یکشنبه, 02ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست خانه تازه‌ها خبر سنگی تازه بر گوری کهنه - به یاد مرحوم فرهاد ارژنگی

سنگی تازه بر گوری کهنه - به یاد مرحوم فرهاد ارژنگی

برگرفته از تارنمای لوح- پایگاه فرهنگ و ادب فارسی


به‌زودی انتشار دو روایت تازه از ردیف موسیقی ایرانی از فرهاد ارژنگی در سوره مهر

سید علیرضا میرعلینقی

فرهاد ارژنگي

 

مرگ فرهاد ارژنگی در یک شب فروردین سال 1340 اتفاق افتاد. علت حقیقی مرگ او هنوز هم روشن نشده و مدارک مطمئن درباره‌ی آن به دست نیامده است. این واقعه، نه‌تنها موسیقی کلاسیک ایران را از یک نوازنده ـ آهنگساز کم‌نظیر محروم کرد، بلکه خانواده‌ای را به عزای ابدی نشاند. مادر فرهاد، نوزده روز بعد از او، به فاصله یک ساعت بعد از شنیدن خبر مرگ فرزند، از دنیا رفت...

سنگی تازه بر گوری کهنه

به یاد مرحوم فرهاد ارژنگی

روز یکشنبه شانزدهم مهر 1391، در گورستان امامزاده عبدالله واقع در شهر ری، مزار هنرمند جوانمرگ، فرهاد ارژنگی و مزار مادرش، روانشاد بانو توران ارژنگی (1340 ـ 1280)، به همت خانم هما ارژنگی، شاعر و ترانه‌سرا- خواهر فرهاد ارژنگی- و با حضور دو تن از کارکنان شریف و زحمتکش امامزاده، مورد مرمّت قرار گرفت و سنگ‌های جدید بر آن‌ها نهاده شد. این گورستان از اوایل قرن شمسی حاضر، مدفن بسیاری از بزرگان اهل علم و ادب و هنر و خانواده‌های معروف بوده است که از بین آن‌ها می‌توان به خانواده‌‌های مؤدب‌الملک و اعلم‌‌الدوله، و هنرمندانی چون صادق سرمد (شاعر)، میر مصوّر ارژنگی (نقاش)، علی‌اکبر خان و عبدالحسین خان شهنازی (نوازندگان تار) اشاره کرد.

 

سنگی تازه بر گوری کهنه

سنگی تازه بر گوری کهنه

 

فرهاد ارژنگی (1340 ـ 1317)، فرزند سید عباس رسام ارژنگی (در گذشته به سال 1354) از کودکی به راهنمایی پدر، نزد استاد علی‌اکبر شهنازی به آموختن تار پرداخت و پیشرفت چشمگیرش در تارنوازی چنان بود که او را مکتب‌دار آینده و برترین شاگرد محضر استاد علی‌اکبر شهنازی می‌شناختند. او در 18 سالگی توسط مسوولین هنرستان موسیقی ملی(دوره شبانه) به جانشینی استاد موسی‌خان معروفی(1344 ـ 1268) برگزیده شد و با نبوغ درخشان و استعداد چشمگیر، شهرت فراوان یافت. او در نوازندگی بیست و دو ساله‌اش فعالیت‌های بسیار متنوعی انجام داد: نوازندگی و تعلیم تار، نقاشی در سطح حرفه‌ای، تحصیل دانشگاهی در رشته شیمی، آغاز به تحقیقاتی چند در سازشناسی، ساختن آهنگ‌هایی زیبا (که متأسفانه در سال‌های بعد به نام یکی از هنرمندنمایان شاغل در وزارت فرهنگ و هنر وقت منتشر شد)، معرفی سازهای مهجور ایرانی و نوشتن ردیف موسیقی ایران با دو روایت(میرزا حسینقلی و علی‌اکبر شهنازی) که هم‌اکنون در انتشارات سوره مهر در حال آماده‌سازی است و در زمستان امسال به چاپ خواهد رسید.

مرگ فرهاد ارژنگی در یک شب فروردین سال 1340 اتفاق افتاد. علت حقیقی مرگ او هنوز هم روشن نشده و مدارک مطمئن درباره‌ی آن به دست نیامده است. این واقعه، نه‌تنها موسیقی کلاسیک ایران را از یک نوازنده ـ آهنگساز کم‌نظیر محروم کرد، بلکه خانواده‌ای را به عزای ابدی نشاند. مادر فرهاد، نوزده روز بعد از او، به فاصله یک ساعت بعد از شنیدن خبر مرگ فرزند، از دنیا رفت و پدر خانواده تا چهارده سال بعد از آن، در انزوا به سوگ و سرودن اشعار جانگداز به یاد فرزند پرداخت. از فرهاد ارژنگی، به مدت پنجاه سال تنها نامی باقی ماند. تا این‌که بعد از نیم قرن، به کوشش و تلاش تک‌نفره خانم ارژنگی ـ کوچک‌ترین فرزند خانواده ـ آهنگ‌ها و آثار فرهاد جمع‌آوری و چاپ شد. مراسم شایسته‌ای در فرهنگسرای ارسباران(با حضور استاد هوشنگ ظریف) به یاد او برگزار کردند. دست‌نوشته‌های او از ردیف موسقی ایران در اختیار مرکز موسیقی حوزه هنری (در زمان تصدی رضا مهدوی) قرار گرفت تا با مقدمه‌ای زیبا از ارشد تهماسبی به چاپ برسد، مجموعه ساخته‌های او در اختیار استاد تهماسبی قرار گرفت تا در آینده برای اجرا آماده شوند، و زیر گرمای بی‌سابقه‌ی صبح تا ظهر یکشنبه 16/7/1391، سنگ‌های تازه همراه با تصویر برادر و مادر، روی سنگ‌های کهنه و ترک‌خورده‌ی قدیمی قرار گرفت. نوشته‌های روی سنگ‌های جدید، از روی همان قدیمی‌ها بود.

خوشحال هستم که در تمام این سال‌ها، یار و دستیار بی‌مقدار سرکار خانم ارژنگی بوده‌ام و در تمام این امور، افتخار همکاری را داشته‌ام. امیدوارم در آینده نزدیک، خبر انتشار آثار فرهاد ارژنگی را روی سایت لوح، ببینیم.


فراز و فرود

در آسمان ردیف موسیقی ایران به خوانندگی حسن گلپایگانی
تهران، مرکز موسیقی حوزه هنری، 1391، 15 لوح فشرده همراه دفترچه بروشور.
آلبوم مفصل فراز و فرود، در آخرین هفته‌های تصدّی رضا مهدوی مدیر سابق مرکز موسیقی حوزه هنری از چاپ درآمد و دوستداران فرهنگ و ردیف آواز ایرانی را شگفت‌زده کرد. گویا در سال‌های اخیر، انتشار روایت‌های گوناگون از ردیف‌های آوازی، افزون‌تر شده است. این مفید به فایده است چرا که اولا دست مخاطب و هنرجوی آواز را بازمی‌گذارد تا از تنوع لحن‌های مندرج در روایات مختلف بهره ببرد و ثانیا، برداشت‌ها را یکسویه نمی‌کند و این «جریان انجمادی» که ردیف موسیقی ایرانی را فرا گرفته و آن را به نوعی خفه کرده، قدری از بین می‌رود و ذهن‌ها را سیال‌تر می‌کند.
درباره‌ی خصوصیات ممتاز این آلبوم پیش از این‌ها، پیش از این نوشته‌ام و اگر سخنی داشته باشم در همان دفترچه قابل خواندن هست و اگر شایسته باشد، قابل نقل مجدد هم به سایت هست. همین‌قدر می‌‌توان گفت که این ردیف، این مجموعه مفصل سی‌دی‌ها، عصاره‌ی هنر یک خاندان آواز، یک تبار با استعداد و اصیل است. آوای گرم زنده یاد مرشد حسین گلپایگانی را همۀ تهرانی‌های قدیم به یاد دارند و صدای ایران‌گیر اکبر گلپایگانی بیش از پنجاه سال است که آفاق ایرانی‌نشین را در سراسر دنیا گرفته و صدای گرم و عاطفی محمدعلی گلپایگانی (گلریز) یادآور سال‌های شکوه حماسه و دفاع مقدس است.

نسل‌های بعدی این خانواده نیز از موهبت صدای خوش و گوش دقیق موسیقی و ذوق در اجرا بهره‌مندند و شاید اکنون قدیمی‌ترین خاندان آواز در موسیقی دستگاهی ایران باشند. در روایت استاد حسن گلپایگانی، آموزش‌های او از تمام معلمین قدیم هست. از سلیمان امیر قاسمی و نورعلی برومند تا اسماعیل مهرتاش و ادیب خوانساری، ولی تقلید صرف از هیچ‌کدام آن‌ها نیست و ترکیبی خاص است. ترکیبی که ریشه در اصالت‌های لحن و کلام و موسیقی آواز اصیل دارد.

به عمل کار برآید، به سخنرانی نیز...

مجموعه صدا و آواز استاد احمد ابراهیمی، با نوازندگانِ همراه
تهران، مرکز موسیقی حوزه هنری، 1391، شش لوح فشرده و دفترچه همراه.
عنوان این‌آلبوم از یک مصرع شیخ اجل سعدی شیرازی گرفته شده است: «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست» و در این‌جا بنا به اقتضای مطلب و احوالات استاد احمد ابراهیمی که عمر و عزتشان دراز باد، در واژه‌ی آخر این بیت کمی تغییر داده شده است. چرا که استاد ابراهیمی در عمر نود ساله‌اش هم اهل عمل و اجرا بوده‌اند و هم اهل حرف و سخنرانی و ادبیات. همین حالا هم کلامشان گرم و گیرا و بامحتوا است.
انگیزه و طرح نشر این آلبوم از رضا مهدوی مدیر پیشین مرکز موسیقی حوزه هنری است. ابتدا برخی فکر می‌کردند چنین آلبومی در ایران طرفداری نخواهد داشت، و دیدند که اشتباه می‌کردند. فرهنگ ما هنوز شفاهی است و از نقل و قول و غزل و قصه و آواز لذت می‌بریم. حتی مایلیم که کتاب را بیشتر بشنویم تا این‌که بخوانیم. مردمی هستیم بیشتر شفاهی و کلامی تا تصویری و عینی. کاش می‌شد از استادان در گذشته مانند دکتر حسین عمومی، منوچهر همایون‌پور، حسین قدامی، علی تجویدی و احمد عبادی نیز چنین آلبوم‌هایی تهیه کنیم. زمان رفت و فرصت‌ها سوخت و کاری برنیامد. درباره‌ی این آلبوم هم آن‌چه که باید، در بروشور نوشته‌ام و اگر مطلبی باشد که شایسته باشد، از همان بروشور نقل شود بهتر است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید