یکشنبه, 02ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست تاریخ تاریخ دوره اسلامی ژان شارون، جهان‌گرد فرانسوی به سال 1670 م (949 خ) در سفرنامه‌ی خود از بنای ارگ علیشاه تبریز می نویسد

تاریخ دوره اسلامی

ژان شارون، جهان‌گرد فرانسوی به سال 1670 م (949 خ) در سفرنامه‌ی خود از بنای ارگ علیشاه تبریز می نویسد

برگرفته از آذرپادگان

حمدالله مستوفی می‌نویسد: « ... خواجه تاج‌الدین علیشاه جیلانی در شهر تبریز در خارج محله‌ی نارمیان، مسجد جامع بزرگی ساخته که صحنش 250 گز در 200 گز و در او صفه‌ای بزرگ، از ایوان کسری به مداین بزرگ‌تر. اما چون در عمارتش تعجیل کردند ]سقف آن[ فرود آمد. در آن مسجد انواع تکلفات به تقدیم رسانیده و سنگ مرمر بی‌قیاس در آن به کار برده و شرح آن را زبان بسیار باید.»

«... در تبریز 250 مسجد وجود دارد که بزرگ‌ترین آن مسجد علیشاه است که رو به ویرانی رفته است، این مسجد در زمان تاج‌الدین علیشاه جیلانی وزیر سلطان محمد خدابنده و سلطان ابوسعید بهادرخان ـ چهارصد سال پیش ـ در سمت جنوب شهر تبریز بنا شد. چند سال پیش طبقه زیرین این مسجد رو به ویرانی رفت و مرمت شد و مناره‌های آن را که بلندترینه و با شکوه‌ترین مناره‌ةای مساجد تبریز است تعمیر کردند و شخصی که از راه ایروان به تبریز می‌آید ابتدا این مناره‌ها را می‌بیند.»
این دو ـ مورخ و سیاح ـ از آن چه امروز از هر سمت به شکل قلعه‌ای نظامی در خیابان پهلوی تبریز واقع است و بدان ارگ علیشاه می‌گویند، به نام مسجد یاد کرده‌اند. دلایل تاریخی و باستان‌شناسی هم نشان می‌دهد که ارگ علیشاه در واقع مسجد علیشاه است که سازنده‌اش تاج‌الدین علیشاه جیلانی تبریزی وزیر سلطان محمد خدابنده اولجایتو و زمان ساختنش هم میان سال‌های (736 ـ‌716 قمری) بوده است. منتهی چون در زمان عباس میرزا قاجار این بنا تبدیل به قورخانه و مخزن مهمات لشگر شد بدان نام ارگ دادند که امروزه از آن ویرانه‌ای باقی نمانده است.
به دلیل نزدیکی دوره ایلخانیان و یادداشت‌های و گزارش‌ها و سفرنامه‌هایی که در این فاصله زمانی باقی مانده است می‌شود پیش از آن که نمایی از وضع امروز ارگ یا مسجد علیشاه به دست داد با استناد به بعضی از این سفرنامه‌ها و گزارش‌ها شکل و وضع این بنا را در این فاصله زمانی ترسیم کرد.
پس از نقل بخشی از آن چه حمدالله مستوفی و ژان‌شاردن از این بنا نوشته بودند تکه‌ای از گزارش ابن‌بطوطه جهانگرد مراکشی در تکمیل نمای گذشته ارگ یا مسجد علیشاه موثر است: « ... بعد به مسجد جامعی رسیدیم ]که[ وزیر علیشاه معروف به جیلان آن را بنا کرده است و در بیرون از سمت راست مدرسه و از سمت چپ زاویه‌ای وجود دارد و صحن آن با سنگ‌های مرمر فرش گردیده و دیوارها به وسیله کاشی که چیزی مانند زلنج است پوشانده شده وجوی آبی از وسط آن می‌گذرد و انواع درختان، موها و یاسمین در آن به عمل آوردند.»
و تاجر ونیزی پس از ابن‌بطوطه و در تکمیل ترسیم او آورده است: «... در اطراف آن با سنگ‌های عالی طاق‌هایی ساخته شده که ستون‌های مرمر آن را نگاه داشته‌اند. این ستون‌ها به قدری عالی و شفاف‌اند که به بلور شباهت دارند. کلفتی و بلندی همه آن‌ها یکسان و حدود پنج پا یا شش پا است. در کنار در اصلی ـ زیر طاق‌های سنگی ـ جوی آبی در جریان است و در وسط بنا چشمه بزرگی وجود دارد. سکویی نیز در وسط ساخته شده است. این مسجد سه در دارد که فقط دو در آن مورد استفاده قرار می‌گیرد و دارای طاق است. یکی از درها که باز و بسته می‌شود 3پا پهنا و 5 پا بلندی دارد و از الوارهای بزرگ ساخته شده و روی آن قطعه برنز صیقلی مطلا کوبیده شده است.»
در اشاره به عظمت این بنا و میزان ویرانی آن در قرن هیجدهم میلادی ژان‌شاردن، پس از اشاره به مناره بلند بنا که در آغاز این گزارش آمده، می‌نویسد: «... اگر چه در چند سال پیش آشکوب زیرین مسجد و برجش تعمیر شده، باز خراب‌تر گشته و توده عظیم آجری که از مسافت دور از پیرامون شهر به چشم می‌خورد، در وسط فضای بزرگی واقع و از اطراف محدود به دیوارها و باروها بوده ولی امروز تماما ویران شده و از روی باقیمانده‌های این بنا معلوم می‌شود که در ساختمان و آجرچین آن مهارت و استادی خاصی به کار رفته است.»
مناره‌های بزرگی که ژان‌شاردن اشاره دارد، حاج خلیفه کاتب چلبی تاریخ‌نویس عثمانی به سال 1045 (1014 خ / 1635 م) می‌نویسد: «... مسجد جامع علیشاه مناره‌های بزرگی داشت که بر اثر زلزله‌های متعدد و حملات قشون‌ها و پیکارها خراب و نابود شدند.»
و نیز حاج‌حسین کربلایی تبریزی در کتاب «روضات ـ الجنان و جنات الجنان» متعلق به قرن دهم هجری که استاد جعر سلطان القرایی آن را تصحیح و تعلیق کرده است از این بنا چنین یاد می‌کند: «... مرقد و مزار آن وزیر صاحب جاه خواجه تاج‌الدین علیشاه در عقب مسجدی که بنا کرده وی است مقبره ای است که هم خود بنا کرده آن‌جا مدفون است. شان رفیع وی از آن عالی‌تر است که در حیز بیان عیان گردد. صاحب خیرات و مبرات بوده از بنای عالی عمارت مسجد وی همتش را قیاس می‌توان کرد. در ربع مسکون به رفعت طاق مسجد وی طاقی واقع نشد. از طاق کسری که در مدائن است ارفع است.
مثل آن طاقی نباشد در همه روی زمین
طاق خواهد بود، آخر در جهان طاقی چنین.
در دوره قاجار که تبریز درالسلطنه بود و مرکز حکومت ولیعهدان قاجاری و هم در این زمان بود. که مسجد علیشاه تبدیل به مخزن مهمات شد و نام ارگ گرفت. در این زمان، نادر میرزا تاریخ‌نویس در کتاب «تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز» از قول خود و عمه‌زاده‌اش مرتضی میرزا چنین می‌نویسد: مسجد علیشاه که اکنون آن را ارگ علیشاه یا ارگ می‌نامند، اسلحه و مهمات غلات دولتی را در آن انبار می‌کنند... در سال 1298 (1295 خ/ 1880م) در یک طرف این بنا می‌خواستند دیواری برای نگهداری غلات دیوانی انباری بسازند، در عمق چهار زرعی ستونی از رخام پیدا شد که یک زرع و نیم قطر و سه زرع و نیم ارتفاع داشت. من و وکیل‌الرعایا به چشم خود آن را دیدیم.
وقتی به کنار دیوار خیابانی ارگ تبریز رسیدم درش را باز دیدم همان جوی آبی که حمدالله مستوفی و ژان‌شاردن و دیگران از آن نام برده‌اند، وسط باغچه‌ی بزرگی جلو دیوار عظیم ارگ به چشم می‌خورد ـ زلال و روان و در دوسمتش درخت و چمن. سمت چپ ساختمانی بود که بر سردرش نوشته بود« تآتر آذربایجان» این قسمت را زمان رضاشاه ساخته‌اند.
روبه‌روی من، صحنی بود میان سه دیوار که عظیم بالا رفته بود و سمت چپش 69 پله با فاصله‌های بیش از 20 سانتیمتر بود که بالا رفتن را دشوار می‌کرد وفس را تند. پله، یکبار پیچ می‌÷ورد و بعد،‌ با همان فاصله، می‌رسد به بالای دیوار، بلندی دیوار 25 متر است و ضخامتش حدود 10 متر (دقیقا m40/10) که شاید در گذشته با کاشی یا مرمر پوشیده بود، اما، من که اثری از این دو ندیدم.
دور سه دیوار را که گشتم، با جاهای قرار دادن تفنگ که در اطراف دیدیم، به تمام، بارویی عظیم به نظرم آمد و ظاهرا هم از زمان عباس میرزا که مسجد علیشاه را تبدیل به قورخانه و انبار مهمات کردند، همین شکل و مورد استفاده را هم پیدا کرد. به شکلی که هیچ‌کس ممکن نیست از 69 پله ارگ بالا برود، در ودیوارها را بگردد، و بگوید که اینجا مسجد بوده است و نه یک قلعه مستحکم نظامی. اصلا به درونمای بنا هم که نگاه کنی، همین تصور را به ذهن راه می‌دهی.
احمد کسروی در تاریخ مشروطه اشاره کرده است که عزوخان (به لهجه کردی یعنی عزت الله خان) از وضع آشفته دوران محمد علی شاه بهره جسته بود و برای چپاول تبریز با مستبدان همکاری کرده و به تبریز حمله شده بود. آزادی‌خواهان از زیر همین نقب ]نقب واقع در ارگ [ به پشت دشمن حمله کردند و پیروز شدند.
دانشگاه تبریز در معرفی این بنا چنین نوشته است: «... مسجد سقف ندارد و بنای فعلی که اخیرا تغییراتی در آن داده شده محراب مسجد بوده و عبارت است از سه دیوار. دهانه‌ی اتاق محراب 38 قدم و ارتفاع آن از سطح کف محراب تا انتهای طاق در حدود 26 متر است و به وسیله‌ی 69 پله می‌توان بالای طاق رفت. در بالای طاق به قدر 70/1 متر غلام گردشی ساخته شده است که دور آن 97 قدم است، میان دیوارهای بالای محراب خالی است و سه چهار مرتبه سقف‌ها و طاق‌های چک و آجری زده‌اند و دیوارها را بالا برده‌اند وهمه‌جا چوب‌های قطور کشیده‌اند و با میخ‌های هنی استوار کرده‌اند.»
با این تعریف، بنایی که امروزه از مسجد علیشاه یا ارگ تبریز باقی مانده محراب مسجد بوده است که در زمینه‌ی هنر معماری و مهندسی مهارتی دقیق را گویا است. و به طوری که مشهور است در زیر این بنا سه نقب با دالان زیرزمینی وجود دارد که یک رشته آن از ارگ به شنب غازان ورشته دیگر به باغ میشه فعلی یعنی محل سابق ربع رشیدی و رشته‌ای نیز از وسط بازار گذشته و پس از عبور از زیر رودخانه آجی‌چای به حوالی فرودگاه می‌رسد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید