شنبه, 01ام دی

شما اینجا هستید: رویه نخست زبان و ادب فارسی ادبیات کامیار عابدی مطرح کرد: بدترین دوره نقد شعر و ادبیات در ۴۰ سال اخیر مربوط به «الان» است

ادبیات

کامیار عابدی مطرح کرد: بدترین دوره نقد شعر و ادبیات در ۴۰ سال اخیر مربوط به «الان» است

کامیار عابدی مقطع بعد از سال ۹۲ را بدترین دوره نقد شعر و ادبیات در ۴۰ سال اخیر دانست و گفت: جامعه به دلایل مختلف به دلزدگی از نقد و تحلیل شعر رسیده و فضای مجازی هم به این جریان دامن زده است.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی موسسه خانه کتاب، نشست «شناختی از تحقیق، تحلیل و نقد شعر معاصر در چهل سال اخیر (۱۳۵۷-۱۳۹۷)» با حضور کامیار عابدی، دوشنبه (۱۲ شهریور) 1398 در سرای اهل قلم در تهران برگزار شد.

عابدی در این نشست با اشاره به بررسی وضعیت نقد ادبی در چهار دهه اخیر گفت: در این حوزه، تحقیق ادبی، نقد ادبی و تحلیل ادبی سه حیطه در هم تنیده است. در تحقیق ادبی باید در مورد موضوع به صورت وسیع مطالعه کنیم و به متن و موضوع توجه داشته باشیم. اما نقد ادبی در تعریف قدیم همان دیدن حسن و عیب‌های اثر است اما در معنای جدید به همه چیزهایی که به شناخت ابعاد متن در حوزه ادبیات کمک کند، گفته می‌شود. تحلیل ادبی شامل کسانی است که به نقد ادبی به معنای کلاسیک نگاه می‌کنند و متن و موضوع در حوزه ادبیات را برای ما روشن می‌کنند.

عابدی با بیان اینکه نگاه تاریخی در دوره کنونی خریدار ندارد، گفت: در حوزه ادبیات به مساله تاریخ‌مند بودن نقد توجه نمی‌شود.

وی بیان کرد: در دوره چهل ساله با بررسی مقاله‌ها، کتاب‌ها و نشریاتی که در حوزه نقد و تحلیل شعر معاصر نوشته شده بود، به چهار دوره تاریخی رسیدم. دوره اول؛ سال ۵۷ تا ۶۷ دوره ای که انقلاب اسلامی رخ داد، حکومت جدید روی کار آمد، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع و تا پایان جنگ ادامه پیدا کرد. در این دوران رنگ و بوی سیاست تا حدود سال ۱۳۶۱ در نقد و شعر نیرومند است؛ مجله‌ها و کتاب‌های آن دوران رنگ و بوی خون، آتش و سیاست می‌دهد. همچنین در این دوران در نقد شعر فضای سیاسی حاکم است چرا که آزادی سیاسی در این دوران بر کشور حاکم بود و نقد شعر هم آن را بازتاب می‌داد.

عابدی ادامه داد: بعد از اینکه فضای سیاسی از شعر ما رخت بربست، به سمت سیاست گریزی رفتیم. تا سال‌های حدود ۶۷ که فروپاشی شوروی رخ داد، باقیمانده شعر سیاسی و نقد مبتنی بر سیاست در شعرهای ما نیرومند بود اما آشکار بود که فضا در حال تغییر است. در دوره اول، نقدها و کتاب‌های خوبی در حوزه شعر نوشته شده بود و می‌توانیم این دوره را دوره پرمایه و مهمی به لحاظ نقد ادبی بدانیم.

وی بیان کرد: دوره دوم از سال ۶۷ تا ۸۴ را شامل می‌شود؛ در این دوره به دلیل بازشدن فضای فرهنگی و تلاش‌هایی که در دانشگاه و خارج از دانشگاه صورت گرفت، نقد ادبی از سیطره سیاست خارج و با آرامش بیشتری همراه شد. در این دوره، تعداد منتقد یا محقق شعری که گروهی را محکوم یا ستایش کنند، کمتر می‌شود و اگر کسی این کار را انجام دهد، مورد نقد قرار می‌گیرد. در این دوران تلاش می‌شود معیارهایی که منتقد با استفاده از آن به نقد شعر می‌پردازد، معیارهای زیبایی شناسی‌تری باشد و اگر کسی در محتوا مورد تمجید قرار گرفته باشد، الزامی برای منتقد ایجاد نمی‌کند که از شعر شاعر تمجید کند.

این پژوهشگر عنوان کرد: بازگشتی که به آرمان‌های مدرن در دوره نیما وجود داشت و نفوذ سیاست تا سال ۱۳۵۷ باعث شد شعر رنگ و بوی بهتر وعمده‌تری به خود بگیرد و این موضوع در نقدها انتقال پیدا کرد. این دوره تا سال حدود ۷۵ ادامه پیدا می‌کند اما از نیمه دهه ۷۰ فروپاشی شوروی از یک طرف و تبعات و آسیب‌های جنگ از طرف دیگر منجر به آشفتگی‌های روانی می‌شود. نحله‌های جدید پسامدرن در فضای ادبی ما هویدا می‌شود و بر ساختار شعر و نقدها تاثیر می‌گذارد. اگر به نقدها و شعرهای این دوران نگاه کنید می‌بینید که از چند ابژه، سوژه و پسامتنی صحبت می‌شود و باید به متن توجه شود.

عابدی افزود: در سال ۷۵ تا اوایل ۸۰ جدال بین آرمان‌های ادبی مدرن و پسامدرن شکل می‌گیرد و این جدال در نقد شعر زیاد می‌شود و به بحث کلی‌تر درباره تعریف شعر دامن می‌زند؛ پسامدرن تعریف متمایزی از شعر ارائه می‌کند. وفور ترجمه در حیطه نقد ترجمه از دیگر ویژگی‌های این دوره است.

وی گفت: دوره سوم از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ است. در این دوره رادیکالیسم سیاسی در فضای ایران وجود داشت و باعث شد حوزه فرهنگ و ادبیات آرام آرام به حاشیه برود. دل زدگی از سیاست و نقد ادبی پسامدرن در این دوران اتفاق می‌افتد. شهرت و اعتبار شاعران در این دوره مورد توجه مخاطبان قرار می‌گیرد. در این دوره از تعداد مجلات ادبی کاسته و نقد ادبی دانشگاهی رایج می‌شود.

این پژوهشگر و منتقد ادبی با بیان اینکه دوره چهارم از سال ۱۳۹۲ به بعد آغاز می‌شود، گفت: این دوره بدترین دوره نقد شعر و نقد ادبی است. جامعه به دلایل مختلفی به دلزدگی از نقد و تحلیل شعر رسیده و فضای مجازی به این جریان دامن زده است؛ در این فضا تلاش می‌شود در حد چند پاراگراف در مورد یک اثر اظهار نظر شود. به عبارتی نقد ادبی در این دوره دچار یک عامه پسندی در تحلیل شعر می‌شود و تشتت در نقد شعر به وجود می‌آید و هیچگونه معیاری برای انتشار شعر وجود ندارد و هر کسی می‌تواند شعر خود را در فضای مجازی منتشر کند. در این دوران انتشار اشعار در قالب کتاب و در مجلات برای نویسنده و منتقد افتخار محسوب نمی‌شود. نقد ادبی حوزه شعر در این چند سال اخیر وضعیت نامطلوبی پیدا کرده است.

عابدی گفت: در دوره اول فضا سیاسی است اما در دوره دوم نقد ادبی تلاش کرد از آراء ایدئولوژیک فاصله بگیرد و منتقدان ادبی در این دوره یک بازاندیشی نسبت به خود به عنوان انسان ایرانی داشتند. در این دوره دانشگاه و محافل نقد ادبی آزاد تا حدی به هم نزدیک می‌شوند. اگر جریان پسامدرن را که در فضای ادبی این دوره سروصدای زیادی به پا کرد و مقاله‌ها و کتاب‌های زیادی نوشت، کنار بگذاریم، جریان اعتدالی‌تر و محتاطانه‌تری نسبت به گذشته بیشتر و بهتر دیده شد. در این دوره منتقدان ادبی تلاش می‌کنند به کار خود جنبه‌های ادبی‌تر دهند و اگر منتقدی مقاله بنویسد و منبع را مشخص نکند، برای او یک ضعف محسوب می‌شود.

وی ادامه داد: نسل جدیدی از ایران شناسان که در ادبیات معاصر فعالیت می‌کنند، آثار خود را به زبان فارسی می‌نویسند یا آثاری که به زبان انگلیسی نوشته شده، در دسترس دیگران قرار می‌دهند. از دیگر ویژگی‌های این دوره، افزایش تفکر انتقادی است. نقد دانشگاهی در این دوره رشد زیادی می‌کند و از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ دوره اوج نقد ادبی دانشگاهی است. پژوهشگرانی که در حوزه نقد ادبی دانشگاهی کار می‌کنند در سه گروه، دسته بندی می‌شوند؛ گروه اول، تک رو که معمولاً ایده و فکر خودشان را دارند و به پژوهش اهمیت نمی‌دهند و در انجمن‌های دانشگاهی به ندرت شرکت می‌کنند. گروه دوم؛ کسانی هستند که آثار خود یا آثار دانشجویان  را در مجله‌های علمی-پژوهشی  منتشر می‌کنند و به طور دائم با مجله‌های علمی-پژوهشی دانشگاهی در حال تعامل هستند. گروه سوم؛ در انجمن‌های علمی و همایش‌ها آثارشان را منتشر می‌کنند. در بین آنها گروه‌های کوچک تر استادان زبان شناسی و نشانه شناسی هستند که آثارشان را در حلقه نشانه شناسی تهران منتشر می‌کنند و چشم انداز ادبی آنها حوزه‌های نزدیک به زبان شناسی و نشانه شناسی  و... است.

عابدی با اشاره به ویژگی نقد ادبی دانشگاهی گفت: کسانی که در این حوزه کار می‌کنند نظریه محور هستند و به ندرت مقاله‌هایی از آن‌ها پیدا می‌شود که از نظریه استفاده نشده باشد. منتقدان و پژوهشگران نقد ادبی دانشگاهی در مجله‌ها و کتاب‌ها از حوزه پژوهش به صورت نسبی فاصله گرفته‌اند. همچنین، پژوهشگران دانشگاهی بر اساس ذوق متعادل حرکت می‌کردند اما پژوهشگران نسل جدید خیلی به این موضوع توجه نمی‌کنند. یکی از معظلات نقد ادبی دانشگاهی به موضوع پایان نامه‌ها بر می‌گردد. کسانی که در حوزه شعر معاصر پایان نامه نوشته اند دو گروه هستند؛ گروه نخست کسانی هستند که قبل از اینکه وارد حوزه دانگشاهی شوند به این موضوع علاقمند بودند اما گروه دوم کسانی هستند که موضوع از طرف استاد راهنما یا مشاور به آنها پیشنهاد شده است و این گروه طبعا نمی‌تواند از پس از این موضوع به خوبی بر بیاید.

این نویسنده ادامه داد: در سال ۱۳۸۴ هنوز مجله‌های معاصر وجود داشت و به تدریج از تعداد این مجله‌ها کاسته شد و امروزه مجله معاصری که نیرومند باشد نداریم؛ مجله ای که یک شاعر افتخار کند شعرش در آن مجله ادبیات معاصر چاپ شده، نداریم. این موضوع باعث شده حوزه ادبیات معاصر دچار ضعف شود در این گسست نقش فضای مجازی را نمی‌توان ندید گرفت.

عبادی بیان کرد: تحولاتی را که در حوزه نقد شعر معاصر در سال‌های ۱۳۶۷ تا ۱۳۸۴ رخ داده از طریق مجله‌ها می‌توان پیگیری کرد. وبلاگ نویسی، فیس بوک، تلگرام، اینستاگرام، توئیتر و... بازنمایی بخشی از حوزه شعر را برعهده دارند. این فضا آسیب کمتری به حوزه داستان زده است چرا که داستان هر چقدر هم که کوتاه باشد، نمی‌توان آن را به خوبی در فضای مجازی منتشر کرد. ما در فضای مجازی با مخاطبی سروکار داریم که همه به یکسان باسواد و همه به یکسان بی‌سواد هستند و هیچ فراز و فرودی وجود ندارد. ویژگی مثبت فضای مجازی این است که فضای دموکراتیک را فراهم کرده تا همه بتوانند نگاه نقد و تحلیل خود را منتقل کنند و دیگران آنها را ببیند. اما ویژگی منفی فضای مجازی این است که به تشتت  در حوزه نقد ادبی شدت بخشیده است.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید