شنبه, 03ام آذر

شما اینجا هستید: رویه نخست یادگارهای فرهنگی و طبیعی زیست بوم جنگل هاي ابر در تير رس فرصت طلبان

زیست بوم

جنگل هاي ابر در تير رس فرصت طلبان

برگرفته از روزنامه مردم‌سالاری 1 آذر 1388

پانیسا حسن زاده 
ابر، ابر، باز هم ابر، ابرهای زیبا و پویا چون مادری درختان این منطقه را در آغوش گرفته است. بله صحبت از جنگل بی نظیر ابر است. این زیبای بی همتا که یکی از شاهکارهای جهان به شمار می رود. سال ها با غرور زیستند و اکنون روزهای بودن در فهرست طبیعی یونسکو را در انتظار است. اما ناگهان گرفتار غمی درخت افکن می شود! جنگل  ابر، این در دانه  بکر ایران زمین، با پوششی از سرخوار بلوط گونه های ممرز، توسکا، ولیک وازگیل  وحشی در 40 کیلو متری شمال شرقی شاهرود و در مسیر جاده شاهرود به آزاد شهر در استان گلستان در آغوش زمین جای گرفته است. اکنون این درختان ارزشمند، پربها، و زیبا  و روزگار دیده که از دوره سوم زمین شناسی استوار ایستادند. سرخدارانش حداقل قدمتی چهار تا شش هزار ساله دارند و در درمان انواع بیماری ها سرطان ها به یاری انسان ها می شتابند، روزهایی را پر از اضطراب با فکر تبرهای تشنه به ریشه هایشان می گذارنند و به هجوم بی رویه انسان بر طبیعت افسوس می خورند. به راستی با وجود 6 راه ارتباطی بین استان های گلستان و سمنان چه لزومی برای آسیب  زدن و از پای در آوردن تدریجی این شاهکار جهانی است؟ چرا قدر و ارزش میراث فرهنگی و طبیعی کشورمان، این خاک هویت بخشمان را درک نمی کنیم و تنها با ارائه طرح های ویران گر که نشان شناخته شدن این مرز و بوم و غرور ملی مان را هدف قرار داده است دم از توسعه و  را حتی می زنیم. کسی که توان راه رفتن دارد خود را محدود به صندلی چرخ دار، به بهانه بی نیازی برای صرف انرژی، نمی کند.
مدیرکل اداره راه و ترابری استان سمنان خبر از به کارگیری چندین مشاور، صرف هزینه های چند صد میلیون تومانی و ارائه چندین طرح و ناکامی این ها همه خبر می دهد و در نهایت باز هم و باز هم مشاور استخدام می کنند تا شاید مهر تایید بر طرح شان زده شود و با نادیده گرفتن احتمال وقوع «فاجعه ملی»، با تاکید بر کم هزینه بودن پروژه شان بر همگان فخر می فروشند. در حالی که به قول خود آقایان هنوز کارشناسان منابع طبیعی چکش زنی نکرده و سنجشی دقیق نداشتند، ایشان با قاطعیت می گویند که پیش از چهار هزار اصله درخت برای ساخت جاده قطع نمی کنند، حال آنکه متخصصین معتقدند یک میلیون اصله درخت قطع خواهد شد.
گفته می شود که مسیر مشخص شده پس از جنگ جهانی دوم دست روس ها بوده، در اینجا این پرسش پیش می آید که وقتی روس ها با همه فرصت طلبی شان چنین کاری در حق طبیعتی که متعلق به ما ایران زمینان است نکردند، چرا ما دست به خود ویرانی می زنیم؟! مسوولین صحبت از کشورهای سرسبز چون آلمان و انگلیس می کنند، از کشورهایی یاد می کنند که اگر درختی در آنها قطع شد، در جایی دیگر کاشته شد، اما شما بگویید، اگر آن کشورها چنین میراثی بازمانده از عصر دایناسورها با ویژگی هایی منحصر به فرد داشتند،  با قطع درخت برای تکیه کردن به دیوار منافعشان  تلا ش می کردند؟ گفته می شود «ساخت این جاده باعث رونق و توسعه جنگل ابر می شود»; کمی بیندیشیم، چگونه با قطع ستون های خانه به پایداری سقفمان کمک می کنیم؟!! تشدید رانش زمین، آلودگی ناشی از عبور اتومبیل ها، تخریب های عمومی و غیرعمومی مسافران،  فروافتادن درختان فرا دست و آسیب رساندن به درختان فرودست، عبور جاده از اکو سیستم بکر جنگلی و گونه های منحصر به فرد، گذر انسان از زیستگاه حیات وحش، خسارت به رودخانه ها و چشمه ها، فرسودگی لوله های نفت و گاز و احتمال ایجاد خسارت های جبران ناپذیر در پی قطع این لوله ها از دلا یل مردودی چنده باره ای طرح ساخت جاده در این منطقه است در عین حال طرفداران ساخت جاده، توسعه روستاها را یکی از اهداف طرح می خوانند در حالی که تا بدین جا 25 درصد اراضی کشاورزی روستای شیرین آباد به دلیل زیر سازی جاده تخریب شده است. اصطلا ح «قاره کوچک» به «شاهرود» مدیون وجود پوشش گیاهی بی همتای جنگل ابر است. با همه اینها چه سیاستی پشت نابودی تدریجی جنگل ابر وجود دارد؟ صحبت از ویلا سازی، فروش آپارتمان های ساخته شده و پخش آگهی هایشان از سال 85 و نقش این جاده که به تعبیری به بزرگراه شدن می رسد برای چیست؟  طرح ساخت جاده و شروع کار این پروژه به نتیجه نرسیده در حالی پیش می رود که به گفته دبیر کانون دیده بان طبیعت قرار است بزرگراه چهارخطه شاهرود- آزادشهر در منطقه اجرا شود و بدین صورت وجود جاده جنگل ابر کاملا  غیر ضروری است. در نهایت امید است با احساس مسوولیت و پایداری بیشتر سازمان محیط زیست و با دلسوزی های به جا و ارزشمند مسوولین جمعیت دیده بان و کانون دیدبان طبیعت، جنگل ابر، در دانه کمیاب زمین مادر از مرگ تدریجی نجات یابد. اگر ساقه درخت بلوطی، طاقت نگه داشتن کوله بار سبک یک چوپان را داشته باشد، آن درخت عمری بیش از صدسال دارد، اما اگر جوان تر باشد، در زیر بار آن خواهد شکست. میراث چهار تاشش هزار ساله یاد شده، چون تاروپود پوسیده لباس کهنه ای نیست که با دیدن پارچه ای نو سراز پا نشناسیم. زخم از بین رفتن پوشش گیاهی  کمیابی، چون جنگل بی نظیر ابر قابل التیام نیست. بیایید فریاد خاک ایران زمین را بشنویم و با او هم صداشویم تا جرعه ای آب حیات را که حق این خاک و فرزندانش است، از ایشان دریغ نکنند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید