شنبه, 03ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست کتاب‌شناخت فروزش فروزش 4 مسکو؛ زمستان سرد 1324

فروزش 4

مسکو؛ زمستان سرد 1324

برگرفته از فصل‌نامهٔ فروزش، شمارهٔ چهارم(پاییز 1388) - رویهٔ 119

علیرضا افشاری

مسکو؛ زمستان سرد 1324

 هوشنگ طالع

 انتشارات سمرقند

 چاپ نخست، پاییز 1382

 شمارگان: 3500 نسخه

بها: 1700 تومان

 

 غائله‌ی آذربایجان از نقاط عطف تاریخ معاصر میهن‌مان است. درباره‌ی اهمیت این روی‌داد، نویسنده‌ی کتاب مسکو؛ زمستان سرد 1324 در پیش‌گفتار آورده است:

 «با اشغال ایران در جریان جنگ دوم جهانی، روس و انگلیس راه را برای برآورده شدن مطامع ارضی خود، دست‌کم در قالب قرارداد 1907، هموار می‌دیدند. حضور ارتش آمریکا در ایران، با وجودی که تنها نقش تدارکاتی داشت، مسأله را برای دو قدرت مزبور تا حدودی پیچیده می‌کرد. در این میان، مردم ایران امیدوار بودند که شاید بتوانند با بهره‌گیری از اختلاف محتمل میان آمریکا با شوروی و بریتانیا و یا شاید بریتانیا و آمریکا با شوروی استقلال کشور را حفظ کنند. شوروی و بریتانیا، به محض استقرار در ایران، دست‌اندرکار ساختن و پرداختن احزاب، سازمان‌ها و گروه‌های هوادار خود برآمدند. در این میان، دولت آمریکا نیز می‌کوشید تا با گسیل مستشار و جلب نظر برخی مقام‌های صاحب نفوذ، و به‌ویژه شاه و دربار، سهم لازم را در جنگ قدرت به‌دست آورد. دولت شوروی، پس از پیروزی در نبرد استالین‌گراد، سیاست خشن‌تری در برابر ایران اتخاذ کرد. زیاده‌خواهی شوروی، که در اثر پیروزی افزون‌تر شده بود، دامنه‌ی درگیری میان شرق و غرب را در کشور گسترده‌تر کرد. اما جنگ قدرت در داخل کشور، تحت‌الشعاع مبارزه‌ای قرار گرفت که هم‌زمان میان بریتانیا، ایالات متحده‌ی آمریکا و شوروی بر سر ایران در جریان بود. در این درگیری، نه‌تنها شرق رودرروی غرب بلکه غرب نیز رودرروی غرب قرار گرفت، زیرا هر یک خواهان سهمی از ایرانِ بعد از جنگ بودند؛ اوجِ مسأله، غائله‌ی آذربایجان بود».

 دکتر هوشنگ طالع، پژوهش‌گری که سال‌هاست در زمینه‌ی مسایل آذربایجان کار می‌کند، درباره‌ی انگیزه‌اش در ورود به این مسأله نوشته است: گرچه در سال‌های اخیر، نوشته‌های بسیاری پیرامون بحران آذربایجان در غرب منتشر گردیده است، اما هیچ یک از نوشته‌ها، بحران آذربایجان را در کانون بررسی‌ها قرار نداده‌اند. از سوی دیگر، به جز چند نمونه‌ی نادر، اکثر نوشته‌های موجود در همین زمینه بیش از 25 سال سن دارد. امروز جهان می‌داند که آن‌چه در دوران جنگ دوم و پس از آن در ایران رخ داد، مهم بوده‌اند. اما آن‌چه که پیش روی داریم، تصویری «نادرست و ناقص» است... مهم‌تر این که در هیچ یک از بررسی‌های به عمل آمده – چه خارجی و چه داخلی – به نقش مردم ایران در این ماجرا، به‌گونه‌ی شایسته و بایسته، پرداخته نشده است. در حالی که ایرانیان با وجود اشغال کشور، دخالت آشکار بیگانگان در امور داخلی، فقر، قحطی و... با هوشیاری بسیار برابرِ سه قدرت اشغال‌گر از منافع و مصالح ملی پاس‌داری کردند».

 کتاب در یازده بخش تنظیم شده است که پس از «پیش‌گفتار» و «درآمد» به ترتیب چنین هستند: «اشغال ایران در جریان جنگ جهانی دوم»، «غوغای نفت»، «شکل‌گیری توطئه‌ی سازمان‌یافته در راستای تجزیه‌ی آذربایجان»، «کمیسیون سه‌جانبه یا طرح تکمیلی 1907»، «شکایت ایران به سازمان ملل»، «کشمکش در سازمان ملل»، «مسکو؛ زمستان سرد 1324»، «ادامه‌ی زورآزمایی در سازمان ملل»، «شوروی به حداقل تن در داد»، «تخلیه‌ی ایران» و «شوروی دست خالی ماند».

 

در صفحه‌ی آغازین کتاب، نویسنده پاره‌های کوتاهی از کتاب جنگ جهانی در ایران را برای ورود به جستار برگزیده است که بخشی از آن را، برای آشنایی با برجسته‌ترین بازیگر ایرانی عرصه‌ی کارزار بحران آذربایجان، می‌خوانیم:

 

«... فقط بعد از آن که همه‌ی ماجرا به پایان رسید، متوجه زیبایی کاملِ بازی این سیاست‌مدار پیر شدیم که مخلوطی از پوکر و بریج بود و دست خود را استادانه بازی می‌کرد. البته دستش ضعیف بود اما ورق‌های خوبی داشت. یکی از این ورق‌ها... مراجعه‌ی دوباره به شورای امنیت بود که درست به موقع بازی شد. ورق دیگرش حزب دموکرات ایران بود، که در نام‌گذاری آن دقت شده بود تا بادِ بادبان پیشه‌وری گرفته شود... چنان‌چه معلوم شد، بهترین ورق او در این بازی که در نیمه‌ی سپتامبر [1946/ اواخر شهریور 1325] بیرون کشیده شد و یک ماه بعد بازی شد، شورش ضد توده‌ای قشقایی‌ها و قبایل متحد آنان در ایالات جنوبی بود. این ورق، چنان مؤثر بود که قوام، گریبان خود را از چنگ سه وزیر توده‌ای و مظفر فیروز خلاص کرد... اما در دست آخر بازی بود که قوام مهارت خود را نشان داد... بعد از چک‌وچانه‌های فراوان، سادچیکوف از قوام در 24 مارس [1946/ 4 فروردین 1325] زیر موافقت‌نامه‌ی نفت و آذربایجان امضا گرفت... اما... اجراشدنی نبود مگر آن که موافقت‌نامه به‌وسیله‌ی مجلس پانزدهم تصویب شود... وقتی سادچیکوف درباره‌ی مجلس می‌پرسید، قوام جواب می‌داد که طبق قانون... اگر قسمتی از خاک ایران تحت اشغال قوای خارجی باشد، انتخابات نمی‌تواند انجام گیرد... قوام حریف مسکویی خود را در موقعیتی قرار داد که این حریف هر ورقی را بازی می‌کرد، قوام دست بالایش را می‌آورد. اگر روی نفت متمرکز می‌شد، آذربایجان را به عنوان یکی از اقمار احتمالی از دست می‌داد و اگر آذربایجان را می‌پایید، نفت را می‌باخت... سادچیکوف [شوروی]، تصمیم گرفت آذربایجان را رها کند... قوام هم که از دستِ هم‌کاران توده‌ای‌اش خلاص شده بود، نقاب طرف‌داری از شوروی را از چهره برداشت...».

 

کتاب مسکو؛ زمستان سرد 1324 هم‌چون دیگر آثار هوشنگ طالع از نثر روان و جذابی برخوردار است. گفتنی است این کتاب به کوشش خودِ نویسنده و دکتر فرهاد طالع به انگلیسی ترجمه و در سال 2007 بر دست انتشارات iUniverse و با عنوان

  IRAN IN THE CLAWS OF THE BEAR (The Failed Soviet Landgrab of 1946)

 در نیویورک به چاپ رسیده است.

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه