جهان ایرانی
آتشکدهٔ باکو
- جهان ايراني
- نمایش از پنج شنبه, 05 خرداد 1390 05:34
- بازدید: 4643
در سه فرسخی شهر در سمت شمال شرقی، قریهایست موسوم به «سراخالی» که آتشکده [دارد] و از قدیم بوده است و هنوز از گبران و هنود [هندیها] (1302 ق/1264 خ/1885 م) به جهت زیارت به آنجا میآیند و چند نفر هندو همیشه در این قریبه متوقفاند. و وضع آتشکده عمارتی است مربع و در وسط چهارطاقی، گودالی است که آتش از آن بیرون میآید. اطراف آن حجرات است و از هر حجره به آن گودال سوراخی دارد و درب آن سوراخ گذاشته. هر وقت بخواهند درب سوراخ را برمیدارند و کبریتی روشن کرده، درب آن سوراخ میگیرند. فوراً مثل چراغ گاز، مشتعل میشود و در همه جای این قریه چنان است. هر گاه بخواهند آتش برافروزند، زمین را به قدر یک چارک الی نیم ذرع حفر کنند، و شعله [ای] از خارج مثل کبریت به این زمین حفر شده بنمایند، فوراً مشتعل گردد و مثل آتش، شعله کشد. اما حرارت آن چندان موثر نیست و دود هم ندارد و به آب هم خاموش نمیشود، مگر آنکه قدری خاک بر آن ریزند خاموش گردد. و این آتش از زمینی مشتعل شود که زمین را یک دفعهٔ دیگر نکنده باشند و بکر باشد. و اگر خواهند آتش را به جای دیگر برند، انبانی [کیسه چرمین] را محاذی آن زمین حفر شده بدارند، چون انبان پر باد [گاز] شود سر انبان را بسته و نقل نمایند. هر جا آتش لازم شود لولهٔ آهنین بر لب انبان گذارند و شعله از خارج بر لب لوله گیرند، سر لوله روشن است و بعد خاموش خواهد شد.
(سفرنامه میرزا محمد حسینی فرهانی ـ انتشارات فردوسی ـ تهران 1362 ـ ص 65)