دکتر محمد مصدق
مردم کرد و نانوشتههای تاریخی در دولت ملی دکتر مصدق
- دكتر محمد مصدق
- نمایش از یکشنبه, 28 فروردين 1390 21:17
- بازدید: 5509
برگرفته از مجله ندای جامعه، شماره 188، 13 اسفهد 1387، رویه 19
احسان هوشمند *
گسترش نظام دانشگاهی و به دنبال آن افزایش روزافزون تعداد تحصیل کردگان و پژوهشگران کشور مانع از آن نمیشود که ادعا شود هنوز بخش مهمی از تاریخ ایران و به ویژه تاریخ معاصر کشور به صورت همه جانبه و جدی مورد توجه پژوهشگران تاریخ، جامعه شناسان و عالمان علم سیاست قرار نگرفته است. یکی از دورهها و موضوعاتی که؛ علیرغم انتشار دهها پژوهش و کتاب و مقاله و ...؛ هنوز در خصوص آن مطالعات و تحقیقات تکمیلی متعددی مورد نیاز میباشد تحولات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور در اواخر دهۀ 20 تا کودتای 28 مرداد میباشد.
این موضوع به چند دلیل حایز اهمیت است.
1- از سویی به غلط این دوره تنها با مسئله نهضت ملی شدن نفت اشتهار یافته است. هرچند نهضت مردمی و بزرگ ملی شدن نفت یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران است اما بی گمان به جز این موضوع مسائل دیگری هم در این دوره روی داده که در سایه ملی شدن نفت ابعاد ان چندان مورد تدقیق و بررسی قرار نگرفته است.
2- همچنین در این دوره به دلیل حضور بخش مهمی از نخبگان ملی در تهران و چند شهر دیگر درک روشن وجامعی از تحولات اجتماعی وسیاسی کشور در اقصی نقاط میهن و شهر ها و شهرستان ها وروستاها در دست نیست. گویی در این دوران تنها تهران است که نفس می کشد و درگیرمسئله ملی شدن نفت و باقی قضایا است! اما واقعیت آن است که به جز تهران دیگر نقاط دور و نزدیک کشور ( پایتخت بهتر است ) هم درگیر با تحولات کشور به ایفای نقش پرداخته و البته به جز نفت مسائل دیگری هم در این برهه ی تاریخی اهمیت داشته و به عنوان بخشی از تاریخ معاصر ایران باید مورد بازبینی و توجه قرار گیرد. یکی از این مباحث توجه به وضعیت مناطق کردنشین کشوردر سالهای 1329 تا مرداد1332 است. گذشته از همراهی مردم این خطه از ایران در دستیابی به حقوق ملی مردم ایران یعنی ملی شدن نفت، در سایر حوزه ها هم رویدادهای ریز ودرشت با اهمیتی در این مناطق روی داده که هر کدام می تواند در قالب موضوعی پژوهشی از ابعاد مختلف مورد توجه پژوهشگران قرار گیرد. در ادامه تلاش می شود به برخی از این رویداد ها به اشاره ای گذارا پرداخته شود.
در خصوص ملی شدن نفت، مردم مناطق کردنشین غرب کشور بسان دیگر ایرانیان با اجتماعات، قطعنامهها، اطلاعیه ها و ارسال تلگراف و سایر شیوههای مرسوم آن دوران عزم خود در همراهی با این نهضت مردمی را به نمایش گذاردند کرمانشاه، مهاباد، بوکان، گروس و سنندج وسایر نقاط کردنشین بارها صحنه تجمع هزاران نفری مردم کرد بود در یکی از تجمعات چند هزار نفری تیرماه 1330 مردم سنندج، منیعی مدیر روزنامه ندای غرب در گزارشی خطاب به دکتر مصدق از قطعنامه مردم سنندج چنین گزارش می دهد: «مردم وطن پرست سنندج ضمن تقدیم صمیمانهترین تبریکات قلبی خود موفقیت آن جناب به اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت...و ضمن ابراز تنفر و انزجار شدید قلبی از اظهارات بیگانگان و بیگانه پرستان با ابراز اعتماد و پشتیبانی کامل از عملیات وطن پرستانه آن جناب حاضرند در راه نیل کشور به مقصد و هدف عالی خود از بذل مال وجان خویش مضایقه و خودداری ننمایند و در این باره همگی متفقا می گویند
اگر سربه سر تن به کشن دهیم از آن به که نفتی به شرکت دهیم».
برگزاری انتخابات آزاد مجلس نیز از دیگر تلاش هایی بود که در این دوره موجب امیدواری مردم و گسترش حس مشارکت جویی آنان گردید. هر چند دربار و نیز مقامات محلی و متنفذین و برخی مالکان و زمین داران در برابر این پدیده مقاومت کردند و در برخی نقاط موفق به تغییر نتایج آرا شدند و نمونه آن نتایج انتخابات مهاباد بود که البته با مقاومت دکتر مصدق روبرو گردید. این تاکید صریح دولت دکتر مصدق بر آزادی انتخابات و نیز گسترش آزادیهای مدنی موجب روی آوردن نخبگان به فعالیتهای سیاسی در قالب احزاب سیاسی بود. به جز جبهه ملی که متشکل از گروه های همسو بود و نیز حزب توده با رویکردی سوسیالیستی و نگاه به شوروی، برخی احزاب کوچکتر نیز با ویژگیهای محلی به فعالیت پرداختند. شکلگیری حزب الله در کرمانشاه و کردستان و نیز حزب سعادت ملی را می توان در این راستا تلقی کرد هر چند در خصوص فعالیت های این تشکل ها اطلاعات مستند و قابل اعتنایی تاکنون منتشر نشده است. برخی از این جریانات به مخالفت با خوانین و مالکان و گاه چهره های مطرح مانند شیخ محمد مردوخ می پرداختند و برخی از تشکل ها هم در دفاع از شخصیت هایی چون مردوخ و آصف و غیره به انتشار اطلاعیه و مطلب می پرداختند.
یکی از اصلاحات اساسی که در این دوره موجب به میدان آمدن لایه های زیرین اجتماعی و فرودستان گردید قانون کاهش عوارض مالکانه و ازدیاد سهم کشاورزان بود که حتی کشاورزان تا دورترین روستاهای کشور با این حرکت همراهی کرده و البته برخی از مالکان با اشتراکی خواندن این اصلاحات و برچسب کمونیستی زدن به آن در برابر آن به لطایف الحیل مقاومت کردند. هر چند در اجرای این قانون مشکلاتی بروز نمود وگروهی از مجریان دولتی خود به عنوان سدی در برابر آن عمل میکردند، اما این حرکت در گوشه گوشه کشور تاثیر قابل ملاحظه ای برجای گذارد. حتی در برخی از نقاط کردنشین مقابله مالکان و کشاورزان به درگیری و خون ریزی کشیده شد نمونه این ماجرا در بوکان رخ داد که موجب کشته شدن چند تن و زخمی شدن گروهی دیگر شد. امیدواری کشاورزان به دستیابی به حقوق اولیه و اساسی شان موجی از همبستگی با دولت مصدق ایجاد کرد .
این بخش از تحولات دوره زمامداری دکتر مصدق هنوزبا ناگفته ها و نانوشته های زیادی روبرو است .
پاسخ گویی دولت به مشکلات و خواسته مردم که در قالب نامه ها و گزارش ها برای نخست وزیر ارسال می شد اگر چه وقت زیادی از مصدق را به خود اختصاص می داد اما کاهش شکاف دولت – ملت از نتایج آن رویکرد بود که البته بعد از کودتا مجال استمرار نیافت. این درخواست ها از دریافت کمک نقدی تا بازسازی خیابان و عوض کردن فلان فرماندار و بخشدار و درجه دار تا اعلام نظر نسبت به مسائل کشوری را شامل می شد.
تاثیر این اقدامات و فعالیت های دکتر مصدق از حدود کردهای کشور فراتر رفته و حتی همبستگی کردهای کشورهای همجوار را در پی داشت به عنوان نمونه، یکی از مشایخ صاحب نام آن روزگاردر شمال عراق «مولانا خالد سراج الدینی» است که نسبت به جدیت دکتر مصدق در کوتاه کردن«دست مرموز تعدی و دسایس بیگانگان» به ارسال نامه خطاب به مصدق میپردازد. و علیه انگلیس به موضع گیری می پردازد.
دراین دوره حتی مردم عادی مهاباد هم با دلگرمی به اصلاحات مصدق امیدوار بودند. نمونه ای از این رویکرد انتشار طومار بزرگی از مردم مهاباد است دایر بر انکار ناپذیر بودن آریایی بودن و ایرانی نژاد بودن کردها و البته صف بندی با کسانی که «در زیر ماسک و رنگ های مزورانه و بیگانه پرستی به نام کرد» و ... فعالیت می کنند. در زیر این طومار نام کسانی چون علی حیدری،سید محمد حسینی، ابراهیم شریف زاده، فیض الله نانوازاده، استاد علی گورک، محمد اوطمیشی، محمد مولوی، عزیزی، یوسفی، فتاح، قاضی، خلیلی، مظلومی، جعفری، کردپور، مدرسی، ولی زاده، بلوریان، شافعی، شیربیگی، محمد رئوف قاضی مکری، خرازی، الیاسی، حسامی و ده ها شخصیت مهابادی دیگر ثبت گردیده است. این طومار گویا در پاسخ به پخش برنامه رادیویی است که با گرایش به اردوگاه کمونیست آن دوره در جهت مخالف گرایش عمومی، موضع گیری میکرده است.
رویکرد دولت مصدق موجب گسترش امیدواری به اصلاحات و افزایش همبستگی ملی بین آحاد کشور گردید. درنتیجه این همبستگی حتی کارمند سادهای از اهالی مهاباد با ارسال نامه خطاب به مصدق و با این عنوان که «به وظیفه خود که یک فرد ایرانی هستم از زحمات و افکار عالی که یگانه استخلاص کننده ایران از ورطه فلاکت و بدبختی شده و میشود سپاسگزار»... و در ادامه تاکید کرده که «چون علاقه چاکر به آن سرافراز کننده ایران عزیز که یگانه خدایم گواه حالم است به حد اعلا میباشد می خواهم عکس امضا شده آن پدر ایران را زینت بخش کلبه محقر خود نمایم» صادق بهروزی کارمند اداره آمار مهاباد با ارسال این نامه و ده ها نامه ی ارسالی از دیگر افراد همچون نمونه فوق نشان از گسترش امید به آینده ای روشن برای کشور بود که البته این امید با کودتای 28 مرداد مسیردیگری یافت .
نشانی دیگر از همراهی مردم کرد با دکتر مصدق، مقاومت مردمان کرمانشاه و دیگر نقاط در برابر نخست وزیری قوام است که نتیجه آن کشته شدن تعدادی از فرزندان کرد ایرانی در کرمانشاه است. چه زیبا در 20 ابان ماه 1331 اقدسی، سخنوری از رزاب اورامان کرمانشاه سرود:
به روز سی تیر و آن یادبود برآن رادمردان فرستم درود
که جان را فدای وطن کرده اند قبای سعادت به تن کرده اند
به میهن سر و جان خود باختند پی افتخار وطن تاختند
که دکتر مصدق بُد آئینشان هم ایران و ایرانیان دینشان
درود ای ای دلیری که جان باختی زجانبازیت فخر ها ساختی...
هر آنکس که ایرانی است و زماست زیزدان پرستان و سو با خداست
سی تیر بر وی فراموش نیست دلش خالی از یورش و جوش نیست
در این یادداشت کوتاه تنها به سرخط چند رویداد با اهمیت تاریخ معاصر پرداخته شد، مید است محققان مستقل از نام و نان با اهتمام به این دست از موضوعات تاریخی پرداخته تا از این مسیر بتوان گذشته را آیینه عبرت کرد.
* احسان هوشمند جامعه شناس و محقق اهل کردستان است. تاکنون مقالهها، گزارشهای پژوهشی و کتابهای متعددی منتشر کرده یا در دست انتشار دارد. موضوع پژوهشهای وی مطالعات قومی در ایران است.