زبان پژوهی
نگاهی به واژههای مصوب فرهنگستان/ استوانک بهجای سیلندر
- زبان پژوهي
- نمایش از دوشنبه, 18 شهریور 1392 19:51
- بازدید: 7071
یکی از فعالیتهای فرهنگستان زبان و ادب فارسی ساختن معادل برای واژههای بیگانهای است که به زبان فارسی وارد میشوند.
nike air force 1 low uv | how to tell if jordan 4 red thunder is real Archives - nike air force 1 suede wheat free bread products - IetpShops
بخش ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، مروری دارد بر برخی واژههای عمومی مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی که در ادامه میآیند:
«سیلندر «(cylinder): «استوانک» (محفظهای استوانهیی در موتور که پیستون درون آن حرکت میکند)
«اپتایزر» (appetizer): «اشتهاآور» (لبچرهای که پیش از غذا با نوشیدنی صرف میشود)
«بیزی» (busy): «اشغال یا مشغول» (حالتی که در حین آن وسیله ارتباطی نمیتواند در اختیار کاربر یا برخوان دیگری قرار گیرد)
«باگ» (bug): «اشکال» (خطا یا نقصی در نرمافزار یا سختافزار که باعث اختلال در برنامه شود)
«دیباگ» (debug) «اشکالزدایی کردن» (عمل یافتن و رفع اِشکال برنامه)
«رفرم»: (reform) «اصلاح، اصلاحات» (اقدام برای تغییر برخی از جنبههای حیات اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی، بدون ایجاد دگرگونی، برای بهبود وضعیت جامعه»،
«رفرمیست»: «اصلاحطلب» (فرد معتقد به اصلاحطلبی)
«پوستر» (poster): «اعلان» (آگهی مکتوب و مصور، با ابعاد حدوداً 70×50 سانتیمتر، که قابل چاپ و تکثیر و نصب است)
«لیفتتراک»: (lift truck):«افرازه» (نوعی جرثقیل کوچک برای بلند کردن و جابهجایی بارهای سنگین)
«دیوایس» (device): «افزاره» (رایانه و فناوری اطلاعات: هر دستگاه یا جزء دیگری که به رایانه متصل شود. علوم مهندسی: وسیلهای که برای انجام عملی خاص طراحی و ساخته شده باشد)
«کابین» (cabin): «اتاقک» (اتاقکی که از مصالح سبک ساخته شده باشد، هریک از اتاقهای داخل کشتی و جایگاه مخصوص خلبان در هواپیما)
«چارترر» (charterer): «اجارهکننده» (شخصی حقیقی یا حقوقی که کشتی را اجاره میکند)
«لاودر» (loader): «بارکن» (رایانه و فنّاوری اطلاعات: برنامه یا هر واسطهای که دادهها را بار میکند)
«فرم» (form): «برگه» (عمومی: برگهای چاپی برای درج اطلاعات خواستهشده در آن)
«آفلاین» (off-line) «برونخط» (رایانه و فناوری اطلاعات: وضعیت قطع ارتباط از رایانه مرکزی)
«اکسپرس» (express): «سریعالسیر» (وسیله نقلیه دارای حرکت سریع بدون توقف یا با توقف کم)
«دورمیتری» (dormitory): «اتاقخواب گروهی»
«اسموک هاوس» (smokehouse): «اتاق دود»
«کاپیتان» (کپتین / captain): «سَریار» (یکی از اعضای باتجربه تیم که مسؤول هماهنگی میان بازیکنان و ارتباط بین بازیکنان و داور و تصمیمگیری در مواقع معین بازی باشد)
«اُوردوز» (overdose): «بیشمصرفی» (مصرف بیش از حد دارو یا مواد اعتیادآور که به مشکلات جدی سلامتی یا مرگ منجر میشود)
«اکو» (echo): «پژواک» (بازگشت صوت پس از برخورد با مانع بهطوریکه با صوت ارسالی مخلوط نشود و صدای آن از صدای اول جدا شنیده شود)
«اکوکاردیوگرافی» (echocardiography) «پژواکنگاری قلب» (ثبت و بررسی کارکرد قلب در حین ضربان با استفاده از امواج فراصوتی)
«فود کورت» (food court): «سرای غذا» (گردشگری و جهانگردی: بخشی از مراکز بزرگ خرید یا مراکز دانشجویی یا فرودگاهها که در آن شماری واحد پذیرایی در کنار یکدیگر فعالیت میکنند)
«کوماندو» (commando): «تکاور» (سرباز یا افسر یا درجهداری که پس از پذیرفته شدن در آزمایش ورودی، آموزش خاصی را برابر برنامه تفصیلی با موفقیت بگذراند؛ این دوره آموزشی شامل نقشهخوانی، کار با قطبنما، اطلاعات رزمی، ارتباط و مخابرات، زنده ماندن در شرایط سخت، گریز و فرار و غیره است)
«دش» (dash): «خط تیره» (زبانشناسی: خطی کوتاه به شکل «-» که از خط پیوند بلندتر است و عموماً برای جدا کردن دو واحد از یکدیگر در نوشتار به کار میرود، مترادف خط فاصله)
«کاپ» (cup): «جام» (1. ظرفی که بهعنوان جایزه به تیم یا فرد قهرمان اهدا شود که معمولاً به شکل گلدانی دستهدار و پایهدار است 2. یک دوره مسابقه که در پایان آن به فرد یا تیم قهرمان جام اهدا شود)
«نوتبوک» (notebook computer): «رایانه کتابی» (رایانه شخصی کوچک و سبک و قابلِ حمل که معمولاً به اندازه یک کتاب باشد)
«لپتاپ» (laptop computer): «رایانه کیفی» (رایانهای سبک و کوچک که بهمنظور حمل آسان و قرار دادن روی زانو طراحی شده باشد)