شنبه, 03ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست نام‌آوران ایرانی کوروش بزرگ پاسخ به پرسش‌ها دربارهٔ کورش بزرگ و روز کورش‌بزرگ

کوروش بزرگ

پاسخ به پرسش‌ها دربارهٔ کورش بزرگ و روز کورش‌بزرگ

دکتر شاهین سپنتا

در کانال های و گروه های پیام‌رسان، برخی سخنان و پرسش‌های ابهام‌آلود درباره کورش بزرگ از زبان «حسین الله‌کرم» یا منسوب به او بازنشر می‌شود با عنوان «کوروش وجود خارجی ندارد ! / در بین بستگان‌تان کسی هست نام جدش کوروش باشد؟» که در ادامه متن این ابهام ها و پاسخ آنها را خواهید خواند:


حسین الله ‌کرم نوشت:  آيا کوروش وجود خارجى دارد؟ مطلب زير زماني‌ كه عده اى براى جشن تولد كوروش، كنار مقبره اش رفته بودند در دو بخش تهيه شد.
1- ﭼﺮﺍ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﯾﻢﻫﺎﯼ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﺛﺒﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ، ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺭﺍ ﻧمی‌شناﺳند؟

پاسخ: هفتم آبان روز تولد کورش‌بزرگ نیست، روز صدور منشور کورش بزرگ است. کسانی هم که در این روز به آرامگاه او می‌روند به بنای آرامگاه او یا خود او سجده نمی‌کنند بلکه ارزش‌های اخلاقی او را به عنوانی شخصیتی صلح‌جو و آزاداندیش گرامی می‌دارند. به گواهی یک نگاشته تاریخی به نام "رویدادنامه بابلی نبونئید" بازمانده از 2500 سال پیش، در روز سوم از ماه ارخسمنو طبق سالنمامه بابلی که آن را برابر با ۲۹ اکتبر (هفتم آبان) سال ۵۳۹ پیش از میلاد دانسته‌اند، کوروش پس از آزادسازی بابل به آن شهر رفت و مردمان با آغوش باز او را پذیرفتند: 
" کوروش به بابل اندر آمد... او با مردمان شهر پیمان سازش و دوستی و آشتی گزارد... شاخه‌های سبز زیر پای او گسترده شد."

کورش در استوانه گلی که به منشور کورش معروف است و اکنون در موزه بریتانیا نگهداری می شود، چگونگی این پیروزی و آزادسازی بابل را نگاشته است و از کارهای خود برای این که مردمان به حقوق انسانی خود دست یابند سخن می‌گوید. 

روز کورش بزرگ، روزی مردمی و افتخاری (نه رسمی) است و متعلق به همه مردم جهان است که آرمان‌های کورش را گرامی می‌دارند و این مردمی‌بودن ارزش و اهمیت این روز را دوچندان کرده است. اگرچه این روز هنوز در تقویم دولتی به عنوان "روز ملی" و یا تقویم سازمان ملل به عنوان "روز جهانی" ثبت نشده است اما حقیقت است که ایرانیان و غیر ایرانیان منتظر تصمیم نهادهای دولتی یا بین‌المللی ننشسته‌اند و در حال حاضر مردم در بسیاری از کشورها این روز را گرامی می‌دارند که این مساله بر اهمیت "مردمی‌بودن" این روز افزوده است.

2- ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﯾﮑﺘﺎﭘﺮﺳﺖ ﺑﻮﺩ، ﭼﺮﺍ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻨﺴﻮﺏ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﺪﻭﻧﻦ، ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ " ﻣﺮﺩﻭﮎ" ﺑﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﻭ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ می‌گوﯾﺪ ﺑﺎ ﯾﺎﺭﯼ ﺍﻭ ﺑﺎﺑﻞ ﺭﺍ ﻓﺘﺢ ﮐﺮﺩﻩ؟

پاسخ: در دوران هخامنشی ایرانیان یکتاپرست بودند و اهورامزدا را ستایش می‌کردند. کورش‌بزرگ نیز یکتاپرست بود اما مهم‌تر از آن  این که شخصیتی آزاده و آزاداندیش بود و به همین خاطر به باور همه مردمان و آنچه که مردمان می‌پرستیدند، احترام می گذاشت و در پیامش به مردمان دیگر ملت‌ها به جای آن که نام خدا در آیین خود را بر زبان ببرد و بخواهد باور و آیین خود را به آنان تحمیل کند، نام خدا در آیین آن‌ها را به کار می‌برد. بی‌گمان کورش یکتاپرست راستین است. یکتاپرست راستین، یک آفریگار برای هستی می‌شناسند و نام‌هایی همچون اهورامزدا، یهوه، مردوک، الله و... همگی نام‌هایی برای خدای یکتا هستند.

3- ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻭ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﯿﺴﺖ؟؟؟ ﺳﻌﺪﯼ ﺣﺎﻓﻆ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﻌﺮﺍ،ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ ﻧﺒﺮﺩﻥ؟؟؟ ﻣﮕﺮ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺳﺘﺎﯾﺶ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟!  ﭼﺮﺍ ﺣﺘﯽ ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺑﺶ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﺎﻣﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟؟؟  ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺎﻫﺎﻥ ﻭ ﺣﮑﻮﻣت‌هاﯾﯽ ﻗبل‌تر ﺍﺯ ﻫﺨﺎﻣﻨﺸﯿﺎﻥ ﻭ ﺑﻌﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺎﻡ ﺑﺮﺩﻩ، ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﻪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﭼﻪ ﮐﺴﯿﻪ؟؟؟

مرجع شاهنامه فردوسی و دیگر متون ادب فارسی و عربی که به شاهان ایران پیش از اسلام پرداخته‌اند، کتاب خداینامک دوران ساسانی است که به دلایل دینی و سیاسی دوران ساسانی، به بخش‌هایی از تاریخ ایران در آن پرداخته نشده است. نه تنها نام کورش بلکه نام بسیاری دیگر از پادشاهان دوران هخامنشی و اشکانی نیز که هزاران سند تاریخی از سکه تا سنگ‌نگاره و ... درباره آنها در دسترس هست، در شاهنامه و دیگر متون ادبی نیست. متون ادبی همچون دیوان اشعار شاعران همان گونه که از نامشان پیداست متون مستند تاریخی نیستند، البته ممکن است از تاریخ یا کتاب‌های مثل شاهنامه نیز تاثیر بپذیرند یا نپذیرند.

با این حال نام کورش در سنگ نوشته‌ها و متون تاریخی متعدد آمده است. در سنگ‌نبشته‌های هخامنشی که به خط و زبان پارسی باستان نگاشته شده‌اند، نام كورش بزرگ به صورت «کورو» یا «کوروش» و در صیغهٔ مضافٌ‌الیه «کورائوش» آمده است. در نسخهٔ ایلامی اين سنگ‌نبشته‌ها، نام كورش به شكل «کوراش» ذكر شده است. در متون اکدی نيز نام «کورِش» نوشته شده‌است. نام كورش در تورات به صورت «کورُش» و «کورِش» ضبط شده  است. به  كورش در زبان یونانی  «کورُس» می‌گفته‌اند که همین نام با اندکی اختلاف در اروپا «سایروس» یا «سیروس» خوانده می‌شود و اين نام از سده هاي پيش متداول بوده است. از تاریخ نگاران اسلامی، ابوالفرج بن عبری در کتاب «مختصر الدول» نام «کورُش» را ذكر كرده است. ابوریحان بیرونی در «آثار الباقیه عن القرون الخالیه» نام كورش شاه را «کورُش» نوشته است. مسعودی در «مروج‌الذهب و معادن‌الجوهر» نام «کورُس» را به كاربرده است. طبری در «تاریخ الرسل و الملوک»  نام «کِیرُش» را براي كورش بزرگ یاد كرده است.  ابن‌اثیر در «الکامل فی التاریخ» نيز نام «کِیرُش» را به كار برده است. حمزه اصفهانی در «تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا» ، نام كورش بزرگ را به شكل«کوروش» نوشته‌ است.  مسعودی نام «کورش» در کتابش نوشته است. ابن خلدون، نيز نام كورش بزرگ را به شكل «کورش» ثبت و ضبط كرده است. در برخي تفسیرهای قرآن نيز با تاثیر از عهد عتیق، نام كورش بزرگ، به صورت «کورِش» ضبط شده است. در شعري عربی از «وافر» درباره کوروش که سمعانی، محدث قرن ششم هجری در «الانساب» بازگو کرده، آمده است: " و بیت المقدس المعمور/ بیت ورثناه عن المتقدمینا / بناه کورش البانی المعالی/ بامر الله خیر الآمرینا. " یعنی : (بیت‌المقدس، این خانه آباد را ما از پیشینیان خود به میراث بردیم. کورش ... آن را بنا نهاد...)

در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز درباره کورش بزرگ آمده است: "خداوند به یکی از ملوک ایران که مؤمن بود و نامش کورش بود، وحی کرد که پیامبران بنی اسرائیل را نجات دهد."
همچنین شمار بسیار زیادی از صاحب‌نظران حوزه و دانشگاه ایرانی و عرب در تفاسیر آیات ۸۲ تا ۹۵ سوره کهف قرآن مجید، بر انطباق روایات مربوط به کورش بزرگ و ذوالقرنین تأکید کرده‌اند، و به جایگاه کورش بزرگ یا ذوالقرنین از منظر قرآن اشاره نموده‌اند.همچنین در بخشی از حدیث معتبر موسوم به لوح حضرت فاطمه (ع)  از عبد صالح خداوند ذوالقرنین (کورش بزرگ) به عنوان بنیان‌گذار طوس/توس نامبرده شده و می‌دانیم که در دورهٔ هخامنشیان شهر توس یکی از پایتخت‌های ایالت پارت در شمال شرقی و همچنین یکی از شانزده سرزمین مهم و مقدسی بوده که در کتاب دینی ایرانیان اوستا از آن به نام «اُوروِ» یاد شده‌است.

 *ﺍﮔﺮ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ‌ﻫﺎ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺑﺎ ﻋﻈﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩﻩ، ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﯾﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﻪ! ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﭘﻬﻠﻮﯼ، ﺍﺳﻢ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻛﻮﺭﺵ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ‌ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﻧﺎﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺎﻡ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺴﺮﺍﻧﺸﻮﻥ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﺒﻮﺩﻩ! ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺳﺎﯾﺮ ﺍﺳﺎﻣﯽ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﭘﺎﺭﺳﯽ، ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﺴﺘﮕﺎﻧﺘﻮﻥ ﺑﮕﺮﺩﯾﺪ ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺟﺪﺍﺩﺵ، ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺎﺷﻪ؟

در گذشته ایرانی ها نام پسران خود را یا از روی شاهنامه برمی‌گزیدند یا از روی متون ادبی دیگر یا نام‌های پیامبران و امامان و مردان سیاسی و ... اما چون همان‌گونه که گفته شد نام بسیاری از شخصیت‌های تاریخی مثل کورش و داریوش و خشایار و ... در شاهنامه و به تاثیر از آن در متون ادبی که در دسترس عامه بود نیامده است این نام‌ها در گذر زمان متداول نبودند.  در دوران پهلوی با رشد دانش باستان‌شناسی در جهان، مطالعه متون و سنگ‌نوشته‌های تاریخی و تالیف و ترجمه کتاب‌هایی درباره تاریخ به زبان فارسی و نگارش کتاب‌هایی با موضوع «نام های ایرانی» مردم با این نام‌ها بیشتر آشنا شدند و استفاده از نام‌هایی همچون کورش و داریوش و خشایار برای پسران و پانته آ، آرتمیس ، آتوسا و ماندانا و... برای دختران متداول شد. این مساله که تا دوران پهلوی این نام‌ها را ایرانیان کمتر می‌شناختند و کمتر به کار می‌بردند دلیلی بر انکار اهمیت این شخصیت‌های تاریخی نیست.

4 - ﺁﺛﺎﺭ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼ ﺭﻭﻡ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺍﺭﻭﭘﺎ، ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺟﺰﺍﯾﺮ ﻣﺪﯾﺘﺮﺍﻧﻪ، ﺩﺭ ﺷﻤﺎﻝ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ، ﺩﺭ ﻣﺼﺮ ﻭ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﻭ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺛﺎﺑﺖ می‌کنه ﮐﻪ ﺭﻭﻡ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭ ﺑﺮﺗﺮ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ، ﺍﻣﺎ ﺁﺛﺎﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﮐﺒﯿﺮ، ﮐﻪ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﺍﻧﺶ ﻣﺪﻋﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺳﯿﺎ ﻭ ﺁﻓﺮﯾﻘﺎ ﺯﯾﺮ ﻓﺮﻣﺎﻧﺶ ﺑﻮﺩﻩ،ﺩﺭ ﻫﯿﭻ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺟﺰ ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﺍﯾﺮﺍﻧﻤﻮﻥ!!! ﺣﺘﯽ ﺧﺮﺍﺑﻪ‌ﺍﯼ، ﺳﺘﻮﻧﯽ، ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺎ ﻣﺎﻝ ﺩﻭﺭﻩ ﮐﻮﺭﻭﺷﻪ! ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯿﺸﻪ ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﺍﯾﻨ‌‍ﻘﺪﺭ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭیش ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺷﻪ، ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻤﺪﻧﺶ ﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺩﺭ ﻣﺴﺘﻌﻤﺮﺍﺗﺶ ﻧﺒﺎﺷﻪ؟؟؟

کورش‌بزرگ استعمارگر نبود که مستعمرات داشته باشد. کورش هیچ بنایی از ملت‌های دیگر را تخریب نکرد که بخواهد به جای آن بنایی دیگر بسازد. برعکس به گواهی منشور کورش بناهای ویران مردمان را که حاکمان ستمگر ویران کرده بودند بازسازی کرد. کورش یکی از شاهنشاهان بزرگ هخامنشی بود. از دوران هخامنشی آثار معماری فراوانی در بیرون از مرزهای کنونی ایران و در سرزمین‌هایی که زمانی بخشی از شاهنشاهی پهناور هخامنشی بوده‌اند برجای مانده است که برای نمونه می‌توان به کوشک تپه کسر در بابل در عراق، آثار معماری هخامنشی در شهر صیدا در لبنان، آلتین تپه و لیکیه در ترکیه، منطقه کاختی و زیخیاگورا در گرجستان، منطقه بنجامین در ارمنستان، قره شامیری و ساری تپه در اران (جمهوری آذربایجان) و ... اشاره نمود. درضمن تخت‌جمشید در دوران داریوش بزرگ، خشایارشا و اردشیر یکم بنا شده‌ است.


5-  ﻧﮑﺘﻪ ﺑﻌﺪﯼ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺁﺛﺎﺭ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺍﻻﻥ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﺟﺪﯾﺪﻩ ﻭ ﻣﻨﺒﻌﺸﻮﻥ ﺗﺎﺭیخ ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ ﻭ ﻧﻘﻞ ﮔﺰﻧﻔﻮﻥ ﻫﺴﺘﺶ ﮐﻪ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﺸﻒ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺎﻡ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ‏(ﻉ‏) ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﮕﺎﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ، ﮐﺸﻒ ﻭ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻫﺮﻭﺩﻭﺕ همه ﺩﺭ ﯾﮏ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺗﺒﺎﺭ ﺑﻮﺩﻩ!!! ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﯿﻤﺎﻥ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻮﺩﻩ، ﯾﻬﻮ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺎﺷﻒ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻘﺒﺮﻩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﻋﻼﻡ ﻣﯿﺸﻪ ؟ ﺍﻭﻧﻢ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﭘﻬﻠﻮﯼ !!!! ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺷﻨﺎﺳﺎﯼ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﻗﺒﻠﺶ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩﻥ؟؟؟

باستان شناسی نوین از دست‌آوردهای عصر حاضر است  و هنوز بسیاری از محوطه‌های تاریخی در ایران و بیرون از مرزهای ایران مورد کاوش قرار نگرفته است و چه بسا در آینده  به دنبال کاوش‌های بیشتر اسناد باستان‌شناسی بیشتری به دست آید. همچنین ترجمه متون غربی به فارسی نیز در دوران معاصر اتفاق افتاده است.  تا پیش از کاوش های باستان شناسی، اطلاعات همه مردم جهان از بناهای تاریخی در حد شنیده‌ها، باورها، استوره‌ها، متون دینی و ادبی و تفاسیر حکومتی بود. در ایران و دیگر کشورها مردم برای بسیاری از بناهای کمتر شناخته شده، نام‌های محلی بر اساس باورها و داستان‌های محلی انتخاب می‌کردند و آنها را به شخصیت‌های استوره‌ای یا دینی نسبت می‌دادند. گاهی نیز برای آن که آن بناها را از تخریب دشمنان در امان بدارند آنها را به پیامبران و افراد مقدس دینی نسبت می‌دادند تا در امنیت بمانند و تخریب نشوند. حضرت سلیمان نیز یکی از این شخصیت‌هاست.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید