هنر
به یاد خنیاگرانی که رفتند
- هنر
- نمایش از چهارشنبه, 13 ارديبهشت 1391 08:01
- یسنا خوشفکر
- بازدید: 5402
یسنا خوشفکر
امروزه بسیاری دم از موسیقیدانی میزنند و از آنجا که درک درستی از این هنر ندارند نوای ناخوش آنان چیزی جز ملال و خستگی و از میان رفتن آرامش به همراه ندارد. این موسیقینادانان از آنجا که کاسبکارانه و تنها برای شهرت و پول به این کار میپردازند نمیدانند که در آثارشان رسوا میشوند و همه چیز برای مردم آشکار میگردد. بنابراین پس از اینکه از جلوی دوربینها کنار بروند و گفتگو با این رسانه و آن رسانه و های و هوی تبلیغاتی به پایان برسد دیگر کسی آنها را به یاد نمیآورد.
اما خنیاگردان راستین کسانی هستند که تنها برای پی بردن به ذات موسیقی سالها با عشق و پشتکار جستند و آموختند تا توانستند آثاری از خود برجای گذارند که جاودان در یاد و خاطرهها باقی بماند. از این روی هنگامی که از این جهان رخت برمیبندند آه و افسوس از نهاد مردم برمیخیزد که آیا دیگر کسی یافت میشود که جای آنان را بگیرد؟
آغاز سال 91 همراه شد با پایان زندگی سه تن از خنیاگران نامدار ایرانزمین استاد حسین سمندری دوتارنواز پرآوازه خراسان، استاد فریدون پوررضا خواننده و پژوهشگر نوای خوش گیلان و استاد جلال ذوالفنون خوشنواز سه تار و آهنگساز برجسته موسیقی دستگاهی ایران.
استاد حسین سمندری همان کسی است که مهدی اخوان ثالث در وصف هنر او چامهای سرود و یهودی منوهین نوازنده نامی ویولون هنگامی که نوای ساز او را میشنود میگوید: «من حاضرم تمام افتخارات جهانیم را در موسیقی بدهم و در عوض بتوانم پنجه این مرد روستایی را داشته باشم و از ساز چنین نغمههایی بیرون آورم.» (1)
استاد فریدون پوررضا همان دلسوخته عاشقی است که اگر نبود شاید بسیاری از آواهای گیلان سبز این پارهتن ایران زمین از میان رفته بود.
هنگامی که برای نخستین بار ایشان را دیدم و به گفتگو نشستم از آنهمه آگاهی در زمینه نوای خوش ایران به ویژه موسیقی دستگاهی شگفتزده شدم.
میگفت فلان گوشه را در سال 1330 از تعزیهخوانی شنیده یا در جایی دیگر میگفت 11 بار بر سر مزرعهای رفته تا بتواند آنچه را که مرد روستایی در هنگام کار میخواند بیاموزد و در خاطره خود نگهدارد.
آری او بود که طی سالها پژوهش و جستجو در روستاهای گیلان این آواها را آموخت و گردآوری کرد و بسیاری از آنها را با صدای گرم و زیبای خود به گوش مردم رسانید. به جرئت میتوان گفت که گوشه دیلمان را هیچ کس به زیبایی او نخوانده است سالها پیش که سریال پس از باران در تلویزیون ایران پخش میشد همه مردم منتظر شنیدن دیلمانخوانی استاد بودند و هنوز آن را فراموش نمیکنند.
آثاری چون گیلهلو و میگیلان با تنظیم حسین حمیدی خود گویای هنر والای این بزرگمرد موسیقی گیلان و ایران است.
و استاد ذوالفنون خوشنواز سه تار که با پنجه شیرین و خوی نکو نوآوریهایش توانست آثار جاودانی همچون گل صد برگ و آتشی در نیستان از خود باقی گذارد. آثاری که با صدای گرم استاد شهرام ناظری بسیاری را در دهه 60 و 70 به موسیقی سنتی ایران علاقهمند کرد.
استاد حسین سمندریان و یسنا خوش فکر در تیرماه 88 روستای باخرز - خانه استاد
در تیرماه سال 88 به دیدار استاد حسین سمندری در روستای باخرز مکان زندگی ایشان رفتم با او به گفتگو نشسته و از او درباره نوای خوش پرسیدم که بخش کوتاهی از آن را در این نوشتار میآورم.
● استاد بگویید هنرمند چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
هنرمند باید زنده باشد نه مرده. پاکی و محبت داشته باشد.
● چه نوع موسیقی را دوست دارید؟
موسیقی که بفهمم چی میزند، موسیقی باید گیرای دل باشد.
● خاطرهای بگویید.
در قدیم یک برنامهای داشتم که خیلی بجوش بود و رقص داشت که سیم تار کنده شد و من تا آخر با یک سیم نواختم.
● شنیدم که یک بار در هنگام نواختن از دستتان خون آمد دوست دارم ماجرا را از زبان خودتان بشنوم.
همین جا ساز میزدم. مهمان داشتم سفیر بودند از چند کشور، همینطور که ساز میزدم انگشتان من خونی شده بود من نگاه نمیکردم که آنها به من گفتند نزن، نزن، آقا! گفتم چیه؟ گفتند تمام تار را پر خون کردی.
قربان زخمههای تو خونپاش و نغمهریز
«سبزپری» است اینکه زنی یا «شترخجو»؟
استاد بینظیر، حسین سمندری
پر از کدام چشمه و دریا کنی سبو
مهدی اخوان ثالث
چه بگویم؟ هیچ قلم و بیانی نمیتواند گویای هنر این خنیاگران جاودان باشد تنها باید آثار آنان را شنید و به اندیشه فرورفت و آموخت که برای رسیدن به چنین جایگاهی براستی باید از هفت شهر عشق گذشت...
پینوشت:
1. گزینه اشعار مهدی اخوان ثالث، انتشارات مروارید، ص 383