کوروش بزرگ
متن برگهی شادباش کوروش بزرگ
- كوروش بزرگ
- نمایش از یکشنبه, 09 آبان 1389 08:57
- ایران بوم
- بازدید: 9601
بهنام خداوند جان و خرد
زمین را منم تاج تارک نشین
ملرزان مرا تا نلرزد زمین
نظامی گنجوی شاعر پارسی گوی
کوروش بزرگ، بزرگمردی بیهمتا که از برجستهترین مردان همه روز گاران بوده و تا ایران، نامی در جهان دارد، به نام نامی او میبالد و هرگز فراموشش نخواهد کرد. این شهریار فرزانه کمک به مردمان را آرمان خویش ساخته و یاری ستمدیدگان از رفتارهای همیشگی او بود.
خوشرویی و بزرگواری نیز منشهایی بودند که این شاه بزرگ را از خود بزرگ بینی دور داشته و فروتن مینمود.
به همین روی ایرانیان او را "پدر"، یونانیان "دادگر" و یهودیان "مسیح" میخوانند. پس نگون بختی است اگر که اینکه مردم ایران بر هستی چنین بزرگمردی آگاه نبوده و آنانی نیز که نام بلندش را به گوش شنیدهاند، از او بسیار اندک بدانند. این بخت نگون از آن روست که امروزه جهان یاد این جاودانه مرد را گرامی داشته و جهانیان بر بودنش به خود می بالند. اما هزار افسوس، ما که هستیمان وامدار اوست با او بیگانهترینیم، افسوس.
و به کوتاه سخن آن که این شاه توانا، تواسنت تا برگی زرین بر برگههای کارنامه کهن روزگاران افزوده و آن را از روزگار پیش و پس از خود جدا سازد.
چرا که او همواره در تلاش بود به "اندیشه" دست اندازد تا شمشیر.
برگرفته از بندهای 7 – 8 – 9 گردونه خشتی کوروش بزرگ (نخستین منشور حقوق بشر جهان):
من کوروش شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانا...
شاه سرزمینهای چهار گوشه جهان،
پسر "کبوجیه" شاه بزرگ شاه اَنشان، نوهی کوروش و نوادهی چپشپِش،
از تبار جاودانه شاهی،
شاهی که ایزدان گرامیاش داشتهاند...
بدان هنگام که در آرامش – و صلح – به شهر خداوند – بابل – گام نهادم، تخت شاهیام را در میان سرور و شادی مردمان استوار گردانیدم...
بدانگه که سپاهیان بسیارم، بدون کارزار و جنگ بدان شهر گام نهادند...
یوغی که برگردن مردمان نهاده شده بود،
من آن را برانداختم و تندگستیشان را از میان بردم،
از کارهای نیک من "ایزد بزرگ" شاد گشت، و خواست نیک خواهانهاش را آشکار نمود،
بر من کوروش شاهی که او را گرامی میدارد و نیز کبوجیه پسری از تن من، و نیز بر همهی سپاهیانم،
اکنون ما در برابر او، والاترین پایه خداییاش را میستاییم...
لازم به توضیح است که کارت شادباش به مناسبت روز بزرگداشت کوروش بزرگ به دست شماری از ایران دوستان به چاپ رسید و در روز 6 و 7 آبان ماه (سال 1387) در 10 تا از میدانهای تهران و در شهرهای سنندج، ساری، کاشان، اراک، خرمآباد به همراه شیرینی پحش شد. امید است که در سالهای آینده این مراسم توسط دیگر هممیهنان نیز پیگیری شود. و 7 آبان به یک جشن ملی تبدیل شود. فر ایران را میستاییم.
ایران به مانند ققنوس، بار دیگر از خاکستر خویش بر خواهد خاست.