تاریخ دوره اسلامی
دیلمان و تازیان
- تاريخ دوره اسلامي
- نمایش از پنج شنبه, 16 تیر 1390 08:26
- بازدید: 4249
برگرفته از فر ایران
احمد كسروی
پس از پیدایش اسلام و برافتادن پادشاهی ساسانیان، سرتاسر ایران از رود فرات تا رود جیحون و از خلیجفارس تا قفقاز و در بند، به دست تازیان افتاد. در رشته كوهستان البرز، مردمانی1 كه عمده ایشان دیلمان و تپوران2 (مردم طبرستان) بودند، تازیان را به سرزمین خود راه نداده، یوغ بندگی آنان به گردن نپذیرفتند و با همه زور و توانایی كه در آن وقت كشور گشایان تازی را بود و كوه و دشت از سهم و هیبت ایشان میلرزید، مردم این یك قطعه كوهستان، رام و زبون ایشان نشده و استقلال و آزادی خود از دست ندادند.
ولی تپوران با آن كه از هر حیث بزرگتر و نیرومندتر از دیلمان بودند، با تازیان پیمان آتشی بسته، ترك جنگ و دشمنی گفتند و پس از مدتی هم تازیان با هر تلاشی بود به ولایت ایشان درآمده و سراسر دشت و هامون آن جا را تصرف نمودند و تنها در برخی كوهسارها بود كه پادشهانی از بومیان، حكمرانی و استقلال داشتند ]به شرحی كه در تاریخها نگاشته است[. اما دیلمان برخلاف تپوران، در دشمنی و كینه ورزی با تازیان سخت ایستادهگر آشتی و طلب زینهار نگردیدند. و بدین اكتفا نكردند كه در كوهستان خود آزاد زیسته از تعرض دشمنان آسوده باشند بلكه هنگام فرصت برتازیان تاخته و از كشتار و تاراج دریغ نمیكردند. این بود كه تازیان، قزوین رابدان سان كه در زمان ساسانیان بود، لشگرگاه یا « ثغر» قرار داده سپاهی از غازیان و مرابطان در برابر دیلمان بنشاندند.
تا اواخر قرن سیم هجری، این ترتیب میانه دیلمان و تازیان برقرار و بیش از دویست و پنجاه سال « به ویژه تا اواخر قرن دوم»، جنگ و زد و خورد پیاپی در كار بود. دیلمان از بزرگترین و سهمناكترین دشمنان تازیان شمرده میشدند و نام دیلم همه جا معروف و حمله و هجوم نابهنگام و بیباكانه آن گروه ضربالمثل بود. 3 خلفا هركرا به والیگری جبال (عراق عجم) میگماردند، مهمترین وظیفه او بود كه با دیلمان جنگ كرده، جلو تاخت و هجوم آنان بگیرد.
در همین زمانهاست كه حدیثهایی از زبان پیغمبر (ص) در فضیلت قزوین و ثواب نشستن در آن جا روایت كردهاند. از جمله میگویند فرمود: قزوین یكی از درهای بهشت است هر كه یك روز و یك شب در آن جا به نیت جهاد نشیمن كند، بهشت بر او واجب شود. 4 معلوم است كه ترس و رعب دیلمان، تازیان را فرو گرفته بود و كسی مایل به نشستن در قزوین نمیشده، این حدیثها را برای تشویق و برانگیختن مردم روایت كردهاند و گرنه چنان كه یاقوت حموی متعرض شده صحت آنها را نتوان باور نمود. شگفت است كه شكوه و توانایی تازیان در این زمانها به آخرین درجه رسیده و از كوههای پیرینه در اروپا تا تركستان چین در میانهی آسیا، فرو گرفته بود و تازیان كوههای پیرینه را در نوردیده تا كنار رود لوار در خاك فرانسه به تاخت و تاز میپرداختند و سرتاسر اروپا از سهم و رعب ایشان میلرزید. با این حال چگونه بود كه در گوشهای از ایران یك مشت مردم كوهستانی را زبون و رام ساختن نمیتوانستند؟!
نتوان گفت كه تنها سختی كوهستان دیلم و انبوهی جنگلها بود كه تازیان را عاجز و درمانده میساخت چه تازیان در همه جا از این كوهها و جنگلها بسیار دیده و درنوردیده بودند. باید گفت علت عمده، همانا مردانگی و دلاوری دیلمان و قهرمانیها و جانبازیها بود كه آن مردم در راه نگاهداری مرز و بوم خود و دفع دشمنان بیگانه آشكار میساختند.
در حقیقت زندگانی دیلمان در این دوره، سراسر قهرمانی و بهادری و در خور آن بوده كه در تاریخهای ایران به تفصیل نگاشته شود. ولی افسوس كه در تاریخهای ایران، هرگز یادی از این داستانها نكردهاند و شاید اگر بویهیان و زیاریان نبودند، در تاریخهای ما نامی از دیلم برده نمیشد. در تاریخهای صدراسلام نیز اگر چه در ضمن حوادث آن زمانها، نام دیلم فراوان برده میشود و پیداست كه چه اهمیتی داشتهاند ولی از احوال این طایفه چیزی نمینویسند و درباره جنگهایی كه پیاپی میانهی ایشان و تازیان روی میداد، جز خبرهای مجمل و كوتاه در این جا و آن جا نتوان یافت.
نقل از : كتاب شهریاران گمنام
1ـ از جمله « موغان» و « تالشان» بودند كه موخران اسلام «موقان» و « طیلسان» نگاشتهاند، هم چنین طایفهای به نام « ببر» كه اكنون نشانی از او باز نمانده.
2ـ نام قدیم مردم مازندران « تپور» و نام فارسی آن ولایت هم « تپورستان»، آن چنان كه در سكههایی كه در قرنهای نخستین و دوم هجرت در ولایت مذكور به نام پادشاهان بومی یا به نام حكمرانان مسلمان زدهاند و اكنون به فراوانی موجود است، همه جا نام ولایت با خط پهلوی « تپورستان» است. « طبرستان» معرب این كلمه و طبری معرب « تپوری» است.
3ـ طبری در حوادث سال 60 تفصیلی مینویسد كه عبیدالله بنزیاد خیال گرفتن عبیدالله ابنالحر نامی از بزرگان كوفه كرد وی آگاهی یافته از شهر بیرون رفت و قصیدهای در تهدید ابنزیاد گفت كه از جمله این بیت است:
فكفوا والاذدتكم فی كتائب
اشد علیكم من زحوف الدیالمه
معنی آن كه: دست بردارید و گرنه به دفع شما برخیزم با دستههایی كه در حمله و هجوم سختتر از دیلماناند.
3ـ معجمالبلدان و نزهت القلوب، كلمهی قزوین دیده شود.
دیدگاهها
بزرگترین ویژگی تاریخ اینِ که
تاریخ تکرار میشود
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا