خط فارسی
دبیره - دکتر هـ . خشایار
- خط فارسی
- نمایش از پنج شنبه, 20 مرداد 1390 18:02
- بازدید: 6630
برگرفته از تارنمای فر ایران
دکتر هـ . خشایار
... هرکس، چه در قدیم و چه در قرن اخیر، چیزی راجع به الفبا نوشته و یا تحقیقی کرده، تصدیق نموده که کاملترین الفبای جهان، الفبای اوستاست و در میان خطوط میخی، تنها خط میخی فارسی به صورت الفبای نسبتا کـاملی درآمده است...1
... زرتشت، کتاب اوستای معروف خود را آورد و عدد سورههای آن بیست و یک بود و هر سورهای در دویست ورق و عدد حروف و اصواتش شصت حرف و صوت، و هر حرف و صوتی شکل جداگانهای داشت و از آنها، حروفی تکرار و حروفی اسقاط میشوند، زیرا مخصوص زبان اوستا نیست. این خط را زرتشت اختراع کرده و مجوس آن را دین دبیره میگویند... 2
و زرتشت خط دیگری احداث کرد که مجوس آن را کسب دبیره یعنی خط کلی میگویند و بـا این خط لغاتٍ امم دیگر و صداهای حیوانات و طیور و غیره را مینویسند. عدد حروف و اصوات این خط 160 حرف و صوت است و هر حرف و صوتی، صورت جداگانه دارد. در خطوط امم دیگر، خطی که دارای حروفی بیشتر از این دو خط باشد نیست، زیرا حروف یونانی که اکنون آن را رومی میگویند، بیست و چهار حرف دارد و در آن ح خ ع ﻫ ذ ض وجود ندارد. 3
فارسیان غیر از این دو خط که زردشت آن را احداث کرد، پنج خط دیگر دارند. برخی از این خطها در آن کلمات نبطی داخل و برخی داخل نمیشود.4
« مهمترین کتابهای مردم جهان از سکان شرق و غرب و شمال و جنوب، دوازده کتاب است و آن عربی، حمیری، فارسی، عبرانی، سریانی، یونانی، رومی، قبطی، بربری، آندلسی، هندی و چینی است. پنج از آنها، استعمالش مضمحل و باطل شده و کسانی که آنها را میدانستند از میان رفتهاند و آن حمیری و یونانی و قبطی و بربری و آندلسی است. سه از آنها، در کشورهای خود استعمالش باقی است و کسی در بلاد اسلامی نیست که آنها را بدانند و آن رومی و هندی و چینی است و چهار از آنها در دست است که در کشورهای اسلامی مستعمل میباشد و آن عربی و فارسی و سریانی و عبرانی است. 5
اما کتابت عربی یک نوع دارد و در آن تفنن نیست. فقط خط قلمهای آن در حال تجوید و تعلیق تغییر میکند ولی کتاب فارسی متنوع است و دارای هفتفن میباشد که محمد موبد معروف به ابوجعفر متوکلی ] 250 هجری / خورشیدی[ ذکر کرده است. به گمان او فارسیان در هنگام پادشاهی خود بـا هفت کتابت ارادهی گوناگون خود را تعبیر میکردند و نامهای آنها، این است: آم] عام[ دفیره، گشته دفیره، نیمگشته دفیره، فرورده دفیره، رازدفیره، دیندفیره ]وسف دفیره[. معنی نیمگشته دفیره، کتابت عامه است. معنی گشته دفیره، کتابت تفسیر یافته است. معنی فرورده دفیره، کتابت وسایل است. معنی را زدفیره، کتابت را زو ترجمه اغست. معنی دین و فیره، کتابت دین است و بـا این کتابت مینوشتند قرات و کتب دینی خود را. معنی وسفدفیره، جامع الکتابات است و آن کتابی بوده شامل لغات امم از روم و قبط و بر بروهنه و چین و ترک و منبط و عرب.
کتابت عامه از میان آنها بـا بیست و هشت قلم رسم میشد و برای هر قلمی از آنها نام جداگانهای بود. چنان که گفته میشود و در خط عربی و خط تجاوید و خط تحریر و خط تعلیق.
« صناعت کتابت نامهای مختلفی داشته ملازمفنون طبقات اعمال و بیش]تر[ آن نامها فراموش شده و آن چه از آنها به یادمانده این است: داد دفیره، شهر هماره دفیره، کده هماره دفیره، گنجهماره دفیره، آهرهماره دفیره، آتشان هماره دفیره، روان کان هماره دفیره.
اما داددفیره، کتابت احکام واقضیه است. شهر هماره دفیره، کتابت حسابهای دارالملک است. گنج هماره دفیره، کتابت اصطبلات است. آتشان هماره دفیره، کتابت حسابهای آتش است. روانکان هماره دفیره، کتابت وقفهاست.
کتابتهای دیگر هم بوده است که اسماء آنها مندرس شده و روش نیست. در نوشتن، این هفت نوع کتابت را به کار میبردند. چنان که در سخن گفتن نیز پنج زبان به کار میرفت... 7
حمزهی اصفهانی میگوید: « تـا این جا حمایت زرتشت پورآذر خود معروف به محمد متوکلی میباشد. فارسیان نیز کتابت دیگری به نام کتابت عصا داشتند. این را شلمقانی حکایت میکند و متوکلی از این کتابت خبر نداشت.»
ابنندیم مینویسد: عبدالله بنمقفع ] درگذشت 144 هجری قمری/ خورشیدی[ گفت: فارسیان دارای هفت کتابت بودند: از آنهاست کتابت دین و نامیده میشود،دین دفتریه و بـا آن اوستا را مینویسند. کتابت دیگری، ویش دبیره گفته میشود و آن سیصد و شصت و پنج حرف بود. بـا آن فراست، زجر، شرشر آب و طنین گوش و اشارههای چشم و ایماء و غمزه و مانند اینها را مینوشتند.» 8
وی در ادامه میگوید: « کسی از این قلم دستش نیفتاد و از فارسیان کسی امروز نمیتواند آن را بنویسد. اما ونوبد را از آن پرسیدم، گفت آری به کار میرود برای ترجمه چنان که در کتابت عربی تراجمی موجود است.
کتابت دیگر گشج گفته میشود و آن بیست و هشت حرف است] و[ بـا آن نوشته میشود عهود و مودمرات و قطایع و همچنین فارسیان بـا این کتاب روی انگشتر و حاشیهی لباس و روی فشها و سکههای دنیا و در هم نقش میکردند. این است نمونهای از آن ] نمونهی نوشتار داده شده است[ . کتابت دیگر شاه دبیره گفته میشود. بـا این کتابت، شاهان عجم تکلم میکردند میان خودشان ولی نه بـا عوام و منع میکردند از آن سایر مردمان کشور را از ترس این که مبادا آگاه شود از اسرار شاهان، کسی که شاه نیست ] و نمونهی آن[ به دست مـا نیفتاد. کتابت وسایل چنان که بر زبان جاری است و در آن نقطه نیست.
برخی از آنها به زبان سریانی اولی که اهل بابل به آن گفتوگو میکردند نوشته میشد و خوانده میشد به فارسی. عدد حروفش، سی و سه حرف است. نامه دبیر وهام دبیره گفته میشود و آن برای سایر اصناف کشور به جز شاهانست. فقط این نمونهای از آن است] نمونهی نوشتار داده شده است[. کتابت دیگر، را زسهریه گفته میشود. پادشاهان بـا آن رازهای خود را مینوشتند بـا هر کس از سایر امم. عدد حروف و احوالش، چهل حرف است و هر حرفی از حروف و اصوات صورت معروفی دارد و در آن لغت نبسطی نیست. و ایشان را کتابت دیگری است که داسسهریه گفته میشود. بـا آن فلسفه و منطق نوشته میشود و آن را بیست و چهار حرف است. نقطه دارد و به دست مـا نیفتاد.»
پینوشتها:
1ـ ذبیح، بهروز ـ دبیره ـ جزوه شماره 2 ایـران کرده ـ ابنسینا ـ چاپ دوم ـ تهران 1341
2ـ مسعودی ـ التنیه و الاشراف
3ـ همان
4ـ همان
5ـ حمزهی اصفهانی ـ النبیه علی حدوث التصحیف
6ـ همان
7ـ همان
8ـ الفهرست ـ تالیف در سال 377 هجری قمری / خورشیدی
9ـ همان