیدی، عیسیخان حاتمی، دکتر احمد حیدرینیا، دکتر هوشنگ خیراندیش، دکتر محمدعلی دادخواه، محمد درویش، دکتر فاطمه رحمانی، آرش رحمانی، دکتر علی رضایی، اشکان رضوی، کورش زعیم، دکتر شاهین سپنتا، نرگس ستوده، عبدالفتاح سلطانی، مجید ضیایی، دکتر مهران عربی، حسین عزتزاده، احمد فرخی، دکتر محسن فرشاد، اسماعیل حاجقاسمعلی، دکتر علی حاجقاسمعلی، لهراسب قلیپور، دکتر اسماعیل کهرم، پروفسور امیدعلی کرمزاده، دکتر ناصر کرمی، علی محمودی، دکتر مهرداد نامداری، دکتر علیاکبر نقیپور و حبیب یکتا.
امضاکنندگان حقوقی بیانیه: گروه دیدهبان کوهستان، جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست، انجمن دوستداران میراث فرهنگی شوش، انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا خوزستان، انجمن دوستداران میراث فرهنگی فارس، انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریشا ایذه، انجمن دوستداران میراث فرهنگی مسجد سلیمان، دوستداران میراث فرهنگی و محیط زیست هفتگل، خانه مطبوعات استان چهارمحال بختیاری، انجمن کانون فرهنگی لر بختیاری ایرانیان، انجمن تاریخی و امور اجتماعی رستاد فارس، انجمن آناهید اهواز، انجمن هزارگان پارسه فارس، انجمن فرهنگی آریانا فارس، انجمن اهورا منش فارس، گروه فرهنگی و هنری ایرانزمین شوشتر، نشریهی زاگرس چهارمحال بختیاری، دوستداران میراث فرهنگی و محیط زیست اهواز، دوستداران محیط زیست و میراث فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی (واحدهای اهواز، مسجد سلیمان، شوشتر، دزفول، ماهشهر و ایذه)، دوستداران محیط زیست و میراث فرهنگی دانشگاه چمران اهواز، شبکه سازمانهای غیردولتی زیست محیطی و منابع طبیعی استان گیلان.
لزوم بازنگری پروندهی سدسازی کشور
بیانیهی تحلیلی سازمانهای مردمنهاد در اعلام همراهی با مواضعگیری زیستمحیطی کارشناسان و احزاب - 18 آبان: ما، گروهی از سازمانهای مردمنهاد، بهعنوان بخشی از نمایندگان ملّت ایران، از احزابی که خواستهای اضطراری جامعه در زمینهی محیط زیست را جدّی گرفته و آن را در نشست فصلی تابستان خود در خانهی احزاب بازتاب دادند، سپاسگزاریم و ضمن اعلام همراهی کامل در آن خواستها، در کنار شرکتکنندگان در چهارمین همایش علمی «انجمن موسسهی تحقیقات جنگلها و مراتع» که نگرانیهایشان را در بیانیهای – که به امضای شماری از فعالان فرهنگی و نهادهای مدنی رسید - بازتاب دادند، توجه مسؤولان گرامی و نهادهای تصمیمگیر (مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت نظام و وزارتخانههایی همچون نیرو، کشور و غیره) را به مورد اساسی «لزوم بازنگری پروندهی سدسازی کشور» جلب میکنیم.
هر چند ساخت سد بهضرورت و به عنوان آخرین راهحل میتواند کارساز باشد اما به باور ما، ادامهی ساخت بیرویهی سدهای بزرگ مخزنی در کشوری که هنوز نمیداند یا نمیتواند از آب ذخیرهشده در پشت 93 سد بزرگ مخزنی خود به درستی و با بازدهی (راندمانی) – دستکم - 50 درصدی بهرهبرداری کند، عملی نابخردانه است، آنهم در کشوری که صاحب یکی از بالاترین نرخهای فرسایش و جابهجایی خاک است. آیا نباید نخست اولویت را به اقدامات آبخیزداری و اصلاح مراتع، به ویژه در کوهستانها و دامنههای پرشیب داد؟ (به گفتهی رییس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور: در صورتی که اعتبارات مورد نیاز تأمین شود، این سازمان قادر خواهد بود با اجراییکردن برنامههای خود در حوزهی آبخیزداری، آبخوانداری و اصلاح مراتع، بسیار بیش از ظرفیت کنونی بخش سدسازی در مهار و استحصال آبهای سطحی مؤثر واقع شده و آب مورد نیاز بخش کشاورزی را تأمین سازد. این میزان، ده برابر همه میزان آبی است که وزارت نیرو از طریق سدها در اختیار بخش کشاورزی قرار میدهد) .در حالی که نرخ فرسایش در دیمزارهای ما به بالای 100 تن در هکتار رسیده است، آیا نباید در گام اول بکوشیم تولید در واحد سطح را ارتقا دهیم؟ چگونه است که وقتی همه میدانند راندمان آبیاری در بخش کشاورزی چیزی در حدود 30 درصد است، به جای کمک نرمافزاری و سختافزاری به این بخش، ثروت مملکت را در مسیر ذخیرهسازی آبی به هدر میدهیم که نمیتوانیم به درستی آن را به مادهی خشک تبدیل کنیم؟ و چرا با وجود آنکه قرار بود تا پایان برنامهی نخست پنجسالهی کشور، بیش از 3 میلیون هکتار از اراضی کشاورزی به سامانه های آبیاری تحت فشار مجهز شود، این رقم تا امروز حتا به 700 هزار هکتار هم نرسیده است، یعنی حتا نیمی از اهداف یک برنامه پنج ساله را در طول 20 سال هم نتوانستیم محقق سازیم.
سد سیوند؛ سدی که ساخت و آبگیری آن اعتراضهای فراوان دوستداران میراثفرهنگی و محیطزیست را در پیداشت
طی دهههای گذشته، مرگ رودخانههای کشور – که شریانهای هستی و حیات آبخیزها، دشتها، سیلابدشتها، و دهانهها هستند - آهنگ سریعتری داشته است. سدها بهشکل چشمگیری بومسازگان (اکوسیستم) رودخانهای را با کاهش تراز آب، تغییر زمانبندی جریانات، ممانعت از جابهجایی گونههای مهاجر و یا تغییر دمای آب و سطح اکسیژن، تحتتأثیر قرار میدهند و باعث میشوند ویژگیهای آبشناختی (هیدرولوژی) و کیفیت آب در پاییندست و ریختشناسی رودخانه، تغییر کند.
همچنین حقوق و معیشت جوامع متأثر از طرح را با زیر آب بردن غالباً حاصلخیزترین زمینهای کشور و بیکارکردن شماری از تولیدکنندگان ارزشمند کشاورزی، تضعیف میکنند. همچنین سدها علاوه بر خطر آفرینش زمینلرزه، فقط میتوانند سیلهای متوسط و کوچک را مهار کنند و در زمان رخداد سیلابهای بزرگتر از پیشبینیها غالباً به عاملی خطرناکتر از سیل بدل میشوند و خطر شکستن دارند.
پارک ملی خُجیر
پارک ملی سرخهحصار
باغی قدیمی در تهران
پارک ملی نایبند
علاوه بر آن هزاران قنات چند صد یا حتا هزارسالهی پایدار و بارور نیز با هجوم پیمانکاران و مشاوران سدساز به مرگی ابدی محکوم شدند (سد بار نیشابور باعث شد تا قنات هزار سالهیی که تمام اراضی کشاورزی پاییندست منطقه را در طول سالها آبیاری میکرد، خشک شود. مسوولان به بهانهی آبیاری زمینهای کشاورزی، این سد را احداث کردند تا همان کاری را انجام دهد که سالها توسط قنات مزبور صورت میگرفت. اما اکنون حجم قابل ملاحظهیی از این آب تبخیر میشود). ایرانی از چند هزار سال پیش، تلاش درخشانی در توسعهی پایدار منابع آب و به ویژه به کمک ساخت قناتها، این شاهکارهای مهندسی آب داشته و آن را در جهان از خود به یادگار نهاده است. چگونه است که این مهندسی شکوفای سازندهی بند بهمن در دو هزارهی پیش، به درستی و آگاهانه و نه از ناتوانی، در همهی این چند هزار سال، حداکثر چند ده سد کوچک از جمله بلندترین سد جهان تا اوایل قرن بیستم به نام سد کریت طبس و یا سد کهن کبار قم را مفید به فایده تشخیص داده و ساخته است، اما ما در چهار دهه با تقلید کور از کسانی که سدسازی را از خود ما آموختند، بیش از 1000 سد میسازیم که بخش بزرگی از آنها قطعاً در چند دههی آینده باید برچیده شوند؟
اثرات منفی سدها بر محیط زیست فیزیکی، بیولوژیکی و اجتماعی آنقدر زیاد است که بسیاری از کشورهای توسعهیافته از دههی 90 به اینسو مجبور به برچیدن سدهای خود شدهاند |
همچنین در ایران – به خاطر کهنسال بودن تمدّن آن – نباید آسیبهای طرحهایی همانند سدها به میراث فرهنگی و تاریخی را از نظر دور داشت. توجه به این آثار بهخاطر ارتباطشان با موضوعات بسیار مهم و حیاتیای همچون هویّت و وحدت ملی از سویی، و کسب درآمد و اشتغالزایی از سوی دیگر، باید از اولویتهای مسؤولان باشد. نمونهی برجستهی چنین تأثیرات سویی را میتوان در شدّت گرفتن روند تخریب کهنزادبومهای موجود در تنگهی بلاغی و دشت پاسارگاد، یعنی یکی از مهمترین سازههای یادمانی ایران، به خاطر آبگیری سد سیوند شاهد بود؛ موردی که نهادهای مدنی همچنان بیتابانه منتظر تصمیم و عمل عقلایی مسؤولان وزارت نیرو و سازمان میراث فرهنگی هستند.
چنین است که میتوان دریافت: در بسیاری مواقع، سدها تنها توهم توسعهی منابع آبی را ایجاد میکنند. آب تجدیدپذیر کشور سالانه 130-120 میلیارد مترمکعب برآورد میشود. تجربهی کشور نشان میدهد کاربرد حقیقی این آب با سدسازی و تبخیر سالانه بین 5 تا 10 میلیارد متر مکعب از سطح مخزن سدهای کشور کاهش مییابد (سد کرخه که بزرگترین سد کشور است به تنهایی حداقل 40 میلیون متر مکعب تبخیر در سال دارد). در حالی که مدیریت پایدار آب عبارت است از برنامهریزیِ کاربردِ درست و کارآمدِ آبِ تجدیدپذیر و نیز بازگرداندن آن به محیط با کمترین پیامدهای زیستمحیطی و آلودگی. راهکارهای بدون سدسازی تأمین آب و نیرو با شیوهنامههای توسعهی پایدار نیز همخوانی دارند. بخش خصوصی به خوبی میتواند در این رویکرد به همکاری بپردازد و البته این راهکارها از ساخت هر سدی کمهزینهترند.
لازم به اشاره است که اثرات منفی سدها بر محیط زیست فیزیکی، بیولوژیکی و اجتماعی آنقدر زیاد است که بسیاری از کشورهای توسعهیافته از دههی 90 به اینسو دیگر نه تنها سدی نمیسازند که مجبور به جمع کردن و برچیدن سدهای خود به قیمتهای بسیار گزاف شدهاند تا اثرات منفی سدهای ساختهشده را با سختی هر چه تمامتر از محیط بزدایند و رودخانهها را احیا کنند. در مجموع تا دههی اخیر، متداولترین علت برچیدن سدها، هزینههای بسیار کمرشکن نگهداری و بهرهبرداری آنها و نگرانیهای ایمنی و هزینههای زیاد تعمیر سدهای ناایمن بوده است، اما امروزه شمار رو به رشدی از برنامههای حذف سد، بهعنوان روشی برای احیای زیستبوم دنبال میشوند. افزایش آگاهی در سطح جهان نسبت به هزینههای هنگفت زیستمحیطی و اجتماعی سدها، در کنار موفقیتهای فراوان طرحهای احیای رودخانه، تلاش برای برچیدن سدها را دامن زده است. برای نمونه در آمریکا پس از گذشت چندین دهه تمرکز انحصاری سیاستگذاری روی ساخت سدها، اینک نگاهها به سمت برچیدن برخی سازهها و از جمله سدها تغییر کرده است بهطوری که تاکنون حدود 500 سد برچیده شده است. تخریب سدها در آمریکا روند پرشتاب و جاافتادهای دارد. در کشورهایی چون فرانسه و کانادا هم بهدلایلی همچون احیای رودخانهها یا زیستگاههای ماهیهای آزاد، سدها در حال برچیده شدن هستند.
با توجه به مطالب آوردهشده و این که در ایران تاکنون بیش از 500 سد ساخته شده که حتا برای نمونه یک ارزیابی تطبیقی بر ساخت این سدها انجام نگرفته است و همچنین با عنایت به این که آشکار نیست تاکنون چند درصد از کانالهای آبیاری پشت همین سدهای ساختهشده، به بهرهبرداری رسیده و اگر نرسیده، باید تکمیل آنها - که با روند کنونی به 70 سال زمان نیاز دارد – در الویت قرار گیرد، پس نباید سخن از ساخت سدهای جدید برانیم، مگر این که هدف، چیز دیگری باشد.
ما منتظر واکنش شایستهی نهادهای تصمیمگیر هستیم.
انجمنهای تأییدکنندهی بیانیه: انجمن آهنگ سبز (شهرکرد)، انجمن جوان آوای کاوش (سمیرم)، انجمن دوستداران میراث فرهنگی افراز (تهران)، انجمن دوستداران یادگارهای تاریخی ایزیرتو (بوکان)، انجمن دوستداران میراث فرهنگی ایذه (تاریشا)، انجمن اسپادانا (تهران)، انجمن فرهنگی ایرانزمین/ افراز (تهران)، انجمن اسین (تبریز)، انجمن دوستداران میراث فرهنگی وگردشگری امرتاد (اصفهان)، انجمن دوستداران میراث فرهنگی بانوان آریا (نطنز)، انجمن اندیشهی جوان (اصفهان)، انجمن اندیشه سبز (اصفهان)، انجمن ایلامشناسی ایران (تهران)، انجمن کلوب ایرانشناسی (تهران)، انجمن پارسفرهنگ (الیگودرز)، انجمن دوستداران میراث فرهنگی سپندارمد (تهران)، انجمن تدبیر و توسعهی سبز (اصفهان)، انجمن حامیان سبز جوان (الیگودرز)، انجمن حمایت از حیوانات اصفهان، انجمن حقوق زنان ایرانبان (قزوین)، انجمن دوستداران شهرستان دزفول، انجمن فرپاد (شیراز)، انجمن فرهنگی سرزمین پارس (مشهد)، انجمن سلیمان صباحی بیدگلی، انجمن دوستداران میراث فرهنگی کاسپین (قزوین)، انجمن فرهنگی کورش بزرگ (تهران)، انجمن کویر سبز (کاشان)، انجمن کهندژ (همدان)، انجمن کیمیاداران جوان (تهران)، انجمن دوستداران میراث فرهنگی گز و برخوار، انجمن دوستداران محیطزیست لنجان (اصفهان)، انجمن دوستداران محیطزیست نجفآباد (اصفهان)، انجمن فرهنگی- ادبی نیستان (تهران)، انجمن مأوای جوان (گرگان)، انجمن موزه داران ایران، انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری ورزنه، انجمن یاران سبز لرستان، انجمن یاوران محیطزیست (اصفهان)، تشکل زیستمحیطی وحدت سبز فرخشهر، تشکل زیستمحیطی آوای طبیعت شهرکرد، تشکل زیستمحیطی حافظان طبیعت شهرکرد، تشکل زیستمحیطی حافظان طبیعت شیدا، جمعیت طلایهداران اندیشههای نو (فریمان)، جمعیت پیام سبز (اصفهان)، جمعیت سبز دنا (کهگیلویه و بویراحمد)، جمعیت جوانان عصر سبز (یزد)، جمعیت حامیان محیط زیست (لرستان)، جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیطزیست (اصفهان)، جمعیت مبارزه با اعتیاد (قزوین)، جمعیت دوستداران طبیعت زاگرس (شیراز)، جمعیت دوستداران میراث فرهنگی یادگار (یزد)، خانهی فرهنگ و هنر باغ آیینه (کرج)، خانهی زنان هودانا (همدان)، خانهی فرآوران ایران (تهران)، کانون اندیشه سپید (تبریز)، کانون بارگاه مهر (اصفهان)، کانون پاسارگاد (گرگان)، کانون پرستوهای آزاد (تهران)، کانون تهرانشناسی (تهران)، کانون دوستداران شاهنامه (توس)، کانون صدای زمین (اصفهان)، کانون صلح سبز دانشگاه شهرکرد، کانون سیمرغ اندیشه (نجفآباد اصفهان)، کانون گسترش فرهنگ ایران بزرگ (اصفهان)، کانون نفس به نفس (تبریز)، کانون هخامنش (گرگان)، موسسهی پارساسفر جنوبی (خوزستان)، موسسهی توفا (شوشتر)، موسسهی جاذبهی تصویر (خوزستان)، موسسهی دانادلان جنوب (شوشتر)، موسسهی کندوکاو (تهران)، موسسهی ندای کرخه (خوزستان)، موسسهی طنین آرتا (تبریز)، موسسهی ندای دانش (تبریز)، موسسهی نوآوران (تبریز)، موسسهی نویدآوران طبیعت (اصفهان)، مؤسسهی غیردولتی مهرآیین (رامهرمز)، موسسهی میزان (تبریز)، فرزندان اهورایی ایران (مشهد) و شبکهی سازمانهای غیردولتی زیستمحیطی اصفهان.