سیوند
شیراز و سیوند و گندم و بیابان زایی!
- سیوند
- نمایش از شنبه, 21 فروردين 1389 12:27
- بازدید: 4278
برگرفته از مهار بیابانزایی
چرا در استانی که میزان برداشت از آبهای زیرزمینیاش، بیش از 2 میلیارد متر مکعب بیشتر از تغذیهی طبیعی آن است، باید شاهد کوبیدن پرشتابتر بر طبل کشاورزی ناپایدار باشیم؟ استان فارس به تنهایی بار حدود یکسوّم از تراز منفی آبخوان کشور را بر دوش میکشد. چرا؟!
آیا ساخت سدهای پرهزینه و کمبازدهای چون سیوند، میتواند مناسبترین گزینه برای مقابله با این بحران کشنده باشد؟ اینجاست که افشاگری علمی یک استاد صاحبنام دانشگاه شیراز در بارهی مدیریت غمانگیز آب در استان فارس، به ویژه در حوزه کشاورزی، کاملاً تأملبرانگیز و سخت عبرتآموز مینماید؛ سخنانی که بهانهی شکلگیری نوشتار مجازی پیش رو را فراهم آورده است:
دکتر علیرضا سپاسخواه، یکی از اساتید دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز، در گفتگویی که بخشهایی از آن در شرق - صفحه ۱۰- به چاپ رسیده، به نکتهی تأمل برانگیزی اشاره کرده که البته گمان نمیبرم کسان چندانی! در هیاهوی انرژی هستهای و بستهی 5 به علاوهی یک و نرگس و تابوتهای در حال پرواز به زنهار نهفته در آن توجه کنند!
ایشان میگویند: آبی که برای تولید گندم در سطح 450 هزار هکتار از اراضی کشاورزی استان اختصاص یافته، حدود دو برابر آب لازم برای تولید این مقدار گندم است! به سخنی دیگر، اگر چنانچه مدیریت بهینهی استحصال، توزیع و مصرف آب در استان به اجرا درمیآمد، آنگاه دیگر نیازی نبود که به بهانهی تأمین نیاز آبی بخش کشاورزی، دیرینهترین و ارزشمندترین زادبومهای ایران، این میراث مشترک جهانی، در اثر ساخت سدهایی چون «سیوند» به زیر آب رفته یا تهدید شوند!
یادمان باشد:
روند کنونی مصرف آب در استان، تنها میتواند تا 8 سال دیگر ادامه یابد! چرا که هماکنون میانگین اضافه برداشت از سطح سفرههای آب زیرزمینی به بیش از 12 درصد در سال، یعنی حتا بیشتر از میانگین کشوری رسیده و وضعیت اندوختههای آبی اغلب 62 دشت استان فارس در شرایط بحرانی قرار دارد.
این است بهایی که باید برای پایکوبی یکساله به بهانهی جشن خودکفایی در گندم بپردازیم! در حالی که وضعیت تجاوز دیمزارهای گندم به مراتع در استان کردستان نیز در بیسابقهترین شرایط خود به سر میبرد و این روند کاهنده در بسیاری از زیستبومهای ایران تکرار شده است!
آیا چنین حرکتهای خلاف توسعهی پایدار، مصداق بارزی از بیابانزایی انسانی محسوب نمیشود؟! کجا هستند هیأتهای تحقیق و تفحصی که مو را از ماست میکشند؟ آیا کسی هست تا عقوبتهای زیستمحیطی تشویق بی ضابطهی کاشت گندم در کشور را محاسبه کرده و متهمین را به دادگاه معرفی کند؟
راستی چرا کسی به این گزارش فائو نمیخندد و آن را اس ام اس نمیکند؟!
«در حالی که واردات جو ایران در سال 2003 تنها شش هزار تن بود و ایران به عنوان شصت و هفتمین وارد کننده جو در این سال شناخته شد، در سال 2004 واردات جوی ایران به 012/1 میلیون تن رسید. همچنین بر اساس این گزارش، در نتیجه طرح خودکفایی گندم، واردات گندم توسط ایران در سال 2004 با یک میلیون تن کاهش نسبت به سال قبل مواجه شد و به 222 هزار تن رسید. به سخنی دیگر، اگر چه کاهش یک میلیون تنی واردات گندم توسط ایران و ارتقای این کشور از بیست و پنجمین واردکننده گندم در سال 2003 به هفتاد و پنجمین واردکننده گندم در سال 2004 قابل تقدیر است، اما این طرح باعث کاهش توجه مسوولان کشاورزی ایران به تولید جو و در نتیجه افزایش قابل ملاحظه واردات این محصول در سال 2004 شد.» روندی که در سالهای بعد هم ادامه یافت و منجر به واردات یک و نیم میلیون تن جو شد.
و این در حالی است که هنوز آماری از میزان افزایش نرخ فرسایش خاک، هدررفت آب، شورشدن اراضی و ... ناشی از اعمال این سیاست ناپایدارکنندهی سرزمین نداریم!
پیوست:
شاهکوه محلی و همرزمان بیداردلش را نیز فراموش نمیکنیم ... شمار امضاءها به عدد ۶۵۷ رسیده است... هموطن عزیز! شما نیز با امضا لینک اعتراض و تکثیر آن در تارنمای ارزشمندتان میتوانید به حمایت از محیطبانان شجاع و بیادعای طبیعت برخیزید.