پنج شنبه, 24ام آبان

شما اینجا هستید: رویه نخست خانه تازه‌ها گزارش گزارش مراسم رونمایی کتاب « امپراتوری فراموش شده»

گزارش مراسم رونمایی کتاب « امپراتوری فراموش شده»

برگرفته از تارنمای مجله بخارا

عکس: ژاله ستار

 

 

امپراتوری فراموش‌شده
نوشتۀ: ‌جان کرتیس و نایجل تالیس
ترجمۀ: خشایار بهاری
ناشر: فرزان روز
تعداد صفحه 568 - 75000 تومان
سال انتشار: 1392

 

سرانجام پس از سه سال کار ترجمه و چاپ کتاب «امپراتوری فراموش‌شده» به اتمام رسید و عصر روز یکشنبه ۱۹ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۲ مراسم رونمایی در تالار اجتماعات نشر فرزان روز با حضور استادان، دانشجویان رشتة تاریخ دانشکدهٔ ادبیات و گروه تاریخ و دوستداران تاریخ ایران برگزار شد.

علی دهباشی ابتدا جلسه را گشود و ضمن یادکرد و تجلیل از زنده‌یاد پرویز مرزبان، از مترجمان نشر فرزان، چنین ادامه داد:

 کتابی که امروز رونمایی آن را برگزار میکنیم در واقع کتابی است دربارهٔ فرهنگ، هنر و تمدن هخامنشیان که گردآورندگان آن: جان کرتیس و نایجل تالیس به دنبال برگزاری نمایشگاه موزة بریتانیا در سال ۱۳۸۴ دربارة دورة بسیار مهم تمدن ایران باستان سال‌های ۵۵۰ تا ۳۳۰ پیش از میلاد یعنی دورة شاهنشاهی هخامنشی ارائه نمودند. همانطور که اشاره شد این نمایشگاه با ابتکار دکتر جان کرتیس، ایرانشناس و سرپرست بخش خاورمیانة موزة بریتانیا، تشکیل شده و چندین موزة اروپایی از جمه موزة لوور و موزة ایران باستان و موزة تخت جمشید با ارسال اشیاء موزه غنی بودن این نمایشگاه را تضمین نمودند.

 

کتاب «امپراتوری فراموش شده» ترجمهٔ خشایار بهاری است که تاکنون کتابهای بسیار مهمی در حوزة تاریخ ایران باستان از جمله «لشکرکشی خشایارشاه به یونان» نوشتة چالز هیگنت، کتاب «ایران کهن» تألیف جان کرتیس و همچنین کتاب «تاریخ سیاسی هخامنشی» از داندا مایف و چند کتاب دیگر را ترجمه کرده است. خشایار بهاری همچنین کتاب «اسطوره و تاریخ» اثر دکتر رحیم شایگان را نیز به فارسی ترجمه کرده که مراحل آخرین چاپ را طی میکند.

 

کتاب «امپراتوری فراموششده» دارای دوازده فصل است: ۱ ـ تاریخ شاهنشاهی هخامنشی (پییر بریان) ۲ ـ زبانها و کتیبههای هخامنشی (متیو استولپر) ۳ ـ رمزگشایی خط میخی هخامنشی (اروین ل. فینکل) ۴ ـ باستانشناسی دورة هخامنشی (جان کرتیس) ۵ ـ کاخ (جان کرتیس و شاهرخ رزمجو) ۶ ـ سفرة شاهانه (جان سنت سیمپسون) ۷ ـ جواهرات و زیورآلات شخصی (جان کرتیس) ۸ ـ دین و آیینهای خاکسپاری (شاهرخ رزمجو) ۹ ـ سازمان شاهنشاهی هخامنشی (آندرو مدوز) ۱۰ ـ جابجایی و جنگافزار (نایجل تالیس) ۱۱ ـ ایران و یونان (الکساندرا ویلینگ) ۱۲ ـ میراث ایران باستان (وستا سرخوش ـ کرتیس)

 

لازم به ذکر است که هرف از «مجموعه مطالعات ایران باستان» این بوده که ترجمة مهمترین و تازهترین آثار برگزیده راجع به ایران باستان را از هزارههای دوردست ماقبل تاریخ تا زوال ساسانیان، در دسترس فارسیزبانان قرار دهد. و نیز با نشر آثار تألیفی ایرانشناسانة برجسته که تا کنون منتشر نشدهاند، کمبود اطلاعات راجع به ایران باستان را جبران کند.

 

«مجموعه ایران باستان» در پنج زمینه حوزهپژوهی دارد: ۱- تاریخ ایران باستان ۲- تاریخ مذاهب باستانی ایران ۳- راهنمای مقدماتی زبانهای باستانی ۴- منابع مطالعاتی درباره ایران باستان ۵- تاریخ ادبیات شفاهی سنتی.

 


مهندس تورج اتحادیه و علی دهباشی
مهندس تورج اتحادیه و علی دهباشی

 

بعد از سخنرانی علی دهباشی، مهندس تورج اتحادیه سرپرست مجموعة مطالعات ایران باستان سخنرانی خود را بدین شرح آغاز کرد:

«با خیر مقدم و تشکر از دوستان و مدعوینی که به این نشست تشریف آورده‌اند گزارش کوتاهی باستحضار می‌رسانم:

ده سال پیش با پیشنهاد دکتر رحیم شایگان که در آن موقع در دانشگاه هاروارد تدریس و تحقیق میکردند «مجموعه مطالعات ایران باستان» را با انتشار کتاب «کتیبه‌های هخامنشی» شروع کردیم. که از این کتاب نزدیک به ده هزار نسخه چاپ و توزیع شده است. در طی سالهایی که گذشت سعی بر این بود که عنوانهای این مجموعه که از تحقیقات به روز اساتید بزرگ این رشته انتخاب گردیده است با بهترین شکل و کیفیت ممکن و با رعایت تعاریف و مراتب علمی باستان‌شناسی ترجمه، ویرایش و تولید گردند. پس از ده سال امروز دوازدهمین کتاب مجموعه را با عنوان «امپراتوری فراموش‌شده» رونمایی می‌کنیم و دو استاد برجسته سرکار خانم دکتر ژاله آموزگار و استاد کامران فانی ضمن نقد کتاب شما را با این کتاب آشنا خواهند کرد. باید اذعان کنم که مشوق اصلی ما در ادامة این فعالیت ملی و فرهنگی کثرت علاقمندان به تاریخ ایران باستان و تجدید چا‌پهای مکرر عنوانهای مجموعه مطالعات ایران باستان بوده است. کلیة ۱۲ عنوان کتابهای مجموعه را در این جا عرضه کرده‌ایم و از مدعوین دعوت می‌کنم در پایان جلسه این کتابها را از نزدیک بررسی کنند.

 


مهندس تورج اتحادیه
مهندس تورج اتحادیه

 

8 عنوان دیگر نیز ترجمه شده و در حال آماده‌سازی برای چاپ می‌باشند، اینها شامل:

ـ ساسانیان و هونها ـ نوشتة فرانس آلتهایم

ـ امپراتوری اشکانی و اسناد آن ـ جمع‌آوری یوزف ویزهوفر

ـ امپراتوری ساسانی ـ نوشتة دکتر تورج دریائی

ـ جهان هخامنشیان ـ جمع‌آوری جان کرتیس و سنت جان سیمسون

ـ هخامنشیان در مبنای مدارک ایران شرقی ـ  تألیف ولفگانگ فاگل سانگ

ـ ادبیات پهلوی تألیف پروفسور کارلوچرتی

ـ تاریخ ماد ـ تألیف ایگور میخائیلوویچ دویا کنف

ـ حماسه و تاریخ در ایران باستان ـ نوشتة دکتر رحیم شایگان می‌باشند

و ۳ عنوان نیز در حال ترجمه است:

ـ فرهنگ و نهادهای ایران باستان ـ تألیف محمد داندامایف

ـ کتبیه‌های فارسی باستان و کتیبة داریوش بزرگ در بیستون ـ هردو تألیف رودیگر اشمیت

با عنایت به اینکه سخنرانان این جلسه ۲ استاد برجسته می‌باشند و قطعاً مدعوین محترم برای شنیدن صحبت‌های من اینجا نیامده‌اند بنابراین خیلی باختصار ۲ مطلب را در مورد کتاب «امپراتوری فراموش‌شده» متذکر می‌شوم:

چگونگی چاپ کتاب اصلی توسط موزة بریتانیا

و چرا عنوان امپراتوری فراموش‌شده؟

با همت دوستان ما در بنیاد میراث ایران ـ لندن Iran Heritage Foundation که با نام اختصاری IHF معروف است و همکاری موزة بریتانیا British Museum در اواخر سال ۱۳۸۴ نمایشگاه بسیار مهم و موفق بصورت مجموعه‌ای بی‌نظیر از اشیاء و آثار باستانی هخامنشی که چندین موزة معتبر دنیا منجمله موزة ملی ایران و موزة تخت جمشید به موزة بریتانیا بعاریت داده بودند، در موزة بریتانیا با عنوان Forgotten Empire برگزار شد و همزمان کتاب اصلی این ترجمه به زبان انگلیسی در ارتباط با موضوع نمایشگاه توسط موزة بریتانیا منتشر گردید. شرح مفصل آن در پیش‌گفتار کتاب داده شده است.

چرا «امپراتوری فراموش شده»

امروز می‌دانیم:

تاریخ‌نویسان یونانی که در دورة هخامنشیان می‌زیسته‌اند مثل هرودت، گزنفون و استرابو از زبان دشمن و به زبان یونانی باستان کتابهای متعددی در مورد هخامنشیان و روابط پارسیان و یونانیان نوشته‌اند.

در کتاب اندیشة یونانی، فرهنگ اسلامی نوشتة دیمتیری گوتاس می‌خوانیم که در نهضت ترجمه در دوران خلفای عباسی قرن‌های دوم تا چهارم هجری عمده کتب فلسفی و علمی یونانی شاید بعضی نیز چند بار از یونانی باستان به زبان جاری آن روز یعنی عربی ترجمه شده است ولی ذکری از کتب تاریخی نوشتة تاریخ‌نگاران یونان باستان نیست. بنظر میرسد کسی تا اواسط قرن ۱۷ میلادی بطور جدی به این کتابها مراجعه نمی‌کند.

حال ببینیم،

درمورد سنگ‌نبشته‌های شاهنشاهان هخامنشی و لوح‌ها و گل‌نبشته‌های اداری این دوران که گواه تاریخ این دوره می‌باشند پی‌یر کولوک در کتاب «کتیبه‌های هخامنشی» چه نوشته است. او می‌گوید:

«پس از فتح اسکندر و مرگ زودهنگام او، ایران تحت تأثیر فرهنگ یونانی قرار گرفت و از هنر، اعتقادات، شیوة زندگی و احتمالاً حتی زبان فاتحان یونانی تأثیر پذیرفت. پس تعجب‌آور نیست که سنگ‌نوشته‌های پارسی کاملاً در ایران غیرقابل فهم می‌شود. هنگامی که پارتهای اشکانی برای طرد آئین و رسوم یونانی عکس‌العمل «ایرانگرایانه» نشان دادند دیگر بسیار دیر شده بود. دیگر هیچکس قادر نبود نشانه‌های خط میخی را بخواند و گذشتة پرافتخار و تاریخ پادشاهان هخامنشی به فراموشی سپرده شده و از خاطرة ایرانیان پاک شده بود. حتی، در متون دورة ساسانی که الهام‌بخش فردوسی در سرودن شاهنامه بود خاطره‌ای مبهم از این دوران حفظ شده است و نام کورش تنها در میان اقلیت یهودی که به اسارتشان در بابل پایان داد با ذکر نام وی در نوشته‌های مقدسشان باقی مانده است.»

بدین ترتیب ملاحظه می‌کنیم با عدم توجه به کتب مورخین یونان باستان و عدم امکان خواندن نبشته‌های میخی، امپراتوری هخامنشی فراموش شده از خاطره‌ها  محو می‌گردد و تاریخ این دوره بصورت داستان‌های حماسه‌ای غیرحقیقی برای ما ایرانیان باقی می‌ماند. تا زمانی که شرق‌شناسان اروپائی از قرن هفدهم میلادی به بعد با مطالعه و توجه به کتب تاریخی یونانی و سفر به منطقة امپراتوری هخامنشی و ارتباط دادن آثار باستانی باقی‌مانده از آن دوران با نوشته‌های مورخین یونانی و در پی آن با رمزگشایی خطوط میخی و خواندن آنها امپراتوری فراموش‌شده را به خاطره‌ها بازگردانده‌اند.

کتاب موضوع رونمایی امروز «امپراتوری فراموش‌شده» کتابی است علمی، خواندنی، مصور و تماشایی، چکیده‌ایست از آخرین تحقیقات باستان‌شناسی توسط برترین اساتید ایرانی و خارجی در مورد تاریخ سیاسی، فرهنگ، هنر، دین، زبان، سازمانهای کشوری و حتی عادات زندگانی پارسیان هخامنشی. با این مشخصات از آنجا که میراث باستانی ما کمتر مورد توجه است هر فرد ایران‌دوست به جهت شناخت ایران کهن، همانطور که نسخه‌ای از حافظ، سعدی و فردوسی را در کتابخانة خود دارد، لازم است نسخه‌ای از «امپراتوری فراموش‌شده» را نیز به کتابخانة خود بیافزاید و بخصوص جوانان را ترغیب به مطالعة آن و تماشای تصاویر هنر بی‌نظیر آن دوران بنمایند.

جهان پرافتخار هخامنشی شایستة توجه بیشتر و ستایش بیش از پیش هر ایرانیست.»

پس از مهندس اتحادیه، علی دهباشی از دکتر ژاله آموزگار، استاد دانشگاه تهران، درخواست کرد که سخنرانی خود را ارائه کند:

 

سالها پیش جان هنیلز، ‌ایران‌شناس و اسطوره‌شناس انگلیسی، کتاب «شناخت اساطیر ایران» خود را با این عبارت آغاز می‌کند: «ایران سرزمین تضادهای بزرگ است» همة ما بارها با مفهوم این عبارت در بیشتر رخ‌دادهای سرزمینمان روبرو بوده‌ایم و شاید کمتر بدان اندیشیده‌ایم. در این آشفته‌بازار نشر و کاغذ که کیست که نداند چه می‌گذرد، انتشار کتاب نفیس و زیبای «امپراتوری فراموش‌شده» دربارة فرهنگ، هنر و تمدن هخامنشیان در این قطع جالب غیرمعمول، کاغذی که در این دنیای رایانه‌زده دست را نوازش می‌دهد، با تصویرهای واقعاً دیدنی و زیبا که من برخی از آنها را از اصل خود آن اشیاء‌ و آثار تاریخی که به چشم دیده‌ا‌م زیباتر یافتم، نوعی تضاد نیست؟ همة ما می‌توانیم درک کنیم که در وضع کنونی، تا چنین فرزندی زاده شود چه مرارت‌هایی را باید به جان خرید. گروهی صمیمانه کوشیده‌اند تا این نوزاد پای بگیرد، حمایت مادی آناهیتا و تورج اتحادیه، خشایار بهاری که بار سترگ ترجمة روان این اثر را به دوش کشیده است، تورج اتحادیه و همکاران دلسوزش که با تلاش بی‌پایان نشر فرزان روز را سرپا نگاه می‌دارند. و به قول معروف ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار بوده‌اند تا چنین کتابی در پیشخوان کتاب‌فروشی‌ها جای بگیرد و به دست ما برسد و امروز رونمایی گردد.

اما چرا امپراتوری فراموش‌شده؟ این عنوانی بود برای نمایشگاهی که در سال ۱۳۸۴/ ۲۰۰۵ در موزة بریتانیا برپا شد و در آن آثار هخامنشی که از جاهای مختلف گرد آمده بود به نمایش گذاشته شد. به نوعی همکاری فرهنگی کم‌نظیری بود از طرف چند موزة اروپایی و بخصوص موزة لوور و همچنین همیاری موزة ایران باستان و موزة ‌تخت جمشید که اشیاء نفیس مربوط به دوران هخامنشی در یک جا گرد آمد و در معرض دید علاقه‌مندان قرار گرفت، تا تاریخ مصوری از بیشتر از دو قرن فرمانروایی هخامنشیان باشد (۵۵۰ تا ۳۳۰ ق.م) قلمرویی گسترده که نه‌تنها در دنیای قدیم آن روز بلکه در کل تاریخ جهان اگر بی‌نظیر نباشد، کم‌نظیر است، از درة سند تا آفریقا، از دریاچة ارال تا خلیج فارس. گرچه کاخها و بناهای سربرافراشتة بازمانده از این دوران در پاسارگاد و تخت جمشید، شوش و بابل،‌ عظمت انکارنشدنی این سلسله را نشان می‌دهد و دستاوردهای اداری و حکومتی و فرهنگی این سلسله که در لابه‌لای نوشته‌های تاریخی به جای مانده است می‌تواند بیان‌کنندة عظمت این دوران باشد، و کاوشهای باستان‌شناسان در طی سده‌های اخیر نیز کارنامة این سلسله را درخشان‌تر و موزه‌های ایران و جهان را با آثار ارزنده از دورة هخامنشیان پررونق‌تر ساخته است، ولی همة این آثار تا آن زمان یک‌جا به معرض دید گذاشته نشده بود. تلاش صمیمانة ‌جان کرتیس و نایجل تالیس و همکاری دولتها و رؤسای علاقه‌مند موزه‌ها این رویداد فرهنگی بسیار مهم را ممکن ساخت تا از این پس قلم به نوعی دیگر بر صفحه‌ها بلغزد و اگر غربی‌ها این سلسلة‌ تأثیرگذار تاریخی دنیای قدیم را تنها با جنگ‌های ایران و یونان و حمله و پیروزی اسکندر می‌شناختند، دیدگاهشان را تغییر دهند و تصویر واقعی دیگری از ایران هخامنشی به خاطر بسپارند. ایران هخامنشی که حکومتی بزرگ بود، نه خودکامه بود و نه جبار، آن‌چنان که در نوشته‌های مورخان غرب آمده است. بلکه حکومتی بود قانون‌مند که برای ادارة این قلمرو گسترده که چندین برابر سرزمین یونان بود بهترین روشهای حکومتی را به کار می‌گرفت و برای هر مورد فرمانروایی قانونی و روشی داشت و حکومتش به مراتب قانون‌محورتر از یونانی بود که به مردم‌سالاری معروف شده است. شادروان امیرمهدی بدیع در مجموعه آثار «یونانیان و بربرها» روایت‌های ضد و نقیضی که در کتابهای مورخان یونان در همین مورد مردم‌سالاری یونانیان آمده است و تهمت‌هایی که به غلط به ایرانیان زده‌اند را به خوبی نشان داده است.

 


دکتر ژاله آموزگار
دکتر ژاله آموزگار

 

آندرو مدوز یکی از نویسندگان این مجموعه در مقالة سازمان شاهنشاهی هخامنشی می‌گوید بسیاری از ما بر این باوریم که ریشة ‌دموکراسی‌های معاصر سرانجام به دموکراسی قرن پنجم ق. م آتن بازمی‌گردد، اما بی‌گمان شمار کمی از ما، از میزان دین خود به امپراتوری هخامنشی آگاهیم که خود معاصر دموکراسی آتن بود و طلوع سلسلة هخامنشی و امپراتوری آن از شگفتی‌های آن روزگاران است.

به مناسبت این نمایشگاه استادان برجسته و متخصص دورة‌ هخامنشی در موضوعات مختلف مربوط به این دوران با تکیه بر یافته‌های باستان‌شناسی و بخصوص اشیاء عرضه‌ شده در این نمایشگاه مقالاتی فراهم آوردند و مجموعة این مقالات به کوشش جان کرتیس و نایجل تالیس منتشر شد و نشر فرزان روز همت کرد و این اثر را که حاوی دوازده مقالة علمی ارزنده بود با ترجمة روان خشایار بهاری و تصویرهای زیبا و مناسبی که در لابه‌لای مقاله‌ها گنجانده شده است، به زیور طبع آراست. تصویرها اغلب با شرح کامل معرفی می‌شوند و شناسنامه‌شان عرضه می‌شود.

آغازگر کتاب چند تصویر واقعاً دیدنی است ولی این تصویرهای آغازین متأسفانه بی‌شناسنامه‌اند و معرفی نشده‌اند. در خلال کتاب هم تصویرهای زیبایی هستند که شرحی برای آنها نیامده است و واقعاً ‌حیف است که تصویرهایی به این ارزندگی در کتاب باشد بدون این که بدانیم چه هستند و به کجا تعلق دارند. پس از تصویرها تبارنامة این سلسله و نقشه‌ای از قلمرو گستردة هخامنشیان خواننده را با زمان و مکان شاهنشاهی هخامنشی آشنا می‌کند.

پی‌یر بریان که همة ما با «تاریخ امپراتوری هخامنشی» او که با ترجمة‌ ناهید فروغان در سلسله انتشارات نشر فرزان روز چاپ شده است آشنا هستیم، در مقاله‌ای جامع و کامل خلاصه‌ای خواندنی از تاریخ شاهنشاهی هخامنشی می‌دهد و خوانندة ‌این مقاله را همراه با تصویرهای زیبای پاسارگاد و چشم‌انداز بیستون و کتیبة سه‌زبانة آن و تصویر آرامگاه‌های شاهان هخامنشی در نقش رستم دنبال می‌کند. آنچه پی‌یر بریان بر گفته‌های سابقش می‌افزاید این است که می‌گوید زمانی که داریوش سوم به دست بسوس کشته شد اسکندر به خونخواهی او برخاست و بدینسان خود را جانشین و دنباله‌روی هخامنشیان قلمداد کرد و بنا به نوشتة بریان، پایان دوران هخامنشی را نباید ۳۳۰ پیش از میلاد که سال مرگ داریوش سوم هست دانست، بلکه تاریخ ۳۲۳ پیش از میلاد یعنی سال مرگ اسکندر، پایان واقعی حکومت هخامنشی است.

مقالة ‌بعدی دربارة‌ زبانها و کتیبه‌های هخامنشی است. دربارة این موضوع مقالات و مطالب بسیاری در دست است، اما کار متیو استول‌پر که بر پایة ‌تحقیقات پیشین دانشمندان است بیشتر حالت تحلیلی دارد و بخصوص به سابقة این نوع کتیبه‌نگاری در آشور و تأثیرپذیری پارسیان از آنها اشاره می‌کند.

مقالة مربوط به رمزگشایی خط میخی هخامنشی نیز خواندنی است. در این مورد نیز ما کم مطلب نخوانده‌ایم. پیر لوکوک در کتاب «کتیبه‌های هخامنشی» که نشر فرزان روز آن رامنتشر کرده است به طور مبسوط تاریخچة رمزگشایی کتیبه‌ها را نقل می‌کند. اما در این مقاله اروین فینکل مطالب را به صورت فهرست‌گونه عرضه می‌کند، یعنی روند خوانش کتیبه‌ها را در سه گام، که تشخیص نخستین که کتیبه‌ها سه‌زبانه هستند، بعد تشخیص نشانه‌ها و سرانجام تلاش اصلی راولینسون در ۱۸۳۵ که به قرائت کامل انجامید، بررسی می‌کند.

 

دکتر داریوش شایگان و مهندس تورج اتحادیه

دکتر داریوش شایگان و مهندس تورج اتحادیه

 

مقالة جان کرتیس هم در مورد باستان‌شناسی دورة‌ هخامنشی بسیار خواندنی است. در این مقاله معماری‌های این دوران با پلان‌های دقیق و عکس‌های واضح مورد بررسی قرار می‌گیرد و ما در این مقاله می‌بینیم که چگونه مرزهای سیاسی امروز به کنار می‌روند و ما آثار دورة‌ هخامنشی را در گستره‌ای عظیم، در ایلام، بابل، آشور، نواحی غرب فرات لبنان، غرب سوریه فلسطین، اردن و قبرس، تراکیه در منطقة رود دانوب، شمال دریای اژه در پازیریک، در جنوب روسیه و شمال غربی هند،‌ در قفقاز و آسیای میانه می‌بینیم. و با دیدن آفتابی که خود آمد دلیل آفتاب بر مظلومیت قوم ایرانی و سلسلة هخامنشی تأسف می‌خوریم که چگونه از این همه افتخار براحتی دست شسته‌ایم و دل و گوش به ندای تاریخ‌نویسان بی‌خبر مغرضی سپرده‌ایم که هخامنشیان را قومی صحراگرد، چادرنشین، مهاجم و دوره‌گرد معرفی می‌کنند.

هیچکس در دنیا با سرزمین خود چنین جفایی روا نداشته است.

به دنبال این مقاله، مقالة علمی درخشانی از جان کرتیس و شاهرخ رزمجو با عنوان «کاخ» عرضه می‌شود. در مقالة مستند کاخ ویژگی‌های کاخهای هخامنشی به بحث کشیده شده است. عناصر معماری، انواع ستونها و سرستونها،‌ صفه‌ها، پله‌های این کاخها، تزئینات معماری آنها تفسیر و تشریح شده‌اند. در این مقاله از اصطلاح‌هایی برای کاخها که معمول‌ترین آنها همان اصطلاح آپاداناست صحبت می‌شود. نویسندگان نکتة ‌جالبی را از مایکل رُف نقل می‌کنند، تحت این عنوان که احتمالاً کارگران شاغل در بنای آپادانا در گروه‌هایی مشخص دسته‌بندی می‌شدند و کار هر یک از این گروه‌ها توسط کارگران با علامت ویژة آن گروه نشانه‌گذاری شده است. و نکتة جالب دیگری که آمده است این است که نام شماری از این افراد که در ساخت و ساز کاخهای تخت جمشید شرکت داشته‌اند و حتی مقدار حقوق آنها در لوح‌های ایلامی به دست آمده از تخت جمشید فهرست شده است. اما نام همه نیامده است و این موضوع دنباله‌روی از سنتی آشوری است که نام هنرمند گمنام می‌ماند و ظاهراً در خاور نزدیک باستان برخلاف یونان قدردانی از کار درخشان هنرمند،‌حتی اگر شناس هم بود، چندان مرسوم نبود.

این موضوع بعدها در فرهنگ ایرانی قدیم تسری می‌یابد. مثلاً در نوشته‌های ساسانی ما اغلب نام نویسنده را نمی‌بینیم. قابل توجه کسانی که خرده می‌گیرند که چرا از ایران باستان نمی‌توان سرشناسانی را نام برد و این را دلیل می‌گیرند که سرشناسی وجود نداشته ‌است. اگر به این مطلب واقف شویم که رسم نبود نام‌آوران خود را به رخ بکشند و عرضه کنند دست از تهمت به ایران باستان برمی‌داریم.

آیا ما نام چند نفر از استادکاران بی‌نظیری که شاهکارهای اصفهان را به وجود آورده‌اند می‌توانیم برشماریم؟

 

 

مقالة بعدی سفرة شاهانه به قلم جان سنت سیمپسون است که در آن از ظروف طلا و نقرة دربار پارس و اشراف سخن گفته می‌شود. از جامهایی که در آن می‌نوشیدند، ریتون‌های بسیار ظریف، فنجان‌های طلا و نقره، ظروف سفره و غذاخوری، پیاله‌های کوچک با نقش گل‌برگها، بشقاب‌های بزرگ برای کشیدن خوراک، سطلهای فلزی با لبه‌های برگشتة پهن، بطری‌های گلابی‌شکل، قدح‌ها که تصویرهای زیبایی بر روی آنها نقش شده است، دیدن همة اینها ما را به ضیافتی مجلل راهنمایی می‌کند. می‌توان چشمها را بست و به هم خوردن ظرفها و جامها و عطر غذاها و صداهای نوشانوش را شنید.

نکتة‌ جالبی که در اینجا دیدم این که شاهان نوشاژة ‌خود را با نی می‌نوشیدند.

مقالة بعدی در حقیقت مکمل مقالة ‌پیشین است تحت عنوان جواهرات و زیورآلات شخصی از جان کرتیس. با این مقاله به دنیایی از زیبایی‌ها گام می‌گذارید. دستبندها، بازوبندها، گوشوارها، انگشترها، پلاک‌های زیبا، سرمه‌دان‌های مفرغی، وسایل آرایش کردن، چشمانتان را خیره می‌کند.

مقالة‌ بعدی دین و آیین‌های خاک‌سپاری از شاهرخ رزمجوست، که در آن موضوع مورد بحث همیشگی باورهای دورة‌ هخامنشی مطرح می‌شود. از انجمن پانتئون خدایان سخن به میان می‌آید و نویسنده تسامح و تساهل هخامنشیان را به میان می‌کشد و وسایل آیینی بسیار جالبی را که در نیایش‌ها کاربرد داشته است به طور مبسوط معرفی می‌کند.

مقالة‌ سازمان شاهنشاهی هخامنشی از آندرو مدوز به خوبی عظمت یک امپراتوری گسترده را نشان می‌دهد که چگونه با مدیریت و با یک ساختار اداری منظم شاه شاهان از پایتخت خود همة ساتراپ‌ها را اداره می‌کند و آنها را زیر نظر دارد. سکه‌های متعدد بازمانده از این دوران روند و تاریخ حکومتی را به خوبی نشان می‌دهد.

مقالة ‌الکساندرا ویلینگ با عنوان ایران و یونان، که تقابل این دو حکومت باستانی را به بحث می‌کشد جوابی است به فرضیة غلط یونانی‌محوری که غرب از دو سه قرن پیش بدان خو گرفته است و این که دیدگاه قدیم شرّ پارسی در برابر خیر یونانی که بر جامعة ‌غرب سایه افکنده است تا چه حد نادرست است و این بحث غیرعلمی اکنون باید جای خود را به رویارویی دو فرهنگ بزرگ و تأثیرگذاری آنها بر یکدیگر در طول دویست و بیست سال فرمانرایی هخامنشیان بدهد.

آخرین مقاله نوشتة ویستا سرخوش کرتیس است در مورد میراث ایران باستان که چگونه جای پای فرهنگ بزرگ هخامنشی را در لابه‌لای آثار بازمانده از دورة‌ سلوکی، اشکانی،‌ ساسانی و حتی در دوره‌های اسلامی می‌توان دید. و مبحثی که شباهت میان کتیبة شاپور ساسانی را به کتیبة داریوش در بیستون پیش می‌کشد ما را به یاد تئوری که رحیم شایگان در کتاب اخیر خود بدان پرداخته است می‌اندازد.

شرح مختصری بود از این اثر ارزنده.

و آیا ما بازماندگان هخامنشیان شرح افتخارات این فرمانروایی باشکوه را باید در حدیث دیگران بیابیم.

این امپراتوری که نامش را امپراتوری فراموش‌شده می‌گذارند. البته من این امپراتوری را فراموش‌شده نمی‌دانم چون دورة هخامنشی همیشه در حافظة تاریخی و روایی ایرانیان جایگاه برجسته‌ای داشته است. گرچه گروهی ضمن مباحث فراوان به این موضوع اشاره می‌کنند که هخامنشیان فراموش شده بودند چون در خدای‌نامه‌های دوران ساسانی نامی از آنها نیست و بر این باورند که اشکانیان و ساسانیان از وجود هخامنشیان و تاریخ آن‌ها بی‌اطلاع بوده‌اند. به نظر من این موضوع نمی‌تواند درست باشد، زیرا بجز روایت‌های ایرانی از زبان گوسان‌ها و خنیاگران و اخبار راویان یهودی و مورخان یونان و سریانی،‌ تعدادی هم از روایات خاطرات دوران هخامنشی را در دوره‌های بعد زنده نگاه داشته است. به طور مختصر می‌گویم و فقط به یک استدلال اشاره می‌‌کنم، دلیل نبودن نام هخامنشیان در خدای‌نامه‌های پهلوی می‌تواند ناشی از گرایش دینی این اثر باشد. موبدان تأثیری مستقیم در ارائة تاریخ گذشتة ایران داشته‌اند و هرچه صرف نظر از سیاست دینی آنها بود از نوشته‌ها حذف می‌شد. این جهت‌گیری اختصاص به دین مردان ایرانی ندارد. تاریخ ارمنستان تحت تأثیر کتاب مقدس است و جهان‌بینی مسیحی کاملاً ‌در آن آشکار است و تاریخ اسلام تحت تأثیر قرآن کریم است و شاید به این دلیل است که در سنت اوستایی هم پیشدادیان و کیائیان جای مادها و هخامنشیان و اشکانیان را می‌گیرند و سلسله‌های اساطیری اوستا جایگزین فرمانروایان واقعی ایران می‌شوند. آقای کامران فانی در این مورد بحث را کامل خواهند کرد.

 


دکتر ژاله آموزگار، کامران فانی و علی دهباشی
دکتر ژاله آموزگار، کامران فانی و علی دهباشی

 

من به مهندس تورج اتحادیه مدیر محترم نشر فرزان روز و آقای خشایار بهاری مترجم ارجمند و سخت‌کوش این اثر و همة ‌همکاران خوبشان انتشار این کتاب را تبریک می‌گویم. واقعاً دست‌مریزاد باید گفت.

ولی برای این که جایی هم برای انتقاد باشد چند نکته را یادآوری می‌کنم. بهتر بود سال انتشار کتاب انگلیسی هم در شناسنامه می‌آمد. همچنین نام نویسندگان به لاتین و عنوان انگلیسی مقاله، پیشنهاد می‌کنم تا نوبت چاپ دوم برسد اگر امکان دارد، نام نویسندگان و عنوان مقاله و تاریخ نشر کتاب انگلیسی در یک صفحه چاپ شود و در درون نسخه‌هایی که به فروش خواهد رفت گنجانده شود.

از تصدیع عذر می‌خواهم و متشکرم

آخرین سخنران کامران فانی بود :

براستی چه چیزی فراموش شده؟

ایران هزاران سال تاریخ مداوم و مستمر دارد، تاریخی سرشار از فراز و فرودهای عبرت‌آموز. در طی این دوران دیرسال خاطرة این کشور بزرگ و یکپارچه هرگز فراموش نشده و همواره در مقابل حوادث ایستاده است. تشبیهی که شاید بهتر بتواند این خاصیت تداوم و نوپذیری را تعبیر کند، همان درخت سرو است که در ادبیات فارسی بارها سخن از آن رفته است. این درخت از توفان‌ها و بادهای سهم نمی‌شکند و قابلیت انعطاف دارد. چون تندبادی سهمگین بوزد، خم می‌شود و سر به زمین می‌ساید و سپس با آرامش توفان باز قد راست می‌کند و برافراشته می‌شود. در این میان، یکی از بارزترین جلوه‌های فرهنگ و تمدن مردم ایران‌زمین در دوران ایران باستان بود، دورانی شکوهمند که تمدن بشری را پُربارتر کرد و بر غنای آن افزود. دربارة این دوره از تاریخ ایران آثار بسیاری به‌ویژه به قلم نویسندگان بیگانه نوشته شده است که اکثر آنها هنوز به زبان فارسی برگردانده نشده است. حدود ۱۲ سال پیش نشر فرزان روز تصمیم گرفت ترجمة مهم‌ترین و تازه‌ترین آثار برگزیده راجع به ایران باستان را، به‌خصوص آنچه مربوط به دوران پُرشکوه هخامنشی است، در دسترس فارسی‌زبانان قرار دهد تا کمبود اطلاعات راجع به این دوران را جبران کند و با نشان دادن وضع کنونی مباحث تحقیقی، بر علاقه و توجه به تاریخ ایران بیفزاید و از این راه شناخت مبهم و منفعلی را که امروزه در جوامع تحقیقاتی ما حکمفرماست، به شناختی آگاهانه و پذیرشی پویا بدل نماید و بر ماهیت فضای تحقیقات تاریخی و فرهنگی اثر گذارد. در «مجموعه مطالعات ایران باستان» تاکنون ۱۲ عنوان کتاب مربوط به این دوره ترجمه و منتشر شده است. این آثار توسط برخی از برجسته‌ترین ایران‌شناسان جهان، از جمله ریچارد فرای، اوکتور شروو، دکتر رحیم شایگان و نیز سرکار خانم دکتر ژاله آموزگار و دکتر داریوش شایگان انتخاب شده‌اند و سرپرستی اجرای این طرح را هم مهندس تورج اتحادیه به عهده گرفته است. در این مجموعه چند کتاب دربارة ‌امپراتوری هخامنشی وجود دارد: «امپراتوری هخامنشی» اثر پی‌یر بریان، «کتیبه‌های هخامنشی» اثر پی‌یر لوکوک، «استوانة ‌کورش بزرگ» اثر شاهرخ رزمجو و سرانجام «امپراتوری فراموش‌شده» اثر جان کرتیس و نایجر تالیس. ما مردم ایران، بویژه دربارة ‌تاریخ خود، مردم فراموشکاری هستیم. ترجمة ‌اینگونه کتاب‌ها شاید باعث شود اندکی از این فراموشی کاسته شود و آگاه‌تر شویم.

 

کامران فانی
کامران فانی

 

در سال ۲۰۰۵ میلادی موزة بریتانیا (Britain Museum) تصمیم گرفت نمایشگاهی از آثار به جا مانده از دورة‌ هخامنشی برگزارکند. سرپرست این نمایشگاه دکتر کرتیس، مدیر بخش خاورمیانة موزه، بود. خود موزة بریتانیا البته در این زمینه بسیار غنی بود، ولی برای هرچه کامل‌تر کردن نمایشگاه بر آن شد تا همکاری دو موزة مهم دیگر یعنی موزة ‌لوور فرانسه و موزة ملی ایران را هم جلب کند، به نحوی که آثار به جا مانده از دورة‌ هخامنشی در این دو موزه هم در این نمایشگاه در معرض نمایش گذاشته شود. برای نخستین بار بود که در جهان نمایشگاه بزرگ و عمده‌ای دربارة ‌هخامنشیان برپا می‌شد. امپراتوری هخامنشی یکی از بزرگترین و گسترده‌ترین امپراتوری‌های جهان بود و حوزة گسترش آن از سند و ماوراءالنهر در شرق تا مصر و لیبی در جنوب و کشورهای بالکان در شمال و غرب را در بر می‌گرفت. امروزه در این محدوده حدود ۱۵ کشور مستقل وجود دارد. این نمایشگاه در واقع نه‌تنها دربرگیرندة فرهنگ و تمدن ایران و قوم ایرانی بود، بلکه نمایشگر فرهنگ و تمدن ملل و اقوام گوناگون دیگر امپراتوری هم بود. حاصل این نمایشگاه بعداً به صورت کتابی مفصل شامل نزدیک به ۷۰۰ لوح و تصویر رنگی منتشر شده و همین کتاب است که تحت عنوان «امپراتوری فراموش‌شده» به فارسی ترجمه و در نهایت زیبایی و نفاست چاپ و منتشر شده است. ترجمة‌ آن به همت خشایار بهاری در نهایت دقت و صحت انجام پذیرفته و دکتر شاهرخ رزمجو هم که خود از نویسندگان متن اصلی انگلیسی کتاب بوده، ویرایش و زیرنویس‌های تصاویر و لوح‌ها را به عهده گرفته است که بر اعتماد خواننده می‌افزاید.

عنوان این کتاب را «امپراتوری فراموش‌شده» نام نهاده‌اند. چرا فراموش‌شده؟ براستی چه چیزی فراموش شده است؟ امپراتوری هخامنشی در جهان باستان در دورة خود بزرگترین و شناخته‌شده‌ترین دولت موجود بود. در آن زمان در شرق ایران هند قرار داشت و فراسوی آن چین که هنوز کم‌وبیش ناشناخته بودند. اما در غرب ایران کشور یونان بود که از قضا هرگز نمی‌توانست هخامنشیان را فراموش کند. برای یونانیان امپراتوری هخامنشی همواره حضوری چشمگیر داشت. بخشی از یونان جزئی از امپراتوری هخامنشی بود و بخش‌های دیگر یونان، به‌خصوص آتن، گاه در مقابل این قدرت بزرگ سرکشی می‌کرد و گاه تمکین می‌نمود. نوعی رابطة مهر و کین میان ایران و یونان وجود داشت که مظهر کین‌ورزی و دشمنی آن به صورت دو جنگ بزرگ ماراتون در زمان داریوش بزرگ و جنگ سالامیس در زمان خشایارشا جلوه‌گر شد. یونانیان دربارة ایران دورة هخامنشی بسیار گفته‌اند و نوشته‌اند، پس هرگز این دولت هخامنشی را فراموش‌شده نمی‌دانستند. ظاهراً غرض از فراموش‌شده در کتاب «امپراتوری هخامنشی» احتمالاً فراموشی دنیای غرب نسبت به هخامنشیان است. تمدن غرب خود را میراث‌دار تمدن یونان می‌داند. پس نباید عظمت هخامنشیان را فراموش کند. ظاهراً از نظر تدوین‌کنندگان این کتاب اگر هم این عظمت فراموش شده، ‌باید این فراموش‌شدگی را چاره‌ای اندیشید و با نمایش جلوه‌ها و جنبه‌های پنهان‌شده یا پنهان‌ماندة آن دوباره خاطرة پُرشکوه آن را زنده کرد. در واقع هدف از برپایی نمایشگاه آثار هخامنشی همین بوده است. شاید هم این فراموش‌شدگی به خود ما ایرانیان هم برگردد که هرگز به درستی دوران هخامنشی را نشناختیم و در رفع آن نکوشیدیم.

کتاب «امپراتوری هخامنشی»‌در ۱۳ فصل فراهم آمده است که هر فصل به یکی از جنبه‌های فرهنگ و تمدن و تاریخ هخامنشیان می‌پردازد. در آغاز هر فصل نخست مقاله‌ای به قلم یکی از متخصصان و صاحب‌نظران دربارة موضوع آن فصل آمده و به دنبال آن تصاویر اشیاء مربوط به آن موضوع که اصل آنها در نمایشگاه به نمایش گذارده شده آمده است. از فصول مهم و مفصل این کتاب معماری، باستان‌شناسی و زبان‌های امپراتوری هخامنشی است که کم‌وبیش شناخته‌شده هستند و من در اینجا به توصیف آنها نمی‌پردازم و بیشتر فصولی را معرفی می‌کنم که تازگی دارند و کمتر کسی به آنجا توجه کرده است.

یکی از این فصول مقالة «رمزگشایی از خط میخی» است که سرگذشت هیجان‌انگیزی را بیان می‌کند. کشف رمز خط میخی فارسی باستان یکی از کشفیات مهم و دوران‌ساز تاریخ جهان باستان است. خط میخی تا نیمة قرن نوزدهم خوانده نشده بود. نیاکان ما آن را خط جن می‌دانستند که در زمرة طلسمات بود. تمدن‌های بزرگ سومر، بابل و آشور و البته ایران آثار خود را به این خط می‌نوشتند. منشأ آن خط میخی سومری بود که خواندن آن بسیار مشکل و حتی غیرممکن است. ولی خط میخی که زبان فارسی باستان در دورة‌ هخامنشیان با آن نوشته می‌شد بسیار ساده‌تر بوده و به یک معنی خطی الفبایی بوده است. این خط به همت گروتفند آلمانی و راولینسون انگلیسی سرانجام رمزگشایی و خوانده شد و چون کتیبة بیستون به سه زبان فارسی باستان، بابلی و ایلامی نوشته شده بود و در واقع متن بابلی و ایلامی آن ترجمة متن فارسی بودند، با کشف خط میخی فارسی، خط دو زبان دیگرهم رمزگشایی و خوانده شد.

فصل جالب دیگر «سفرة شاهانه» نام دارد. تجملات دربار هخامنشی و از جمله سفرة‌ غذای آنها همواره هوش از سر یونانیان می‌برده است. آریستوفانس، نمایشنامه‌نویس مشهور یونان باستان، می‌گوید: «وای از این میزبان بی‌رحم پارسی که شراب را بی‌آب در جام‌های زرین و لیوان‌های بلورین به ما می‌دهند.» در این فصل با انواع ظروف از قدح و کاسه و بشقاب و قاشق (ملاقه) و ریتون (جام شاخه‌ای) و آمفورا (کوزه‌های دسته‌دار) از جنس طلا و نقره و انواع سفال که امروزه در کشفیات باستانی پیدا شده‌اند و در این نمایشگاه اصل آنها به نمایش گذاشته شده آشنا می‌شویم.

در فصل جالب «جواهرات و زینت‌آلات» شرح و تصویر اشیاء موزه‌ای بسیار گرانبهایی را می‌بینیم از دستبند و گوشواره و گردن‌بند و سینه‌ریز و مدال و غیره که جلوه‌گر ظرافت استادکاران عصر هخامنشی است. بخش مربوط به سلاح‌ها و وسایل نقلیه نیز نشانگر هنر صنعتگران آن دوره است. دولت هخامنشی دولتی مقتدر بود و طبعاً اسلحه‌سازی در آن دوره رواج بسیار داشت. از جمله دشنه و نیزه و تیر و کمان و گردونه‌ها و ارابه‌های یک‌اسبه و دواسبه و چهاراسبه و یراق اسب و انوع کشتی‌ها که ماکت برخی از آنها از طلای ناب است.

فصل جالب دیگر دربارة ‌سازماندهی امپراتوری هخامنشی است که نشانگر نبوغ خاص ایرانیان است. امپراتوری هخامنشی نخستین امپراتوری بزرگ جهان بود. در این امپراتوری که دویست سال دوام آورد کمتر با شورش و خشونت مواجهیم. رفتار انسانی و بردبارانة کورش بزرگ بنیانگذار این امپراتوری با اقوام مغلوب باعث پایداری آن شد. البته مدیریت و سازماندهی چنین امپراتوری گسترده‌ای که از شرق تا غرب آن سه تا چهار هزار کیلومتر بود کار سهل و آسانی نبود. فرمان‌هایی که از مرکز این امپراتوری به اقصا نقاط آن فرستاده می‌شد بر روی لوح و سفال و پاپیروس نوشته می‌شد. در این نمایشگاه انواع این فرمان‌ها که از آن دوران به جا مانده به چشم می‌خورد.

فصل آخر کتاب «میراث ایران باستان» است. در این فصل از آشنایی خود ایرانیان در طی دو هزار سال اخیر با نام و نشان هخامنشیان سخن رفته است. امپراتوری هخامنشی در دورة اشکانیان تا حدی شناخته‌شده بود و در دورة ساسانیان حتی کمتر از آن. بعد از اسلام ایرانیان به‌کلی یاد و خاطرة‌ هخامنشیان را فراموش کردند. اگر هم نام و نشانی از آنها در کتاب‌هایی مثل «آثار الباقیه» ابوریحان بیرونی می‌بینیم مقصود «شاهان بابل» است نه ایران. اولین باری که ایرانیان این خاطرة فراموش‌شده را بازیافتند، در دورة‌ قاجاریه بود. می‌گویند ناصرالدین‌شاه حتی علاقه‌مند شده بود خط میخی را بیاموزد. در دورة‌ مشروطیت که حس ملی‌گرایی و هویت ایرانی مطرح شد، به هخامنشیان توجه بیشتری شد و در دورة‌ ناسیونالیسم رضاشاه این توجه و علاقه بیشتر و بیشتر گردید که تا به امروز ادامه دارد.

امپراتوری فراموش‌شده دیگر فراموش‌شده و از یاد رفته نبود.

 

علی دهباشی، دکتر ژاله آموزگار، خشایار بهاری و مهندس تورج اتحادیه
علی دهباشی، دکتر ژاله آموزگار، خشایار بهاری و مهندس تورج اتحادیه

 

 

داریوش طلایی، علی دهباشی، دکتر داریوش شایگان و مهندس تورج اتحادیه
داریوش طلایی، علی دهباشی، دکتر داریوش شایگان و مهندس تورج اتحادیه

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید