آتش بر خیمههای آتشافروزان
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 72، صفحه 18
سال 1915 میلادی دولت بریتانیا با سرکرده راهزنان وهابی قراردادی بست و وی را حاکم مستقل نجد شناخت. ابن سعود نیز مانند پدرانش آوارهی شنزارها بود و هر از گاه با دستبرد به شهرها و روستاها و قتل مردم آنها، چپاول دارایی مردمان و به بردگی کشاندن آنها، زندگی میکرد. وهابیها گاهی به سرزمینهای تابع ایران یا شهرهای مقدس شیعیان نیز یورش میآوردند و به قتل و غارت میپرداختند و بسیاری را به بردگی میکشاندند. از این رو پادشاهان ایران، از شاه سلطانحسین صفوی گرفته تا فتحعلیشاه قاجار، پیگیر رفع فتنهی وهابی بودند.
در سال 1927 میـلادی دولت بریتانیا قــرارداد تازهای با ابن سعود بست. در قرارداد سال 1915 در ماده یک آمده بود:
دولت انگلیس اعتراف و قبول میکند که نجد – جساء – قطیف – جبل و توابع آن... به انضمام بنادر آن «مملکت ابنسعود و پدران اوست و به حکومت بالاستقلال ابنسعود» و ریاست مطلق او [؟!] بر قبایل آنجا اقرار دارد و بعد از وی نیز این حق را دربارهی اخلاف او به ارث میشناسد. ولی حاکم نجد در تعیین جانشین خود باید این شرط را در نظر بگیرد که «دشمن و مخالف انگلستان» نباشد...
این قرارداد پس از پایان جنگ اول جهانی مورد بازبینی قرار گرفت. روز 20 مه 1927 (اول خرداد 1306) دولت بریتانیا در شهر جده قراردادی با ابنسعود به عنوان سلطان حجاز بست و بدینسان، ابنسعود از سوی دولت بریتانیا به عنوان سلطان حجاز و نجد، به رسمیت شناخته شد.
البته باید توجه داشت که استان احصا، قطیف و جبال که در سال 1915 از سوی دولت بریتانیا به سرکردهی راهزنان وهابی هدیه شد، سرزمینهای ایرانی و شیعهنشین هستند که از آنها در تاریخ به عنوان «بحرین کرانهای» یاد میشود.
باید گفت که قرارداد 1915، نخستین قرارداد کشورسازی بود که سپس در سال 1922 در عراق و همزمان در اردن به مورد اجرا گذارده شد.
با پیدا شدن نفت در سرزمین بحرین کرانهای (احصاء (احسا) و قطیف و...) دولت ایالات متحدهی آمریکا نیز در زمینهی راهبری حکومت عربستان سعودی، موقعیت بهتری از بریتانیا به دست آورد.
هم استعمار بریتانیا هم امپریالیسم آمریکا نهتنها کوششی برای دگرگونسازی ساختار حکومتی این کشور که عقبافتادهتر از عهد «دایناسور»هاست به عمل نیاوردند؛ بلکه جمود فکری وهابیت را در راستای منافع زودگذر خودبه کار گرفتند. اینگونه بود که سرانجام «القاعده» و «طالبان» را ساختند و پرداختند و هر کجا که لازم شد برای اجرای طرحهای ضد انسانی خود به کار گرفتند. افغانستان، عراق، لیبی و امروز سوریه از نمونههای بهکارگیری «وهابیت» از سوی استعمار بریتانیا – امپریالیسم آمریکاست.
با آغاز ناآرامیها در جزیرهی بحرین، عربستان سعودی به دستور امپریالیسم آمریکا – استعمار بریتانیا، دستاندرکار سرکوب هممیهنان و همخانمانان ما در جزیرهی بحرین شد. از آنجا که اکثریت نزدیک به همهی مردم بحرین شیعه هستند، از نظر حاکمان وهابی عربستان «واجبالقتل»اند. البته از نظر حکومت زشتکردار و زشتپندار عربستان سعودی، مردم بحرین کرانهای یعنی احصا و قطیف و... نیز در همین رده قرار دادند. از اینرو، سرکوب این مردمان با درندهخویی بیشتری انجام میگیرد.
اما در این میان، سرانجام مردم ساکن عربستان سعودی نیز از ظلم و جور حکومت این کشور به جان آمدهاند و سر به شورش برداشتند. شهروندان عربستانی در مدینه و ریاض و دیگر شهرها، با ریختن به خیابانها خواستار برکناری حکومت این کشور شدند. فریاد به حق مرگ بر آل سعود فضای عربستان سعودی را پر کرده است...
خبر زخمیکردن و ربودن آیتالله شیخباقر نمر، آتش خشم مردم بحرین کرانهای (منطقههای احصا و قطیف یا به اصطلاح سعودیها استان شرفیه) را فروزانتر کرد. سرزمین تاریخی بحرین کرانهای، جایگاه نخستین خیزش ایرانیان برابر سلطهی عربان و ایجاد دولت مستقل «قرمطیان» است که بیش از250 سال پابرجا بود. مردم بحرین (کرانهای + جزیره) شیعه هستند و ایرانیتبار. هماکنون شمار شیعیان عربستان سعودی، کمابیش 7 میلیون نفر برآورد میشود (پنج و نیم میلیون تن شیعه 12 امامی و حدود یک میلیون و نیم شیعیان اسماعیلی). با توجه به جمعیت 20 میلیون نفری عربستان سعودی (8 میلیون تن شهروندان بیگانه نیز ساکن این واحد سیاسیاند)، میتوان گفت که بیش از یکسوم جمعیت، پیرو آیین تشیع هستند.
آیتالله شیخ باقرنمر، سالهاست که نماد پایداری مردم بحرین کرانهای برابر ستمکاریها و خودکامگیهای حکومت عهد دایناسورهای عربستان سعودی به شمار میرود. مردم احصا و قطیف با وجود همهی چاههای نفت که در اختیار حکام سعودی در این منطقه قرار دارد، از فقیرترین مردم عربستان به شمار میآورند و اما آن چه خشم «دایناسورها »را برانگیخت و باعث شد که بیش از پیش افسار بگسلند و آیتالله شیخ باقرنمر را مورد یورش و ربایش قرار دهند، گفتههای وی درباره «نایف» یکی از مفتیان وهابی است که گفته بود که:
حورالعین پس از دریافت خبر درگذشت نایف به حال آمادهباش درآمدهاند. دیگری گفته بود که مرگ نایف از در گذشت پیامبر دردناکتر است.
در برابر این سخنان جاهلانه، آیتالله شیخ باقرنمر این گفتهها و به ویژه به بهشت رفتن «نایف» را سخت مورد نکوهش قرار داده بود.
زخمی کردن و ربایش آیتالله شیخ باقرنمر، ناآرامیها را بر سرتاسر قلمرو سعودیها گسترش داد و به مدینه و ریاض هم کشیده شد. در این میان شهروندان اهل تسنن نیز که زیر فشار سخت و ظالمانهی حاکمان سعودی قرار دارند، به صف خیزش پیوستند.