دوشنبه, 03ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست ایران پژوهی تیره‌های ایرانی بنیان‏های تاریخی کردان

تیره‌های ایرانی

بنیان‏های تاریخی کردان

برگرفته از تارنمای فر ایران

عبدالله مرادعلی‎بیگی

علمای تاریخ و نژاد بر استواری این رأی که تیره‎های « کرد» از اصیل‎ترین تیره‎های ایرانی هستند اتفاق نظر دارد.

به عقیده زبان‎شناسان، زبان کردی با لهجه‎های گوناگون آن، ضمن آن که خود یکی از فروع زبان کهن ایرانی است، با فارسی رایج، در الفاظ و معانی، قرابت و پیوستگی بی‎مانندی دارد. به طوری که بیش‎تر واژه‎های دو زبان، هم در ریخت لفظ و هم در ساخت معنی، از یک ریشه‎ی مشترک مشتق می‎گردند. از سوی دیگر آن دسته از واژگان باستانی که در زبان کردی به کار می‎رود، میان دیگر تیره‎های ایرانی، چونان گیل، تات، پشتون، تاجیک و... هم‎چنان بکار گفتار می‎آید.

آیین‎های ایرانی، مانند نوروز، مهرگان، و سده، میان کردان با شکوه بی‎مانندی برپا می‎گردد و از تقدسی ویژه برخوردار است تا امروز هم در میان گروه‎های بزرگی از کردان که به فرقه‎های کهن دینی این سرزمین منسوبند، ردپای بسیاری از باورهای «مغانی»، «مزدکی»، «زروانی» و «مانوی» دیده می‎شود که نمادی از اعتقاد مشترک باستانی آنان با کیش‎های ملی ایرانی می‎باشد.(1)

از این گذشته روایات تاریی، طایفه مغان، نگهبان دین باستانی ایران را از قوم ماد، یعنی از تیره کردان معرفی می‎کنند. وجود آتشکده‎ی بزرگ «آذرگشنسب» در تخت سلیمان که آتش مقدس آن بیش از هزار سال خاموشی نگرفت، این نظر را تقویت می‎کند.

به گواهی تاریخ از همان آغاز که سرنوشت مشترک و تاریخی اقوام ایرانی رقم زده می‎شود، کردان نقش بنیادینی در شکل‎گیری محتوم آن داشته‎اند. چنان که در جنبش بزرگ ایرانی نژادان آریایی برای جای گیری در بخش‎های باختری و جنوبی فلات ایران، کردان به همراه پارسیان پیش آهنگ دیگر ایرانیان بوده‎اند. دولت بزرگ ماد که نخستین دولت ایرانی پایه گرفته بر فلات ایران بود، «کرد» شمرده می‎شد. زیرا که مادها، اسلاف کردها هستند. کورش که توانست آرمان مادها را تحقق بخشد و فلات ایران را به زیر یک پرچم درآورد، از سوی مادر نسبت به کردان می‎برد. اردشیر بابکان بنیان‎گذار دولت بزرگ ساسانی که نسبت به بازرنگیان می‎رساند، کردتبار به شمار می‎آمد.

روایت‎های تاریخی به روشنی می‎نمایند که طایفه‎ی «بازرنگیان» فارس از تیره کردان آن سرزمین بوده‏اند،  همان‎گونه که طایفه‎ی شبان کاره هم که از اواخر دوره‎ی آل بویه طی چند سده در قسمتی از سرزمین فارس صاحب قدرت و شوکت بودند، از تبار کردان فارس به شمارند.تیره‎ی ایرانی نژاد کرد در طول تاریخ نه تنها سرنوشت مشترک با دیگر تیره‎های ایرانی نژاد فلات ایران داشته است، بلکه در دوره‎هایی از زندگی ملت ایران با بردوش کشیدن رسالت راهبری جامعه‎ی بزرگ اقوام ایرانی، توانسته است شکوه‎مندترین دوران سرافرازی تاریخ ایران را نیز پدید آورد. کشش‎های تاریخی این سرنوشت مشترک سبب شده است که حتا در دوران تجزیه‎ی سرزمین‎های کردنشین از ایران (چه به هنگام تسلط جبارانه‎ی امپراتوری عثمانی و چه در زمان حکومت غاصبانه‎ی دولت‎های مخلوق استعمار بر این سرزمین‎ها)، فریاد آزادگی بخش وحدت خواه مردم کرد برای پیوند با میهن بزرگ جامعه‎ی اقوام ایرانی خاموشی نگیرد.

امپراتوری عثمانی، از زمره حکومت‎هایی بود که پس از حکومت‎ تازیان، «دین» را ابزار کشورگشایی و سرکوب ملت‎ها و اقوام دیگر قرار داده بود.

به گفته‎ی فردوسی:

زیان کسان از پی سود خویش

بجویندو دین اندر آرند پیش

در این میان، تنها مانع برابر به بردگی کشاندن ملت‎ها به نام دین از سوی امپراتوری عثمانی، ملت ایران بود. از این رو، امپراتوری مزبور نه تنها با ملت ایران بلکه با همه‎ی وابستگان نژادی و فرهنگی ملت ایران، در ستیز بود. قتل‎عام مکرر شیعیان و سرکوب بی‎وقفه کردها، از چنان دشمنی‎ها ریشه می‎گرفت.

با پیروزی انقلاب عثمانی در سال 1908 میلادی، «ترک‎های جوان» صحنه گردان امور سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنان امپراتوری شدند. تداوم اندیشه‎ی آنان در قالب «حکومت کنونی ترکیه» موج تازه‎ای از دشمنی و تهاجم بر ضد تیره‎های وابسته به ملت ایران را در پی داشت.

بدین سان، در آستانه‎ی فروپاشی امپراتوری عثمانی و زایش حکومت ترکیه، «شوونسیم نژادی» جایگزین «شوونیسم مذهبی» شد. نماد این سیاست تهاجمی نژادگرایانه، جعل اندیشه‎ی «پان ترکیسم»، از سوی ترک‎های جوان بود که تا به امروز نیز همه‎ی حکومت‎های حاکم بر ترکیه، میراث خونین آن را به دوش می‎کشند.

اگر در گذشته، امپراتوری عثمانی( دین) را ابزار سرکوب قرار داده بود، دولت‎های ترکیه در قالب اندیشه‎ی نژادگرایانه، سیاست قوم‎کشی و پاک‎سازی نژادی را به مورد اجرا گذارده‎اند.

از آشکارترین تظاهرات سیاست مزبور. قتل عام بیش از 5/1 میلیون از هم فرهنگان، هم تاریخان و هم ریشگان ارمنی ما در 24 آوریل 1915 (پنجم اردی‎بهشت ماه 1294 خورشیدی) و کوشش در زدودن هویت اصیل کردها، زیر نام «ترکان کوهستانی» است.

در آغاز، برخورد کردهای سرزمین‎های تجزیه شده برابر تبلیغات و اقدامات نژادگرایان «ترک»، شکل فرهنگی- سیاسی داشت. بدین‎سان کوشش بر این بود تا بیش‎تر بر هویت تاریخی و ایرانی و آریایی کردها تاکید شود. اما به زودی با افزایش فشار توام با خشونت و کشتار برای «ترک ساختن» کردها و کردستان، مقاومت‎ها عمق بیشتری یافت. بدین‎سان مبارزه برای دفاع از حقوق تاریخی و نژادی کرد، به صورت خیزش‎های مسلحانه در گوشه و کنار کردستان، ظاهر شد. مبارزات مسلحانه «شیخ سعید هرتوشی» و «سید عبدالقادر نقش‎بندی» از اقطاب فرقه نقش‎بندی در اواخر دوران عثمانی را می‎توان از مهم‎ترین هسته‎های اولیه‎ی این مقاومت و خیزش مسلحانه نام برد.

به دنبال فروپاشی امپراتوری عثمانی در پایان جنگ جهانی اول و ایجاد حکومت‎های به اصطلاح عربی از سوی استعمار انگلیس و فرانسه بر پهنه‎ی متصرفات امپراتوری مزبور در خاورمیانه، دامنه‎ی تجاوز بر کردها نیز گسترش یافت. این بار در کنار عنصر ترک، عنصر عرب نیز دست‎اندرکار اجرای «سیاست سرزمین سوخته» و «نسل کشی» کردها شد. برابر شدت یافتن «کردستیزی»، دولت‎های استعمارگر و حکومت‎های دست‎نشانده‎ی آنان، مقاومت رهایی بخش و نبرد مسلحانه کردها نیز به سر تا سر کردستان اشغالی گسترده شد.

در این میان رستاخیز آزادگی بخش ایرانی نژادان کرد در قلمرو کشور استعمار ساخته عراق به سبب پیوندی که از آغاز با مبارزات ضد استعماری شاخه دیگری از وابستگان فرهنگی ایران یعنی شیعیان آن سرزمین داشت، از برجستگی ویژه‎ای برخوردار می‎باشد. خیزش گران «کرد» و قیام‎گران شیعه (دو شاخه‎ی نژادی و فرهنگی وابسته به ملت بزرگ ایران)، در مواقع بسیار و با هم‎آهنگ کردن مبارزات بر ضد استعمار انگلیس و حکومت دست نشانده‎ی بغداد، قیام‎های عمومی و فراگیری را در سرتاسر عراق برپا کردند. چنان چه به هنگام قیام شیعیان در اوایل شهریور 1301 خورشیدی بر ضد دولت استعمارگر انگلیس و حکومت دست‎نشانده‎ی آن در عراق که شهرهای مذهبی میان رودان و نیز شهر بغداد را فرا گرفت، «شیخ محمود برزنجی» از اقطاب بزرگ فرقه قادری برای کاستن از فشار نیروهای مشترک انگلیس و عرب بر قیام‎گران شیعه، سرتاسر کردستان واقع در قلمرو عراق را برعلیه آنان شورانید. بدین سان، قیام علیه‎ی سلطه‎ی ظالمانه‎ی استعمار، سرتاسر عراق را دربرگرفت. مبارزان «کرد» در این نبردها، ضربات سختی بر نیروهای مشترک انگلستان و عرب وارد ساخت و شهرهای کردنشین بسیاری را از اشغال آنان خارج کردند. شیخ محمود برزنجی در مناطق آزاد شده‎ی کردستان آن سوی مرز، حکومت «آریایی کرد» را اعلام داشت. اگرچه دولت انگلیس پس از مدتها و با تحمل تلفات بسیار توانست به کمک نیروهایی که از هندوستان آورده بود، قیام عمومی مردم میان رودان را سرکوب کند، اما اقتدار استعمار انگلیس با این قیام دچار آسیب فراوان گردید و از هیبت و قدرت آن نه تنها در «میان رودان» بلکه در شبه قاره هند نیز کاسته شد.

با آغاز جنگ جهانی دوم، هماهنگی میان جنبش «کرد» و نهضت شیعیان به صورت قیام‎های گسترده و عمومی بر علیه نیروهای انگلیس و حکومت‎زاده‎ی استعمار در میان رودان (عراق) نمایان شد. بر اثر این قیام‎ها و پشتیبانی عمومی مردم، رشید عالی گیلانی در هجدهم فروردین ماه 1319 خورشیدی (7 آوریل 1940 میلادی)، قدرت را در عراق به دست گرفت.

سران حکومت دست‎نشانده‎ی بغداد از عراق گریختند، دولت انگلیس با بهره‎گیری از نیروهای مستقر در اردن و پایگاه‎های هوایی خود در عراق، پس از نبردهای خونین بسیار، سرانجام قیام را سرکوب کرد. اما میان رودان و به ویژه مناطق کردنشین این سرزمین هم‎چنان ناآرام باقی ماند.

کردان ساکن شمال عراق، در سال 1319 خورشیدی (1940 میلادی) برای ادامه‎ی مبارزه، حزب هیوا (امید) را بنیان گذاردند. اما کمونیست‎ها که در جریان جنگ دوم، متحد انگلیس‎ها بودند، با نفوذ در صفوف حزب «هیوا» سبب انشعاب این حزب شدند. پس از این ناکامی، گروه‎های مبارز کرد و برخی عناصر ناسیونالیست جدا شده از حزب هیوا، تشکیلات جدیدی را به نام حزب رزگاری (آزادی) سازمان دادند. در سال 1325 خورشیدی گروه‎های فعال دو حزب رزگاری و «هیوا» برای تشکیل جبهه‎ای واحد، در همایشی گردهم آمده و «پارت دموکرات کردستان» (آن سوی مرز) را، بنیاد نهادند.

همایش به اتفاق آراء ملامصطفی بارزانی رهبر جنگ‎جویان کرد را که در آن هنگام در حال نبرد با نیروهای حکومت بغداد بود، به عنوان دبیرکل حزب جدید برگزید. در بیانیه‎ی این همایش، دفاع از حقوق تاریخی و نژادی تمامی ایرانی‎نژادان و وابستگان فرهنگی آنان در عراق، آرمان مبارزاتی پارت دموکرات کردستان اعلام گردید. به دنبال کنگره‎ی مزبور، روزنامه خبات (کوشش) به عنوان ارگان رسمی و تئوریک پارت دموکرات کردستان (آن سوی مرز) منشتر گردید. با تشکیل پارت دموکرات کردستان مبارزه علیه حکومت بغداد و سیاست‎های تبعیض نژادی، فراگیرتر شد. رستاخیز کردستان (آن سوی مرز) علی‎رغم همه توطئه‎ها و کارشکنی‎های دشمنان به پیروزهای بزرگی در بعد نظامی و سیاسی دست یافت و توانست حقانیت خود را در داخل و خارج عراق بر همگان آشکار کند.

ملامصطفی بارزانی با اعلام این نظر که «هرکجا کرد زندگی می‎کند، آن جا ایران است» همواره بر پیوند ناگسستنی تاریخی و نژادی کردان با دیگر ایرانیان تاکید داشت.

 

مجموع جمعیت کرد در آن سوی مرزها، میان 6/19 تا 21 میلیون تن برآورد می‎گردد: (2)

الف- در قلمروی جمهوری ترکیه: کردهای ساکن قلمرو جمهوری ترکیه، در نشریات آماری و مکاتبات رسمی دولت ترکیه به عنوان «ترک‎های کوهستانی»؟!، نامر برده می‎شوند.

جمعیت کردهای ساکن ترکیه میان 4/14- 3/15 میلیون تن برآورد می‎گردد. این رقم کمابیش 6/23- 25 درصد از کل جمعیت کشور مزبور را دربرمی‎گیرد.(3) کردها در ده استان ترکیه، واقع در خاور و جنوب خاوری کشور مزبور، دارای اکثریت هستند. شهرهای وان، دیار بکر، ارض روم، تبلیس و... در حوزه‎ی سرزمین‎های کردنشین قرار دارند. در آمارهای رسمی دولت ترکیه، ارقام واقعی مربوط به جمعیت کردها، منتشر نمی‎گردد و در بیشتر نشریان آماری ترکیه، نام «کرد» به چشم نمی‎خورد. و از آنان به نام «ترک‎های کوهستانی»، نام برده می‎شود.(4)

ب- در قلمروی جمهوری عراق: جمعیت کردهای ساکن حکومت عراق که بیشتر در شمال کشور مزبور متمرکزند، حدود 6/5 میلیون تن برآورد می‎گردد. (5) این جمعیت 5/26 درصد از کل جمعیت کشور مزبور را دربرمی‎گیرد.(6) شهرهای مهم کردنشین قلمرو حکومت عراق عبارتند از: روانداز، حلبچه، سلیمانیه، کرکوک، موصل و...

پ- قلمروی جمهوری سوریه: بیشتر  کردهای ساکن سوریه در سه بر مرزی عراق، ترکیه و سوریه و هم‎چنین در اطراف دمشق ساکن هستند. جمعیت کردهای ساکن کشور مزبور حدود 5/1 میلیون تن برآورد می‎گردد که کمابیش 9 درصد کل جمعیت کشور مزبور را تشکیل می‎دهد. بخش قابل ملاحظه‎ای از ساکنان بلندی‎های گلان (جلان) نیز کرد هستند.(7)

ت- جمهوری ارمنستان: جمعیت کردهای ساکن قلمرو ارمنستان که بیشتر در بخش‎های خاوری جمهوری مزبور ساکن‎اند، کمابیش 250 هزار تن برآورد می‎گردد. جمعیت این جمهوری در سال 1993 برابر با، 3730000 تن برآورد گردیده است.(8)

ث- جمهوری آذربایجان (اران): کردها ساکن این جمهوری در منطقه «لاچین» قره‎باغ متمرکز هستند و جمعیت آنان حدود 26 هزار برآورد می‎گردد.

ج- جمهوری خودمختار نخجوان: در بخش شمال غربی جمهوری خودمختار مزبور، حدود 25 هزار تن کرد زندگی می‎کنند. جمعیت نخجوان در سال 1995 حدود 306 هزار تن برآورد گردیده است.(9)

چ- لبنان: بیشتر کردهای ساکن لبنان در بخش شمال باختری بیروت ساکن‎اند و جمعیت آنها حدود 100 هزار تن برآورد می‎گردد. جمعیت کشور مزبور در سال 1995 برابر با 4 میلیون تن برآورد گردیده است.(10)

ح- جمهوری ترکمنستان: کردها در این جمهوری نوخاسته پراکنده‎اند. در برگ‎های هویت جمهوری مزبور، ایرانیان و ایرانی نژادان را بیش‎تر زیر عنوان «کرد» ، رده‎بندی می‎کنند. جمعیت کردهای ساکن جمهوری ترکمنستان، با تعریف بالا، بیش از 500 هزار تن برآورد می‎شوند. البته هم‎چنان چه گفته شد، در این آمار بیشتر ایرانیان، مردم اران و ... را نیز در برمی‎گیرد.

پی نوشت :

1- نگاه کنید به : «تاریخ مردوخ» شیخ محمد مردوخ کردستانی- نشر کارنگ ـ

همچنین نگاه کنید به   «کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او»- رشید یاسمی- انتشارات امیرکبیر  -------------2 – برپایه ی منابع گوناگون .

3- جمعیت ترکیه از سوی آمارنامه Welt Almanach 98 برای سال 1995 برابر با 61 میلیون نفر برآورد شده است.

4- برآورد جمعیت کردهای ساکن کشور مزبور براساس آمارهای گوناگون، انجام شده است.

5- بر پایه برآوردهای گوناگون از منبع‎های مختلف، حکومت عراق همیشه می‎کوشد که شمار کردان ساکن کشور مزبور را کمتر از واقع نشان دهد. بی‎گمان می‎توان اندیشید که شمار کردهای ساکن عراق، بیشتر از رقم آورده شده است.

6- جمعیت کشور عراق بر پایه Welt Almanach 98 برای اسل 1995 برابر با 20 میلیون تن برآورد گردیده است.

7- جمعیت سوریه برپایه‎ی آمار منبع بالا در سال 1995 برابر با 14 میلیون برآورد گردیده است.

8- همان منبع

9- منابع گوناگون آمار جمعیت در سطح جهانی.

10- Welt Almanach 98

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه