خبر

اگر زندگی‌تان یکنواخت است این مقاله را بخوانید!

زندگی مشترک‌تان خوب پیش نمی‌رود؟ سرد شده‌اید و دیگر هیجانی برای هر روز کنار هم بودن ندارید؟ زیاد بحث می‌کنید یا آنقدر نسبت به هم بی‌تفاوت شده‌اید که حتی با هم بحث هم نمی‌کنید؟ شاید فکر کنید شما هم مثل خیلی از زوجهای دیگر درگیر زندگی روزمره شده‌اید اما اشتباه می‌کنید! چنین اتفاقاتی در زندگی مشترک اصلا طبیعی نیست. به جای اینکه به این زندگی کسالت‌بار تن دهید، آستین‌تان را بالا بزنید و برای بازسازی زندگی غبارگرفته‌تان تلاش کنید. کار آسانی نیست و یک روزه هم انجام نمی‌شود.


به گزارش ايسنا به نقل از سايت سيمرغ، اما اگر واقعا برای چنین تغییراتی انگیزه داشته باشید، زودتر از آن که تصور کنید اوضاع زندگی خسته‌کننده‌تان به روزهای شیرین برمی‌گردد.

قدم اول: یک قدم به عقب

 

اگر می‌خواهید زندگی مشترکتان را به جلو ببرید و مشکلاتتان را حل کنید، در نخستین قدم باید کمی عقب‌نشینی کنید. این موضوع نه قرار است شما را ضعیف نشان دهد و نه باعث می‌شود طرف مقابلتان دور بگیرد و از فرصتی که ایجاد کرده‌اید سوءاستفاده کند. اگر شما نه از روی ضعف بلکه به دلیل حل مشکلات به زندگیتان فرصت دوباره‌ای بدهید، قطعا همسرتان هم قدر آن فرصت را می داند و او هم برای رسیدن به جایی که شما ایستاده اید، یک قدم به عقب برمی‌گردد. البته دلیلی ندارد به همسرتان گوشزد کنید که این کار از سر ضعف نیست و شما بزرگوارانه عقب‌نشینی کرده‌اید، بلکه می‌توانید به جای جملات تهدیدآمیز و به رخ کشیدن بزرگواریتان، تنها با درست رفتار کردن، او را با خودتان همقدم کنید. هوشمندانه رفتار کنید و تا جایی پیش بروید که نه راهی برای سوءاستفاده باقی بماند و نه دلیلی برای دعواهای مجدد. شاید کمی طول بکشد؛ پس سخت نگیرید و برای رسیدن به هدفتان، موضوعات کوچک را نادیده بگیرید.

 

قدم دوم : سبقت بگیرید

 

اگر همسرتان به اندازه شما پیگیر حل مشکلات نیست و مثل شما نمی‌تواند راههای تازه برای روبه رو شدن با مشکلات را پیدا کند، اشکالی ندارد. شما می‌توانید دستش را بگیرید و با خودتان او را بالا بکشید اما این کار یک پیش نیاز لازم دارد. شما باید حرف و حدیثها و راه حلهای عامیانه را کنار بگذارید و دنبال یک راه حل واقعی برای مشکلاتتان بگردید.

 

اول باید بدانید مشکل از کجا ایجاد شده و ایراد کار کجاست. اکنون که دید دقیقی در مورد دلیل بحث‌هایتان پیدا کرده‌اید، باید کمی بیشتر مشکلتان را بشناسید. می‌توانید در موردش کمی مقاله بخوانید، از روانشناس کمک بگیرید یا سراغ کتابهایی بروید که سیر تا پیاز این موضوع را برایتان روشن کرده‌اند. تصور نکنید همسرتان باید در تمام این مراحل همراه شما باشد، در مورد مردها آنها اساسا این کاره نیستند و میانه‌ای با کتابهای روانشناسی ندارند، پس شما با یادگرفتن ریزه‌کاریهایی که از آنها بی‌خبر است، می‌توانید سر و سامانی به ارتباطتان بدهید و در قدمهای بعدی، او را هم با خودتان همراه کنید.

 

قدم سوم : بگذارید او مسیر را انتخاب کند

 

ما در جامعه امروزی با بیشتر مردهایی که با روانشناسها و مشاوره‌های خانواده میانه‌ای ندارند، همراه هستیم که کارمان را کمی سخت‌تر می‌کنند. مردها عموما دوست ندارند مشکلاتشان را با کسی آن هم با یک نفر به ظاهر غریبه به اسم روانشناس درمیان بگذارند و شما نمی‌توانید یک شبه آنها را قانع کنید. تنها کاری که در آغاز می‌توانید انجام دهید، شکستن یخ ارتباط است که کار سختی نیست. وقتی شما آگاهی لازم در مورد مشکلاتتان را دارید و با راه حل ها هم بیگانه نیستید، خیلی راحتتر می‌توانید او را قانع کنید. سعی کنید در آغاز کار، مشکل را از مسیری حل کنید که او هم در موردش توافق دارد و بعد آرام آرام او را به سمت راه های علمی‌تر راهنمایی کنید. شاید پس از مدتی بتوانید او را به رفتن به جلسات مشاوره هم راضی کنید؛ اما انتظار نداشته باشید که از همان اول، سفره دلش را برای مشاور باز و همه آنچه درونش است رو کند. شاید بهتر باشد قبل از مراجعه دو نفره تان، چند جلسه‌ای مشاوره انفرادی بگیرید.

 

قدم چهارم : جا نمانید

 

شما دو فرد متفاوتید با جنسیت‌های متفاوت، پس قرار نیست همه علایق و عادت‌هایتان شبیه هم باشد. اگر بخواهید از فاصله‌ای که میانتان ایجاد شده کم کنید، باید تمرکز بیشتری روی علائق مشترکتان داشته باشید. گذشته از اینکه می‌توانید کارهایی را که هر دویتان به آنها علاقه دارید با هم انجام دهید، یک راه دیگر هم پیش رویتان هست که می‌تواند آشتی را به شما هدیه بدهد. کافی است سبک زندگی‌تان را به هم نزدیکتر کنید. اگر او عادت دارد شبها پیاده‌روی کند، شما هم در خانه ننشینید و برنامه‌ای برای چند ساعت تنهایی‌تان بگذارید. اگر او با ادامه دادن درسش برای پیشرفت کردن تلاش می‌کند و شما علاقه‌ای به ادامه تحصیل ندارید، راه دیگری برای پیشرفت انتخاب کنید. اگر او موسیقی را انتخاب کرده و شما ساز زدن را دوست ندارید، هنر دیگری را یاد بگیرید. مهم این نیست که از کدام راه می‌روید، مهم این است که پابه‌پای هم پیش بروید و از او جا نمانید.

 

قدم پنجم : با قدم هایتان به او جایزه بدهید

 

شما می‌توانید در ازای هر قدم مثبتی که همسرتان برمی‌دارد یک قدم بردارید و به او کادویی بدهید. با رفتارهایتان و تغییراتی که پا به پای او در ارتباط تان ایجاد می‌کنید، به همسرتان نشان دهید قدمهایش برای شما ارزش دارد. به او اثبات کنید این رابطه برای شما هم به اندازه او مهم است و اینکه آنقدرها هم که او فکر می‌کرده سنگ و سخت نیستید. البته قبل از عملی کردن این توصیه ها باید حواستان را شش دانگ جمع کنید و روزهای گذشته را هم فراموش نکنید. همه خوبی‌هایتان را یک جا رو و طوری رفتار نکنید که بعد از یک اشتباه کوچک همسرتان، ناامید شوید و دوباره به اول خط برگردید.

 

و قدم آخر : ببخشید، اما فراموش نکنید

 

حالا که اوضاع با کمک هر دو شما روبه راه شده و به بهتر شدنش هم امیدوار هستید، باید یک قدم دیگر هم بردارید. خودتان را به دلیل اشتباهاتی که کرده‌اید ببخشید و از همسرتان هم به دلیل اشتباههایی که به خاطر ناآگاهی یا مقابله به مثل کرده است، بگذرید. دوباره شروع و سعی کنید در اوج آرامش به فکر روزهای سختی که گذرانده‌اید نیفتید و آنها را به همسرتان گوشزد نکنید. باز هم تکرار می‌کنیم ببخشید و روزهای تلخ را به خودتان و او یادآوری نکنید. اما یک توصیه مهمتر هم برای شما داریم؛ هرگز اتفاقاتی را که افتاده فراموش نکنید. نه اینکه بخواهید با فراموش نکردن، اوضاع را دوباره سخت کنید بلکه به یاد داشتن این اتفاق های تلخ باعث می‌شود بیشتر مراقب ارتباطتان و تعهدی که در برابر هم دارید باشید. اگر یادتان باشد چه روزهایي را گذرانده‌اید، بیشتر به خوشبختی‌تان فکر می‌کنید . به یاد داشته باشید با تمام وجودتان برای برنگشتن به رابطه گذشته‌تان تلاش کنید.