دوشنبه, 10ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست جشن‌ها و گردهمایی‌ها جستار زمان درست جشن‌های ایرانی - جشن‌های ایرانی در تقویم رسمی ایران

جشن‌ها و گردهمایی‌ها

زمان درست جشن‌های ایرانی - جشن‌های ایرانی در تقویم رسمی ایران

امتیاز کاربران

ستاره فعالستاره فعالستاره فعالستاره فعالستاره فعال
 

 

برگرفته از تارنگار ایران‌نامه

شاهین سپنتا

چند سال است که به دنبال آشنایی گروه های مختلف مردم با جشن های ایرانی، علاقه مندان به برگزاری این جشن ها با دوگانگی در زمان برگذاری آنها روبرو شده اند. برای نمونه، کسانی زمان درست جشن اسفندگان را 29 بهمن ماه و گروهی دیگر زمان درست برگذاری اسفندگان را پنجم اسفندماه می دانند. 

گروه نخست بر این باورند که جشن ها باید مطابق با "تقویم راستی" که همه ماه هایش 30 روزه است برگذار شود و تاکید می کنند که این تقویم از اصالت و قدمت زیادی برخوردار است و طی قرن ها حفظ شده تا امروز به دست ما رسیده و گروه دیگر استدلال می کنند که جشن های ایرانی باید طبق تقویم رسمی کشور که بنیان علمی دارد و همه ایرانیان با هر دین و باوری به آن مراجعه می کنند یا همان تقویمی که در آن شش ماه نخست سال 31 روز و شش ماه دوم 30 روزه ( اسفندماه 29 یا 30 روز) است، برگذار شوند.

این نگارنده که از باورمندان به دیدگاه دوم است، در تبین آن نگاهی خواهد داشت به تاریخچه و برتری های گاهشماری رسمی کشور نسبت به گاهشماری های دیگر و اهمیت آن در تعیین دقیق زمان جشن های ایرانی، و سپس دیدگاه شماری از پژوهشگران و اندیشمندان را در این باره، بازمی نماید.

 

 
 تاریخچه گاهشماری رسمی کشور و ویژگی های آن

گاهشماری یک دانش است و برجسته ترین ویژگی دانش این است که پویاست و همگام با زمان و گسترش دانسته های بشر رشد کرده، تکامل یافته و روزآمدتر و کارآمدتر می شود.

بر این پایه، گاهشماری رسمی کشور که حاصل بازنگری ها و مطالعات اصلاحی در تقویم های رایج پیشین در ایران از جمله تقویم یزدگردی، تقویم جلالی و تقویم هجری برجی است، دست آورد ارزشمند علمی ایرانیان است و پاسداشت آن بر همه ایرانیان بایسته است. 

گاه‌شماری رسمی کشور، خورشیدی است در این گاهشماری ملاک ‌تعیین‌ سال ‌یک‌ بار چرخش‌ زمین‌ به‌ دور خورشید است‌.

پیش از آن که گاهشماری خورشیدی فعلی در ایران رسمی شود، گاهشماری هجری خورشیدی برجی در ایران متداول بود. آن گاهشماری را برای نخستین بار " عبدالغفارخان منجم الدوله اصفهانی" معلم ریاضیات دارالفنون با اقتباس از گاهشماری جلالی در سال 1264 خورشیدی استخراج کرد و نام برج های آن بر پایه نام برج های 12 گانه فلکی و طول برج ها بین 29 تا 32 روز متغییر بود. آن گاهشماری در سال 1289 خورشیدی در مجلس شورای ملی به عنوان گاهشماری رسمی ایران تصویب شد.

سپس در سال 1304 خورشیدی و با کوشش بزرگانی همچون "ارباب کیخسرو شاهرخ" نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی، گاهشماری هجری خورشیدی بر پایه مبانی گاهشماری جلالی اما با اصلاحات موثر و لازم و انطباق دقیق تر آن با دانش گاهشماری به جای گاهشماری خورشیدی برجی به تصویب رسید و رسمیت یافت. در این گاهشماری طول ماه ها در شش ماه نخست سال 31 روز بود.

چنان که گفته شد، برترین ویژگی گاهشماری رسمی کشور مصوب 1304 خورشیدی، این است که همه ویژگی های برجسته گاهشماری های پیش از خود را دربرگرفته و با بازنگری های لازم با دانش گاهشماری و نیازهای جامعه انطباق کامل یافته و به عنوان دقیق ترین تقویم جهان، یکی از سرمایه های ملی ایرانیان شناخته می شود.

 بر بنیان دانش گاهشماری، سال در تقویم رسمی ایران، سال خورشیدی اعتدالی یا فصلی یا طبیعی نامیده می شود. سال اعتدالی یا فصلی یا طبیعی، سالی است که طول آن با فصول چهارگانه در ارتباط است و مدت فصول تاثیر مستقیمی بر تقسیم طول سال به چهار بخش دارد. برای مثال نقطه اعتدال فروردین مبدا فصل بهار طبیعی و نقطه اعتدال مهر مبداء فصل پاییز طبیعی است و انقلاب تیر نقطه مبداء فصل تابستان و انقلاب دی نقطه مبداء فصل زمستان است. به سخن ساده تر اول فروردین آغاز بهار، اول تیر آغاز تابستان، اول مهر آغاز پاییز و اول دی آغاز زمستان است. 

نکته مهم و بسیار قابل توجه در این گاهشماری که نشان از دقت کم نظیر آن دارد این که در نیم کره شمالی زمین، مدت فصل های گرم سال یعنی بهار و تابستان در مجموع تقریبا 186شبانروز است یعنی فصل بهار حدود 92/8 روز و فصل تابستان حدود 93/6 روز است. مدت فصل های سرد سال یعنی پاییز و زمستان نیز 179 شبانروز است یعنی فصل پاییز حدود 89/7 شبانروز و فصل زمستان حدود 89 شبانروز است. پس تابستان طولانی ترین فصل سال و زمستان کوتاه ترین فصل سال است.

به این ترتیب طبق قانون طبیعت، در گاهشماری خورشیدی رسمی هر سال در حدود 365 شبانروز است که به چهار فصل و هر فصل به سه ماه تقسیم می شود؛ پس به طور طبیعی و روشمند در فصل های گرم یعنی بهار و تابستان مدت ماه ها 31 روز و مدت ماه در فصل های سرد سال،  پنج ماه 30 شبانروزی و یک ماه 29 شبانروزی (در سال کبیسه 30 شبانروز) خواهد بود و آغاز فصول کاملا بر آغاز ماه های فروردین، تیر، مهر و دی منطبق است. در این گاه‌شماری‌، مفهوم‌ «ماه‌» به‌ معنای‌ دوره‌ای ‌معیّن‌ برای‌ شمارش‌ روزها و نه‌ به‌ معنای‌ «قمر» است‌.

 اگرچه گاهشماری کنونی ایران از سال 1304 خورشیدی با تصویب مجلس شورای ملی رسمی شد اما پژوهش های تاریخی نشان می دهد که پیشینه این روش گاهشماری و استفاده از ماه های 31 روزه در گاهشماری خورشیدی بسی کهن تر است و به دوره صفوی و اصلاحاتی که "فتح الله شیرازی" منجم سلسله بابری هند در گاهشماری جلالی انجام داد، بازمی گردد.

 اکبر، سومین و بزرگترین پادشاه بابری، نخستین پادشاهی است که در زمان او ابداع گاهشماری برگرفته از ارکان گاهشماری یزدگردی (از جمله نام ماه های سال و نام روزهای ماه) در شبه قاره هند انجام شد و این کار دستمایه کار دیگر پادشاهان بابری شد. گاهشماری ابداعی دوره اکبرشاه که به "تاریخ الاهی" مشهور شد، توسط ستاره شناس ایرانی دربارش به نام " فتح الله شیرازی" پایه گذاری شد و از سال 922 هجری قمری رسمیت یافت.

 در این گاهشماری همانند گاهشماری یزدگردی هر روز نامی خاص دارد و ماه های سال، نام ماه های گاهشماری یزدگردی را دارند اما چون در "تاریخ الاهی" طول مدت هر ماه به توقف خوشید در برج های دوازده گانه بستگی داشت، روز سی و یک و سی و دوم برای ماه های سال پیش بینی شد و چون در گاهشمار یزدگردی برای این روزها نامی وجود ندارد، به ترتیب نام های " روز" و "شب" برای روز های 31 و 32  انتخاب شد و طول سال نیز برابر طول سال در گاهشماری جلالی محاسبه شد.

اما سابقه استفاده از ماه های 31 روزه در تقویم خورشیدی به همین جا محدود نمی شود. چنان که دکتر فرید قاسملو ذیل "تقویم" در "دانشنامه جهان اسلام"  درباره طول ماه ها در گاهشماری جلالی به عنوان نسخه قدیمی تر گاهشماری فعلی کشور، می آورد:

« طول ماه های گاهشماری جلالی، برخلاف سایر گاهشماری ها، بر اساس ورود خورشید به هریک از صورت های فلکی منطقه البروج (برج های دوازده گانه) است اما بر این اساس، ماه های گاهشماری جلالی در هنگام توقف خورشید در بروج فصل بهار و تابستان باید 31 روز می بود که در این صورت چون در گاشماری یزدگردی برای روز 31 ماه نامی وجود نداشت و با توجه به تعداد نام هایی که نصیرالدین طوسی و سنجر کمالی برای گاهشماری جلالی برشمرده اند، احتمالا در این گاهشماری از روش روزشماری بر اساس اعداد استفاده می شده است.»

در تایید همین مطلب برخی منجمان همچون عبدالعلی بیرجندی، نصیرالدین طوسی، و قطب الدین شیرازی تاکید می کنند از آنجا که طول سال در گاهشماری جلالی برابر با طول حقیقی سال خورشیدی محاسبه می شده، طول ماه های گاهشماری مذکور نیز به وسیله برخی از منجمان و مردم برابر با ورود خورشید در هر یک از بروج دوازده گانه محاسبه گردیده، بنابر این نخستین روز ماه مقارن با  ورود خورشید به هریک از بروج دوازده گانه است از این روی فصول نیز همچون فصل نجومی است و آغاز هر فصل مقارن با عبور ظاهری خورشید از هریک از نقطه های اعتدالین و انقلابین در نظر گرفته شده است.

 

روزآمدی و کارآمدی گاهشماری ایرانی

بر پایه آنچه گفته شد، روشن است که دانش گاهشماری در طول تاریخ ایران همواره یک دانش پویا و در حال رشد بوده است.  در دوره ساسانی گاهشماری یزدگردی با اصلاحاتی در گاهشماری های پیش از خود همچون گاهشماری اوستایی تدوین شد. در دوره جلال الدین ملکشاه سلجوقی منجمان دریافتند که با وجود اصلاحات تقویمی به عمل آمده در تقویم یزدگردی، به خاطر محاسبه نکردن کبیسه باز هم آغاز فروردین و نوروز با آغاز بهار منطبق نمی شود و برای همین گاهشماری جلالی در 14 اسفند سال 453 هجری خورشیدی با اصلاحاتی درگاهشماری یزدگردی، تدوین شد.  سال ها پس از آن " فتح الله شیرازی" در دوره صفوی و عبدالغفارخان منجم الدوله اصفهانی در دوران قاجار و سرانجام نمایندگان مجلس شورای ملی در دوران پهلوی بازنگری ها و اصلاحاتی دقیق و بجا در گاهشماری ایرانی پدید آوردند و آن را به یکی از مدرن ترین و روزآمدترین تقویم های جهان تبدیل کردند.

 

همسانی گاهشماری در ایران، افغانستان و سرزمین های کردنشین

اگرچه گاهشماری خورشیدی در ایران از سال 1304 رسمی شد، چند سال پس از آن در سال 1337 خورشیدی دولت افغانستان به یکسان سازی گاهشماری خود با گاهشماری ایرانی پرداخت و از آن سال آرایش تعداد روزها در ماه های دوازده گانه در پیروی از گاهشماری ایرانی در شش ماه نخست سال 31 روز، در پنج ماه دیگر 30 روز و در ماه اسفند 29 روز (30 روز در سال های کبیسه) تثبیت شد. به سخن دیگر بجز تفاوت نام ماه ها،  گاهشماری افغانستان با گاهشماری ایرانی همسان است و زمان برگذاری جشن هایی همچون نوروز و یلدا در افغانستان با ایران یکسان است.

در سرزمین های کردنشین نیز گاهشماری کردها خورشیدی است و بجز مبداء و نام ماه ها، بقیه آرایه هایش با گاهشماری ایرانی کاملا همسان است.  این همسانی ارکان اصلی گاهشماری در ایران، افغانستان و کردستان می تواند دستمایه پیوند و همبستگی همه سرزمین های ایرانی یا بنیانی استوار در برپایی "اتحادیه نوروز" شود و چنانچه تاجیکستان نیز به جای استفاده از گاهشمای میلادی، به همسان سازی گاهشماری خود با ایران بپردازد زمینه برای این همبستگی بیش از پیش فراهم می شود. یکی از نمودهای این نزدیکی جشن یلداست که در سال های اخیر در تاجیکستان، افغانستان و کشورهای آسیای میانه و قفقاز مانند ازبکستان، ترکمنستان، آذربایجان و ارمنستان در 21 دسامبر (سی ام آذر ماه) برگزار می شود.

با این همه چند سال است که گروه های مختلف مردم تاجیکستان خواهان رسمیت یافتن گاهشماری هجری خورشیدی در تاجیکستان هستند به‌ویژه این که تقویم رسمی دو کشور فارسی‌زبان ایران و افغانستان هم هجری خورشیدی است و تاجیکستان تنها کشور فارسی‌زبانی است که در آن تقویم میلادی رسمیت دارد. این درخواست مردم تاجیک تاکنون به دلیل نفوذ روسیه و محافظه کاری دولت تاجیکستان بی پاسخ مانده اما همچنان مردم تاجیک در اینترنت و رسانه‌های دیگر بر این درخواست خود پافشاری می کنند و نظر به این که دولت و ملت تاجیکستان تلاش گسترده ای برای برپایی نوروز و دیگر جشن ها دارند به احتمال زیاد تاجیکان به زودی تقویم خورشیدی را در کنار تقویم میلادی رسمیت خواهند داد. این کار افزون بر همبستگی، در همسانی زمان جشن ها در کشورهای فارسی زبان نیز موثر خواهد بود چنان که در حال حاضر جشن مهرگان در تاجیکستان روز ۸ اکتبر (۱۲ مهر) و در شهر هرات افغانستان در 2 آبان ماه برگذار می شود و با زمان جشن مهرگان در ایران یکسانی ندارد.

گفتنی است که ترکیه و عربستان نیز به تقلید از ایرانیان در کنار تقویم رسمی خود از گاهشماری هجری خورشیدی استفاده می کنند.

 

تقویم راستی برای برگذاری جشن ها کارآمد نیست

برخی باور دارند که زمان درست برگزاری جشن ها باید طبق آنچه "سالنمای راستی" نامیده می شود، تعیین شود. این گروه معتقدند تقویم راستی میراث نیاکان و تغییر ناپذیر است.

اما بر خلاف ادعای رایج، "سالنمای راستی" از مقبولیت همگانی حتی در خود جامعه زرتشتی نیز برخوردار نیست چنانکه در روستای شریف آباد اردکان هنوز هم میهنان زرتشتی به گاهشماری بدون کبیسه و غیر فصلی عمل می کنند و جشن هیرومبا را که یادگار آتش افروزی جشن سده است به جای 10 بهمن ماه، تا چند سال پیش همزمان با 26 آذرماه (مطابق تقویم سنتی) و اخیرا در 26 فروردین ماه ( مطابق تقویم رسمی کشور) تثبیت و در زیارتگاه پیرهریشت برگذار می کنند و یا در برخی از روستاهای یزد همچون روستای مزرعه کلانتر، و روستاهای چَم، مبارکه و ذین‌آباد از شهرستان تفت، زرتشتیان پایبند به سنت هنوز جشن مهرگان را با نام جشن "مهر ایزد" در گاهشماری غیر فصلی بدون کبیسه در میانه بهمن ماه برگذار می کنند.

در بین پارسیان هند نیز درباره گاهشماری اکنون سه دستگی وجود دارد برخی از تقویم “شاهنشاهی” (شنشایی)، گروه دوم از  تقویم “قدیمی” و دسته سوم از تقویم به اصطلاح "فصلی" استفاده می کنند.  فصلی ها ادعا می کنند که دو تقویم دیگر سیاسی است اما تقویم آنها پایه و اساس مذهبی دارد. به این ترتیب پارسیان هند شیوه یکسانی در گاهشماری برنگزیدند از این روی در زمان برگزاری جشن ها نیز اتفاق نظر ندارند و حتی اکنون بیشتر پارسیان هند، نوروز بزرگترین جشن همه ایرانی تباران را به جای آغاز بهار در دل تابستان و از اواخر امرداد تا آغاز شهریورماه، جشن می‌گیرند.

 این جابجایی در زمان برگزاری جشن های ایرانی نزد زرتشتیان از چنان آشفتگی برخوردار است که جشن سده را که در منابع ایرانی (از جمله آثارالباقیه بیرونی) تاکید شده در آبان روز (10) از بهمن ماه برگذار می شود، گروهی در مهر روز از بهمن ماه از تقویم خود (16 بهمن از تقویم راستی) برگذار می کنند در حالی که گروه دیگر سده را در 24 ژانویه یا 4 بهمن خورشیدی برگذار می کنند و یا برخلاف همه کشورهای نامبرده که جشن یلدا را در بلندترین شب سال یعنی 30 آذرماه برابر با 21 دسامبر برگذار می کنند، برخی از زرتشتیان پیرو تقویم راستی جشن یلدا را در 24 آذرماه برابر با 15 دسامبر برگذار می کنند. 

 


جابجایی زمان جشن ها در تقویم راستی

 

 


ناهماهنگی و آشفتگی جشن ها در تقویم دیگر زرتشتی

 

 


شب یلدای زرتشتیان، شب 24 آذرماه خورشیدی یک هفته مانده به بلندترین شب سال !

 


نکته دیگر این که در تقویم راستی ماه ها قراردادی است و ارتباطی با ماه در سال خورشیدی ندارد. فصول نیز حقیقی نیستند و بجز آغاز فروردین ماه که در ابتدای فصل بهار سال اعتدالی قرار دارد، آغاز فصل های تابستان، پاییز و زمستان با آغاز ماه ها منطبق نیست. به سخن دیگر در این تقویم مدت فصل ها که یکی از ارکان مهم گاهشماری هستند بر مبنای سال اعتدالی یا فصلی محاسبه نمی شود. از سوی دیگر بجز مبداء تاریخ گذاری و طول ماه ها (که هر دو جای بحث و بررسی دارد)، دیگر اجزای این تقویم همانند لحظه تحویل سال، هفته شماری، محاسبه کبیسه، فصل های چهارگانه و درج مناسب های تاریخی، بلاتکلیف و کاملا متعلق به تقویم هجری خورشیدی است.

 به این ترتیب، جامعه زرتشتی با پراکندگی دیدگاه ها درباره گاهشماری و جابجایی گسترده جشن ها، نمی تواند الگوی درستی از زمان برگزاری جشن ها در همه سرزمین های ایران فرهنگی ارائه کند.

برخی از مدافعان سالنمای راستی در پاسخ به انتقاداتی که به تقویم اختراعی مورد استفاده آنها می شود و آشفتگی هایی را در زمان برگزاری جشن ها ایجاد کرده، ادعا می کنند:

جشن هایی چون تیرگان، مهرگان و آبانگاه و آذرگان و اسفندگان قرار نیست حتما آغازگر یک فصل طبیعی باشند. آنچه اصل نخست در این جشن ها میباشد، برابر شدن روز و ماه است. از دیدگاه آنان هنجار جشن هایی چون سده و یلدا با هنجار جشن های ماهانه متفاوت است و هر دو از یک قاعده پیروی نمی کنند.

 

اما در پاسخ می توان گفت: در الگوی گاهشماری ایرانی (بجز بهار و زمستان) الزاما آغاز فصل ها با جشن همراه نیست اما همین که آغاز هر فصل با آغاز هر ماه منطبق باشد برای پرهیز از آشفتگی گاهشماری کافی است. از سویی دیگر، برخلاف باور رایج هنجار همه جشن های ایرانی بر فصل استوار است حتی بنیان جشن هایی که به اصطلاح ماهانه می نامیم بر فصل استوار است. چون هر سال به چهار فصل و هر فصل به سه ماه تقسیم می شود. پس هنجار همه جشن ها چه به اصطلاح ماهانه یا غیرماهانه بر فصل استوار است و همنامی تنها سبب فرخندگی این روز در بستر ماه و فصل است.

 

نگاهی به دیدگاه پژوهشگران درباره زمان جشن ها

درباره زمان درست برگذاری جشن ها با اشاره به زمان درست جشن اسفندگان، نظر شماری از برجسته ترین استادان تاریخ و فرهنگ ایران گردآوری شده است:

دکتر جلیل دوستخواه، اوستاشناس برجسته که عمری را در راه شناخت فرهنگ و آیین های ایرانی سپری کرده در یادداشتی کوتاه درباره زمان درست جشن اسفندگان در تارنمای خود نوشت: 

« در چندین دهه پیش از این، به پیشنهاد استاد ِزنده یادم «ابراهیم پورداود»، روز پنجم اسفند به عنوان روز پرستار شناخته شده بود و به طور رسمی برگزار می شد و در این روز، برای ارج گزاری خدمت ارزنده پرستاران، آیین هایی به اجرا در می آمد. یادآوری می شود که برخی از دوستان، با استناد به دیگرگونی گاهشمار خورشیدی کنونی نسبت به گاه شمار باستانی، زمان برگزاری جشن ِاسپندارمَذگان را شش روز بازپس می برند و در روز 29 بهمن ماه می شناسند. اما همان گونه که پیشتر هم روشنگری کردم، روز ِدرست و سزاوار ِ این جشن، همان پنجم اسفندماه است. در پاسخ به دوستانی که 29 بهمن را جشن اسفندگان شمرده و با پیام های مهرآمیزشان آن را "فرخنده باد !" گفته اند، نوشتم: "جشن اسپندارمذگان (اسفندگان) در پنجم اسفندماه (و نه 29 بهمن)، بر شما فرخنده باد" و همچنان بر این باورم که کاربرد گاهشماری خیامی (مشهور به جلالی)، نباید ما را از پاسداشت یادگار نیاکان ارجمندمان بازدارد. برماست که همه جشن های یازده گانه با پسوند «- گان» از ماه دوم تا دوازدهم را هم، مانند ماه یکم در همان روزهای اصلی (روزهای یکی شدن ِ نام روز و ماه) برگزاریم و به روزهای دیگری منتقل نکنیم تا انگیزه  بنیادین برگزاری آن ها از یاد نرود. ما هم اکنون، جشن های نوروز، فروردینگان (فروردگان)، یلدا و سده را به درستی در همان زمان های تعیین شده برای آن ها در روزگار باستان (یکم فروردین، سی ام آذر و دهم بهمن)، برمی گزاریم. پس چرا در مورد جشن های یازده‌گانه‌ اردیبهشتگان تا اسفندگان، دچار این آشفته کاری و سامانْ شکنی شده ایم؟»

 دکتر جلال خالقی مطلق، شاهنامه پژوه برجسته و پژوهشگر نامدار فرهنگ و ادب ایرانی نیز در مقاله ای با عنوان «مردگیران،جشن بهاری زنان»،  زمان برگزاری جشن اسفندگان را پنجم اسفندماه می داند و آن را جشنی برای همه زنان و فرصتی برای پرداختن به مشکلات زنان ایرانی می داند و می نویسد: « ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه که در سال 391 هجری تألیف کرده است، آنجا که درباره جشن های ایرانی سخن می گوید، از جشنی نام می برد که در روز اسفندارمذ در ماه اسفندارمذ، یعنی در پنجم اسفند برگزار می شد. در ایران کهن، یک جشن بهاری زنان بوده که در آن روز زنان از آزادی بیشتری برخوردار بودند و بویژه دختران «دم بخت» به همسرگزینی تشویق می شدند و از این رو این جشن را «مردگیران» می نامیدند. سپس تر با نفوذ بیشتر مذهب این جشن نخست تغییر ماهیت داده و جشن زنان شوهردار شده و این دسته زنان در آن روز از شوهران خود به پاس یکسال پارسایی و خانه داری و شوهردوستی هدیه می گرفتند، تا اینکه همین نیز رفته رفته فراموش شده است. روز این جشن پنجم اسفند بود. پر بیراه نیست اگر بانوان روشنفکر ایرانی دست کم، کنگره ها و جلسات ویژه مسایل زنان را در این روز برگزار کنند تا یاد آن جشن دوباره زنده گردد.»

دکتر تورج پارسی، پژوهشگر زرتشتی فرهنگ ایران و جشن های ایرانی نیز به روشنی تقویم رسمی کشور را بهترین الگو برای زمان درست برگزاری جشن ها می داند و می نویسد: « در گذشته سالشمار ما، ماه سی روز بوده و هر روز هم نامى داشته است. براى نمونه روز پنجم هر ماه به سپندارمذ نامور بوده که در ماه اسفند این روز را به نام زنان جشن مى گرفتند. به همین دلیل هم امروز جشن سپندارمذ مى باید در روز پنجم اسفند برگزار بشود و نه روز 29 بهمن. امید دارد که جشن ها که داراى اصول نجومى هستند، دستخوش آشفتگى بیش از این نشده و در برگزاریشان که بسیار پسندیده است، اصول نجومى آنها رعایت بشود.»

دکتر موبد کورش نیکنام هموند انجمن موبدان تهران و نماینده پیشین زرتشتیان در مجلس نیز در سال 1387 خورشیدی در نامه ای به انجمن موبدان تهران، طرحی را برای اصلاح سالنمای زرتشتی ارائه کرد و با بیان این که ناهماهنگی‌هایی در سالنمای کنونی زرتشتیان وجود دارد، نوشت:

« باید گاه شماری خود را با تقویم خورشیدی و برپایه دانش گاهشماری هماهنگ سازیم و ناهماهنگی های یادشده را درست کنیم... در سالنمای زرتشتی شاهد برخی ناهماهنگی‌ها هستیم... پرسه تیر ماه در پایان ماه خورداد واقع شده است و پرسه اسفندماه در ماه بهمن خورشیدی است. جشن شهریورگان در ماه امرداد خورشیدی قرار گرفته است. شانزدهمین روز هر ماه زرتشتی مهر نام دارد ولی جشن مهرگان در روز دهم مهرماه خورشیدی برگزار می شود.»

دکتر نیکنام در ادامه پیشنهاد می کند که زرتشتیان در تقویم خود بازنگری کنند و شش ماه نیمه نخست سال را 31 روز بگیرند و روز 31 را "اورداد" بنامند. او می‌نویسد: « چون روز اضافی در فرهنگ گاهشماری اورداد نام دارد که هر چهار سال یکبار (سال کبیسه) به نام روز 30 از ماه اسفند (پس از 5 روز پنجه) اضافه می کنیم پس از این واژه (اورداد) برای روزهای اضافی هر ماه در فصل بهار و تابستان استفاده کنیم یعنی روز 31 فروردین را روز اورداد از ماه فروردین بدانیم. روز 31 از ماه اردیبهشت را روز اورداد از ماه اردیبهشت و به همین ترتیب تا پایان شهریور که روز 31 این ماه را نیز اورداد بنامیم. با این ابتکار و تغییر آن در گاهشماری سنتی، روزهای پرهیز از خوردن گوشت هر ماه در روزهای دوم ، دوازدهم، چهاردهم و بیست و یکم ثابت خواهد شد و تمام ناهماهنگی های دیگر نیز برطرف خواهد شد به عنوان مثال جشن اسفندگان در پنجم ماه اسفند قرار می گیرد نه 29 بهمن، شب چله در روز انارام و 30 آذر بزرگترین شب سال خواهد شد، جشن دیگان در ماه آذر نخواهد بود، جشن مهرگان در روز مهر یعنی شانزدهمین روز ماه قرار می گیرد، پرسه اسفندماه در ماه بهمن اجرا نخواهد شد و گاه شماری درست تری خواهیم داشت».

  دکتر محمد حیدری ملایری، استاد و منجم برجسته ایرانی در رصدخانه پاریس فرانسه نیز در مقاله اش با عنوان "بازنگری فشرده بر تقویم ایرانیان"  درباره اصلاحات انجام شده در گاهشماری ایرانی و تدوین تقویم فعلی کشور در سال 1304 می نویسد:

« هدف اصلی اصلاحات علاوه بر مشکلات اداری و اقتصادی، حفظ نوروز، یکی از مهمترین نمادهای هویت ایرانی، نیز بوده است به طور خلاصه، اصلاحات یک نتیجه خیلی برجسته و شاید بی نظیر در تاریخ ایرانیان نیز داشته است و آن وابستگی شدید نوروز به نقطه اعتدالی بهار است که این مورد به علت نبودن افزایش یک روز در هر 4 سال، در تقویم زرتشتیان ساسانی وجود نداشته است، آنها در عوض در هر 120 سال یک ماه کامل به تقویم اضافه می کردند. سال ایرانیان به 12 ماه با وابستگی زیادی به فصل های واقعی سالانه، تقسیم می شود. 6 ماه اول تقویم امروزی 31 روز دارد و 5 ماه دیگر 30 روز و ماه آخر 29 یا 30 روز دارد. در این طریقه تقسیم بندی، طول ماه ها با طول واقعی فصل های نجومی که تعداد روزهای آنها با هم برابر نیست - بهار و تابستان از پاییز و زمستان طولانی تر است- تطبیق داده شده است.»

دکتر ایرج ملک پور، استاد نجوم دانشگاه تهران که سال ها کار استخراج تقویم در مرکز ژئوفیزیک دانشگاه تهران را بر عهده داشت در کتاب "تقویم هجری شمسی" درباره اهمیت اصلاحات انجام شده در گاهشماری و ویژگی های تقویم رسمی فعلی می نویسد:

«انسان های اولیه، ماه را تقریبا 30 شبانروز و یک سال را تقریبا 12 ماه برآورد کردند این روش سبب می شد که آغاز فصول طبیعی، به دلیل متفاوت بودن مدت فصل های مختلف، با آغاز ماه ها شروع نشود.  بعدها که اقوام متمدن تر شدند، دریافتند که نسبت مدت سال به مدت ماه دقیقا برابر 12 نیست پس منطق حکم می کرد که تعداد ماه های سال را همان 12 نگهدارند و در عوض برای تطبیق مدت سال واقعی و سال دوازده ماهی، تعداد شبانروز برخی از ماه های سال را افزایش دهند یا به عبارت دیگر دریافتند که جهت انطباق آغاز فصول طبیعی بر آغاز ماه ها باید از ماه های با تعداد شبانروز متفاوت استفاده کرد. برای رسیدن به این هدف فصل های گرم سال را شش ماه 31 شبانروزی در نظر گرفتند. چون مدت فصل های گرم سال به طور طبیعی تقریبا 186 روز و مدت فصل های سرد سال تقریبا 179 روز است و برابر نیستند.»

 استاد هاشم رضی، پژوهشگر جشن های ایرانی نیز درباره شش روز اختلاف در زمان برگزاری جشن ها در کتاب "گاهشماری و جشن های ایران باستان" می نویسد:

« این شش روز اختلاف از آن جهت است که در گاهشماری جدید و تعیین سال کبیسه و شمسی ثابت، پنج روز اندرگاه و اضافی را در شش ماه اول سال سرشکن کرده و نیمی از سال را هرماه 31 روز به حساب آورده و ماه آخر 29 روز و در هر چهار سال 30 روز. ولی زرتشتیان جشن مهرگان را روز دهم مهر بجای شانزدهم جشن می گیرند و همین مساله موجب بسیاری مشکلات میان پارسیان هند و رویدادهای تاسف انگیز و اندوهباری شد که دامنه اختلاف هنوز ادامه دارد و عده ای پیرو تقویم عرفی و قدیم یعنی نگرفتن کبیسه اند و عده ای پیرو سال ثابت و کبیسه دار شمسی و این امر در ایران میان زرتشتیان به ویژه در یزد نیز موجب عدم هماهنگی در اجرای جشن ها می شود.»

 استاد ذبیح بهروز در "تقویم نوروزی شهریاری" به سابقه استفاده از ماه های 31 روزه در تقویم خورشیدی اشاره کرده می نویسد:

«یکی دیگر از سال های نوروزی دستگاه کرنولوژی ایران سالی است که شماره روزهای ماه های آن اقتباس از تقویم برجی می باشد. در این قسم سال خورشیدی شش ماه اول را 31 روز ، پنج ماه را 30 روز و ماه آخر سال را در سال های ساده 29 روز و در سال های کبیسه 30 روز حساب می کنند. این قسم  تقویم خورشیدی پیش از صفویه و یا قدیم تر در فارس معمول بوده و به همین ترتیب در تاریخ اکبری در هند به کار رفته است.  از اوائل دوران خاندان پهلوی این تقویم به جای تقویم خورشیدی برجی، تقویم رسمی دولتی شده است.»

 


جمع بندی:

بر پایه آنچه مورد بررسی قرار گرفت، این نگارنده، چکیده دیدگاه خود درباره نام روزهای ماه، و زمان برگزاری جشن ها را در دو جدول زیر خلاصه و ارائه می نماید:

 

 

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید