جهان ایرانی
نشانههایی از تبار راستین بلغاریها
- جهان ايراني
- نمایش از دوشنبه, 22 ارديبهشت 1393 05:09
- بازدید: 11305
برگرفته از ماهنامه خواندنی شمارههای 81 (سال دوازدهم، اردیبهشت و خرداد 1393، رویه 36 تا 37) و 82 (سال دوازدهم، تیر و امرداد 1393، رویه 36)
دکتر محمدعلی سجادیه
شـبی گـیسو فـروهـشه به دامـن / پـلاسین مـعجر و قـیرینه گـر زن
بــکردار زنِ زنـگی کـه هـر شـب / بـــزاید کــودک بـلغـاری آن زن
کنون شویش بِمُرد و گشت فرتوت / از آن فـــرزند زادن شـد ســترون
قطعه فوق یکی از شاهکارهای شعری منوچهری دامغانی شاعر بزرگ ایران زمین است که هنر نقاشی در شعر را ارائه کرده. در این شعر به وضوح نشان میدهد که قوم بلغار اساسا سفیدپوست بوده و به همین خاطر ترک بودن قوم بلغار و نسبت دادن آنها به نژاد اورالی آلتایی غلط است و اگر هم آنها را به ترکها نسبت میدهند به دلیل تسلط چندصدساله عثمانی بر آنها بوده که بعضی از نویسندگان بلغاری مُدتیست که به این اصل پیبردهاند. ضمنا طی تحقیقاتی که اینجانب درباره ریشههای بلغاری انجام دادهام هیچ کدام از واژههای بلغاری ریشه ترکی ندارند.
ضمایم بلغاری شباهت به ضمایم کهن ایرانی دارد. مثلا واژه اَزم azam در بلغاری به معنای من میباشد که عینا در زبان تاتی و کردی زازایی و بعضی از لهجههای دیگر کُردی (از به معنی من) دیده میشود.
در عین حال کلمات بسیاری مثل ضمیر موی moi که دقیقا شبیه من اوستایی و حتا در زبانهای دیگر ایران مثل بلوچی مَنِی (Manei) و میدر گیلکی تلفظ میشود.
واژه تی Ti به معنی تو در بلغاری به کار میرود که در زبانهای گیلکی، تاتی و کُردی هم به صورت ت Te و Ti به معنای تو به کار میرود.
واژه وی Vie در بلغاری به معنای مال شما که در کُردی ئیوه به کار میرود حتا در اوستایی و فرانسوی هم ریشههای مشابهای دیده میشود.
واژه نیه Nie در زمان بلغاری به معنای ما که در فرانسه به شکل نو Nous دیده میشود. واژه تُوی Toi در فرهنگ بلغاری به معنی او به کار میرود که لحن آشنایی دارد. زیرا همین واژه در فارسی برای ضمیر دوم شخص به کار میرود.
حال به ریشهی برخی از اعداد در زبان بلغاری توجه نمائیم...
غالبا اعداد روسی و بلغاری شباهتهای زیادی دارند اما نکته مهم در این جاست که بعضی از اعداد بلغاری در فارسی باستان و اوستا دیده میشوند به طور مثال عدد 2 به صورت دوام dva در روسی و بلغاری دیده میشود که عینا در اوستا هم به همین صورت میباشد. عدد 3 تری Tri در هر سه زبان روسی، بلغاری و اوستا مشترک است.
عدد 4 (چهار) در بلغاری چتورکا Chetverka در روسی چِتیر Chetir و در اوستا به همین شکل دیده میشود. عدد 5 (پنج) در بلغاری پِت Pet در یونانی پنت Pent و در اوستا پنج میباشد.
عدد 6 در بلغاری شیستسا و یا شسترودکا و در روسی شِست و در فارسی شش تلفظ میشود.
عدد 10 (ده) به صورت دسترودکا و دسکا در بلغاری گفته میشود و شباهت روسی و حتا داس اوستایی دارد. در عین حال کلمات «اول» در روسی پروی Pervi در بلغاری پریوی Perioi و در اوستا ریشه مشابه دیده میشود.
نام افراد خانواده (مادر، پدر، خواهر، برادر، زن)
در زبان بلغاری به مادر مایکا Maika در روسی مات Mat و در اوستا هم به همین شکل میباشد و فارسی باستان ماتر Matar گفته میشود. حتا در فور و نائین و اردستان مای به معنای مادر است.
پدر در بلغاری باشا Basha در روسی آتتس Atets در اوستا تا Ta و حتا در زبان تالشی واژهی آتا به پدر گفته میشود. (به خاک پدری در بلغاری آتچستو که مشتق از آتتس میباشد در هر دو زبان روسی و بلغاری واژه رودیتلی Roditeli به معنای پدر و مادر است که در فارسی ریشهی رود به معنای فرزند میباشد. باید ذکر شود که واژه پاشا کوتاهشدهی پادشاه فارسی میباشد که در زبان بلغاری و ترکی وارد شده.
واژهٔ زن در کُردی ژن در روسی و بلغاری ژنا Zhena و در اوستا گینه jyhe.
واژهی دختر در بلغاری دیشر یا Disher در روسی دوچ Doch در آلمانی تختر و در اوستا دوهیتر که معنی دختر و یا دوشندهی شیر معنی میدهد.
واژه برادر در روسی و بلغاری برات Brat و در لهجههای فارسی برار ـ برادر گفته میشود.
واژه خواهر در روسی و بلغاری Sestra در فارسی در اصل خوسترا بوده که به مرور به خواهر تبدیل شده.
برخی دیگر از واژههای فارسی در زبان بلغاری
واژهی خدا در روسی و بلغاری بُگ (Bog) از ریشهی بَغ فارسی باستان که واژهٔ بغداد هم از همین ریشه است به معنی خداداد.
واژهی آسمان در بلغاری نِبه Nebe در روسی نِبو Nebo در فارسی قدیم نوپی Nopi (احتمالا ریشه عربی نبی هم از همان گرفته شده است و حتا در یونانی به آسمانی پنتون گفته میشود.)
واژهٔ پارادیس Paradis در بلغاری یعنی بهشت که با کمیتفاوت در زبان آلمانی و انگلیسی هم به کار میرود که از همان ریشهی پارائیدز فارسی باستان میباشد به معنی باغهای دیوارهدار
واژهٔ زمن به معنای زمین در بلغاری به کار میرود.
واژهٔ زیما به معنی زمستان
واژهٔ زیمن در بلغاری به معنی زمستانی که ریشه زمزم و زمهریر، و زمستان هم از همین ریشه میباشد.
واژهٔ برف در روسی اِسنگ در بلغاری اِسنیاک و در اوستا ایسی میباشد که همین ریشه بعدها به صورت ایسکرم Icceream در زبان انگلیسی و برخی از زبانهای اروپایی آمده است.
واژهٔ مراز Maraz در بلغاری یعنی سرما و در روسی Maroz گفته میشود. از ریشه فارسی، عربی مرض میباشد زیرا به گفتهی روسها اکثر بیماریها به علت سرما به وجود میآید.
واژهٔ پازار Pazar در بلغاری بازار معنی میدهد.
واژهٔ رز Rose در بلغاری و روسی به شکل رُزا Rosa دیده میشود که ریشه فارسی باستان و زبان پهلوی دارو ورذ و حتا در عربی به صورت وَرد درآمد.
واژهٔ کوی Koi به معنی کی و چه کسی میباشد.
واژهٔ نِ Ne به معنی نَه در بلغاری به کار میرود.
واژهٔ وینا Vina در بلغاری به معنای گناه که جناح عربی هم از همین ریشه میباشد.
حال بعضی از افعال در زبان بلغاری درست ریشه فارسی دارند مثلا فعل بودن که واژهٔ بود نمودار آن است در زبان روسی واژهٔ بیل Bil به معنی بودم در صورتی که در بلغاری Bud به معنی بود میباشد که هر دو فارسی میباشند. ضمنا کلماتی که با زان شروع میشوند معمولا ریشه ایرانی دارند مثل ازنای یا زنای به معنای دانستن و توانستن است ـ زان در کُردی و بعضی از لهجههای ایرانی به معنای دانستن است.
واژهٔ دیگر که تا به حال ریشه آن پیدا نشده بود واژه سورب Surb و مسروب Mesrub که در زبان ارمنی معنای مقدس دارد حال در فرهنگ بلغاری سوروا SURWUA به معنای خوشبختی میباشد که برای سال نو به کار میرود حال اگر کمیدقت نمائیم در فارسی واژهٔ سور را داریم که به معنی جشن و سرور و مهمانیست بنابراین نتیجه میگیرم که هر سه واژهٔ سورب و مسروب و سوروا از ریشه فارسی سور میباشد.
واژهٔ سگ در بلغاری کوچه Kuche تلفظ میشود در حالی که در زبان بلوچی کوچک ـ در زبان ترق از مناطق ایران کوتوری را به توله سگ میگویند در لهجهٔ کُردی کوتک یعنی تولهسگ.
واژهٔ گربه در بلغاری کُتکا Kotka گفته میشود در صورتی که در زبان کُردی کُتک، کیتک، ختک تلفظ میشود. واژه موش در بلغاری میشکا Mishka که به موش فارسی شباهت دارد.
واژه گرگ در بلغاری وِلک Velk که شباهت به ولف انگلیسی دارد و در فارسی باستان Vrka و در اوستا Vehr ka به گرگ مشتق شده است.
خرس: در زبان بلغاری مِچکا Mechka و روسی مِدود Medwed (به معنی عسل خور) لازم به ذکر است مِد به تحقیق زبانشناسان از می فارسی گرفته شده که در بلغاری هم به معنای عسل میباشد. به نظر میرسد که واژهٔ بلغاری مِچگا با واژهٔ روسی مِدود همریشه باشد.
چنان چه در شماره 81 مجلهی خواندنی آمده است اصل بلغاریها به ظاهر ریشه ایرانی و روسی دارند و به هیچ عنوان نژاد اورالی آلتائی و یا ترکی ندارند (البته تورانیان استثنا میباشد ـ زیرا تورانیان قوم ایرانی و شبهایرانی بوده و در اصل سکاهای شمال ایران را تشکیل میدادند و بعدها به سمت شرق رفته و با اقوام ترکی و اورالی آلتائی در آمیخته و پایهی نژاد کنونی ترک را تشکیل دادهاند و چون عثمانیها چند سال بر خاک بلغارستان حکومت کردند این فکر پیدا شد که بلغارها از نژاد ترک میباشند.)
تحقیقات جدید نشان میدهد که در قدیم بلغارها زرتشتی بودهاند زیرا آثار تمدن زرتشتی مثل آتشکدهها در آنجا بسیارند. ضمناً باید اشاره کرد که نام قهرمان ملی بلغارستان آسپاروخان نیز به احتمال قوی ایرانی میباشد زیرا واژهی آسپ یا اسب و روخ و خان کاملا فارسی میباشند. حتی واژهی خان به صورت کان در ناحیهی خوارزم به معنی پادشاه به کار میرفته و در زبان افغان (پشتو) هم به افراد محترم و متشخص خنتما گفته میشود.
(حال به برخی از نام شهرها و مناطق بلغارستان اشاره مینماییم)
شهرهای بلاگوئف گراد ـ بوتوگراد ـ دیمیتروفگراد ـ رازگراد و... واژهی گراد همان گرد یا کرت فارسی است مثل ولاشکرد که به وسیلهی بلاش پادشاه اشکانی ایجاد شده بود و حتی جم پادشاه ایران در زمان اساطیری قلعهای ساخته بود به نام ورجم کرت که خسرو کرت هم از آن گرفته شده است.
منطقهی کانال آب دانوب در بلغارستان هم ریشه ایرانی دارد زیرا دون = DON در فارسی باستان به معنی آب بوده و واژهی تنگ فارسی و ناودان از آن گرفته شده است و نویسندگان روس هم گفتهاند که واژهی دون و دنپر ریشه فارسی دارند.
شهر نوی بازار یا پازار هم از واژهی نو + بازار فارسی گرفته شده است و حتا در زبان روسی هم نوی معنی نو میدهد.
از دیگر مناطق بلغارستان باید به آستارزاگورا و کارجالی اشاره کرد که شباهتهای زیادی به فارسی دارند زیرا کلمه آستار و استر در فارسی باستان معنی ستاره میدهد.
منطقهی وادانا در بلغارستان شباهت زیادی به وَرن نام قدیم گیلان در ایران باستان دارد و حتا در زبان اوستایی واژهی ورنا به شخص بُرنا گفته میشود.
واژهی گورا در بلغاری تپهی بلند گفته میشود و در روسی کوه و در اوستایی واژهی گیری Giri را داریم که به معنی کوه است.
در زبان بلغاری و روسی سین Cin به معنی آبی میباشد که در کُردی و پشتو به معنی آبی و سبز به کار میرود.
واژهی رزا در بلغاری به معنی گل سرخ که از ریشه و رذ فارسی و اوستایی گرفته شده است.
واژهی توی Toi در بلغاری به معنی مال تو که از ریشه فارسی تو آمده است.
واژهی دیاول Diavol در بلغاری به معنی شیطان میباشد که از ریشه دیو فارسی گرفته شده است. واژهی تیگر در بلغاری ببر در ارمنی واگر فارسی ببر
واژهی ناپیشتا Napishta در بلغاری به معنی نوشتن میباشد.
واژهی شاخمات Shakhmat در بلغاری و روسی یعنی شطرنج که در فارسی شاهمات میباشد.
کلیم در بلغاری همان گلیم یا قالی فارسی میباشد.
ماسا در بلغاری یعنی میز زاخار Zakhar در بلغاری و ساخار Sakhar در روسی و در فارسی همان شکر میباشد. راستنییا Rasteneya در بلغاری یعنی گیاه که از فعل رستن یا روییدن گرفته شده است. واژهی موی Moi به معنای مال من در بلغاری به کار میرود که در فارسی هم به همین شکل گفته میشود
واژهی پاری Pari در بلغاری به معنای پول است که واژهی پاره فارسی گرفته شده است.
واژه یا Ya مثل بلگاریا = بلغارستان ریشه ایرانی دارد زیرا در اسامیقدیمی فارسی دیده میشود مثل یونیا یعنی یونان.
واژهی آستارگان در بلغاری به نوعی پشت پنجرهای گفته میشود که به صورت ترک ترک و افقی در چارچوب پنجره کار گذاشته میشود و حتا در زبان انگلیسی و آلمانی به این نوع پنجره پرزین گفته میشود که مطمئنا از صنعت ایران به اروپا رفته است و بعدها به بندر حشترخان در شوروی اطلاق شده است.
واژه اسفناج فارسی در بلغارستان به صورت اسپناک Spanak تلفظ میشود.
واژه هلو در بلغاری پراسونکا Prasonka در آلمانی پفرزیش Pfirsich در روسی پرزیک Persik تلفظ میشود که به معنی میوه ایرانی میباشد.