زیست بوم
نخالههای ساختمانی و ضرورت بازیافت آن - زخم نخالههای ساختمانی بر چهره طبیعت
- زيست بوم
- نمایش از جمعه, 20 دی 1392 15:47
- بازدید: 4549
برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره 25776، شنبه 14 دی 1392
ع.درویشی
با بیرون بردن یک کیسه زباله از خانه و انداختنش در جازبالهای، از این که از شرش رها شدهایم، نفسی به آسودگی میکشیم؛ و شاید ندانیم که با تولید همین زبالهها، طبیعت را به نفستنگی دچار میکنیم؛ و بدتر از آن شاید آگاه نیستیم که طبیعت، شرِ ما را به مراتب آلودهتر از پیش و به وسیله آب آلوده، دوباره راهيِ خانههامان میکند.
در تولید زباله به همینها بسنده نمیکنیم و افزون بر زباله روزانه که آن را بسیار معمولی میپنداریم، نخالههای ساختمانی نیز تولید میکنیم و آن را نیز در طبیعت رها میسازیم.
همه مصالح ساختمانی که روزی چتری ایمن بر بالای سر و دور و برمان بود و ما را از گزند گرما و سرما و باران و توفان رهبان بود، اینک با رهاکردنش در طبیعت، تغییر کاربری میدهد و طبیعت را آلوده میکند.
به خود میگوییم یک مشت خاک که زیانی به طبیعت نمیزند، در حالی که ریختن همین مصالح روی پوششهای گیاهی، راه نفس این دستگاههای طبیعيِ اکسیژنساز را میبندد و خفهشان میکند.
انسان، محیط زیست خود را که از ازل پاکیزه بود، آلاییده است و اینک در آرزوی یک محیطزیست پاکیزه است؛ اما درست برخلاف آرزویش گام بر میدارد و خاک را از وجود نخالههای ساختمانی سرریز میکند. انسان همیشه کوشیده است که زباله را در خاک شهری دفن کند؛ ولی اینک و کمکم شهرها دارند در زباله و نخاله دفن میشوند.
ویژگی جدید شهرهای امروز، نخالهسازی است. هزاران تن نخاله به دست ویرانگر انسان تولید میشود، بیآنکه جایی برای خاککردنش داشته باشد.
تولید نخالههای ساختمانی اینک بر نگرانیهای دوستداران محیط زیست افزوده است. شهرها از جمعیت مهاجر سرریزند و هریک بیش از گنجایش راستین خود، در خود نفوس انسانی جای داده است و همه این جمعیت در کنار هزاران نیاز ریز و درشت خود، نیاز به مسکن هم دارند که این کار، ممکن نیست بدون تولید میلیونها تن نخاله به انجام برسد.
چرا حتی کمبود و گرانی مصالح مناسب نیز سبب نشده است که ما مصالحی با دوام و با پایداری بهتر و با قابلیت بازیافت بسازیم؟ زمان آن فرانرسیده است که با اجرای طرحهای بازیافت و تبدیل نخاله به مصالح ساختمانی، گام کوچکی در این مسیر برداشته شود؟ چون هر روز درخواست برای مصالح ساختمانی کمیاب و گران، فزونی میگیرد؛ شاید با بازیافت، به گوشهای از این همه تقاضا پاسخ منطقی داده شود؛ چون انسان در پاسخ به طبیعت و محیط زیست ـ که دیگر تاب وتوانی برای هیچگونه فشاری ندارد ـ وامانده است.
شهرهای دوره شده از نخاله
«نخالههای ساختمانی در همه استانهای کشور به شکل تلنبارکردن انجام میشود و مشکلات زیستمحیطی زیادی فراهم آورده است.»
رحیم خلیلوند ـ گرافیست محیطی در ادامه سخن بالا میافزاید: نخالههای ساختمانی را نمیتوان در شمار زبالههای بیزیان ردهبندی کرد. صدها بیماری از بستر این نخالهها به سوی زندگی کودکان ما روان است. اینها سبب جذب پشه خاکی و رواج بیماری سالک میشود. وجود نخالههای ساختمانی در کنار تخریب فضاهای آباد شهری ـ که به بهای سنگین مالیات مردم پدید آمده است ـ زمینه برخورد خودروها با نخالهها را نیز در تاریکی شب فراهم میآورد.
خلیلوند معتقد است: برخی شهرها جایگاه ویژهای برای تخلیه نخالههای ساختمانی ندارند و در شهرهایی هم که جایگاههایی به محل تخلیه نخالههای ساختمانی اختصاص یافته است، بسیاری از آنها مجوز ندارند و انتقال نخاله بدون هیچگونه نظارتی انجام میشود؛ که جدا از آلودهسازی آب و خاک و هوا، بدمنظر هم هستند و در هر جایی فرو ریخته شود، آن راسته را تبدیل به نوبیابان میکند.
تغییر فرم زمین و نیمرخ رودخانهها
«زبالههای ساختمانی چند دستهاند و به لحاظ محل دفن با زبالههای عادی متفاوتاند؛ که اینک همان دفن سنتی زباله غلبه دارد.»
دکتر محمد امینی، با بیان بند بالا و در ادامه گفتوشنود با روزنامه اطلاعات میافزاید:«جنس زبالههای ساختمانی متنوع است، مانند میلهگرد، آهن، آرماتور، آلومینیوم، مواد آهکی، آجر، گچ، سیمان، ماسه و مواد ترکیبی مثل بتون و موادعالی بتونآرمه و چوب و سیمان، تا پنجرههای پیشساخته و تلقها و شیشه و درهای پیشساخته پلیآمید؛ که ما همگی آنها را زیر نام نخالههای ساختمانی میشناسیم».
به باوررئیس مرکز مرکز تحقیقات و منابع طبیعی استان مازندران، اتفاقات زیادی در محیطزیست افتاده و میافتد؛ مانند شکار پرندگان، سرازیر شدن پسابها به رودخانهها، طغیان رودخانهها، هجوم موشها، نابودی جنگلها و برش در محیطزیست که با جادهسازی رخ میدهد و موجب تغییر در فرم زمین میشود. محمد امینی، قناتهای بیشمار تهران را نمونه میآورد که با تغییر فرم زمین، اینک کور شدهاند و باور دارد که این تغییرات در فرم زمین با دپوکردن نخالههای ساختمانی تشدید شده است. همه اینها را دکتر امینی، مجموع رفتارهای پرخطری میداند که همزمان اتفاق میافتد؛ در حالی که طبیعت تا حدی میتواند نخالههای ساختمانی را تحمل کند.
«اینک نیمرخ رودخانهها با ماسهبرداری تغییر فیزیکی یافته است؛ این آسیبها هم در عرض و هم در شیب آنها قابل مشاهده است و سبب شده که اولین بارش برف و باران، سیلاب شود.» دکتر امینی با این سخن که در این سالها بینظمی بارش باران را نیز شاهدیم، میگوید: هنگام جاریشدن باران، هم محیطزیست و هم مناطق مسکونی به خطر میافتد.
به اعتقاد او، برخی نخالهها قابلیت تجزیه ندارد. مانند مواد پلیاتیلن که چند قرن طول میکشد و زمانی که با بتون ترکیب شود، هرگز تجزیه نمیشود و در طبیعت جلوی فرایند فیزیکی خاک را میگیرد.
دکتر امینی سپس ما را به سراغ جریانهای آب زیرزمینی میبرد و این که آب در زیر زمین باید حرکت داشته باشد تا کمتر شاهد خطرهایش بر روی زمین باشیم. به عقیده این کارشناس، آب باید راهی داشته باشد تا زیر ساختمانهایی که ما ساختهایم، حرکت کند؛ چون اگر راهش بسته شود، در جای دیگر با صدمهزدن سر باز میزند. یک راه را دکتر امینی، الگوگیری از کشورهایی میداند که با برنامهریزیهای بومی، به آرامش نسبيِ روحی و رفاهی رسیدهاند.
گلهِ رئیس مرکز تحقیقات و منابع طبیعی استان مازندران این است که ما برخی نخالهها را میریزیم و رویش شالوده (فونداسیون) ایجاد میکنیم و با این کار در عمق زمین، اجازه حرکت به آبهای زیرزمینی را نمیدهیم.
امینی در ادامه سخنانش میگوید: در مورد آبهای سطحی نیز شاید در تهران رعایت شود؛ ولی در بسیاری از شهرها به محض بارش، شهر دچار سیلاب سنگین میشود. اگر هم آب از شهرها خارج شود، باز هم امکان نفوذ در زمین را نخواهد داشت، چون به زباله بر میخورد.
به اعتقاد امینی، مورد دیگری که دارد اتفاق میافتد بیرونآمدن موشها از زیرزمین است؛ چون به گفته او در تهران چندلایه داریم هم در روی زمین و هم زیرزمین داریم ساختمان میزنیم. یادآوری سالهای دورِ دکتر محمد امینی، دهه 30 است که جمعیت روستاها بیشتر از شهرها بود؛ ولی اینک به گفته وی جمعیت معکوس شده و حضور مردم در شهرها بیشتر شده است و همین هجوم جمعیت به شهرها سبب شده است که تقاضای مسکن بالا برود و خانههای یکطبقه بسیاری تخریب شود و بهجایش، آسمانخراشها بنشیند. روی دیگر سکه به باور دکتر امینی، این است که با آمدن روستاییان به شهرها، جمعیت از تولیدکننده به مصرف کننده تبدیل شده است. هجوم جمعیت به تهران سبب شده که فیزیک شهر خشک و بیروح شود؛ ضمن این که برای تامین تغذیه مردم، استفاده از مواد مصنوعی نیز زیاد میشود.
چه خبر از گذشته؟
دکتر امینی با نگاهی به گذشته روستاهای ایران، معتقد است بیشتر مصالح ساختمانها از منابع طبیعی با قابلیت تجزیه ساخته میشد و افزون بر این، نورگیر و گرم بود و در زمستانها در برابر سرما عایق طبیعی بود و مردم به سوختهای فسیلی نیاز کمی داشتند؛ در حالی که اینک در شهرها وابستگی به سوختهای فسیلی بسیار زیاد شده است.
به گفته عضو هیات علمی دانشگاه ، ساختمانهای نوساخت امروز شاید به سختی بیش از 50 سال دوام بیاورد، در حالی که ما ساختمانهای زیادی در ایران داریم که 150 سال قدمت دارد که با پیبردن به سن چوبهای بهکاررفته در آنها، سنشان قابل برآورد است.
دکتر امینی یک چاره مشکل را توزیع درست جمعیت میداند و این که نباید جابه جایی جمعیت انجام گیرد؛ که در آن صورت میتوان ساختمانهایی به گفته وی با مواد طبیعی ساخت که 100 سال دوام بیاورد و در آن طراحی نوری لحاظ شود و با عایقکاری در برابر سرما، نیاز به سوخت فسیلی کاهش یابد؛ آنگاه چنان ساختمانهایی، نخاله هم نخواهد داشت. و سخن پایانی وی: «ما چوبهایی در جنگلها داریم که بیش از 500 سال سن داشتهاند، برای ساختمانها باید این مصالح را به کار گرفت. نمیخواهم بگویم به سنت برگردیم و عقبگشت کنیم و از تمدن فاصله بگیریم، ولی برخی کشورها مانند هلند با همین روش، مدرن هم بودهاند.»
وجود نخالهها توجه پژوهشگران جهانی را برای بازیافت مواد آنها برانگیخته است. اینک بسیاری از کشورهای پیشرفته به سبب حفظ زیستمحیط و کمبود منابع، بازیافت مواد نخالههای ساختمانی را در دستور کار روزانه قرار دادهاند. در ایرلند نزدیک به 80 درصد نخالهها دوباره تبدیل به مواد ساختمانی میشود و کاربرد دارد؛ و در ژاپن که به مطلقِ بازیافت دست یافتهاند و تقریبا چیز دورریز به نام نخاله ندارند و از مرز 98 درصد بازیافت گذشتهاند و در نتیجه چیزی بیبازیافت بر زمین نمیماند.
ناگفتههای روستا
«وقتی سخن از محیطزیست به میان میآید، فقط کلانشهرها مطرح میشود و پارازیتها و ریزگردها و دریاچههایی که در این سو و آن سوی شهرها به سبب ندانمکاری برخی مسئولان بیآب شدهاند؛ اما کمتر کسی به روستاها توجه میکند، که به ظاهر بیآب نیستند، ولی آبهایشان آلوده است.»
حسین معینی لشکاجانی ـ کارشناس شهری با بیان بند بالا میافزاید: در تاریخ نه چندان دور ایران داریم که آلوده کردن آب از گناهان بزرگ بوده است و لباس آلوده را به حرمت آب جاری در آن نمیشستند و آب را مقدس میدانستند.
حال چه شده که فاجعه هولناک آلودگی محیط زیست، آن هم در این سطح گسترده رخ داده است؟ که به این آسانی نیز رو به راه شدنی نیست و دستکم 10 سال زمان میبرد و به کار جانانه نیاز است تا سروسامانی بگیرد، یا بدتر از این نشود.
به باور این کارشناس، زبالههای خانگی و یا نخالههای ساختمانی، فقط چالش شهرها نیست و رد آن را میتوان از شهرها تا رودخانهها و روستاهای دوردست و تا کوهها و حتی سرچشمهها پی گرفت.
معینی در ادامه گفت و شنود با روزنامه اطلاعات، میگوید: در دهههای قبل که فاجعه زباله و عوارض زیانبار آن هنوز به حاشیه رودخانهها دامن نکشیده بود، اگر از روی پل رودخانهای در گیلان عبور میکردی، میتوانستی به تماشای ماهیان ریزو درشتی بایستی که پهنه آب زلال را دمجنبان، سینه میکشند؛ ولی اینک نگاهها به ضیافت موشهایی میافتد که در زبالهچری شبانهروزی خود، از سروکول هم بالا میروند؛ و بر نگرانی دوستداران طبیعت میافزایند که وجود این همه موش، روزی زنگوله خطر بیماریهای عفونی خطرناک را به صدا در نخواهد آورد؟
معینی با یادآوری خاطرههای خوش گذشته، به شناکردن جوانان در رودخانهها و نهرهای منتهی به شالیزارها اشاره میکند که هم ورزش بود و هم سرگرمی؛ ولی اینک هر تنزدن به آب، بدون نگرانی مبتلا شدن به بیماریهای پوستی، ممکن نیست.
وی میافزاید: در دهههای پیشین، روستانشینان حاشیه رودخانهها، ظرفها و کاسه و بشقاب غذای خود را در آب رودخانهها و نهرها میشستند؛ ولی اکنون عرض رودخانهها تنگ و بیگدار و آب رودخانه تبدیل به فاضلاب شده است! و نسل پرندگان و خزندگان و حشرات مفید به سبب سمپاشیهای بیرویه رو به کاهش نهاده و نظم اکوسیستم طبیعت به هم ریخته است.
حسین معینی معتقد است که باید این درک به وجود آید که کسی به جز طبیعت مالک رودخانهها نیست و همسایگان رودخانههایی که در عرض آنها پیشروی کردهاند، به جای اول خود برگردند، تا رودخانهها بتوانند خطر سیلابها را کاهش دهند و با دوریگزیدن ما از ریختن زباله در حاشیه رودخانهها، دوباره ماهیان در آن به راه بیفتند؛ و مردم ضمن تفریح، بخشی از نیازهای غذایی خود را تامین کنند، همانگونه که در گذشته چنین بود.
این کارشناس شهری میگوید: کسی مخالف دیدن دنیا از سوی مسئولان نیست؛ ولی سفرهای متعدد مسئولان پیشین سازمان محیط زیست به خارج برای شرکت در همایشها و نشستهای گوناگون در گوشه و کنار جهان، نباید تأثیر مثبتی بر سرنوشت محیط زیست کشور میگذاشت؟
حسین معینی با اشاره به این که برای کاهش آلودگیهای محیط زیست و برای کاستن از تولید کمتر زبالههای خانگی و نخالههای ساختمانی، نیاز به یک خیزش اجتماعی و مردمی در این راستا است، میافزاید: پیشگیری از بسیاری از آلودگیهای خاک و آب، یک جهاد نفسگیر میخواهد که تنها با آگاهی مردم میسر است. سازمان محیط زیست نیز که متولی این امر است، باید با سختکوشی و سختگیری بیشتری به کار ادامه دهد و مسئولان ادارات شهری، وجود شوراهای روستایی و دهیاران را دستکم نگیرند و اندکی از امکانات آموزشی را به روشنگری در روستاها اختصاص دهند و باور بیاورند که هیچ برنامه شهری و از جمله کاهش زباله، بدون در نظرگرفتن نقش سازنده روستانشینان به پیش نخواهد رفت.