شنبه, 01ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست زبان و ادب فارسی زبان پژوهی دكتر علی رواقی: راه ترویج زبان فارسی از سیاست می‌گذرد

زبان پژوهی

دكتر علی رواقی: راه ترویج زبان فارسی از سیاست می‌گذرد

برگرفته از جام جم

 

دكتر علی رواقی استاد دانشگاه، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و همچنین یکی از پژوهشگرانی است که سال‌ها در زمینه زبان فارسی در تاجیکستان فعالیت کرده است.

او نابسامانی وضع زبان فارسی در کشورهای دیگر را ناشی از سیاستگذاری غلط می‌داند.

رواقی در بحث وضع نامطلوب زبان فارسی در کشورهای فارسی زبان نیز بر این باور است که نهادهای فرهنگی ما کار مهمی انجام نداده‌اند.

مشروح این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید.


درباره مشکلات آموزش زبان فارسی در خارج از کشور صحبت بفرمایید و این‌که چرا آموزش زبان فارسی در خارج از ایران اوضاع خوبی ندارد؟

اگر بخواهید وارد این مسائل بشوید، وارد مسائل سیاسی شده‌اید. در دوره‌ای رایزنی‌های فرهنگی افرادی را در کشورهای دیگر می‌گذاشتند که فارسی هم بلد نبودند. اینها وقتی فارسی بلد نیستند چطور می‌خواهند به ترویج زبان فارسی در کشورهای دیگر بپردازند؟ قبلا رایزنان فرهنگی کشورمان در نقاط مختلف دنیا چهره‌هایی در حد مرحوم امین ریاحی، مرحوم مجتبی مینوی و فتح‌الله مجتبایی بودند، اما حالا چه؟ از طرف دیگر ارتباط ما از نظر تدریس زبان فارسی تقریبا با دنیا قطع شده است. کشورهای دیگر هم خیلی از ما درخواستی اعزام استاد ندارند؛ مگر این‌که ما استادان زبان فارسی را به کشورهایی مثل اکراین یا ونزوئلا بفرستیم. این مشکلات وجود دارد، اما این‌که بخواهیم وضع زبان فارسی را در افغانستان و تاجیکستان بررسی کنیم، بحث دیگری است.


پس بهتر است درباره اوضاع زبان فارسی در کشورهایی مثل تاجیکستان و افغانستان صحبت کنیم.

زبان فارسی ما باید بتواند بر زبان تاجیکی غلبه کند و در کنارش اگر از گویش‌های مختلف هم بهره‌وری داشته باشد، اشکالی ندارد. مراکز فرهنگی ما طی سال‌های گذشته اقدام مهمی در این زمینه انجام نداده‌اند. ممکن است نهادهای فرهنگی در حوزه‌هایی مثل نقاشی، خط یا سینما کارهایی در کشورهای فارسی زبان انجام داده باشند، اما در حوزه زبان کاری نکردند. خود دولت با دولت کشورهای فارسی زبان مراوده‌ای نداشته که بخواهد در قِبل آن استاد زبان فارسی از ایران به آنجا اعزام کند. از طرفی هم آنها به دلایل سیاسی و بروز برخوردهایی که می‌بینم روز به روز بدتر می‌شود، زبان فارسی را پذیرا نبودند. در نتیجه استادی هم را که به کشورهای فارسی زبان اعزام می‌شود ‌ به‌عنوان استاد نمی‌بینند.


آقای قزوه که چند سالی هند بوده بارها انتقاد کرده وضع زبان فارسی در آن کشور که در گذشته به عنوان یکی از پایگاه‌های اصلی زبان فارسی بوده، نامناسب است. علتش چیست؟ ما مگر نمی‌توانیم آنجا استاد اعزام کنیم؟

علتش سرمایه‌گذاری نکردن است. الان فرهنگستان در گروه شبه قاره هند با بسیاری از استادان آن کشور و همین طور استادان پاکستانی ارتباط دارد. این استادان مقاله می‌نویسند. آن‌ دسته از استادان کشورهای دیگر که با مراکز فرهنگی ایران پیوند دارند، همکاری می‌کنند. اینها استادان قدیمی هستند که کتاب‌های مهمی چاپ کرده‌اند. البته پشتیبانی هم می‌شدند. مثلا کتاب‌هایشان در ایران منتشر می‌شد، اما امروز اگر آنها بخواهند کتابشان را چاپ کنند، آیا دستگاه‌های فرهنگی ایران می‌توانند با مشکلات کاغذ، چنین کاری انجام دهند؟ زمانی از ایران استاد به هند اعزام می‌شد و استادان هند هم برای آموزش اینجا می‌آمدند، اما الان این طور نیست. حالا فرهنگستان تلاش دارد با راه‌اندازی بنیادی به اسم «بنیاد سعدی» این ارتباط را دوباره شکل دهد.


در کشورهایی مثل هند و تاجیکستان کرسی آموزش زبان فارسی برای مقطع دکتری وجود دارد، اما استادی نیست که مسلط باشد. گفته می‌شود استادان زبان فارسی که قرار است در این کشورها تدریس ‌کنند، خودشان زبان فارسی بلد نیستند.

فرمایش شما درست است. علتش به یک بحث تاریخی برمی‌گردد. 70 سال به دلیل رژیم کمونیستی، ارتباطی بین تاجیک‌ها و ما وجود نداشته است. من اسم این دوران را «گسل فرهنگی» گذاشته‌ام. به دلیل این گسل، تاجیک‌ها فارسی امروزی و واژگان ما را نمی‌شناسند. مثلا واژگان مشترکی داریم که دو معنی دارد، آنها را هم نمی‌شناسند. زمانی که دکتر شبستری سفیر تاجیکستان بود تلاش‌های زیادی کرد. من هم گاهی می‌رفتم. مثلا تمام تابلوها در آن کشور فارسی شد، به هر حال مشکلات زیاد است. در حال حاضر موسسه فرهنگی اکو با توجه به ظرفیتی که دارد می‌تواند کارهای زیادی در این زمینه انجام دهد.


البته با راه‌اندازی گروه برون مرزی فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم می‌توان کارهایی انجام داد؟

بله. ما در فرهنگستان هم خوب عمل نکردیم.


تاجیک‌ها نسبت به زبان فارسی استقبال نشان می‌دهند؟

خودِ شخصی بله.


نظام آموزشی تاجیکستان چطور؟

نه. آنها ترجیح می‌دهند خودشان درس بدهند.


پس این‌که وزارت آموزش و پرورش ما با همکاری گروه آموزش زبان فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی سعی می‌کند سالانه کتاب‌های درسی تالیف کند و برای دانش‌آموزان تاجیکی بفرستد، چه معنایی دارد؟

این تلاشی است که از 21 سال قبل شروع شده و بر اساس همان برنامه‌ریزی این اتفاق صورت می‌گیرد و کتاب ارسال می‌کنند. بیشتر هم تلاش می‌کنند کتاب‌هایی به خط فارسی بفرستند تا دانش‌آموزان تاجیکی با زبان فارسی آشنا شوند. آنها به این زبان حرف می‌زنند، اما به خط فارسی نمی‌نویسند. حتی ما آنجا معلمان فارسی خوب هم داشتیم. به هر صورت آنجا علاقه‌ای به این‌که این همه پارسی زبان بشوند، ندارند.


مگر علاقه شخصی.

بله. البته ما می‌توانیم کار پژوهشی انجام دهیم و دستگاهی فرهنگی در ایران آن را چاپ کند و برای آنها بفرستیم. اگر آنان با پشتوانه فرهنگی خود آشنا شوند، یقینا استقبال می‌کنند. ما از این امر اطلاع داریم. مثلا استاد شکوری می‌گفت سال 1970 که فرهنگ دو جلدی‌اش منتشر شد، در مدت کوتاهی چند هزار نسخه به فروش رفت. مردم تاجیکستان به زبان فارسی علاقه‌مندند، اما باید حرکتی باشد که متاسفانه این حرکت وجود ندارد. مثلا خود ما کتابی 5000 صفحه‌ای کار کردیم، اما هیچ دستگاه دولتی برای چاپ آن ما را حمایت نمی‌کند. به هر حال باید خواهان هم داشته باشد.


شرایط در افغانستان چطور است؟

من آنجا نرفته‌ام، اما قدر مسلم آنها بسیار از ما تاثیرپذیرند. آنها مایلند به زبان ما برگردند. علتش هم این است که بعد از انقلاب حدود دو، سه میلیون افغانی به ایران آمده‌اند. الان هم یک میلیون افغان در ایران زندگی می‌کنند. آنها علاقه‌مندند زبان فارسی را به روش ما یاد بگیرند. کارهایی هم صورت گرفته. مثلا از دکتر احمدی شنیدم انتشارات سمت برای آنها کتاب فرستاده. از فعالیت جاهای دیگر خبر ندارم، اما باید با فعالیت‌های علمی پشتیبانی صورت بگیرد. البته همه اینها به مناسبات سیاسی و دیپلماتیک هم بستگی دارد. مثلا رئیس‌جمهور تاجیکستان می‌گوید تمایل به ترویج زبان فارسی دارد، اما در عمل ما چیز دیگری می‌بینیم. ترویج زبان فارسی در جهان با سیاست ارتباط پیدا کرده است و راهش از سیاست می‌گذرد.


بحثی که وجود دارد این است که مثلا اگر کسی در کشور پرتقال فرهنگی به زبان پرتغالی بنویسد، برای همه کشورهای پرتغالی زبان دنیا قابل استفاده است. یعنی پژوهشگران کشورهای پرتغالی زبان آمریکای جنوبی هم از آن استقبال می‌کنند. ما کلا در جهان سه کشور هستیم که به زبان فارسی حرف می‌زنیم و هر کدام از این سه کشور هم ساز خودش را می‌زند. چرا هیچ همکاری مشترکی بین پژوهشگران این سه کشور صورت نمی‌گیرد؟

این را نمی‌توانم پاسخگو باشم. آنها تمایل ندارند و این طرف هم اقدام اساسی انجام نمی‌دهد.


مثلا چرا پژوهشگران از هر کدام از کشورهای فارسی زبان کنار هم جمع نمی‌شوند تا یک فرهنگ مشترک بنویسند؟

پژوهشگران تاجیکستان و افغانستان در سطحی نیستند که بتوانند فرهنگ بنویسند. همین فرهنگی که به عنوان فرهنگ تاجیکی نوشته‌اند اصلا فرهنگ نیست. یک فرهنگ فارسی جلوی دستشان گذاشته‌ و رونویسی کرده‌اند.


یعنی کپی‌کاری کردند؟

بله. تازه من آنقدر به آنها گفتم تا بالاخره حدود هزار واژه امروزی هم وارد این فرهنگ کردند.


الان در چند دانشگاه تاجیکستان کرسی دکتری زبان فارسی وجود دارد؟

نمی‌دانم. قبلا می‌دانستم. در حال حاضر نه.


الان می‌دانید چند نفر استاد ایرانی آنجا تدریس می‌کنند؟

آنها خودشان بسرعت مدرک دکتری می‌دهند.


دکتری‌هایی که به عقیده شما ارزشی ندارد؟

آن را باید وزارت علوم تشخیص دهد. کار اداری است و کار من نیست.


آیا توانسته‌ایم برای همان دانشگاه‌های معدود کشورهای دیگر که کرسی زبان فارسی دارند، متون جذابی ارائه دهیم؟

ما کار خاصی نکرده‌ایم، مگر این‌که کتابی برده باشیم. من خودم کتابی با عنوان «فارسی فرارودی» نوشتم و به تاجیکستان بردم. عده‌ای علاقه نشان دادند، عده‌ای هم ندادند، چون برایشان دشوار بود. آنها فارسی کهن ما و متون کلاسیک را نمی‌شناسند و در جایی بوده‌اند که حکومت شوروی اجازه نمی‌داده زبان و ادبیات و خط فارسی ترویج شود و با ایران پیوند داشته باشند. اینها چنین گسلی را تجربه کرده‌اند. شاید هم علاقه داشتند، ولی اجازه نداشتند به این موضوع بپردازند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید