یکشنبه, 02ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست خانه تازه‌ها گفتگو فرهاد فخرالدینی: نگران درخت‌‌هایی هستم که بریده می‌شوند

فرهاد فخرالدینی: نگران درخت‌‌هایی هستم که بریده می‌شوند

«فخرالدینی» در قامت رهبر ارکستر و آهنگساز، کمتر فراخوان و بیانیه غیرصنفی را امضا کرده است. اما حالا که فراخوان «همه‌ جای ایران سرای ماست» برای نجات محیط‌زیست، تهیه و منتشر شده، نام او هم پای فهرست امضاکنندگان است.

Air Jordan 3 Blue Cement CT8532 400 Release Date 1 | Gran Canaria - nike shox fuse low beam - IwmsaShops - Maspalomas Marathon 2021 , Carreras populares

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از زیست بوم ، «فرهاد فخرالدینی» نیاز به معرفی ندارد. نواهای او نوستالژی روزگاران ما را می‌ساخت در سریال‌های «سربداران» و «امام علی». زمانی که او ارکستر ملی را در سال78 پایه نهاد و رهبری کرد دوران درخشانی برای موسیقی ما رقم خورد، دورانی که حالا پنج‌سال از پایان آن می‌گذرد. «فخرالدینی» در قامت رهبر ارکستر و آهنگساز، کمتر فراخوان و بیانیه غیرصنفی را امضا کرده است. اما حالا که فراخوان «همه‌جای ایران سرای ماست» برای نجات محیط‌زیست، تهیه و منتشر شده، نام او هم پای فهرست امضاکنندگان است. به سراغش رفتیم و این بهانه‌ای شد تا از دغدغه‌‌های شهروندی او و نگاهش به مسایل اطراف نیز بپرسیم.

حقوق شهروندی و به خصوص موضوع آلودگی هوا تا چه حد دغدغه شماست؟
مسلما حقوق شهروندی دغدغه من هست. حق هر شهروند در درجه اول داشتن هوای سالم است، هوایی که با خیال راحت بتواند آن را استنشاق کند. وقتی در یک لیوان آب ذره‌ای آلودگی ببینیم از خوردنش امتناع می‌کنیم ولی چطور این هوای آلوده‌‌ای که با ریه ما سروکار دارد، را می‌توانیم استنشاق کنیم و بی‌تفاوت باشیم؟ ریه به مراتب از معده حساس‌‌تر است. تعجب من از این است که چرا مسوولان به‌دنبال یک راه‌حل جدی نیستند؟ برای فرار از این معضل، راه‌‌هایی حتما هست. چرا اتوبوس دودزا هنوز در شهرها تردد می‌کند؟ این حق شهروندی ماست که چنین هوایی را استنشاق نکنیم. چرا بنزین‌ها سلامت نیست؟ پاسخگو کیست؟ هزار و یک جور آلودگی دیگر هم داریم. آیا ما این حق را نداریم که از هوایی سالم برخوردار باشیم؟ پس چرا ما درخت‌کاری نمی‌کنیم؟ فقط دایما می‌بینیم که جنگل‌ها تبدیل به مناطق مسکونی می‌شود. اینها قابل پیگیری است. درخت‌ها ریه‌‌های این مملکت هستند. چطور از کنار مساله قطع درخت‌ها ساده عبور می‌کنیم؟ این سوالات همیشه در ذهن من بوده و دغدغه همیشگی من است.

چطور شد که شما تصمیم گرفتید از امضاکنندگان فراخوان «همه جای ایران سرای ماست» باشید؟
به‌هرحال کمک به حل مساله آلودگی محیط‌زیست، یک کار خیر است و ما باید خودمان هوای خودمان را داشته باشیم. محیطی می‌خواهیم که در آن زیبایی و سلامت باشد. پس طبیعی است که من هم امضا‌کننده چنین فراخوانی باشم. چون نگران درخت‌هایی هستم که به راحتی بریده می‌شوند و نگران هوایی که هر روز ریه‌‌های مرا بیمارتر می‌کند.

خودتان برای آلودگی هوا چه می‌‌کنید؟ تا چه حد در افزایش یا کاهش این آلودگی سهیم هستید؟
واقعیت این است که من از آلودگی تهران فرار کردم و الان در اطراف تهران ساکنم. البته اینجا هم آلوده است ولی وضعیت از تهران مساعدتر است. مدتی است به ناراحتی ریه دچار شدم. ماشین شخصی دارم ولی از آن حداقل استفاده را می‌کنم. شاید در طول یک‌ماه، فقط یک بار از آن استفاده کنم. هر وقت هم استفاده کنم برای مسافرت است و کمتر وقتی برای تردد درون شهر ماشین را بیرون می‌‌آورم. تا جای ممکن با اتوبوس و مترو و تاکسی‌های خطی تردد دارم. به نظرم برای اینکه مردم کمتر از خودروهای شخصی استفاده کنند، در درجه اول مسوولان باید قدم‌های بزرگ بردارند. مسلما وقتی اتوبوس فراهم باشد، و سر ساخت مترو هم دعوا نباشد، مردم هم رعایت وضعیت را می‌کنند.

آیا بر اساس آنچه در این فراخوان منتشر شده، صددرصد با تخصیص یارانه هنرمندان به وضعیت محیط‌زیست موافق هستید؟ اصلا خودتان یارانه می‌گیرید؟
من یارانه می‌گیرم چون هنرمندان موسیقی هم‌اکنون حداقل حقوق را دارند. مگر در مقیاس 75میلیونی جمعیت ایران، چند هنرمند داریم که تخصیص یارانه‌شان به وضعیت محیط‌زیست، مشکلی را حل کند؟ زندگی بسیاری از هنرمندان فلاکت‌بارتر از حد تصور است. این دردها را به چه کسی باید گفت؟ ارکستر موسیقی ملی پنج‌سال و ارکستر سمفونیک چندماه است که به‌خاطر عدم‌پرداخت حقوق، تعطیل شده. بسیاری از هنرمندان ما الان نیازمندند. هوای تهران، و در کل وضعیت زیست‌محیطی به‌نظر من با این مبلغ ناچیز یارانه هنرمندان حل‌شدنی نیست. مثل این می‌ماند که یک قطره‌ای را در دریایی بریزیم، اصلا به چشم نمی‌‌آید.

پیشنهاد شما برای رفع مشکلات محیط‌زیست و آلودگی هوا چیست؟
اگر واقعا مشکلی با تخصیص مبلغ یارانه هنرمندان حل می‌شود، من حرفی ندارم و داوطلب هم هستم. اما به گمان من موضوع حادتر و هزینه برتر از اینهاست. بودجه خاص و کلان لازم دارد و یک احساس مسوولیت قوی و یک مدیریت اساسی. یک مثال بزنم، الان دریاچه ارومیه خشک و نابود شده است. چند دریاچه دیگر هم همین وضع را دارند. ما چطور می‌توانیم از آب‌های آزاد مثلا خلیج‌فارس، با لوله‌کشی نفت بفرستیم به مناطق دیگر؟ اما نمی‌توانیم آب بفرستیم تا این دریاچه‌‌ها را پر کند؟ چطور لوله‌کشی در دریا برای انتقال نفت ممکن است، برای انتقال آب ممکن نیست؟

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید