شنبه, 01ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست زبان و ادب فارسی زبان پژوهی دربارۀ زبان فارسی - گفتگو با دکتر علی اشرف صادقی

زبان پژوهی

دربارۀ زبان فارسی - گفتگو با دکتر علی اشرف صادقی

برگرفته از تارنمای راسخون به نقل از «یزدان پرست، حمید؛ (1388) نامه ایران: مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی، تهران، اطلاعات، چاپ نخست»

آقای علی اشرف صادقی (متولد قم در 1320) دارای کارشناسی ادبیات فارسی در 1341، دکتری زبان شناسی از دانشگاه سوربن در 1346، استاد دانشگاه تهران از سال 1348 و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. وی افزون بر 140 مقاله به فارسی و فرانسه در مجله های ایرانی و انیرانی، کتابهایی نیز تألیف و تصحیح کرده است؛ از جمله: کتاب زبان شناسی نوین، نتایج انقلاب چامسکی، ترجمه کتاب زبانهای ایرانی از اورانسکی، نگاهی به گویشنامه های ایرانی، مسائل تاریخی زبان فارسی، تصحیح فرهنگ فارسی مدرسه سپهسالار (منسوب به قطران)، گردآوری یادنامه دکتر احمد تفضلی، تصحیح ترجمه الابانه، شرح السامی فی الاسامی، و...


- به عنوان اولین پرسش بفرمایید مقصود از زبانهای ایرانی چیست؟
 
منظور از “زبانهای ایرانی” کلیه زبانهایی است که اصل آنها یک زبان واحد است و این زبان از شاخه های زبان هند و اروپایی است. این زبان زمانی در سرزمین کنونی ایران و سرزمینهایی که در گذشته به ایران تعلق داشته یا ساکنان آنها خود را ایرانی می دانسته اند مانند: افغانستان، ماوراءالنهر (آسیای مرکزی امروز)، قفقاز و غیره گفتگو می شده است. این زبان اکنون در دست نیست، در گذشته هم مسلماً کتباً ثبت نشده؛ اما از دو زبان که از این زبان مادر مشتق شده اند، اسناد کتبی در دست است: یکی زبان فارسی باستان که به خط میخی نوشته شده و متعلق به دوره هخامنشی است و محل آن در فارس و سرزمینهای مجاور بوده است، دیگر زبان اوستایی که کتاب اوستا به آن نوشته شده و محل آن در شرق ایران بوده است.

 

- این دو زبان با فارسی امروز فاصله زمانی زیادی دارند. زبان فارسی اساساً از کجا آغاز می شود و در میان زبانهای ایرانی چه جایگاهی دارد؟

زبان فارسی ما همان طوری که از نامش پیداست، از فارس نشأت گرفته است. علت تعلق این زبان به فارس هم این است که این زبان دنباله فارسی میانه زبان پهلوی است که زبان رسمی دوره ساسانی است و می دانیم که ساسانیان از استخر (اصطخر) فارس برخاستند. زبان پهلوی هم دنباله زبان فارسی باستان است که باز به دلیل برخاستن سلسله هخامنشی از فارس، منشأ آن فارس است.

 

- سوای فارسی رسمی، گویشها و لهجه های متعددی هم داریم. چگونه می توان از آنها در جهت افزایش توانمندی زبان فارسی استفاده کرد؟

زبان پهلوی و سپس زبان فارسی به مرور زمان و در نتیجه تحول به گویشهایی تقسیم شده که عده ای از آنها هنوز هم وجود دارند. صرف نظر از بعضی از استثناها، این گویشها در گذشته و حال هیچکدام دارای ادبیات مکتوب نبوده و بنابر این از رسمیت برخوردار نبوده اند. یکی از اصول واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی استفاده از واژه های گویشی است؛ به این معنی که اگر برای وضع واژه ای نتوانستیم از واژه های فارسی یا عربی متداول در فارسی معادلی پیدا بکنیم، به سراغ گویشها می رویم و واژه مناسبی از این منبع اخذ می کنیم.

 

- با توجه به اینکه شما عضو فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی هم هستید، آیا فرهنگستان در این راستا کاری هم کرده است؟
 
بله، فرهنگستان دارای بخشها یا گروههای علمی متعدد است که یکی از آنها بخش گویش شناسی است. چندین کتاب، راجع به گویشهای مختلف ایران زیر نظر این بخش تهیه شده که مولفان آنها تقریباً همه در خارج از فرهنگستان هستند. این کتابها همه در ردیف انتشارات فرهنگستان به چاپ رسیده اند، مانند گنجینه گویش شناسی فارس (4جلد) که سه جلد دیگر آن هم در دست تهیه است. خرده گویشهای قصران، گویش مشکنان و غیره.

 

- زبان فارسی در مسیر تحول از پارسی باستان به پهلوی و دری، چه فراز و فرودهایی داشته است؟ آیا به همین قیاس می توان تحولات یا فراز و فرودهای پیش رویش را حدس زد؟

درباره تحولات فارسی باستان پهلوی (فارسی میانه) و تحول پهلوی به فارسی دری، باید بگویم زبان فارسی باستان یک زبان ترکیبی بوده است؛ یعنی اسمها و صفتها و ضمایر در حالات مختلف نحوی به صورتهای مختلف صرف شده اند، اما به مرور زمان این زبان تحول پیدا کرده و پایانه های صرفی این کلمات حذف شده اند و زبان به صورت تحلیلی درآمده است. در زبانهای تحلیلی حروف اضافه و ترتیب کلمات در جمله نقش دستوری آنها را نشان می دهند. زبان فارسی دری نیز تحلیلی است و از این نظر میان پهلوی و فارسی فرقی نیست. طبعاً بسیاری از واژه های پهلوی دیگر در فارسی دری به کار نمی روند و در مقابل در فارسی، بسیاری از کلمات از منشأهایی مختلف هست که در پهلوی نبوده است. بیشترین تعداد واژه های قرضی فارسی از عربی گرفته شده است؛ اما اینکه بتوان مسیر تحول آینده این زبان را پیش بینی کرد، آسان نیست. مسلماً در آینده مقدار زیادی واژه از انگلیسی وارد فارسی خواهد شد. از نظر نحوی نیز زبان انگلیسی بر فارسی اثر خواهد گذاشت.

 

- بسیار می شنویم که انگلیسی زبانها نمی توانند متن اصلی نوشته های چهارصد ساله پیش (مثلاً آثار شکسپیر) را بفهمند، در حالی که ما شاهنامه هزار سال پیش و بلکه اشعار قبل از فردوسی را هم می فهمیم. اگر چنین باشد، آیا این نشانه در جا زدن فارسی نیست؟
 
نه، زبان فارسی تحولات اساسی دستوری خود را در دوره قبل از اسلام پشت سر گذاشته است؛ بنابراین در دوره اسلامی ما شاهد این واقعیت هستیم که زبان ما فقط از نظر آوایی و تا حدی از نظر نحوی تغییر کرده است؛ اما این تغییرات به صورتی نبوده است که بر کل ساختمان زبان اثر بگذارد و موجب شود که ما متون قدیم خودمان را نتوانیم بفهمیم.
این نکته بسیار خوبی است؛ زیرا موجب حفظ استمرار فرهنگی ما می شود. زبانهایی مانند انگلیسی که در چند قرن گذشته سریع تحول پیدا کرده اند، ناگزیرند امروز متون ادبی گذشته خود مانند آثار شکسپیر را به زبان انگلیسی جدید ترجمه کنند. طبیعی است که واژگان زبان ما در این هزار ساله به مقدار زیادی نو شده است، به ویژه در صد سال اخیر.

 

- اما زبان انگلیسی افزون بر نو شدن، زبان علم هم شده است. اصلاً آیا فارسی قابلیت زبان علم شدن را دارد؟
 
هیچ زبانی ماهیتاً برای بیان مفاهیم علمی رشته های مختلف توانا نیست. همه زبانها از این نظر یکسان اند. رشد علم و فرهنگ در یک جامعه منجر به توانا شدن زبان آن جامعه می شود. در نتیجه پیشرفت علم، مفاهیم جدید به وجود می آیند و دانشمندان شروع به ساختن کلمات جدید برای بیان این مفاهیم می کنند. ما در جامعه خودمان شاهدیم که در ظرف هفتاد سال گذشته زبانمان در نتیجه فعالت آگاهانه نهادهای رسمی مانند فرهنگستانها و استادان رشته های مختلف بیش از پیش برای بیان مفاهیم علمی بسیار از رشته ها رشد کرده است. زبان علم باید دقت داشته باشد و حتی المقدور به بیان یک مفهوم علمی یک واژه و فقط یک واژه تخصیص داده شود. البته این نکته به این معنی نیست که یک واژه واحد در رشته های مختلف برای بیان مفاهیم متفاوتی به کار برود؛ این مسئله در همه زبانها هست.

 

- و حتماً اطلاع دارید که عده ای هم بر آنند که زبان ما دچار انحطاط شده است!
 
این اصلاً درست نیست و یک دید ادبی غیر علمی است. کسانی که با ادبیات گذشته ما سرو کار دارند، توقع دارند که زبان ما در حد زبان بیهقی و نظامی و سعدی و حافظ بماند؛ نه کلمه جدیدی در آن به کار رود، نه از قواعد صرفی و نحوی زبان این بزرگان تخطی کند! این مطلب به معنی نادیده انگاشتن تحول زبان است. همه زبانها متحول می شوند و هیچ زبانی نیست که راکد و بی تحول بماند. اگر در جامعه ای نویسندگان و شعرای بزرگ و نیز دانشمندان و متخصصان علوم وجود نداشته باشند. طبعاً زبان آن جامعه رشد نمی کند و برای بیان مفاهیم جدید الکن می ماند. البته وظیفه دستگاههای آموزش و پرورش کشور است که زبان نوشتاری شسته و رفته و بی تعقید را در مدارس و دبیرستانها به دانش آموزان یاد بدهند و به عنوان سرمشق زبان ادبا و شعرایی را که به زبان معیار مطلب نوشته اند، انتخاب کنند.

 

- زبان فارسی با چه مخاطراتی روبروست؟

امروز زبان ما با خطر ورود روزافزون واژه های انگلیسی روبرو است. در این راستا وظیفه سنگینی به دوش فرهنگستان زبان و ادب فارسی و استادان رشته های علمی است. اگر این استادان اهمیت واژه سازی به زبان فارسی را در نیابند و مفاهیم جدید رشته های خود را با واژه های آنها یکجا از خارج وارد کنند، طبیعی است که فارسی انباشته از لغات انگلیسی می شود و مقداری از این لغات به تدریج از زبان علم وارد زبان روزمره می شود. البته ورود لغات بیگانه به یک زبان چندان خطری محسوب نمی شود، به شرط آنکه این لغات راههای واژه سازی زبان قرض گیرنده را نبندند و زایایی آن را از بین نبرند.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

در همین زمینه