جمعه, 31ام فروردين

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ یافته‌های باستان شناسی تبلور نظام اداری هخامنشی در گل‌نبشته‌ها

یافته‌های باستان شناسی

تبلور نظام اداری هخامنشی در گل‌نبشته‌ها

وفا شمس

نور آفتابی که بر ویرانه های باشکوه و وهم انگیز تخت جمشید می تابد، در تالارهای بدون سقف و دیواره منعکس می شود. ایرانیان هنوز به ارزش بی بدیل این معماری شکوهمند واقف نیستند و به همین دلیل چیز زیادی از فریادهای ارنست هرتسفلد [Ernest Hetzfeld]  نمی فهمند. این مرد آلمانی الاصل ناگهان از شادی فریاد می کشد و با لذت به قطعات گلی ای نگاه می‌کند که یکی یکی از خاک باستانی اتاقی که مربوط به باروی تخت جمشید است بیرون می آیند. او اکنون برابر یک کشف بزرگ قرار گرفته است. تاریخ پس از سده‌ها، رازی را بر آدم های عصر جدید افشا می کند. حدود ۳۰ هزار قطعه از شمال شرقی تخت جمشید بیرون می  آیند و سپس برای مطالعه به مؤسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو برده می شوند. ایرانیان آن، زمان نمی دانستند لوح هایی که به بیرون از کشور برده شده اند، ثابت خواهند کرد نیاکانشان در دورانی به نام عصر هخامنشی زندگی ای به مراتب مدرن تر از اکنون داشتند.

سال‌ها بعد، درسال ۱۳۸۴ خورشیدی، ما روبروی این الواح می ایستیم. الواحی با خط میخی ایلامی. چگونه می توان باور کرد که این تفکر مدرن متعلق به حدود ۲۵۰۰ سال پیش است.

رازهای کتیبه باستانی

در نمایشگاهی که چندی پیش در طبقه دوم ساختمان موزه ایران باستان برپا شد، تعدادی از این گل نوشته ها به نمایش درآمد. خطوط درهم و برهم لوح ها نشان می داد، در زمان حکومت هخامنشیان نظام اداری چگونه شکل می گرفت.
بسیاری از این کتیبه ها دارای نقش و مهر هستند. مهرها مربوط به مقاماتی اند که با مهر کردن کتیبه ها، به آن‌ها سندیت می بخشیدند. درست مثل مهرکردن نامه های امروزی. شاید باور آن سخت باشد ولی همه چیزاز نظمی برنامه ریزی شده حکایت دارد. الواحی که امروز می توان روبروی آن‌ها ایستاد و نگاهشان کرد، روزی ]در هزاره‌ها پیش[ دردستان مردان یا زنانی بوده که بخشی از شاهنشاهی بزرگ را تشکیل می داده اند.

شاهرخ رزم‌جو، سرپرست مرکز پژوهش های هخامنشی موزه ملی ایران می گوید:«این گل نوشته ها مربوط به زمانی است که هنوز استفاده از سکه به عنوان پول( به طور کامل) مرسوم نشده بود و داریوش بزرگ، تازه داشت مقدمات ضرب سکه را فراهم می کرد. بنابراین پرداخت ها به صورت پرداخت موادغذایی، به عنوان مواجب انجام می شد.

آن زمان تهران تقریباً هیچ بود و آدم های دنیا در ابتدای راه طولانیِ تولدِ یک نظام اداری قرار داشتند و تخت جمشید مرکز این زایش بزرگ جهانی بود. از نظر رزم‌جو، کتیبه های مورد بحث، نوشته های رسمی سلطنتی نیستند بلکه اسناد اداری هستند که می توان توسط آن‌ها دریافت سازمان شاهنشاهی هخامنشی چگونه اداره می شد؛ «در لوحهای سلطنتی تنها عقاید حکومت و فرمان ها مدنظر قرار داشت.»

اسناد گلی به نمایش گذاشته شده، مربوط به فارس در دوره هخامنشی می شود. فارس به معنای سرزمین پارس و نه استان فارس کنونی. سال گذشته، دکتر «گیل ستاین» مدیر مؤسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو، ۳۰۰ قطعه از این اسناد تاریخی را به ایران بازگرداند تا برای مدتی زیر سقف های شیشه ای جلوی چشم ایرانیان نسل سال ۲۰۰۵ میلادی قرار گیرند. آن‌ها بار دیگر به سرزمینی بازگشتند که موطن اصلی شان بود. روی برخی کتیبه ها و در کنار خط میخی، نوشته هایی دیده می شود که با مرکب نگاشته شده اند. این نوشته ها به خط آرامی هستند. یعنی همان خطی که خط و زبان ]بین‌المللی[ اداری هخامنشی به شمار می رفت.

رزم‌جو می گوید: «این نوشته ها نشان می دهند یک بایگانی دیگر به خط آرامی از روی این اسناد تهیه و نگهداری شده تادر صورت از دست رفتن بخشی از این اسناد اداری، بایگانی دوم در دسترس باشد.»

هرچند باور گفته های این کارشناس سخت است ولی نوشته های باستانی آن را ثابت می کنند. آن‌ها وجود دارند و شاید در سکوت خود می خواهند پرده از رازی بردارند.

رودرروی مْهر پدربزرگ کوروش

وروش اول، پادشاه انشان و پدربزرگ کوروش بزرگ شاید هیچ‌گاه فکر نمی کرد، روزی آدمهای قرن بیست و یک، روبه روی نقشی بایستند که متعلق به مهر او باشد. این نقش مْهر، روی یک لوح بارو در سال بیست و دوم حکومت داریوش حک شده و در ضلع جنوبی نمایشگاه سنگ نوشته ها قرار دارد. لوح بالا از جمله اسناد پرداخت هایی است که از طرف حکومت به پیروان دین های مختلف داده شده و از آن به عنوان مواجب دینی نام می برند.

مهرهای مختلفی که روی کتیبه ها حک شده، کمک زیادی به دانستن هنر هخامنشی می کند. مهرها نقش برجسته های زیادی دارند که در نقش برجسته های هخامنشی دیده نمی شوند. علاوه بر آن، نوشته ها نیز می توانند به رمزگشایی رازهای خفته در سکوت قرون منتهی شوند. در متن کتیبه ها، مانند کتیبه ای که مْهر داریوش اول روی آن به چشم می خورد، پرداخت موادغذایی به ]پیروان[ آیین ها و دین های مختلف گزارش شده است. پرداخت های فوق به پرستش‌گاه‌ها، خدایان، کوه‌ها و رودهای مقدس، روحانیون پارسی و ایلامی تقدیم شده.

اما این پایان قصه وهم آلود الواح گلی نیست. در زمانی که بسیاری ملل دنیا چیزی به نام حق برای زنان قایل نبودند و آنان را کالایی بیش نمی شمردند، کتیبه ها راز دیگری را فاش می کنند. سرپرست مرکز پژوهش های هخامنشی موزه ملی ایران به لوح هایی اشاره می کند که مربوط به مواجب مادران است. به کارمندان زنی است که برای دولت کار می کردند و پس از زایمان مواجب ویژه داده می شد.

از سویی اگرچه مواجب زنان معادل یک دوم مواجب مردان بود ولی اگر زنی به مسؤولیت خاصی می رسید، سه برابر مردان مواجب دریافت می کرد.

کتیبه ها از واقعیات سخن می گویند. شاید تاریخ سرشار از اغراق های تاریخ نویسان باشد ولی نوشته های روی کتیبه ها، از درون یک حکومت نظام یافته به ما رسیده اند و به همین دلیل، می توان با تکیه بر آن‌ها خالصی و ناخالصی تاریخ را تشخیص داد. مانند آن‌چه اکنون در مورد حسابسری سالانه عصر هخامنشی می دانیم.
در گوشه ای از نمایشگاه، لوحی وجود دارد که ثابت می کند که آن‌ها از یک نظام پیش‌رفته‌ی حسابرسی استفاده می کرده اند. این لوح، شبیه دفترهای بستانکار - بدهکار امروزی است که همه اطلاعات سالیانه در آن ثبت می شده تا اختلاف حساب‌ها، کاستی ها و کم کاری های احتمالی مشخص شوند. در کنار این لوح دیدنی، نمونه ای از دفاتر بستانکار - بدهکار امروزی گذاشته اند و مخاطبان در حیرت از این شباهت می مانند. شباهتی که فاصله آن بیش از دو هزار سال است.

چندی پیش رئیس موزه لوور فرانسه به تهران آمد. او نتوانست تعجب خود را از وجود چنین گنجینه ای پنهان کند؛ «چقدر عجیب!!!» راستی او در آن لحظه، به چه فکر می کرد؟

تأیید کیفیت کالا، در عصر باستان

تعدادی از لوح های گلی، اشاره به پرداخت هایی دارند که به چاپارها داده می شد. این متن‌ها اشاره به کهن ترین پرداخت هایی دارد که به نظام دولتی پستی داده می شد. حتی اسب‌های چالاک نظام پستی نیز سهمیه‌ی جداگانه داشته اند.

قطعاتی از گل نوشته های باروی تخت جمشید که در ایران به تازگی طبقه بندی شده به عنوان فعالیت متخصصان ایرانی به نمایش درآمده. سفال شکسته‌ی کشف شده به همراه این مجموعه، مدرکی است که نشان می دهد که لوح‌های درون کوزه های سفالی نگهداری می شده اند. داستان عجیبی است. محموله های ارسالی، افزون بر آن‌که مهر می خوردند، به شکل دیگری نیز بازبینی می شدند. اگر مهرِ محموله، با مهر اصلی مطابقت نداشت، آن‌گاه در می یافتند که حامل آن‌ها در حفظ امانت خیانت کرده. شکسته شدن این مهر و موم، به معنای نداشتن کیفیت لازم کالابود. چنین مهرهایی چه چیزی به خاطر می آورد؟ آیا شبیه مهرهای کیفیت کالای فعلی نیست؟ چندماه پیش قلمی کشف شد که به دوره پروتو ایلامی تعلق دارد. هخامنشیان الواح گلی را در دست می گرفتند و با این قلم ها روی آن‌ها می نوشتند. قلم فوق را می شود در نمایشگاه دید و شاید حتی بتوان با کمی دقت اثر دستی را که روزگاری با آن، در بخشی از شاهنشاهی بزرگ پارس کار می کرده روی آن حس کرد.

رزم‌جو، تکه گلی را دست می گیرد و باقلمی که نوک آن به شکل قلم های عصر هخامنشی درست شده به خط میخی ایلامی می نویسد: «داریوش». خطی که سرشار ازهجاهای مختلف است. حدود ۳ سال پیش، ۳۵هزار قطعه خردشده توسط تیم تخصصی مرکز پژوهشهای هخامنشی موزه ملی طبقه بندی شده و یک جعبه از آن‌ها به نمایش در آمده. شاید با کنار هم قرارگرفتن این قطعات شکسته رازهای جدیدی فاش شوند. رازهایی که (چه بخواهیم و چه نخواهیم) متعلق به تاریخ این سرزمین است. درست مثل مواجبی که به مسافران داده می شد. نام مناطقی چون قندهار، هند، مصر، سارو (در آسیای صغیر) ، شوش و کرمان به چشم می خورد.

کتیبه ها ثابت می کنند که علی رغم باور عموم، تخت جمشید بیش‌تر یک مرکز بزرگ اداری بوده که «پرنکه» عموی داریوش بزرگ، نظارت بر نظام‌های اجرایی آن را برعهده داشت. تصویری از پرنکه ، مرد شماره دو شاهنشاهی داریوش نیز در حجاری های باستانی وجود دارد.

وقتی اسکندر گره ها را سوزاند

قرن‌ها می گذرد. سال‌های بسیاری که حوادث بیشماری بر ایران گذشت. گل نوشته ها، دارای ریسمان‌هایی بوده اند که از میان لوح رد می شده اند. رزم‌جو می گوید: «نمونه هایی از این ریسمان‌ها که در آتش سوزی تخت جمشید سوخته و از داخل برخی قطعات بیرون آورده شده، در این نمایشگاه دیده می شود.»

گره ای کوچک نیز در نمایشگاه وجود دارد. گره ای که دوران حمله اسکندر را به خود دیده و حالا در آرامش موزه، شاید خواب لوحی را می بیند که روزی به آن وصل بود. گاه گره های کوچک چه سرنوشت بزرگی دارند. چند تار موی انسان نیز همراه این گل نوشته ها کشف شده که می توانند با همه ظرافت، جزء بزرگی از تاریخ باشند.
در بخشی دیگر، نام‌های اداری و دولتی از سوی کارگزاران دولت هخامنشی، دیده می شود که درون آن‌ها دستور پرداخت به افراد مختلف [از جمله دختر داریوش] داده شده که کاتب و رساننده آن نیز در زیر لوح نوشته شده. دراین متن چنین آمده: « به جمشیدِ «شراب بر» ، بگویید، ]که[ پرنکه (عموی داریوش) چنین گفته: ۲۰۰ مریش شراب برای شاهدخت «ایرتشدونه» داده شود. شاه این دستور را داده است . ماه یکم سال نوزدهم پادشاهی داریوش. انسوکه ]متن را [ نوشت . «مزره » پیام را رسانید.»

شراب و جو در آن زمان به عنوان کالاهایی با ارزش محسوب می شدند که قابلیت معامله‌ی پایاپای را داشتند.

کتیبه ها ثابت می کنند که هیچ اثری از برده داری و استفاده از نیروی کار اسیری در ایران باستان وجود نداشته و این دقیقاً، نقطه مقابل رفتارهای یونانیان است که خود را حامل تمدن درخشان زمان می دانستند.

کتیبه ها بار دیگر به درون مرکز پژوهش‌ها باز می گردند تا دوباره خوانده شوند. شاید این بار به نکات تازه ای دست یابیم.

کتیبه ها بار دیگر در سکوت خود غوطه می خورند، در حالی که حالا دیگر وظیفه شان را انجام داده اند.

اکنون می دانیم در نظام اداری هخامنشی چه اتفاقی افتاده. بی هیچ تعصب کاذبی . لوح ها دوباره به خواب رفته اند. بیدارشان نکن. دارندخواب یک روز قبل از آتش سوزی اسکندر را می بینند.

برگرفته از فر ایران به نقل از روزنامۀ ایران (27 تیر 1384)

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید