پنج شنبه, 01ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها نگاه روز تیر خلاص بر پیکر مطبوعات مستقل

نگاه روز

تیر خلاص بر پیکر مطبوعات مستقل

محمد اسماعیل حیدر علی ( محمد حیدری)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

برگرفته از: مجله خواندنی شماره ۵٣

آقای صفار هرندی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، در آیین گشایش جشنواره‌ی مطبوعات و خبرگزاری‌های داخلی امسال، از پایین بودن شمارگان فروش نشریه‌های کشور ابراز نگرانی کرد، بی‌ آن‌که به ریشه‌های این آفت فرهنگی اشاره‌ای بکند.

 

آقای صفار هرندی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، در آیین گشایش جشنواره‌ی مطبوعات و خبرگزاری‌های داخلی امسال، از پایین بودن شمارگان فروش نشریه‌های کشور ابراز نگرانی کرد، بی‌ آن‌که به ریشه‌های این آفت فرهنگی اشاره‌ای بکند.
گروهی از دوستان و آشنایان بزرگوار که می‌دانند و به یاد دارند من ده‌ها مقاله در زمینه‌ی آفت‌های روزنامه نگاری ایران نوشته‌ام، و جز این، در چند نامه‌ی سربسته به وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی گذشته، در مورد روندی که بر رسانه‌های نوشتاری حاکم است، زینهار داده بودم، با اشاره به این سخنان آقای صفار هرندی، تکلیف کردند سکوت را بشکنم و نظریات و دانسته‌هایم را به آگاهی ایشان، که این چنین از روگردانی مردم از مطبوعات نگرانند، برسانم. ولی من، با پوزش‌خواهی از این بزرگواران، استدلال کردم: از آب‌ در هاون کوبیدن خسته شده‌ام ... وقتی کسی مطبوعات ناوابسته، حرفه‌ای، قانون‌مدار و بی‌طرف را بر نمی‌تابد، چرا باید کاری را تکرار کنم که بی‌فایده بودنش دست‌کم برای خودم بارها ثابت شده است.
اما چند رویداد موجب شد این باور را به فراموشی بسپرم و بار دیگر ( و شاید بار آخر) در مورد آن چه بر مطبوعات گذشته است و می‌گذرد چند جمله‌ای بنگارم. این رویداد‌ها بدین قرار است:
١- یکی از هم‌کاران می‌گفت: دوستی از من یک نسخه از آخرین شماره مجله خواندنی را خواست، ولی بدلیل این‌که موجود نداشتم، به یک دکه روزنامه فروشی رفتم و چون در میان انبوه نشریات دولتی، نیمه دولتی، شبه دولتی، زرد، ورزشی، آرایشی، پیرایشی، اغذیه‌ای، اشربه‌ای، مستغلاتی، خانواده‌ای، تجارتی، سینمایی، جوان‌ گول‌زن و ... آن را نیافتم، از دکه‌دار پرسیدم مجله خواندنی را تمام کرده‌اید؟ . گفت: ما مجله خواندنی نداریم ... اصلا مگر مجله خواندنی‌ها پس از انقلاب تعطیل نشد؟ ... جواب دادم: این خواندنی‌ با آن «خواندنی‌ها»‌ی تعطیل شده فرق دارد و ضمنا طبق صورتی که شرکت ... از گستره‌ی توزیع این مجله به تازگی به ما داده، دکه شما هم «خواندنی » را دریافت می‌کند. بی‌زحمت داخل دکه را نگاه کنید، شاید هنوز یک نسخه مانده باشد. صاحب دکه، شاید به احترام موی سفید من، جست‌وجویی در داخل دکه کرد و سپس یک بسته‌‌ی باز نشده‌ی خواندنی را روی پیش‌خوان گذاشت، بند آن‌را گشود و نسخه‌ای از مجله را به من داد ( آن روز 17روز از زمان توزیع این شماره‌ی مجله گذشته بود!)
٢- میزان برگشت خوردن نسخه‌های فرستاده شده مجله برای مشترکین (حتا آن هایی که با پست سفارشی فرستاده می‌شود) از نرخ تورم پیشی‌گرفته و موجب شده صاحب امتیاز و مدیر مسئول، به طور مفصل با مدیرعامل و رییس روابط عمومی شرکت پست مکاتبه و مکالمه کند که البته تاکنون بی‌نتیجه بوده است.
٣- هم زمان با مدیر «خواندنی»، چند مدیر مجله دیگر ( ونیز ناشران و کتاب‌فروشان) از گرانی سرسام‌آور هزینه‌ی پست برای فرستادن کتاب، روزنامه و مجله ناله و شکوه سر دادند، اما من چندان به چند و چون این گرانی توجه نکردم تا این که در دیداری با دوست و هم‌کار پیش‌کسوتم، آقای احمد بشیری، ایشان سخن از تردید کانون وکلای دادگستری مرکز برای ادامه‌ی انتشار خبرنامه این کانون به میان آورد و با بیان ویژه‌ی طنزآمیز خود گفت :
سر جمع هزینه‌های کاغذ و چاپ این خبرنامه 626 هزار تومان است، اما هزینه تمبر برای فرستادن با پست عادی برای اعضای کانون سه برابر آن هزینه است. اگر بخواهیم با پست سفارشی بفرستیم که معجزه کبری می‌شود ... کار ما شده است حکایت آن آدمی که یک قران می‌گرفت سگ می‌کشت، بعد سی‌شاهی (یک و نیم ریال) می داد و می‌رفت حمام غسل می‌کرد! ( برای آگاهی جوانانی‌که ممکن است آقای احمد بشیری را نشناسند یاد آور می‌‌شوم ایشان با داشتن پیشینه قضاوت و وکالت و داشتن  پست‌های اجرایی گوناگون در دستگاه قضاییه کشور، شش دهه نیز روزنامه‌نگاری کرده‌است و از اساتید صاحب این قلم است)
هم‌زمان، از اعتراض دوست دیگری به گرانی سرسام‌آور هزینه‌های پستی خبردار شدم. این دوست آقای اسماعیل شفیعی سروستانی است که مجله‌ی ارزشی «موعود» را منتشر می‌کند. اعتراض ایشان در رسانه‌ها منتشر شد، اما با تکذیب «غلاظ و شداد» روابط عمومی پست مواجه گردید. شیوه‌ نگارش این تکذیبیه نیز چنان بود که خواننده در می‌یافت آقای شفیعی سروستانی متهم به «دروغ‌گویی» شده است.
۴- در فاصله‌ی ابراز نگرانی آقای صفار هرندی از کمی شمارگان فروش نشریات تا گران شدن دوباره‌ی هزینه پست برای مطبوعات، آقای محمد پرویزی، مدیرکل محترم مطبوعات و خبرگزاری‌های داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دوبار پیرامون موافقت هیات نظارت بر مطبوعات با انتشار ده‌ها نشریه جدید، اطلاع‌رسانی کرد. به نام صاحب امتیازها و مدیرمسئول‌های این نشریات که نگاه کردم، دیدم بازهم تعداد زیادی از آن‌ها از سوی سازمان‌ها و موسساتی منتشر خواهد شد که به نحوی از بودجه عمومی کشور تغذیه می‌شوند، در حالی‌‌که به‌موجب قانون زیر که آن‌را از صفحه‌ی 34 مجموعه قوانین و مقررات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نقل می‌کنم، انتشار چنین نشریه‌هایی ممنوع است :
قانون ممنوعیت وزارت‌خانه‌ها و موسسات و شرکت‌های دولتی از چاپ و انتشار نشریات غیر ضروری
ماده‌ی واحده ـ اختصاص و پرداخت هرگونه وجه از محل اعتبارات جاری و عمرانی منظور در قانون بودجه‌ی سالیانه کل کشور و اموال و ثروت‌های عمومی از سوی وزارت‌خانه‌ها و موسسات و شرکت‌های دولتی و موسساتی که شمول قانون بر آن‌ها مستلزم ذکر نام است و نهادهای انقلاب اسلامی و استفاده کردن از امکانات دولتی و کارکنان برای جمع‌آوری مطالب، تحریر، تنظیم، چاپ و انتشار هرگونه کتاب، روزنامه، مجله، نشریات مشابه و هرنوع اوراق و پارچه‌های تبلیغاتی، جزوه، بروشور، تراکت، پوستر ( به استثنای پوستر و بروشورهای آموزشی) سفارش چاپ هرگونه آگهی تبریک، تسلیت و تشکر و اطلاعیه‌های غیر ضروری که مستقیما با وظایف آن‌ها ارتباط نداشته باشد در روزنامه و نشریات کشور ممنوع می‌باشد.
این ممنوعیت شامل تمامی اعتبارات دستگاه‌های مذکور حتا اعتباراتی که مستثنا از قانون محاسبات عمومی و یا سایر مقررات عمومی دولت هستند نیز می‌باشد.
تبصره ١ ـ موارد ذیل از شمول ممنوعیت این قانون مستثنا می‌باشد.
١- وزارت ارشاد اسلامی.
٢- وزارت امورخارجه در کشورهایی که وزارت ارشاد اسلامی در آن‌ها فاقد نمایندگی فرهنگی است، به تشخیص و تایید وزیر امورخارجه.
٣- سازمان تبلیغات اسلامی .
۴- وزارت فرهنگ و آموزش عالی و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و موسسات وابسته به آن و مرکز نشر دانشگاهی در رابطه‌ی با چاپ کتاب و نشریه جزوه‌های علمی، فنی و درسی و تحقیقاتی.
۵- سازمان پژوهشی و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش ( در رابطه با کتب و نشریات علمی و آموزشی).


وضع ماده یاد شده که خود مانند « سد اسکندر» سدید و حصین بود، با پشتوانه غلیظ و شدید دیگری نیز پشتیبانی و تکمیل شد.
* قانون استفساریه مربوط به ماده واحده قانون ممنوعیت وزارت‌خانه‌ها، موسسات و شرکت‌های دولتی از چاپ و انتشار نشریات غیر ضرور مصوبه مورخه ٢٩/٧/١٣۶۵
موضوع استسفاریه : ـ آیا ماده واحده مذکور شامل شهرداری‌های کشور می‌شود یا خیر؟
نظر مجلس :
ماده واحده ـ قانون ممنوعیت وزارت‌خانه‌ها و موسسات و شرکت‌های دولتی از چاپ و انتشار نشریات غیر ضرور مصوب ٢٩/٧/١٣۶۵ شامل شهرداری‌های کشور می‌شود.
قانون استسفاریه فوق مشتمل بر ماده واحده در جلسه علنی روز یکشنبه مورح هیجدهم اردی‌بهشت‌ماه یکهزار و سیصدو هفتاد و سه مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ ٢٨/٢/١٣٧٣ به تایید شورای نگهبان رسیده است.
رییس مجلس شورای اسلامی ـ علی اکبر ناطق نوری


نامه‌ی سربسته‌ی من به آقای عطاالله مهاجرانی، که یک سال بعد، آن‌را با افزوده‌هایی زیر عنوان «آقای مهاجرانی، این است نتیجه‌ بی عملی» در شماره 101 مجله گزارش به صورت سرگشاده منتشر کردم گواهی می‌دهد با روندی که بر مطبوعات در دوران موسوم به اصلاحات حاکم شد، موافق نبودم: به‌عنوان یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای با نیم قرن سابقه‌ی کار، بیش از پیش بر این باورم که همان اندازه که مطبوعات مستقل، مسئول، قانون‌مدار و حرفه‌ای در ایمن سازی یک کشور در برابر آفت‌های درونی و بیرونی اثرگذارند، به زیان‌بار بودن نشریات دولتی، شبه دولتی، بله قربان‌گو، تجارت پیشه و فرصت طلب باورمندم.
جناب صفار هرندی
این همه نشریات دولتی و مجلات رنگینی که از بودجه و امکانات وزارت‌خانه‌ها، سازمان‌ها، موسسات و شرکت‌های وابسته به دولت تغذیه می‌شوند و هزینه‌ی انتشار هر شماره‌ی آن‌ها برابر است با هزینه‌ی انتشار یک‌سال نشریه‌ مشابهی که از سوی روزنامه‌نگاران حرفه‌ای منتشر می‌شود، چه‌ گلی بر سر شما و جامعه‌ی ایران زده‌اند؟
چرا باید وزرای ارشاد با نحله فکری گوناگون (کارگزارانی، اصول‌گرا و اصلاح طلب) همگی چشم بر قانونی که در بالا آورده شد  و ظاهرا از قوانین « آمره» است، ببندند و اجازه دهند نشریات دولتی، نیمه دولتی، حزبی ـ دولتی و نیز مطبوعات مخلوق گروه‌های غول‌آسای مالی و صنعتی، عرصه را چنان بر مطبوعات مستقل تنگ کنند که حتا سخت جان‌ترین روزنامه‌نگاران ناوابسته پرچم تسلیم و شکست برافرازند؟
پرسش دیگر این‌که وظیفه قوه قضاییه در برابر این تخلفات مکرر از قوانین آمره کشور که در واقع امر، از شمار «جرم مستمر» است، چیست و کدام شخص حقیقی یا حقوقی باید برای این قانون‌شکنی‌های آشکارا، « اعلام جرم» و رسیدگی کند؟
اگر این نوع روزنامه‌نگاری هدایت شده و کنترلی، کارساز بود، ما نباید با این‌همه ناهنجاری‌های رفتاری، فکری، فرهنگی و ... دست به گریبان باشیم.
به عنوان اصول‌گرایی که سکان امور فرهنگی و عقیدتی را در دست دارید و برای آن‌که بتوانید به یک پاسخ دقیق برسید، دستور انجام یک پژوهش را که شامل موارد زیر باشد، بدهید تا دریابید کسانی چون من، درست می‌گویند و می‌نویسند یا نه ؟
- اثرگذاری سازنده‌ی نشریات کنونی بر افکار عمومی تا چه میزان است؟
- چه عده از مخاطبان ایرانی درون مرزی آگاهی‌های خود را از رسانه‌های نوشتاری، دیداری و شنیداری داخلی می‌گیرند و چه عده چشم و گوش به تلویزیون‌های ماهواره‌ای و شبکه‌های رادیویی خارجی سپرده‌اند و می‌سپارند؟
- رسانه‌های ایرانی، به‌ویژه مطبوعات، تا چه اندازه در بی اثر سازی تخریب فرهنگی دیدارگاه‌های اینترنتی و تلویزیون‌های ماهواره‌ای موفق بوده‌اند.
- و ... موارد دیگری از این دست.
و سخن آخر من با اندک شمار از دست‌درکاران مطبوعات مستقلی است که نگران آن هستند گرانی هزینه پست به مثابه‌ی تیر خلاص آن‌ها باشد.
من می‌گویم اگر قرار است در بر همین پاشنه بچرخد، خدا خیر بدهد مدیران و روسای پست را که این تیر خلاص را به‌سوی پیکر نیمه جان مطبوعات آزاد کشور شلیک کرده‌اند.
البته این امکان هست که در فاصله‌ی نوشتن این مقاله و انتشار آن، با پا در میانی وزارت ارشاد یا یک سازمان دیگر و پرداخت «یارانه پستی» به شرکت پست، بهای فرستادن کتاب و نشریه به میزان پیشین کاهش یابد. اما اگر این لطف هم بشود، آیا مصیبت‌های روزنامه‌نگاری حرفه‌ای در کشور ما تمام خواهد شد؟
مدیران این نشریات با انحصارهای غول‌آسای آگهی و تبلیغات رسانه‌ای، شبکه‌های توزیع و ... چه خواهند کرد؟ با ابهام‌ها و برداشت‌های سلیقه‌ای از قانون مطبوعات، نارسایی این قانون و ده‌ها مشکل کمرشکن و مساله‌ی پیچیده‌ی دیگر چه خواهند کرد؟

به باور من، تنها یک معجزه می‌تواند راه را برای روزنامه‌نگاری حرفه‌ای و قانونمند در ایران هموار کند. از این‌رو اکنون تنها کاری که می‌توانیم بکنیم دعا کردن برای رویدادن همان معجزه است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه