چهارشنبه, 28ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی زیست بوم حیات‌وحش و زیستگاه‌های ایران در قهقرا

زیست بوم

حیات‌وحش و زیستگاه‌های ایران در قهقرا

برگرفته از روزنامه شهروند


مژگان جمشیدی
فعال محیط زیست


«وضعیت حیات‌وحش ایران بحرانی است.» این هشداری است که از سال‌ها پیش کارشناسان می‌دهند و سازمان حفاظت محیط‌زیست نیز بی‌توجه به این هشدار و شواهد و آمارهای موجود، عملا برنامه‌ای برای حفاظت از حیات‌وحش در ١٥‌سال اخیر ارایه نکرده است. اگرچه شکار و صید بی‌رویه همچنان به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین دلایل کاهش جمعیت‌های جانوری و انقراض گونه‌ها، عنوان می‌شود اما نقش تخریب زیستگاه را هم نمی‌توان در تشدید این بحران نادیده گرفت. امروز از ٦٠٠ دشت کشور، بیش از ٤٠٠دشت به دلیل برداشت بی‌رویه آب‌های زیرزمینی و فرونشست، در وضع بحرانی به سر می‌برد و بیش از ٩٠‌درصد کشور نیز با پدیده بیابانزایی مواجه است. نزدیک به یک و نیم‌میلیون هکتار از جنگل‌های بلوط غرب در رویشگاه‌های زاگرس به دلیل پدیده خشکیدگی از بین رفته‌اند و جنگل‌های شمال نیز وضعیتی به مراتب بدتر از جنگل‌های غرب دارند. به‌طوری که حتی رویشگاه‌های ارزشمند ارس و شمشاد کشور که به موجب قانون حفظ ذخایر ژنی در زمره ذخایر ژنتیکی کشور قرار داشتند هر ساله یا در اثر آتش‌سوزی‌های مهیب در گلستان می‌سوزند یا همانند شمشادها در نتیجه هجوم آفات از غرب گیلان تا شرق مازندران از بین می‌روند. دریاچه‌ها، تالاب‌ها و رودخانه‌های کشور نیز یکی پس از دیگری خشک شده و از بین می‌روند. از دریاچه ارومیه گرفته تا پریشان و بختگان، طشک، مهارلو، زاینده‌رود، ‌هامون و جازموریان حال همه این زیستگاه‌های آبی نیز بد است.
در سواحل جنوبی کشور نیز، وضعی مشابه دیگر نقاط ایران حاکم است. بزرگترین رویشگاه جنگل‌های مانگرو ایران با عنوان منطقه حفاظت شده حرای قشم از ابتدای ‌سال‌جاری تاکنون و همزمان با تشدید برخورد نیروی انتظامی با پدیده قاچاق سوخت، چندین بار با تخلیه بنزین و گازوییل‌های قاچاق شده توسط قاچاقچیان مواجه بوده تا از بار مجازات قاچاقچیان هنگام دستگیری کم شود! حال آن‌که هربار ده‌ها‌هزار تن گازوییل روانه دریا و اکوسیستم‌های آبی قشم شده و در آخرین تراژدی غمبار نیز هفته گذشته ١٤ لنج در ساحل لافت قشم و در منطقه حفاظت شده حرا، هزاران تن گازوییل تخلیه کردند بی‌آن‌که صدایی از سازمان به اصطلاح حفاظت محیط‌زیست در اعتراض به این پدیده ویرانگر شنیده یا تدبیری برای جلوگیری از این بحران اندیشیدیده شود! و چنین است که زیستگاه‌های تالابی، رودخانه‌ای، دریایی، جنگلی، کوهستانی و دشتی کشور یکی پس از دیگری از حیز انتفاع خارج شده و از بین می‌روند و شرایط زیستی برای گونه‌های جانوری سخت‌تر می‌شود.
متاسفانه با وجود همه فشارهایی که توسعه ناپایدار کشور در ٣دهه اخیر بر سر زیستگاه‌های طبیعی و بکر کشورمان آورده اما هنوز هم سازمان حفاظت محیط‌زیست برای مدیریت و حفظ مناطق تحت حفاظت خود فاقد برنامه‌های علمی و مدون مدیریتی است و همچنان مناطق چهارگانه را به صورت سنتی و با ابتدایی‌ترین اصول حفاظتی و با حداقل امکانات حفاظت می‌کند.
قدیمی‌ترین پارک ملی ایران و غنی‌ترین ذخیره‌گاه ژنی کشور که پارک ملی گلستان است، بعد از گذشت بیش از ٦٠‌سال از اعلام حفاظت هنوز فاقد طرح مدیریت زیستگاه است و با این‌که تاکنون چندین‌بار طرح مدیریت این منطقه توسط مشاوران تهیه شده اما هنوز هم این منطقه فاقد طرح مدیریتی پیشرفته و قابل اجراست.
حال آن‌که از‌ سال ١٣٧٩ میلیاردها تومان اعتبار برای تهیه طرح‌های مدیریتی مناطق چهارگانه سازمان هزینه شده اما هنوز هم از بین بیش از ٢٥٠ منطقه تحت‌الحفظ سازمان، حتی یک منطقه هم برای نمونه طرح مدیریت‌اش اجرایی نشده است و اجرایی شدن این مهم می‌رود تا به رویایی دست‌نیافتنی تبدیل شود.حاصل همه این مطالعات بعضا ناقص و پرسش برانگیز صورت گرفته، تنها تهیه کتابچه‌هایی بوده که گوشه کتابخانه سازمان محیط‌زیست درحال خاک خوردن است و عملا کاربرد دیگری تا به امروز نداشته است.

 بنابراین جای تعجب نیست اگر دشت‌های ایران خالی از گله‌های آهو و گور ایرانی و یوزپلنگ شود و جوجه‌گذاری و زادآوری پرندگان مهاجر و بعضا بومی کشورمان در دریاچه‌ها و تالاب‌های داخلی، به آرزویی محال تبدیل شود. در چنین شرایطی که زیستگاه‌ها مرتبا با ساخت جاده‌ها تکه‌تکه شده و ویلاسازی و توسعه شهرها و روستاها و اراضی کشاورزی تا بلندترین ارتفاعات کشور و تا پشت مرزهای پارک‌های ملی و گاه حتی داخل پارک‌های ملی پیش می‌رود و در شرایطی که حتی دستگاه متولی نیز برنامه‌ای عملی برای حفاظت از زیستگاه و گونه ندارد و نمی‌خواهد داشته باشد، باید وضع حیات‌وحش کشورمان تا این حد رو به قهقرا باشد. سوء مدیریت، تخریب زیستگاه و شکار و صید بی‌رویه چنان بلایی بر سر زیستگاه‌ها و حیات‌وحش کشورمان آورده که اگر دیر بجنبیم شاید دیگر حتی در پارک‌های ملی‌مان هم تا چند‌سال دیگر نتوانیم جنبنده‌ای جز انسان ببینیم و متاسفانه انقراض با همه تلخی‌هایی که دارد، واقعیتی است که سایه شوم آن بیش از پیش بر سر حیات‌وحش کشورمان احساس می‌شود.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه