سه شنبه, 17ام مهر

شما اینجا هستید: رویه نخست تازه‌ها نگاه روز پاسخ به تحریف پان ترکان در روزنامه جام جم

نگاه روز

پاسخ به تحریف پان ترکان در روزنامه جام جم

نوشتاری که در پی می‌آید، نامه‌ی اعتراضی دبیر پایگاه اطلاع رسانی برای نجات یادمانهای باستانی در پاسخ به تحریف بدون منطق پان ترکان در روزنامه‌ی جام جم است. این نامه برای درج در روزنامه جام‌جم ارسال شد که شوربختانه به چاپ نرسید(چهارشنبه دوازدهم دی ماه 1387 به دبیرخانه روزنامه جام جم تحویل داده شد).

به‌نام خداوند جان و خرد

سردبیر گرامی روزنامه‌ی وزین جام‌جم
جناب آقای محسن ماندگاری

درود بر شما. خسته نباشید. پنج‌شنبه گذشته (ششم دی) در صفحه‌ی جامعه‌ی آن روزنامه، نوشتاری با عنوان «شهری میان آتشكده‌های زرتشتی» به چاپ رسید كه پرسش‌های بسیاری را برای كسانی كه خواهان حفظ تمامیت ارضی ایران هستند، برانگیخت و آنان را از این اقدام روزنامه‌ی جام‌جم – كه همیشه خبرهای حوزه‌ی میراث فرهنگی را به خوبی پوشش می‌دهد - شگف‌زده ساخت.

برای آگاهی آن مقام، به كوتاهی اشاره می‌شود كه: هر چند نوشتار یادشده كه به شهرستان تكاب و آثار باستانی آن پرداخته بود از مقدمه و عنوانی شایسته برخوردار بود و بخش‌های آغازین آن نیز آگاهی‌های مناسبی را به خواننده می‌داد اما متأسفانه در ادامه، شُبَهاتی را مطرح می‌كرد كه نه تنها به مشی علمی و اطلاع‌رسانی آغازین آسیب می‌زد بلكه به‌گونه‌ای وام‌دار ادبیات جدایی‌خواهانه می‌نمود؛ تأكید چندین‌باره‌ی نویسنده بر «كشور آذربایجان» و «پادشاهان آذربایجان» و حتی به‌كارگیری عنوان جعلی «آذربایجان جنوبی» برای یگانه سرزمین همیشه آذربایجان جهان، یادآور ادبیاتی است كه سال‌ها از سوی جریان‌های وابسته به شوروی سابق و به قصد تجزیه‌ی آذربایجان از ایران، پخش می‌شد و امروزه نیز از سوی دولتی كه نقشه‌ی آذربایجان بزرگ را چاپ می‌كند و به تحریف تاریخ ایران می‌پردازد، حمایت می‌شود.

نویسنده‌ی نوشتار یادشده، اگر اندكی با تاریخ آشنا می‌بود نیك درمی‌یافت كه آذربایجان در طی تاریخ همیشه جزو لاینفك ایران، و آذربایجانی در كنار دیگر تیره‌های ایرانی بوده و هیچ‌گاه كشوری به‌نام آذربایجان وجود خارجی نداشته كه «تخت‌سلیمان نماد وحدت آن كشور باشد» و «شهر شیز از پایتخت‌های بزرگ آن»! آیا او می‌تواند نام شماری از پادشاهان آذربایجان را كه در جای‌جای نوشتارش به آنها اشاره كرده ‌است، بیاورد؟ چه كسانی برای بزرگداشت جایگاه مقدس آتشكده آذرگشسب - و نه با نام ساختگی آتابیگان - پای پیاده به زیارت آن می‌رفتند؟ آیا این‌ها جز پادشاهان خاندان ساسانی بودند كه هم‌چون شاه‌عباس كه با پای پیاده رهسپار زیارت آرامگاه امام هشتم می‌شد، آنان نیز به دیدار آتشكده‌ی مذكور می‌رفتند؟

نویسنده در جایی اشاره كرده‌ كه این جایگاه كه در نهایت آبادی بود «در نتیجه‌ی حمله‌ی رومیان و تاخت‌وتاز اقوام وحشی پارس و عرب ویران شده و آثار تمدن آن به میزان زیادی از بین رفته است»، كه هرچند بخش نخست آن كه اشاره به حمله‌ی هرقل (هراكلیوس)، امپراتور مقتدر روم در زمان خسرو پرویز و در نتیجه شكست سپاه 40 هزار نفری ایران - و نه سپاه آذربایجان! - در شیز دارد درست است اما قوم وحشی پارس چه كسانی هستند و چه زمانی به آن‌جا حمله كردند؟! غیر از این است كه عظمت و بزرگی آن جایگاه در زمان فرمانروایی ساسانیان است كه در تاریخ از آنها به نام پارسی یاد شده؟ كاوش‌های باستان‌شناسی نیز اثبات كرده كه این آتشكده با نقشه‌ی كنونی آن، حاصل ساخت‌وسازهای دوران ساسانی است هر چند تقدس آن به دوره‌های پیشتر هم بازمی‌گردد چرا كه لایه‌های استقراری دوران هخامنشی نیز در آن‌جا به دست آمده است، اما این ساسانیان بودند كه دست به ایجاد چنین آتشكده‌ی بزرگی در آن طبیعت بی‌همتا زده‌اند كه محبوب‌ترین یادمان مذهبی آن دوره‌ی ایرانیان به شمار می‌رفته است؛ چرا كه از آنِ پادشاهان بود و سپاهیان، یعنی پاسداران سرزمین ایران. دو آتشكده‌ی دیگر، یكی آذرفَرَنبغ در كاریان فارس، ویژه‌ی موبدان بود و دیگری، آذربَرزین‌مهر در ریوند خراسان، ویژه‌ی كشاورزان. در این‌جا باید یادآور شد كه همه‌ی آثار تاریخی جمهوری آذربایجان نیز - تا كمتر از دو سده پیش كه با زور روس‌ها از ایران تجزیه شد - ایرانی هستند و حتی برجسته‌ترین‌های آن‌ها هم‌چون دیوار دربند با كتیبه‌ای از خسرو انوشیروان و محوطه‌‌ی (سایت) بزرگ گردشگری شهر بادكوبه (باكو) یعنی آتشكده‌ی آن، یادگار دوره‌ی ساسانیان هستند و نه حكومتی ساختگی و موهوم به نام كشور آذربایجان!

ما نیز بر این باوریم كه آتشكده‌ی آذرگشسب – كه به نام اثری ایرانی به ثبت جهانی رسیده - نماد وحدت كشوری بود كه آذربایجان تاج سر آن، یا به تعبیری بال‌های پرواز آن است. زمانی كه رستم فرخزاد، آخرین سردار نامی ایرانیان در جنگ با عرب‌ها آخرین سخن‌هایش را برای برادر خود می‌نویسد، از آذربایجان به عنوان آخرین پناه‌گاه ایرانیان یاد می‌كند:

همی تاز تا آذرآبادگان / به‌جای بزرگان و آزادگان
همی‌دون گله هر چه داری ز اسب / ببر سوی گنجور آذرگشسب

به‌جاست كه گفته‌ی هرمزان، سردارِ ایرانی در بند، به «عمر بن خطاب» در زمان یورش برای نابودی ایران، به نقل از كتاب «فتوح‌البلدان» در این‌جا آورده شود تا آن‌چه كه در بند پیشین آمد به‌خوبی فهمیده شود: «عمر بن خطاب با هرمزان مشورت كرد و پرسید، از اسپهان باید آغاز كرد یا از آذربایجان؟ هرمزان پاسخ داد كه: اسپهان سر است و آذربایجان دو بال. چون سر را ببری لاجرم دو بال و سر همه فرو افتد».
سخن كوتاه كنیم.

سردبیر گرامی! از شما خواهانیم تا ضمن بازتاب این نامه كه نگرانیِ سازمانی مردم‌نهاد را كه در زمینه‌ی تاریخ و فرهنگ ایران كار می‌كند می‌نمایاند و هم‌چنین آوردن توضیح احتمالی نویسنده، از این پس در درج نوشتارهای تاریخی دقتی بیشتر نمایید.

با احترام
 (
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید) علیرضا افشاری
دبیر پایگاه اطلاع‌رسانی برای نجات یادمان‌های باستانی

رونوشت به:
- مدیر مسؤول گرامی روزنامه‌ی جام‌جم، جناب آقای بیژن مقدم
- دبیر گرامی گروه جامعه‌ی روزنامه‌ی جام‌جم، سركار خانم عرب

دیدگاه‌ها   

+1 #1 Guest 1389-09-25 20:53
بادرود
..دیگر از تازیان وچینی ها واین روزها آمریکایی ها در وارونه سازی نام های راستین وتاریخی چه انتظاری می توان داشت.
اما برای ان طرف می نویسم که :تکاب =تک اب است وتک بروزن نک(نک پرنده)به معنای قطره است واین می رساند که در انجا جایی بوده است که اب به صورت ابشار اما قطره قطره فرو می ریخته است.در بختیاری بسیار کاربرد دارد ودرست ان تک اب است که وازه ای پارسی ویا پهلوی بوده است.ونه انچه رایج است.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید