جمعه, 25ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست خانه تازه‌ها خبر دده قورقوت و فردوسی

دده قورقوت و فردوسی

برگرفته ماهنامه خواندنی شماره 69، رويه 48

 

من هر بار که دیده‌ام به خاک وطن روشن می شود، سفری هم به مشهد می‌کنم. این بار نیز چنین کردم و از بخت نیک، در همایش هزارمین سال سرایش شاهنامه که با همت دکتر محمد جواد یاحقی برگزار شد، شرکت جستم و از گفتارها و اشاره‌ها لذت بردم. همان جا یادم آمد که  در دو سفر اخیر، توفیق زیارت آرامگاه فردوسی را نداشته‌ام. پس، فردای همایش به تابران شتافتم و پس از کرنش به روان پاک آن بزرگوار که جهان ایرانی تا هست مدیون او خواهد بود، گردشی در باغ کردم و دیداری از فروشگاه یادگاری‌های آن. آنجا بود که با نمونۀ غم انگیزی از بی بند و باری فرهنگی خودمان روبه رو شدم: در کنار تندیس‌های فردوسی و یکی دوتن دیگر از بزرگان ما، تندیس‌هایی هم از دده قورقوت برای فروش به زایران آرامگاه گذارده بودند!
می‌دانم که اکثر خوانندگان گرامی این نام را نمی شناسند. ناگزیر توضیحی می‌دهم و از گردانندگان آرامگاه هم توضیح می‌خواهم که این کارشان چه معنایی دارد: کتاب دده قورقود 12 قصه در بارۀ کارهای شمنی غز به همین نام را در بردارد. نسخه‌ی خطی آن را دویست سال پیش در درسدن آلمان یافتند. بعدها، جاعلانِ فرهنگ در بیرون از ایران آن را به مردم ترکیه یا آذربایجان نسبت دادند و سپس با اصرار و پشتکار قصه نویس معروف، صمد بهرنگی به عنوان فولکلور آذربایجان به بی خبران حقنه کردند؛ حال آن که در آذربایجان اصلی و آذربایجان اسمی، کسی حتی نام دده قورقود را نشنیده بود. من این جاعلان و هوادارانشان را دده قورقودیست می‌نامم. درباره‌ی کتاب، علاقه‌مندان مراجعه فرمایند به دایرة المعارف اسلام چاپ لیدن (چاپ فرانسه را در دسترس دارم)، مقاله‌ی فاخر عز استاد دانشگاه استانبول:
 Iz, Fahir. DEDE KORKUT, Ency. de l’Islam, II, pp.
 این دانشمند ترک، نه تنها داستان آن شمن غز را مربوط به مردم منطقه‌ی ما نمی‌داند، برخی از بخش‌هایش را با افسانه‌های یونانیان همانند یافته است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید