نامآوران ایرانی
سیمین دانشور - نویسندۀ سووشون درگذشت
- بزرگان
- نمایش از جمعه, 19 اسفند 1390 11:51
- بازدید: 3751
سیمین در هشتم اردیبهشت 1300 در شهر شاعر پرور شیراز چشم به جهان گشود . پدرش دکتر محمد علی دانشور (احیا السلطنه) بود همان کسی که سیمین در رمان سووشون به نام دکتر عبدالله خان یاد می کند ، احیا السلطنه مردی با فرهنگ و ادب بود و عضو گروه حافظیون که شب های جمعه بر سر مزار حافظ جمع میشدند و یاد حافظ را زنده میداشتند . مادرش قمر السلطنه حکمت نام داشت. بانوی شاعر و هنرمند که نقاشی را به فرزندانش میآموخت و مدتی هم مدیر هنرستان دخترانه هنرهای شیراز بود سیمین سه برادر و دو خواهر داشت و در خانوادهای اهل ذوق و هنر پرورش یافت .
این بانوی داستان سرا از کودکی با ادبیات و هنر توسط مادر و پدرش آشنا شد و دوران ابتدایی و متوسط را در مدرسه انگلیسی « مهرآئین» به تحصیل پرداخت و در امتحانات نهایی شاگرد اول سراسر کشور شد . سپس به تهران آمد و در دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران به تحصیل مشغول شد و در مدرسهای آمریکایی در تهران اقامت گزید .
پدرش در سال 1320، زمانی که سیمین موفق به اخذ مدرک لیسانس شده بود ، فوت شد و با وجود در آمد مکفی پدر و ثروت مادرش برای مدتی مجبور به کار کردن شد. از جمله کارهایی که سیمین به آن اشتغال داشت ، معاونت ادارهی تبلبغات خارجی و همچنین نوشتن مقاله برای روزنامهی ایران بانام مستعار شیرازی بینام بود و برای مدت کوتاهی نیز در رادیو تهران مشغول بود. دکتر سیمین دانشور درسال ، 1327 توانست اولین مجموعه داستانهای کوتاهش را با عنوان «آتش خاموش » منتشر کند که برخی از داستانهای این مجموعه شانزده قسمتی، قبلا در روزنامهی کیهان، مجله بانو و امید چاپ شده بود. اولین اثرش که «آتش خاموش » نام دارد را در 22 سالگی نوشت ودر 27 سالگی چاپ کرد ، البته این داستان مشق اول او بود.
وقتی که آن را به صادق هدایت نشان داد ونظرش را خواست به او گفت «اگر من به تو بگویم چطور بنویس و چکار کن دیگر خودت نخواهی بود، بنابراین بگذار دشنامها و سیلیها را بخوری تا راه بیفتی من هم همین کار را کردم.»
خود دانشور علاقه چندانی به اولین اثرش یعنی آتش خاموش ندارد و معتقد است این مجموعه به مقتضای سنش بسیار احساسی (رمانتیک) است و هرگز اجازه مجدد برای چاپ آن را نداده است.دراین هنگام دانشور تحت تاثیر اوهنری است، این کتاب درمقایسه با آثار بزرگ علوی و چوبک ، سیاه مشقی بیش نیست، در این اثر نقایص بسیاری وجود دارد . از جمله حضور نویسنده ، تقابل مفاهیم کلی ، دو پارگی در اثر ، آدمهای محلی و آدم نا متعارف شود. همچنین چون داستان به شیوه یادداشت برداری روایت می شوند باعث ایجاد دردسرشده است.
در آخر بهار همان سال یعنی 1327 ، پس از انتشار «آتش خاموش» دکتر سیمین دانشور در مسیر باز گشت از شیراز به تهران با جلالآلاحمد آشنا شد این تاریخ نقطهی عطفی در زندگی سیمین محسوب می شود؛ زیرا جلالآلاحمد نیز از نویسندگان است که با بزرگان این عرصه آمد و شد دارد.
دانشور یکی از دانشجویان مشهور دوران طلایی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران است که در محضر اساتید چون فروزان فر ، بهار ، خانلری حضور داشت.
سمین دانشور در سال 1328 موفق به اخذ مدرک دکتری ادبیات فارسی از دانشگاه تهران شد و رساله ی زیبایی شناسی «علم الجمال و جمال» را که در رابطه با ادبیات قرن هفتم است به رشته تحریر در آورد. به مدت پنج سال با متقدان بزرگی چون بهمینار ، ملکی و فروزانفر کار کرد . داستان های نخستین خود را برای فاطمه سیاح می خواند و به تشویق و توسط او داستان هایش را برای مدت یکسال برای فردی می خواند و از نظرات او سود می جست ، که بعدها توسط جلال آل احمد متوجه شد این فرد کسی نبود جز هدایت که به گفته خود سیمین به دور از هرگونه مرید پروری ، آثار ابتدایی یک دختر جوان را با حوصله نقد می کرده است . در سال 1329 جلال آل احمد و سیمین دانشور به رغم همۀ مخالفت هایی که از جانب خانواده ی جلال آل احمد اعمال می شد ازدواج کردند. سیمین دانشور تا سال 1348 که جلال به طور ناگهانی در اسالم نقاب خاک بر چهره پوشید ، با وی همراه بود .
رفتن به آمریکا
در سال 1331 (1951 م) ، دکترسیمین دانشور با استفاده از بورس تحصیلی فولبریت به ایالات متحده آمریکا می رود و به مدت دو سال در رشته زیباشناسی در دانشگاه استنفورد که یکی از بهترین و گرانترین دانشگاههایی آمریکا است مشغول به تحصیل می شود و نزدیکتر والاس استنگر داستان نویسی و نزد فیل پریک نمایشنامه نویسی می پردازد . در این مدت داستان های کوتاه او به انگلیسی در مجله ی ادبی پاسیفیک اسیکتاتور و کتاب داستان های استنفورد به چاپ رسید . او در آمریکا تکنیک ، فضا سازی ، مکان و محیط داستانی را آموخت و در واقع از مدرن ترین شیوه های روایی داستان آگاه شد .
وقتی از آمریکا برگشت ، شهری چون بهشت را نوشت که ده ها قدم از آثار قبلی اش جلوتر بود .
سیمین دانشور و صادق هدایت
دکتر سیمین دانشور از جمله نویسندگان ایرانی است که با صادق هدایت آشنایی داشته و او را درک کرده است . این همنشینی و آشنایی با هدایت در زندگی دانشور نقطه عطفی به حساب می آید که می توان آن را دیدار دو نویسنده مهم دانست که هر دو از مشهورترین چهره های ادبیات ایران در جهان هستند . او در مورد صادق هدایت می گوید:
«صادق هیچگاه عروسی نمی رفت ، اصلاً اعتقاد به این مراسم نداشت ، ولی عروسی من و جلال را آمد . دکتر کریم هدایت در شیراز زندگی می کرد . او پسر عموی صادق هدایت بود و در ضمن من چند کتاب از هدایت را در همان نوجوانی خوانده بودم و در عین حال انشای خوبی هم داشت (آن زمان می گفتند هر کسی انشای خوبی داشته باشد نویسنده می شود) در هر حال روزی دکتر کریم هدایت به خانه ما تلفن کرد و گفت صادق هدایت در شیراز است و می خواهد جاهایی را ببیند که ما نه بلدیم و نه سر در می آوریم تو حاضری راهنمای او باشی؟ گفتم با کمال میل. صادق خان تا من را دید گفت خود تو را در این قهوه خانه ها و جاهایی که من می خواهم ببینم راه می دهند . گفتم دختر دانشور را همه جا راه می دهند ! آن زمان شیراز کوچک بود و مکان های محدودی داشت، با هم به قهوه خانه رفتیم . هدایت تا درک و تجربه شخصی نداشت نمی نوشت ، به هند رفت و برگشت تا بوف کور را بنویسد.»
«هدایت هیچ گاه خیالی کار نکرد ، او نویسنده ایرانی است . شازده احتجاب گلشیری کار فوق العاده خوبی است وقتی گلشیری کتاب را پیش من آورد و خواندم ، گفتم از هدایت خیلی استفاده کرده ای ، گفت : تحت تاثیر هدایت هم بوده ام ، اما ما همه از زیر شنل هدایت بیرون آمده ایم آثارش از همه هم بیشتر ترجمه شده و حتی به زبان چینی هم در آمده است . من از هدایت خیلی استفاده کردم و تا وقتی ایران بود هر چه می نوشتم می دادم تا بخواند . در تهران هم همسایه بودیم . یک بار ما خانه نبودیم ، هدایت آمده بود و با در بسته روبه رو شده بود . روی کاغذی نوشته بود : رفتیم و دل شما را شکستیم ، فلنگ را بستیم و شما بمانید با زندگی های توسری خورده تان . وقتی این جمله را خواندم ، گفتم این می خواهد بلایی سر خودش بیاورد . سه ، چهار هفته بعد بود که خبر خود کشی اش را شنیدیم.
دانشور و سیاست
در آن دوران بسیاری از نویسندگان بخاطر جنجال های قلمشان مطرح بودند یا اینکه اهل بگیر و ببند های سیاسی بودند ، اما جالب آن است که دانشور با آنکه در بطن این جریان ها زندگی می کرد و نفس می کشید ، هرگز نه وارد دنیای سیاست شد و نه از موقعیت خویش سرد استفاده کرد .
خودداری از عضویت در فرهنگستان
نظر به اینکه زبان فارسی زبان دوم عالم اسلام است و بنابر اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، زبان مذکور زبان رسمی و مشترک ملت ایران است به منظور حفظ اسلامیت و تقوبت و گسترش این زبان ، شورای عالی انقلاب فرهنگی اساسنامه ی فرهنگستان زبان و ادب فارسی را در جلسه های 208 و 209 مورخ 26/10/68 و 24/11/68 به تصویب رساند. در بدو تاسیس فرهنگستان شورای عالی انقلاب فرهنگی ، هفده تن از محققان و ادیبان و صاحب نظران برجسته ی زبان و ادب فارسی را انتخاب و برای صدور حکم عضویت در شورای فرهنگستان به ریاست جمهوری معرفی کرد . سرانجام نخستین جلسه ی فرهنگستان در تاریخ 26/6/69 به دعوت وزارت فرهنگ و آموزش عالی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری امروز ) در محل نهاد ریاست جمهوری برگزار شد .
اعضای منتخب اولیه ی شورای فرهنگستان عبارت بودند از:
آقایان : استاد احمد آرام ـ دکتر نصرالله پور جوادی ـ دکتر حسن حبیبی ـ دکتر غلامعلی ـ حداد عادل ـ استاد بهاء الدین خرمشاهی ـ دکتر محمد خوانساری ـ دکتر محمد تقی دانش پژوه ـ دکتر علی رواتی ـ دکتر جعفر شهیدی ـ دکتر حمید فرزام ـ دکتر فتح الله مجتبائی ـ دکترمهدی محقق ـ استاد سید محمد محیط طباطبایی ـ استاد ابوالحسن نجفی ـ دکتر غلامحسین یوسفی و خانم ها دکتر سیمین دانشور و دکتر طاهره صفارزاده .
البته از این منتخبان سه نفر شامل دکتر سیمین دانشور و آقایان دکتر سید جعفر شهیدی و دکتر غلامحسین یوسفی از ابتدا به علت گرفتاری های شخصی از حضور در شورا و عضویت در فرهنگستان عذر خواهی و استعفا کردند .
ناگفتنی ها
این جمله بوفون را که «سبک هرکس خود او است» در مورد بانوی قصه ، سیمین دانشور به نحو حیرت انگیزی کار کرد پیدا می کند . بی جهت نیست که هوشنگ گلشیری عنوان « جدال نقش با نقاش» را بر کتابی که در مورد دانشور می نویسد، بر می گزیند . او در داستان نویسی ایران معاصر به عنوان موفق ترین نمونه ها از جهات مختلف است .
رمان «جزیره سرگردانی» جزء آخرین آثار داستانی منتشره از این بانوی کهنسال نویسنده است که در شمارگان بالایی به چاپ رسیده و مورد توجه محافل و منتقدان ادبی واقع شده است . تیراژ افسانه ای « ساربان سرگردان » که حدود هشتاد و هشت هزار است ، در روزگاری که شمارگان رمان چیزی حدود سه هزار نسخه است، تاکیدی دیگر بر این نکته است که دانشور در مخاطب شناسی نیز تبحر زیادی دارد ، این امتیاز را قبل از هر چیز باید ناشی از درک و فهم نویسنده اش از انسان ایرانی با توجه به فرهنگ و تمدن ایرانی است. او به عمیق ترین شکل ممکن انسان ایرانی را با توجه به اعتقادات و باور هایش در آثارش بازتاب می دهد.
جلد سوم که «کوه سرگردان» نام دارد .
سیمین درباره خاطراتش میگوید «تمام خاطراتم را از اول عمر تا به حال نوشته ام که پس از مرگم به چاپ خواهد رسید.»
سازمان میراث فرهنگی چندی پیش به درخواست خود استاد ، خانه ای که او و جلال آل احمد در آن زندگی می کردند را ثبت کرده است . دکتر سیمین دانشور آرزو دارد پس از مرگ وی این خانه تبدیل به یک کانون فرهنگی برای استفاده هنرمندان و نویسندگان شود .
دکتر سیمین دانشور از نثر بوستان تاثیر گرفته و هر شب نیز حافظ می خواند ، به نظر او زبان حافظ کامل ترین زبان است . نظامی و خاقانی را انکار نمی کند، ولی کارهای آنها را نمی پسندد . او می گوید نظامی حتی یکبار هم در عمرش عاشق نشده است . او همچنین مطالعات زیادی روی نثر بیهقی و ناصر خسرو داشته و مدتی زبان بریده بریده ناصر خسرو را استفاده می کرده ، ولی چون جلال با آن زبان کار می کند او رها می کند . او می گوید :«من به خودم بر می گردم و اصلا کاری به بیهقی ندارم . می خواهم خودم باشم.»
از جمله تالیف ها و ترجمه های دانشور عبارت انداز:
«آتش خاموش» 1327
«سرباز شکلاتی » اثر برناردشاو ،1328
«دشمنان» اثر آنتوان چخوف ، مجموعه ی داستانهای کوتاه ، 1328
«بتاتریس» اثر شنیتسلر ،1332
«رمز موفق زیستن » اثر دیل کارنگی ،1332
»کمدی انسانی » اثر ویلیام سارویان،1334
«داغ ننگ » اثر ناتا نیل هارثون ، 1334
»«مراه آفتاب» اثر هارول کور لندر ، مجموعه داستانهای ملل مختلف برای کودکان ، 1337
«شهری چون بهشت »1340
«باغ آلبالو» اثر انتوان چخوف ، 1347
«سووشون» 1348
«چهل طوطی با جلال آل احمد »1351
«بنال وطن» اثر آلن پیتون ،1351
«مسائل هنرایران» ده شب ، شبهای شاعران و نویسندگان ایران ، 1356
«مجموعه داستان کوتاه» 1358
«بی کی سلام کنم ؟» 1359
«غروب جلال » 1360
«ماه عسل آفتابی »ترجمه ی از نویسندگان مختلف ،1362
«جزیره سرگردانی» رمان جلد اول ،1372
«شناخت و تحسین هنر» مجموعه مقالات 1375
«ز پرنده های مهاجر بپرس» 1376
«ساربان سرگردان » 1380
«کوه سرگردان» و مجموعه داستان «انتخاب» هم آثار بعدی او بودند که به دلیل کهولت سن و ابتلا به بیماری آلزایمر از ادامه دادن نگارش این دو اثر باز ماند و به دیدار حق شتافت.