گردشگری
آتشکده آذرگشسب - دکتر داریوش (حسین) بختیاری
- گردشگری
- نمایش از شنبه, 19 شهریور 1390 11:37
- بازدید: 5382
برگرفته از فر ایران
بقایای آتشکده آذرگشسب در منطقه شمال غربی ایران، در خاک افشار از توابع آذربایجان غربی قرار دارد. فاصله این محل از دریاچهی ارومیه حدود 300 کیلومتر و تا بخش تکاب 42 کیلومتر است. طول جغرافیایی این محل از نصفالنهار گرینویچ 47 درجه و 30 دقیقه شرقی و عرض شمالی آن 36 درجه و 40 دقیقه است.
امروزه آتشکده آذرگشسب به «تخت سلیمان» مشهور است. وجه تسمیه تخت سلیمان آن طور که باید و شاید معلوم نیست. به نظر میرسد که پس از حمله تا زیان، ایرانیان علاقمند به آثار تاریخی، از نقطه نظر حفظ و حراست ابنیه و آثار بزرگ این نقطه نظیر سایر نقاطی که آثار باستانی پیشنیان وجود داشته، این مکان را به «تخت سلیمان» نامگذاری نموده باشند، همانطور که آرامگاه کوروش بزرگ نیز به «مشهد مادر سلیمان» مشهور بوده است.
گروهی دیگر را عقیده بر این است که سپاه تازیان وقتی به ایران آمدند چون ساختمانهای بزرگ سنگی شاهنشاهان گذشته ایران، پیش نظر آنان گران آمد و احداث چنین کاخهای بزرگی را از عهده بشر خارج میدانستند و به علاوه از زمان ساختمان و بنیادگزاران آن نیز اطلاعی نداشتند، احداث آنها را به سلیمان پیامبر نسبت دادند؟
کاوشهای باستانشناسی ثابت کرده که شهر «شیز» که در جغرافیای تاریخی یکی از پایتختهای بزرگ آذربایجان در زمان اشکانیان ذکر شده، همان تخت سلیمان امروزی است که مرکز بزرگترین آتشکده عصر اشکانی و ساسانی یعنی آتشکده آذرگشسب بوده است. این محل را رومیان «گزکا»، تازیان «شیز» و به پهلوی «گنزک» یا «گنجک» مینامیدند.
به سال 1819 میلادی این محوطه باستانی توسط جهانگرد انگلیسی سر روبرت کرپرتر
Sir robert kerporter بررسی گردید. در سال 1937 این محل بار دیگر از سوی پوپ A.v.Pope و ویلبر D.N.wilber بررسی شد. آخرین بررسی در سال 1958 توسط فوندراستون vonderosten و ناومان Nawmann صورت گرفت.
کاوشهای تخت سلیمان نخستین بار از سال 1337(1959م) از سوی گروه مشترک باستانشناسی ایران ـ آلمان شروع گردید و تا سال 1356 (1977م) ادامه یافت و سرپرستی کاوشها را به ترتیب پروفسور فوندراستون vonderosten و پروفسور رودلف ناومان Rudolf Naumann و دکتر دیتریش هوف Dietrich بر عهده داشتند.
خاطر نشان میگردد که هنوز کاوشهای این اثر باستانی پایان نیافته و احتیاج به سالهای بسیاری کاوش و پژوهش هست. نگارنده این مقاله به عنوان نماینده مرکز باستانشناسی ایران بر کاوشهای فصول 1974 تا 1976 تخت سلیمان نظارت داشته است.
با توجه به کاوشها و پژوهشهایی که تا کنون در این محوطه صورت گرفته، آثار به دست آمدهی عمده، بدین صورت بوده است :
در دوره ماد و هخامنشی در این محل دهکده آبادی وجود داشته است. از اواسط عصر اشکانی آتشکده بزرگی در این محل بر پا گردید که در دورهی ساسانی ساختمانهای زیادی بر آن افزود شده و تا نیمهی اول سدهی سوم هجری این آتشگاه بر پا بود، پس آن، متروک شد. رونق قابل توجه بعدی این محل مدت کوتاهی در عصر ایلخانی بوده که بناهایی بر روی ویرانههای پیشین افزودند کرده و از این جایگاه، بسان کاخ تابستانی استفاده گردید. بناهای موجود فعلی بیشتر از دورهی ساسانی و دورهی ایلخانی است.
از آن جایی که آتشگاه آذرگتسب بزرگترین و مهمترین آتشگاه ایران باستان و ویژه پادشاهان و سپاهیان بود و از آن جایی که در ایران باستان زیبایی محیط از هر نقطه نظر مورد توجه بوده و اهمیت شایانی در فلسفه ایران باستان داشت، انتخاب این محل با مطالعه و دقت کامل صورت گرفت. در اهمیت زیبایی در ایران باستان از میان مدارک فراوان فقط به یک جمله از خشایارشاه اشاره میکنم که بر دروازه خشایارشاه در تخت جمشید به زبان فارسی باستان و خط میخی فارسی باستان بر جا مانده است: «آن چه لازمه زیبایی بود، بیاری اهورا مزدا انجام دادیم».
آتشگاه آذرگشسب بر فراز صفهای طبیعی بیضی شکل بنا شده، در میان این صفه دریاچهای بیضی شکل وجود دارد. این صفه همچون نگین انگشتری در میان جلگهای قرار دارد که از هر سو، توسط کوههایی احاطه گردیده که هر کدام رنگی شاداب دارند. این سنگها و رنگها و زیبایی گونهگون کشتزارهای اطراف و طراوت و لطافت هوا و آسمان نیلگون و صاف بر روی هم، گوشهای از بهشت برین را برای تماشاچی مجسم میکند: « زمین مست و زمان مست، آسمان مستٌشتر در زیر بار و ساربان مست». خلاصه تمام اسباب زیبایی اعم از محیط شاداب، آب زلال و هوایی خوش باعث شد که این محل برای بر پایی آتشگاه بزرگ انتخاب گردید.
در ایران دورهی طلایی باستان آتشهای گوناگون وجود داشته که به ترتیب اهمیت :
1ـ آتشخانه، یعنی هر خانه آتش ویژه خود داشت.
2ـ آتش قبیله یا آتش دهکده که آن را «آذران» میخواندند.
3ـ آتش ویژه استان که «آتش بهزام» نامیده میشد.
از این آتشها مهمتر و بالاتر سه آتش بود که اهمیت آن بر آتشهای بالا فزونی داشت و در ایران زمین بیشتر طرف توجه و احترام بود :
1ـ آتشکده آذرفرنبغ ویژه روحانیون که در کاریان فارس قرار داشت.
2ـ آتشکده مهر برزین ویژه کشاورزان که در شرق ایران و در ریوند خراسان قرار داشت.
3ـ آتشکده آذرگشسب که مهمتر از همه و ویژه پادشاهان و سپاهیان بود که در شهر گنزک یا شیز آذربایجان یعنی همین تخت سلیمان امروزی واقع شده است.
از آتشکده آذرگشسب (آتشکده گنجک) در ادبیات ایران بسیار نام بردهاند، چنانکه آن را آتش شهریاری و سلحشوران خواندهاند و نیز مشهور است که این آتشکده به تمام آتشگاهها از خاور تا باختر آتش میرسانده و دارای اهمیت بسزایی بوده و بنابر آن چه ابودلف در سال 943 میلادی برابر 331 هجری نوشته آتش آن از هفتصد سال پیش از زمان او فروزان بوده است. هر که از شهریاران اشکانی و ساسانی به مناسبتهای گونهگون از جمله تاجگذاری، پیروزی در جنگ، گرفتاریهای بزرگ و شرکت در جشنهای بزرگ میبایستی از تیسفون بدان جا آمده و مراسم احترام و وفاداری به جای آورند و نیز مشهور است که میبایستی نیمی از این راه طولانی را پیاده طی نمایند.
شاید در این جا بیفایده نباشد که اشاره کنم که رسم پیاده به زیارت رفتن شاهان قدیم ایران بعدها نیز در ایران ادامه یافت چنانچه شاهعباس بزرگ بدین کار دست یازید.
باری به طوری که میگویند فرهاد چهارم پادشاه اشکانی جهت سوگند و ادای مراسم مذهبی چندین بار پیاده از پایتخت خود به سوی این آتشکده مقدس روی آورد. بهرام گور پادشاه ساسانی جواهرات تاج خاقان ترک و مغلوب را به آتشکده نامبرده فرستاد. خسرو اول انوشیروان دادگر هم بخششی بدان جا نمود . خسرو پرویز هنگام زد و خورد با بهرام چوبینه که به وی یاغی شده بود، زینت آلات زرین و دهشهای پولی چندی نذر این آتشکده کرد و همچنان به نذز خود وفا نمود و به همین ترتیب هدایا و نذرهای دیگر بدین آتشکده رسانیده میشد. در سال 628 میلادی، هراکلیوس امپراطور روم شرقی به این محل حمله کرد و آتشکده و کاخ شاهی مجاور آن را ویران نمود. ولی دوباره این محل رونق خود را باز یافت و تا نیمهی اول سده دهم میلادی یعنی تا سده سوم هجری، مدتها بعد از اشغال ایران از سوی تازیان این آتشگاه همچنان برقرار بود.
تاریخ نویسان دوره بعد از ساسانی و دانشمندان معاصر در عظمت و اهمیت این آتشکده مطالبی نگاشتهاند. از جمله مسعودی (متوفی به سال 345 هجری) در کتاب « التنبیه و الاشراف»، سیبوس مورخ مشهور رومی در « تاریخ هراکلیوس»، یاقوت حموی در « معجم البلدان» ابودلف مسعود بن مهلهل در « سفرنامهی ابودلف»، حسن بنمحمد بنحسن قمی در «تاریخ قم» تالیف سال 387 هجری، مارکوارت آلمانی در رسالهی « آذریجان» پیرنیا در «تاریخ ایران باستان» و کریستنسن دانمارکی در کتاب « ایران در زمان ساسانیان».
نظر به این که آتشگاه آذرگشسب ویژه پادشاهان بود، افزون بر مشخصات و ویژگیهای آتشکدههای مشابه، دارای الحاقاتی بود که در مجموع آن را به صورت یک مجتمع ساختمانی وسیع کامل مذهبی ـ سلطنتی ـ نظامی درآورده است. با توجه به کاوشهایی که در خلال 17 فصل تا سال 1976 صورت گرفته تاسیسات ساختمانی موجود را که مربوط به دورهی ساسانی است میتوان به شرح زیر تقسیمبندی کرد. همین جا باید اشاره کرد که مجموع بناهای تخت سلیمان در دورهی اشکانی از خشت و گل و در عصر ساسانی از سنگ و آجر است:
تاسیسات نظامی :
تاسیسات نظامی ـ دفاعی به دو بخش تقسیم میشود: نخست برج و باروی بیرونی که تمام صفه را در بر میگیرد و دارای دو دروازه عمده است: یکی دروازه شمالی، دیگر دروازه جنوب شرقی.
دو دیگر، استحکامات درونی: محدودهی آتشگاه اصلی و منضمات آن و نیز مجتمع آتشکده دوم توسط یک حصار مربع شکل محصور شده. این حصار، در داخل دارای یک راهروی سراسری به عرض 3/2 متر و با سقفی ضربی و از خارج دارای برجهایی است. (نقشه شماره 1)
تاسیسات مذهبی :
الف) آتشگاه اصلی آذرگشسب و متفرعات آن که درشمال دریاچه واقع است و شامل آتشگاه اصلی، آتشگاه فرعی، مرکز اسناد و کتابخانه با رونوشتی از اوستای تنسر، بنای هشت طاقی (معبد آناهیتا ؟)، آتشگاه لشگریان و حیاط مرکزی. نقشه شماره 2
ب) مجموعه بناهای آتشکده دوم که پس از آشتگاه اصلی ایجاد گردید و شامل: تالار ستوندار گهانبارخانه (برای برپایی جشنهای مذهبی)، تالار ستوندار یزشخانه، آتشگاه، تالار اصلی جشنها، سالن غذاخوری عوام، محل سکونت موبدان، راهرو، حیاطهای فرعی، حیاط اصلی. نقشه شماره 3
تاسیسات سلطنتی:
به خاطر این که شاهنشاهان اشکانی و ساسانی به دفعات برای انجام آیینهای مذهبی بدین مکان درآمد و شد بودند. یک مجتمع ساختمانی شامل کاخها و ایوانها نیز بنا گردید که بیرون از محوطه آتشگاه در اطراف دریاچه ساخته شدند که از آن مجموعه در حال حاضر تنها ایوان غربی که به «ایوان خسرو» مشهور است بر جا مانده است. نقشه شماره 4
شرح کوتاهی دربارهی بناهای موجود :
بارو، برجها و دروازهها: صفه طبیعی بیضی شکل تختسلیمان محوطه ایست به مساحت 124000 مترمربع و ارتفاع آن از سطح زمینهای مجاور حدود 18 الی 20 متر است. طول شمالی ـ جنوبی 400 و از شرق به غرب 300 متر است. ارتفاع صفح از سطح دریا 2450 متر است. اطراف صفه را بارویی بیضی شکل فرا گرفته که از سنگ و ملاط آهک و ساروج ساخته شده و ارتفاع متوسط فعلی آن بین 30/6 و 30/8 متر و در بعضی نقاط به 13 متر میرسد. قطر دیوار بارو 90/3 متر است. بارو دارای دو دورازه است که هنوز باقی است، یکی دروازه شمالی به ارتفاع 5 متر و عرض 5/4 متر و دیگر دروازهی جنوب شرقی به ارتفاع 3 متر و عرض 40/3 متر است. بارو دارای 38 برج سنگی نیمدایره به قطر تقریبی 10 متر و فاصله هر برج از دیگری 25 متر است.
دریاچهی تخت سلیمان: بیضی شکل و در مرکز صفه قرار دارد و تاسیسات مذهبی در شمال و سه جانب دیگر آن را بناهای سلطنتی فرا گرفته است. این دریاچه 120 متر طول و 80 متر عرض و بین 45 تا 65متر عمق دارد و دارای بدنه و دیوار سنگی است و آب آن توسط چند رشته کانال خارج میشده که در حال حاضر دو کانال کاربرد دارد و یکی از آنان از دروازه جنوب شرقی عبور میکند.
بناهای سلطنتی :
ایوان غربی مشهور به ایوان خسرو، تالار تاجگذاری ساسانی در شمال غربی دریاچه قرار دارد، ابعاد فعلی آن 29 متر درازا و 40/11 متر پهنا و بلندی تقریبی 20 متر است. به روایت یاقوت حموی این ایوان محل تاجگذاری بود. به نوشتهی وی این ایوان از سویی به صحرا و از جانب دیگر به باغی مشرف بوده است. دیگر اطاقهای قصر سلطنتی ظاهرا در انتهای دریاچه قرار داشته و در فواصل ایوانها، دیگر بناهای سلطنتی و در جانب دریاچه بناهای ستوندار، قرار داشتند ولی اکنون تنها همین ایوان بر پاست.
بناهای مذهبی :
بناهای مذهبی بر جا مانده که از دورهی ساسانی است از سنگ و آجر ساخته شده است. سالن اصلی آتشگاه آذرگشسب (آشتگاه شاهی A)، شامل یک چهار طاقی سترگ است که تا زیر سقف برپاست و از سنگ و آجر بنا شده و آثار گچکاری بر دیوارها دیده میشود. این تالار، دارای طاقهای هلالی است. در کف آن سکویی آجری دیده میشود که بقایای آتشدان آتشگاه به شمار میرود.
در اطراف تالار اصلی آتشگاه آذرگشسب تاسیسات وابسته بدان وجود دارد. مانند آتشگاه فرعی (B)، محل اسناد و کتابخانه آتشکده آذرگشسب که مکان نگهداری رونوشتی از اوستای تنسر نیز بوده است C) و (D، بنای هشت طاقی «معبد آناهیتا»؟ (E)، آتشگاه لشگریان (X) ، حیاط مرکزی (N) .
مجموعه ساختمانی آتشکده دوم :
شامل تعدادی بناهای مذهبی است که تاریخ بنای آن جدیدتر از آتشکده شاهی و احتمالا قدمت آن به زمان بازسازی مذهب رسمی ساسانیان پس از واقعه مزدکیان در دوران خسرو اول انوشیروان دادگر میرسد.
تاسیسات آتشکده دوم به ترتیب از دو تالار ستوندار PA و PB، راهروی کوچک که تالار PB را با گروهی از اطاقهای فرعی مربوط میکند، سرسرای PC2 و محراب PD تشکیل شده است. این مجموعه به یک رشته بناهای فرعی وابسته و چند راهرو و حیاط خلوت و یک حیاط بزرگ (py) مربوط است. کاربرد این مجموعه به عنوان آتشکده با کشف محرابهایی در قستهای PB و PD تایید میگردد. احتمالا تزیینات کف اطاق PB هم با مراسم مذهبی بیارتباط نمیباشد. در جناح شرقی، سطحی که توسط آبروهایی احاطه شده، محلهای قربانی را به خاطر میآورند که به همین شکل آبروهایی اطراف آنها را احاطه کرده است و محلهایی هستند برای مراسم قربانی در معابد فعلی زرتشتیان ایران و پارسیان هند.
این شکل بنا با ظاهر کنونیاش در دورهی ساسانی به عنوان آتشکده وجود نداشته است. طبق بررسیهای باستان شناسی هر تسفلد، گدار، وارد من، خصوصیت شکل آتشکدههای ساسانی، تالار گنبددار و وسیع با راهروهایی در اطرافش بوده است. مانند تالار A (تالار اصلی آتشگاه آذرگشسب) در تخت سلیمان، یا این که ترکیبی بود از چهار طاق که اطراف آن باز بوده و مخزن آتشبسته داشت.
معدودی بنا به طرز معماری ساسانی با اطاقهای وسیع و بعضی دیگر با تالارهای سه جبههای ستوندار مانند بناهای سروستان، دامغان و کیش وجود دارند که معماری آنها معمولا جزو معماری قصر سازی محسوب میشود. شباهت اطاقهای PA تا PD با عبادتگاههای مسیحی در ایران نمیتواند در اینجا مورد نظر باشد. لیکن این کیفیت مهم به نظر میرسد که قسمت بزرگی از مهرآبهها که کلا وابسته به سبک پرستش این مذهب در غرب میباشد دارای تالارهای سه جبههای هستند. در مهرآبه معروف دوراایروپوس آخرین مرحله ساختمانی که در اواسط سده سوم میلادی صورت گرفته، اطاق مهراب تا اندازهای زیادی از شبستان جدا شده است. با وجود تشابه بین مهرابههای رومی و دومین آتشکده تخت سلیمان نبایستی کوشش نمود، این تاسیسات دورهی ساسانیان را به عنوان عبادتگاه مهرپرستان توجیه نمود، زیرا نفوذ مهرپرستی در مذهب رسمی دورهی ساسانیان به شکلی که در امپراطوری روم صورت گرفته است، قابل قبول نیست. بیش از همه لازم به نظر میرسد این نکته را در نظر گرفته که آیا تشابه اجزاء ساختمانی عبادتگاهها به سبب وظایف مشابه مذهبی است و یا به سبب پیروی از یک نوع معماری ویژه قدیم ایران بوده است که عبادتگاه را شبستانی دراز با مهرابی در آخر آن تشکیل میداده است. برای تفهیم مستقیم موقع اطاقهای عبادتگاه دوم تخت سلیمان مقایسهای در مورد تاسیسات دورهی ساسانیان با یک نوع آتشکده در ناحیه زردشتی نشین فعلی جنوب ایران موضوع را بازگو و روشن میکند. این نوع بنا حتی در سده نوزدهم در آن جا مرسوم بود، تا این که در نتیجه کمک اقتصادی پارسیان هند و پس این که بناهای جدیدی ساخته شد از اعتبار افتاده است. این آتشکدهها مانند دارمهر قنات کاشان و دو بنای کرمان: دارمهر دولتخانه و دارمهر محلهی شهر، در آن قسمت از آن بنا که در آن عبادت میشده دارای شبستان بزرگ چهارگوش به نام گهانبارخانه که در آن مومنان جشنهای مذهبی خود را برپا داشته و نیز به غیر از فرایض مذهبی معمولی، مسایل مهم ناحیه نیز در آن جا حل میشد. در سمت باریک گهانبار خانه که گاهی بوسیله یک در محوری و اکثرا توسط اطاقهای فرعی میتوان به آن راه یافت، مهراب تقریبا چهارگوش کوچکی قرار دارد که در آن آتش مقدس شعلهور بوده است. در کنار و یا پشت مهراب، محوطه کوچکی قرار دارد که به نظر میرسیده است که در ابتدا به عنوان یزشگاه، مورد استفاده واقع میشده است. ترتیب قرار گرفتن اطاقهای این عبادتگاه کوچک منطقهای، با معیار بزرگتری در دومین آتشکده تختسلیمان تکرار میشود. به طوری که به جرات میتوان این فرضیه را قبول کرد که معابد دورههای جدید از لحاظ وضعیت بنا تا اندازه زیادی به عبادتگاههای دورهی ساسانیان منسوباند. بنای تالار، به خصوص قسمت جنوبی PA احتمالا وظیفهی یک گهانبارخانه را به عهده داشته است در حالی که تجهیزات تالار شمالی PB بدین نکته اشاره میکند که حداقل قسمتی از فرایضی که در معابد دورههای جدید در یزشگاه انجام میگیرد در آن جا به وقوع میپیوسته است. به عنوان یزشگاه حقیقی میتوان اطاق PM را در نظر گرفت که در طرح کلی همان وضعیتی را دارا میباشد که اطاقهای چینهای قدیمیتر دارا بوده، و سکوی آن به احتمال زیاد در آداب ویژه قربانی کردن بهرهبرداری میشد. توجیه اطاق PD به عنوان مهرابی که در آن از آتش ابدی نگهداری میشده میتواند به خاطر وجود سکوی مهراب و نیز شکل ویژه نقطه پایان عبادتگاه، با حقیقت وفق دهد. شکل مهراب که به هر حال میبایستی دارای تنهی ستون مانند بوده باشد که سکهسازان دورهی ساسانیان آن را روی سکهها ضرب کردهاند و با معیار بزرگتری مطابق با مهرابهای سنگی تالار PB است از نوع مهراب معابد دورههای جدید که از بنای چند ضلعی عظیم گلی تشکیل شده است تمیز داده میشود.
این که آیا این مهراب بوسیلهی طاق و یا یک گنبد دو پوسته مسقف میشده مانند مهرابهایی که در معبد کرمان مشاهده میشود، معلوم نیست. کوشش در ارتباط دادن محل مخزن معبد دورهی ساسانیان با معابد جدید مناطق زرتشتی، که هنوز هم موجود میباشد بر این حقیقت استوار است که فرایض مذهبی زرتشتیان به صورت کلی تا کنون تغییر چندانی پیدا نکرده است. ولی این نکته را باید در نظر گرفت که سنن زرتشتیان که به عنوان یک اقلیت مذهبی، فقط تصور ضعیفی از فرایض مذهبی دوران شکوفایی این مذهب را که در آتشگاه تخت سلیمان انجام میگرفته است در نظر مجسم میکند.
تاریخ بنای آتشکدهی دوم:
ابتدا تالار ستوندار PA و PB و راهرو KOI بنا شدند و ساختمان آنها همزمان با معبد آذرگشسب صورت گرفته است. پس از آن مهراب PD و سپس اتاقهای جلویی PE تا PL شدند. در مرحله بعدی اتاقهای PU و PS و PSI و احتمالا اتاق جلویی PV بنا شدند و راهروی KO3 آخرین قسمت را تشکیل میدهد. برای این که بتوان تاریخ بنای قسمتهای مختلف ساختمان را به طور قطعی بیان نمود مدرک مستدلی در دست نیست. سکههایی که یافت شدهاند این نکته را تایید میکنند که در اواخر دوران شاهنشاهی قباد اول یکارهای ساختمانی به شدت در شرف انجام بوده است. از این رو میتوان تاریخ بنای تالارهای ستوندار PA و PB را در زمان بازسازی مذهب رسمی دورهی ساسانیان پس از دفع مزدکیان در دوران شاهنشاهی خسرو اول انوشیروان دادگر دانست. دورههای ساختمانی بعدی را میتوان در طول 130 سال آخر دورهی شاهنشاهی ساسانیان تقسیم کرد و نیز این فرضیه که ممکن است عملیات ساختمانی در اوایل استیلای اسلام هنوز ادامه داشته باشد به احتمال قوی صحت دارد زیرا معبد از آن جا که سکههای قباد هیچگاه به صورتی که با ساختمان ارتباط مستقیم داشته باشد یافت نشد، بلکه در سطح حیاط PY پیدا شدند نباید این امکان را کاملا نادرست دانست که این سکهها فقط تاریخ تالارهای بزرگ ستوندار قبل از این واقع وجود داشتهاند. اما هیچ دلیلی وجود ندارد که بر مبنای آن بتوان تاریخ ساخت بنا را پیش از دوران فرمانروایی پیروز دانست که از این شاهنشاه تعدادی سکه در اطراف معبد آذرگشسب یافت شده و یک درهم نقره از عهد این پادشاه در کف راهروی KOI قرار داشته است. احتمالا سکههایی با حکاکیهایی که از پیروز است در دوران قباد هم رایج بودهاند.
«تخت سلیمان که هنوزش به جاستهمتی و عبرتی از بهر ماست.»
* ـ شعر از باستانشناس فرزانه جهانگیر یاسی
بختیاری. حسین گزارش کاوشهای باستانشناسی تخت سلیمان در سالهای 1353، 1354، 1355 (چاپ نشده ـ آرشیو مرکز باستانشناسی ایران) ایمانی. منوچهر گزارش حفاری