گردشگری
درجستجوی " ور " در نوش آباد کاشان وسپس درسراسر ایران
- گردشگری
- نمایش از سه شنبه, 22 تیر 1389 07:08
- بازدید: 4950
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 61 - رویهی 25 تا 26
علی رضا زیاری
درهزاره های دهم ونهم پیش از میلادمسیح ، درپایان دوران یخ بندان چهارم ، لبه ی یخ تا عرض 33درجه شمالی را دربرگرفت . دراین زمان ایرانیان برای در امان ماندن از سرما، به زیر زمین پناه بردند. ،دربندهای 22تا 30 بخش یکم فرگرد دوم اوستا، اهورامزدا به جَمِ هورچهر، جَمِ پسر ویْ وَنگَهان می گوید:
ای جَمِ هورچهر، پسر وی وَنْگَهان !
بدترین زمستان برجهان اَستومَند فرودآید که آن زمستانی سخت مرگ آور است .
آن بدترین زمستان برجهان اَستومند فرودآید که پربرف است. برف ها بارد بر بلندترین کوهها به بلندایِ اَردِوی.
ای جم !
از سه جای ایدر گو سِپَندان برسند:
آن ها که در بیمِ گین ترین جاهایند.
آن ها که برفراز کوه هایند
وآن ها که در ژرفای روستاهایند بدان کَندهِ مانْ ها.
ای جم!
پیش از آن زمستان ،
درپی تازش آب، این سرزمین ها بارآورِ گیاهان باشند،
اما درپی زمستان واز آن پس که برف ها بُگدازند، اگر ایدر جای پای رمه ای در جهانِ استومند دیده شود شگفتی انگیزد.
پس تو ای جَم !
آن " وَر " را بساز،
هریک از چهاربرش به درازای اَسپریسی وتخمه های رمه ها وستوران ومردمان وسگان وپرندگان وآتشان سرخ سوزان را بدان جا ببر.
پس تو ای جَم !
آن وَر را بساز،
هریک از چهاربرش به درازای اَسپریسی برای زیستگاه مردمان، هریک از چهاربرش به درازای اَسپریسی برای استبلِ گاوان وگوسپندان .
......وبدانجا فراز تازان در آبراهه هایی به درازای یک هاسَر
.......وبدانجا مَرغها برویان همیشه سبز وخرم، وهمیشه خوردنی ونکاستنی
...... وبدانجا خانه ها برپای دار، خانه هایی فرازَاشَکوب، فَروار وپیرامونْ فَروار
... ..وبدانجا بزرگترین ونیکوترین تخمه های چهارپایانِ گوناگون روی زمین رافرازبر
....وبدانجا تخمه همه خوردنی هایی را که براین زمین، خوردنی ترین وخوش بوی ترینند، فرازبر.
.. وآن ها را برای ایشان جفت جفت کن واز میان نارفتنی، برای ایشان که مردمان ماندگاردر آن وَر اند.
بدان فرازترین جای نُه گذرگاه کن، بدان میانه ، شش بدان فرودین ، سه .
درکنار این " وَر " و درکنار نخستین خانه هایی که نیاکان ما برای زیستن در دشت ها ، ارگ هایی مانند ارگ بم ، ارگ بلقیسِ اسفراین وقلعه خشتی ها ی متعددرا بنا کردند ودر هنگامه سختی که امکان زیستن امن درشهرها وارگ های این چنینی نبود چه باید می کردند . به تدبیر به ساختن پناهگاه ها دژها وقلعه ها بر بلندای کوه ها پرداختند . دژبابک در کلیبر ومجموعه دژهای مورداستفاده اسماعیلیه در جای های گوناگون ایران . مجموعه قلعه های بجای مانده در دل سوادکوه وفیروزکوه مانند قلعه مازیار، غار اسپهبد خورشید ، دژ لاجوردی ، دژگنبدان ، دژ چرمنه و قلعه استوناوندِ خوارِ ری نمونه های آنها هستند. اما درکنار این چنین دژها وقلعه ها این پرسش مطرح است که مردمان ساکن در مناطق کویری که از نعمت کوه بهره مند نبودندتادرچنین مواقعی بربلندای آن دژی بر پاکنند و قلعه ودژ درسطح شهر نیز به سادگی دربرابر هجمه یورش های بی امان غارتگران فرو می ریخت چه باید می کردند؟
پدران و مادرانِ کویری ما ساختن خانه وکاشانه درزیر زمین را راهکاری برای گریز ازاین یورش ها یافتند .کنده مان های زیر زمینی به گونه کَنده مانِ می مَندِ شهربابک ، کنده مانِ کندوانِ تبریز وکنده مان غار رئیس نیاسرو چه بسی کنده مان های دیگری که اثری از آنها به جای نمانده باشد ونیز نامی از آنها به گوش ما نخورده باشد.
چندسالی است یک کنده مان زیر زمینی در نوش آباد کاشان به همت جوانان دلباخته میهن پیدا وباتلاش بی وقفه ای خاکبرداری وحفاری شده و کوشش کم نظیری نیز جهت شناساندن آن به عمل آمده است و اکنون این کنده مان ِ زیر زمینی پذیرای ایرانیان میهن دوست وجهانیان گردشگری است که دغدغه شناسائی تاریخ تمدن ایران را دارند. دکتر هوشنگ طالع هم که یکی از این دغدغه دار هابشمار می آید، به هموندان انجمن مهرگان ندا می دهدکه :
تو را هنوز اگر همتی به جا مانده است
سفر کنیم ، سفر،
سفر ادامه بودن،
ز سینه ، زنگِ کُدورت ، زدودن است
سفر به عزمِ رسیدن به صبح هشیاری است
سفرکنیم ، سفر ابتدای بیداری است.
هدف اصلی سفر نیز دیدن کنده مان ِ زیرمینی " اوییِ نوش آباد" ودیگر جاهای دیدنی کاشان تعیین می شود.
توان دور از وطن فریادها کرد نیستانی پراز شور ونوا کرد
به غربت نغمه سردادن هنر نیست وطن را در وطن باید صداکرد
شمس خلخالی که چنین چکامه هایی می سرایدو سرکارخانم ویدا صارمی یاوران دکتر طالع سفری دو روزه به دل وطن ، به اندرون این خسته دل به کاشان ونوش آباد ونیاسررا برای هموندان انجمن مهرگان تدارک می بینند.
سی ویک نفر گردهم می آئیم ومی رویم تا هم، "وطن را در دلِ وطن صدا " کنیم و هم ، نمایی از " وَر جم کرت ِ " ودیگر "ور" های دست ساخت ِ نیاکانمان را بیابیم ، رفتیم تا ببینیم نیاکان کویر نشین ما در هنگامه ی یورش بیگانگان چگونه ازخود دفاع میکردند. در آنجایی که دشت است وتا دور دست کویر و بلندایی نیست ، کوهی نیست تا بابک های خرمدین برای پدآفند وآفند به دشمن ، دژ کوهستانی همچون قلعه بابک بسازند وکوهستانی نیست تا مازیار بر بلندای آن قلعه مازیار بسازد غار طبیعی درکار نیست تا اسپهبد خورشید، از آن برای پناه دادن خانمان و به پناهگاه برای مبارزه با دشمنان آب وخاک بکند . پس چه بایدمی کردند.بدون دودلی پس از تحمل کشته های فراوان واز دست دادن دار و نداردر چنددوره وچند نسل ، ایرانیِ باشنده در حاشیه کویر، اندیشه وخرد را بکارمی گیرد تا به تاسی از نیاکان باستانی خود که " ور " را ساختند پناهگاه خودرا در درون زمین بنا کند شهر وپناهگاه زیر زمینی تدارک
می بیند . پیشتر جناب حسین صفری در کتاب تاریخ وفرهنگ دلیجان اثر پژوهشی ارزشمندخود از نزهته القلوب حمداله مستوفی برایمان روایت کرده بودکه :
جمشید شاه از سلسله پیشدادیان ، نیم ور را بنیان گذاشته ودر آنجا کاخی عظیم ،
که هنوز خرابه های آن را می توان دید بنا کرد. بعدها گشتاسب شاه در آن جا اتشگاهی بر پاداشت
برسرزمین ما چه وچه ها می رفته است که باشندگان کویری ما ناچار می شوند برای پاسبانی از زن وفرزند و دارو ندارخود شهری در سه اشکوب در زیر زمین بکنند. کنده مانی که کَندَنش به مراتب سخت تر از کندن کاریز های طولانی بوده است . شهری که راه ورودبه آن چاه حلقه ای چند متری بوده وراه عبور از آن دالان های تودرتو و اتاق های دخمه گونه ای که تنها چندده نفر می توانستند در آن بمانند وعجیب تر وشگفت انگیز تر این که تعداد این شهرها محدود به همین شهر زیر زمینی نوش اباد نیست و پناهگاهی زیر زمینی درنیاسر درکنار نیایشگاه آب که اکنون آنرا غار رئیس می نامندنیز از این گونه دژ هاست وچه بسا قناتی که حسین صفری در پژوهش میدانی خود در دلیجان از آن نام می برد نیز شهری اینگونه بوده باشد
نقل داستان این کاریز از کتاب تاریخ وفرهنگ دلیجان ، مارا به فضایی می برد تا بتوانیم تصویر مناسب تری از شهر زیر زمینی نوش آباد بدست آوریم .
"دلیجان پیش از یورش مغولان دارای 70 رشته قنات بوده است . چون مغولان به دلیجان می رسند شهر را خالی از مردم می بینند اما کشتزارها سرسبز است. هر چند وقت یکبار که برای جستجو وبررسی می ایند بازهم شهر خالی از سکنه اما کشتزارها سرسبز است . سرانجام دشمن این بار شب هنگام برای شناسائی می اید وشهر را پرازمردم می بیند تا بامدادکه مردم شهر همگی بدرون کاریزها می روند لشکریان مغول همه کاریزها وچاه ها را از خاک پر می نمایند. بدین ترتیب شهر از بین رفته ، کاریزها خشک شده وکشتزارها از بین می رود.. گواه این گفته آن است که بیشتر چاه های کنده شده در بخش های گوناگون شهر به دالان هایی باژرفای 8تا 10 متر برخورد می کنند که نشان دهنده قنات قدیمی خشکیده است. در گویش راجی به این دالان های زیر زمینی "کارکونه " می گویند. دریکی از این دالان ها به استخوان هزاران انسان برخورد می نمایند"
سفر کنیم وببینیم
تمام مزرعه از خوشه های گندم پُر
و هیچ دستِ تمنا
دریغ ، سنبله ها را ، دِرو نخواهد کرد
دروگران ْ ، همه پیش از دِرو
دِرو شده اند....
"حمیدمصدق "
...
اینجا به خاک خفته هزار آرزویِ پاک
اینجا به باد رفته هزار آتشِ جوان
دست ِ هزار کودک ِ شیرین ِ بی گناْه
چشم ِ هزار دختر بیمارِ ناتوانْ
"حمیدمصدق "
واما کَنده مانِ نوش آباد کجاست ؟
در متنی که جوانانِ یابنده برای شناساندن شهر زیر زمینی " اویی" تهیه کرده اند آورده اندکه :
"نوش آباد از توابع بخش مرکزی شهرستان آران وبیدگل در 7کیلومتری کاشان قراردارد. درتاریخ قم آمده این دیه را از بهر آن بدین نام نهادند که یکی از ساسانیان بدین ناحیت بگذشت به چشمه ای که آنجاست فرود آمد وآن چشمه وموضع را خوش یافت پس بفرمود تا به آنجا دیهی بنا نهادند وآنرا آنوش اباد نام کردند. "
معماری دست کَندِ اویی ( شهر زیر زمینی )
آنچه به نام شهر زیر زمینی " اویی " نامیده شده است در واقع ساختارهای متراکم ، پیچیده وگسترده ای چون دالان های باریک تودرتو واتاق هایی با ابعاد کوچک است . مجموعه اویی در زیر بافت قدیم شهر شکل گرفته وتا سطح کنونی شهر نیز گسترده شده است. وسعت این شهر به دلیل ارتباط میان محلات وحفاظت از جان ومال مردم در مواقع نا امنی زیاد بوده ودر دو سطح افقی وعمودی گسترش یافته است .
غیر از ورودی اصلی ارتفاع تما م قسمت های اویی به قد طبیعی یک انسان است . بر سطح دیوارها ودر فواصل اندک ، جای پیه سوز به چشم می خورد. در بعضی قسمت ها نیز درون دیوار، سکوهای کوتاهی جهت نشستن ایجادشده است که در بعضی از اتاق ها تبدیل به تاقچه جهت قراردادن اشیاء می شود.
سامانه تهویه شهر زیر زمینی نوش آباد از طریق نقب آبی بوده که در طبقه اول وبه سطح زمین ایجادشده است چاه های ارتباط دهنده طبقات ، علاوه بر عملکرد عبورومرور، باعث جریان یافتن هوا در طبقات پائین می شده است .این عمل در مورد چاه های کاریز نیز مصداق دارد.
دسترسی به این فضاها ، به دلیل قرارگرفتن در زیر زمین از طریق یک چاه وکانال باریک وکوتاه میسر میگردد. موضع تدافعی وپناهگاه بودن این نوع معماری که دردل زمین ایجادشده تاثیر فراوانی بر چگونگی ارایه نقشه معماری آن گذاشته است .بنابراین درصورت ورود دشمن ، دسترسی به این فضاها نمی بایست به سهولت انجام بپذیرد.
روشنائی این فضاها بوسیله پیه سوزهای سفالی بوده وروغن آنها احتمالا از دو عصار خانه تاریخی موجوددر نوش آباد تهیه می شده است . در مواقع ناامنی وپناه گرفتن درزیر زمین، آب مصرفی اهالی از پایاب ها وکاریز ها تامین می شده است . علاوه بر پایاب ها مسیر" اویی ها "بگونه ای بوده که در بعضی از قسمت ها به کاریز مربوط می شده است . تاریخ ایجاد واستفاده از این بناها به دوران ساسانی واوایل اسلام بر می گرددکه در دوره های بعدیعنی سلجوقی تا صفویه وحتی قاجار مورد استفاده بوده است .
امروزه از آب انبار کنار این شهر زیر زمینی راه عبوری برای رفتن به درون این شهر گشوده اند . ما با تماشای این آب انبارکه از زیباترین و استوارترین آب انبارهای موجوددر نوش آباداست و بنای آن شاید از دوره صفوی است وبرخورداراز آجر چینی منظم با آجر لعابدار فیروزه ای که از سقف تا تختگاه طرفین دیواره های سردر ادامه دارد، وارد شهر زیر زمینیِ "اویی" می شویم .وقتی از دالان های باریک شهر عبور می کنی و وقتی در اتاق های کوچک آن به فکر فرومی روی ، حس می کنی که :
بیش ازدوروزنیست که بلبل زباغ رف گرم است از دمِ نَفَسْ آشیانْ هنوز
دوست داری لختی به پدران ومادرانی که این شهر را ساخته اند بیاندیشی که چگونه با سخت کوشی چنین شهری را درزیر زمین کندندتا درآن شبانه روز به سربرند
با عبور از این دالان های تنگ وتاریک واتاقک های قفس گونه منتظری تا بوی نا ونم ورطوبت ترا بیازارد ولی بر عکس محیط آن چنان هوایی دارد که احساسِ ارامش میکنی وحس میکنی می توانی دراین دژ زیرمینی پناه بگیری وایمن باشی. دوست داری آهی برآری که :
نسیم ِ نفس ِدوست به من خورد وچه خوشبوست
همین جاست ، همین جاست ، همه خانه بگردید
چه شیرین وچه خوشبوست کجا خوابگه اوست ؟
پی ِ آن گل ِ پرنوش چو پروانه بگردید
"سایه "
ولی ما تنها یک اشکوب از سه طبقه شهر را توانستیم بازدید کنیم هنوز دو اشکوب دیگر آن پیدانشده است
در نوش آباد دژ دیگری و " ور" دیگری نیز هست که موفق به بازدید از آن می شویم این ور اکنون به قلعه خشتی شهرت دارد
قلعه خشتی
این قلعه که به " سی زان " شهرت دارد مربوطه به دوره سلجوقی است . این قلعه به مساحت یک هکتار و دارای 9برج دیده بانی است و درمیان برج ها دیوارهای قطور گلین بنا شده است . قلعه بمنظور دفاع ازمردم به هنگام هجوم یاغیان بوجودآمده ودر هنگام حمله دشمن اهالی مال ومنال ارزشمند خودرا به اتفاق خانواده های خود به درون قلعه آورده وخودازبالای دیوارهای ضخیم وبرج های بلند به دفاع می پرداختند. . بدین ترتیب این قلعه در آغاز نظامی بوده ودر دروه های تازه کاربرد مسکونی پیداکرده است .
شب در هتل امیر کبیر کاشان، دکتر طالع با تشریح اسناد تاریخ کهن ایران زمین ، مارا به فضای ایران باستان می برد.
دومین روز سفرما با بازدید از تپه سیالک آغاز می شود. جزئیات بازدید از بازمانده تمدن سیالک ، این زیگورات غرورانگیز وجزئیات شرح بازدید از خانه عامری ها وخانه طباطبائی که با لطف میراث فرهنگی کاشان انجام شد و همین طور شرح سفر به نیاسر وبازدید از چهارتاقی ونیایشگاه آب وآبشار آن خود گزارش ویژه ای را می طلبد
ولی بازدید از باغ فین کاشان که بخشی از برنامه دومین روز سفر بود مثل همیشه ، همواره دربردارنده دو حس متناقض است . حس لذت از زیبائی هایی که حاصل کاربردنبوغِ پدران ِ ما در آفریدن این باغ است وحس غمگین کننده ای که وقتی خون یکی از بزرگان تحول خواه وپیشرو سده ی اخیر این سرزمین در حمام این باغ ریخته شد پدران ومادران آن دوره ما نه تنها برایش جز ناله وآه کاردیگری نکردند بلکه با بی حضوری خود ، زمینه ساز ریخته شدن این خونِ مقدس شدند.انگار حمید مصدق این چکامه را در شرح این داستان غم انگیز سروده است:
چگونه سروِ کهن درمیان باغ شکست
چگونه خون به دلِ باغبان افتاد
وباغ
باغِ پُراز گل در آن بهار
چه شد؟
درآن شب ِ بیداد
کدام واقعه در امتدادِ تکوین بود
که باغ زمزمه عاشقانه برد ازیاد؟
ببین
ببین ، گل سرخی میان باغ شکفت
به دست خصم تبه کار چگونه پرپر شد؟
"حمیدمصدق "
واینکه
افراسیاب ، خون سیاوش ریخت
بیژن به دست خصم به چاه افتاد
کو گُردیِ تو، ای همه تن خاموش
کو مردیِ تو ، ای همه جان ناشاد؟
"حمیدمصدق "
و درپایان با سپاس از تلاش وزحمات جناب شمس وسرکارخانم صارمی ودرک دلدادگی های دکترهوشنگ طالع به فرهنگ وتمدن ایران زمین به نقل از هوشنگ ابتهاج "سایه " باید به وی گفتن که :
َره مَگَردان و نگه دارْ همین پردهِ راست باز راهی بزن ای دوست که آهی بزنم ْ
علیرضازیاری
4 آذرماه 1388
در بازگشت ازسفر کارگروهی درانجمن مهرگان شکل گرفت تا پژوهش بیشتری درباره ور درسرزمین ایران بنماید. ماموریت اولیه کارگروه تهیه لیست جامعی از منابعی که اطلاعاتی درباره ور دارند وسپس استخراج فهرستی از کلیه ور ها تعیین گردید .پس از تقسیم کار ویافتن منابع که لیست این منابع درادامه ارائه میگردد موفق شدیم تعداد375 ور دراین منابع بیابیم جدول جامعی از این ور ها که دربردارنده نام ور نام آبادی نام دهستان واستان مربوط است تهیه گردیده است . از بین منابع در دسترس کاربردی ترین آن ، کتاب پژوهشی 9جلدی از آستارا تا استاراباد پژوهشگر عاشق ایران زمین جناب دکتر منوچهر ستوده بود که این گزارش به این پیر ایران شناس پیشگش می گردد.ناگفته پیداست که پیگیری های جناب دکتر طالع اگر نبود این پژوهش نسبی نیمه کاره رها می گردید.با نیم نگاهی تحلیلی به فهرست این ور ها درمی یابیم که مازندران با 41 ور درجایگاه نخست وپس آنگاه گیلان با 31 در جایگاه دوم قرارمی گیرند . استان کهکیلویه وبویر احمد با 3 ابادی در پسوند ور کمترین ور درایران را دارا می باشد . استانهای آذربایجان غربی وشرقی ، اصفهان ، تهران ، خراسان، کردستان ، گیلان دارای بیش از 20 آبادی با پسوند یا پیشوند ور هستند واستانهای اردبیل ، ایلام بوشهر ، خوزستان ، زنجان ، سمنان ، سیستان وبلوچستان ، فارس ، قزوین ، قم ، کرمام ، کرمانشاه ، کهکیلویه ، گلستان ، مرکزی ، هرمزگان ، همدان ویزد کتر از 20 آبادی با پسوند یا پیشوند ور دارند.
ششم خردادماه 1389