تاریخ كهن و باستان

ستاره‌شناسی در ایران باستان - «اسطرلاب» یا «جام جم» - بخش سوم

برگرفته از روزنامه اطلاعات

دربارة معنى‌ واژة اسطرلاب‌، حمزة اصفهانى‌ ترکیب‌ ستاره ‌یاب‌ را نقل‌ کرده‌ و اسطرلاب‌ را معرب‌ آن‌ شمرده‌ است‌. در موارد دیگری‌ با تصریح‌ به‌ اصل‌ یونانى‌ این‌ واژه‌، آن‌ را به‌ غلط ترازوی‌ ستارگان‌ یا ترازوی‌ آفتاب‌، آینة ستارگان‌ و همانند آنها ترجمه‌ کرده است. ممکن‌ است‌ ترکیب‌ ستاره‌ یاب‌ در واقع‌ نیز ابتکار ستاره ‌شناسان‌ ایرانى‌ و مستقل‌ از واژة یونانى‌ بوده‌ باشد. ماشاء الله‌ یهودی‌ (سدة 4ق‌) در رساله‌ای در باب‌ اسطرلاب‌ که‌ اصل‌ عربى‌ آن‌ از میان‌ رفته‌ و فقط ترجمة لاتین‌ آن‌ بر جای‌ مانده‌، معادل‌ درست‌ واژة اسطرلاب‌ را به‌ صورت‌ «اخذ الکواکب‌» نقل‌ کرده‌ بود‌. این‌ برگردان‌ در برخى‌ رساله‌‌های‌ نجومى‌ سده‌‌های‌ بعد، از جمله‌ در آثار زرقالى و موسى‌ بن‌ ابراهیم‌ تکرار شده‌ است‌. این‌ ابزار در برخى‌ منابع‌ کهن‌، ذات‌ الصفائح‌ نامیده‌ شده‌ است‌.‏

اسطرلاب‌ در آغاز به‌ شکل‌ کره‌ ساخته‌ مى ‌شد. در جهان‌ اسلام‌ نیز به‌ رغم‌ آشنایى‌ با اسطرلاب‌ مسطح‌، نخست‌ به‌ اسطرلاب‌ کروی‌ توجه‌ بیشتری‌ نشان‌ داده‌ شد. از جابر بن‌ سنان‌ (سدة 3ق‌) به‌ عنوان‌ نخستین‌ سازندة اسطرلاب‌ کروی‌ در جهان‌ اسلام‌ یاد مى ‌شود. فضل‌ بن‌ حاتم‌ نیریزی‌ (سدة 3ق‌) نیز طى‌ رساله‌‌ای دربارة اسطرلاب‌ کروی‌، از مزایای‌ آن‌ بر اسطرلاب‌ مسطح‌ یاد کرده‌ است. گفته‌ مى ‌شود که‌ بطلمیوس‌ مبتکر اسطرلاب‌ مسطح‌ بوده‌ است‌.

در این‌ زمینه‌ نیز افسانه‌هایى‌ نقل‌ کرده‌‌اند. طرح‌ و ساخت‌ این‌ نوع‌ اسطرلاب‌ مستلزم‌ آشنایى‌ با ترسیم‌ تصویر فضای‌ سه‌ بعدی‌ بر صفحة مسطح‌ است‌ که‌ ابرخس‌ و بطلمیوس‌ به‌ خوبى‌ از آن‌ آگاهى‌ داشتند.

ابن‌ ندیم‌، «ابیون‌ بطریق» را مبتکر اسطرلاب‌ مسطح‌ مى ‌شمارد. سهولت‌ حمل‌ و نقل‌ اسطرلاب‌ مسطح‌ به‌ زودی‌ مزایای‌ اسطرلاب‌ کروی‌ را در سایه‌ نهاد. در نتیجه‌، اسطرلاب‌ مسطح‌ همه‌ جا متداول‌ شد.


در اواخر سدة پنجم میلادی‌ فن‌ ساختن‌ و کاربرد اسطرلاب‌ در «بیزانس»‌ به‌ اوج‌ خود رسید و پس‌ از وقفه‌‌ای تا سده‌های‌ میانه‌ ادامه‌ یافت‌. از این‌ دوران‌ فقط یک‌ اسطرلاب‌ در دست‌ است‌ که‌ در 1062م‌ در آسیای‌ صغیر ساخته‌ شده‌ و نوشته‌های‌ روی‌ آن‌ به‌ زبان‌ یونانى‌ است‌. از جهان‌ اسلام‌ اسطرلاب‌های‌ قدیمی ‌تری‌ بر جای‌ مانده‌ است‌.‏

در سدة 2قمری‌/8میلادی فرهنگ‌ نوپای‌ اسلامى‌ در شهر حرّان‌، واقع‌ در جنوب‌ آناتولى‌ کنونى‌ با اسطرلاب‌ آشنایى‌ یافت‌ و اخترشناسان‌ جهان‌ اسلام‌ به‌ ساختن‌ این‌ ابزار و استفاده‌ از آن‌ پرداختند. طى‌ یک‌ هزار سال‌ بعد، منجمان‌ مسلمان‌ هزاران‌ اسطرلاب‌ ساختند و صدها رساله‌ دربارة آن‌ نوشتند و دانشمندانى‌ مانند «ابراهیم‌ بن‌ حبیب»‌، «ابن‌ حبش»‌، «على‌ بن‌ عیسى‌ اسطرلابى»‌، «فضل‌ بن‌ حاتم‌ نیریزی‌» و «جابر بن‌ سنان»‌ در این‌ فن‌ برجستگى‌ یافتند.‏

‏«ابو جعفر بن‌ احمد بن‌ عبدالله‌ بن‌‌حبش»‌ رساله‌ای دربارة اسطرلاب‌ مسطح‌ نوشت‌ و بسیاری‌ نیز به‌ ابتکاراتى‌ در طرح‌ اسطرلاب‌ و ساختن‌ انواع‌ آن‌ پرداختند. بعدها، در سدة 6ق‌/12م‌ «شرف‌الدین‌ مظفر طوسى»‌ منجم‌، اسطرلابى‌ به ‌شکل‌ خط‌‌کش‌ ساخت‌ که‌ «اسطرلاب‌ خطى‌» یا «عصای‌ طوسى»‌ نامیده‌ شد، اما به‌ علت‌ آن که‌ کار چندانى‌ از آن‌ برنمى‌‌آمد، کاربرد گسترده‌‌ای نیافت‌. با این همه‌، در تاریخ‌ نجوم‌ این‌ نوع‌ اسطرلاب‌ موضوع‌ گفت‌وگوهای‌ بسیاری‌ بوده‌ است‌. شماری‌ اندک‌ از اسطرلاب‌هایى‌ که‌ تاکنون‌ باقى‌ مانده‌‌اند، مربوط به‌ دوران‌ شکوفایى‌ دانش‌ نجوم‌ در جهان‌ اسلام‌، یعنى‌ سده‌‌های

‌ 3 تا 9قمری‌/ 9 تا 15میلادی‌ و شماری‌ بیشتر مربوط به‌ سده‌‌های‌ بعد است‌. نوآوری‌های‌ عمده‌ در ساخت‌ اسطرلاب‌، طى‌ همین‌ دوران‌ صورت‌ گرفته‌ است‌، چنان که‌ برخى‌ گفته ‌اند: «اخترشناسان‌ جهان‌ اسلام‌ در همین‌ سده‌ها دانش‌ نجوم‌ را به‌ چنان‌ اوجى‌ رساندند که‌ تا قرن‌ها پس‌ از آن‌ برای‌ دانشمندان‌ هیچ‌ ملتى‌ دست‌یافتنى‌ نبود.‏

در سدة 7قمری‌(13م)‌ اسطرلاب‌ در سراسر جهان‌ اسلام‌، از هندوستان‌ تا اسپانیا شناخته‌ شده‌ و مورد استفاده‌ بود. در سدة 9قمری‌(15م‌) اسطرلاب‌ از راه‌ اسپانیا و شاید نیز در عین‌ حال‌ از طریق‌ سیسیل‌ به‌ اروپا راه‌ یافت‌. اگرچه‌ به‌ نظر مى‌‌رسد که‌ آشنایى‌ برخى‌ از دانشمندان‌ اروپایى‌ که‌ از راه‌ «ونیز» با دانش‌های‌ شرقى‌ آشنا شده‌ بودند، قدری‌ زودتر صورت‌ گرفته‌ باشد. در همین‌ دوران‌، همراه‌ ترجمة رساله‌هایى‌ دربارة اسطرلاب‌ به‌ زبان‌های‌ اروپایى‌، برخى‌ اصطلاحات‌ نجومى‌ عربى‌، مانند سمت‌، سمت‌ الرأس‌ و سمت‌ القدم‌، گاه‌ با تحریف‌ و تغییر شکل‌ بسیار، به‌ صورت‌ آزیموت‌، زنیت‌ و ندیر به‌ واژگان‌ اخترشناسى‌ غرب‌ افزوده‌ شد. از آن‌ پس‌ در مغرب‌ زمین‌ نیز ساختن‌ اسطرلاب‌، و بهره‌گیری‌ از نوآوری‌های‌ ستاره ‌شناسان‌ جهان‌ اسلام‌ رواج‌ یافت‌. در اینجا نیز تفاوتى‌ سخت‌ چشمگیر میان‌ منجمان‌ مسلمان‌ و اروپایى‌ دیده‌ مى ‌شود. در حالى‌ که‌ مسلمانان‌ پس‌ از آشنایى‌ با اسطرلاب‌ طى‌ چند دهه‌ به‌ اوجى‌ حیرت‌ انگیز در هنر اسطرلاب‌ سازی‌ دست‌ یافته‌ و اسطرلاب‌هایى‌ استادانه‌ ساختند. اروپاییان‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ همان‌ نتایج‌ به‌ زمانى‌ دراز در مقیاس‌ چند سده‌ نیاز داشتند.
 

با آغاز دوران‌ نوین‌، اسطرلاب‌ از انحصار دانشمندان‌ و خواص‌ اهل‌ فن‌ بیرون‌ آمد و بسیاری‌ از مردم‌، برای‌ تعیین‌ وقت‌ از آن‌ استفاده‌ مى ‌کردند. این‌ ابزار همچنین‌ در سفرهای‌ دراز دریایى‌ برای‌ تعیین‌ موقعیت‌ کشتى‌ مورد استفاده‌ بود. پس‌ از رواج‌ یافتن‌ «تئودولیت‌» (زاویه‌یاب‌) و دوربین‌ نجومى‌، از اهمیت‌ اسطرلاب‌ کاسته‌ شد. در دوران‌ ما افراد بسیار اندکى‌ از مبانى‌ علمى‌ این‌ دستگاه‌ آگاهى‌ دارند. با این همه‌، اسطرلاب‌ به‌ عنوان‌ یک‌ ابزار آموزشى‌، ارزشى‌ را که‌ در سده‌های‌ میانه‌ و دوران‌ رنسانس‌ برای‌ آموزش‌ اصول‌ ستاره ‌شناسى‌ داشت‌، از دست‌ نداده‌ است‌. همچنین‌ گروهى‌ از علاقه ‌مندان‌ به‌ ابزارهای‌ نجومى‌، انجمن‌ بین ‌المللى‌ اسطرلاب‌ را بنیاد نهاده‌‌اند و کسان‌ بسیاری‌ نیز مجموعة اسطرلاب‌ گردآوری‌ مى ‌کنند.

اجزای اسطرلاب‌

حلقه‌ ـ این‌ قطعه‌ دایره‌ای است‌ فلزی‌ که‌ هنگام‌ کار با اسطرلاب‌ مى ‌توان‌ آن‌ را به‌ عنوان‌ دستگیره‌ به‌ کاربرد، یا به‌ جایى‌ آویخت‌. گاه‌ حلقة دیگری‌ نیز که‌ ممکن‌ است‌ فلزی‌، نخى‌ یا ابریشمى‌ باشد و آن ‌را علاقه‌ مى ‌نامند، به‌ آن‌ مى ‌افزایند.‏

عروه‌ ـ این‌ اندام‌ دایره‌ای فلزی‌ است‌ که‌ میان‌ حلقه‌ و کرسى‌ قرار مى ‌گیرد. نقش‌ این‌ 2 (یا 3) اندام‌ فراهم‌ شدن‌ امکان‌ چرخش‌ کامل‌ اسطرلاب‌ و قرار گرفتن‌ آن‌ در جهت‌ درست به‌ هنگام‌ کار با آن‌ است‌.‏

کرسى‌ ـ زائده‌ای است‌ بر قوس‌ کوچکى‌ از محیط اسطرلاب‌ که‌ عروه‌ بدان‌ متصل‌ مى ‌شود.‏

اُم‌ ـ ام‌ صفحة اصلى‌ و غیرقابل‌ انتقال‌ اسطرلاب‌ است‌ و دیواره‌ای آن ‌را در برمى‌ گیرد و صفحات‌ دیگر که‌ قابل‌ انتقال هستند، روی‌ آن‌ قرار مى ‌گیرند. عرض‌ دیواره‌ به‌ 360 تقسیم‌ شده‌ است‌. بر کف‌ این‌ صفحه‌، چندین‌ دایره‌ که‌ مرکز آنها مرکز صفحه‌ است‌، رسم‌ شده‌اند و در هر یک‌ از این‌ دوایر، نام‌ چندین‌ شهر نوشته‌ شده‌ است‌. این‌ صفحه‌ بیشتر برای‌ یافتن‌ جهت‌ قبله‌ به‌ کار مى ‌رود.‏

حجره‌ ـ فضای‌ تهى‌ که‌ از ام‌ اسطرلاب‌ و دیوارة آن‌ تشکیل‌ مى‌ شود و صفحه‌‌های‌ قابل‌ انتقال‌ اسطرلاب‌ و عنکبوت‌ در آن‌ جای‌ مى‌ گیرند.‏

صفایح‌ ـ صفحاتى‌ دایره‌ شکل هستند با سوراخى‌ در مرکز دایره‌ که‌ محور اسطرلاب‌ از آن‌ مى ‌گذرد و یک‌ فرو رفتگى‌ در نقطه‌ای از پیرامون‌، برای‌ آن که‌ به‌ کمک‌ یک‌ برآمدگى‌ در دیوارة حجره‌، در جای‌ خود قرار گیرد و از گردش‌ آن‌ جلوگیری‌ شود. روی‌ هر صفحه‌، 3 دایره‌ که‌ مرکز آنها مرکز صفحه‌ است‌، رسم‌ شده‌ و هر کدام‌ به‌ ترتیب‌ درازای‌ شعاع‌ نشان‌ دهندة

مدارهای‌ رأس ‌الجدی‌، رأس ‌الحمل‌ و رأس‌ السرطان هستند. این‌ ترتیب‌ مربوط به‌ اسطرلاب‌ شمالى‌ است‌؛ در اسطرلاب‌ جنوبى‌ دایرة کوچک‌تر مدار رأس ‌الجدی‌ و دایرة بزرگ‌تر مدار رأس ‌السرطان‌ خواهد بود. روی‌ صفحات‌، همچنین‌ دو قطر عمود بر هم‌ رسم‌ شده‌ است‌؛ قطر افقى‌ را خط مشرق‌ و مغرب‌ خوانند (نیمة چپ‌ خط مشرق‌، و نیمة راست‌ خط مغرب‌ است‌) و قطر عمودی‌، از کرسى‌ تا مرکز، خط نصف ‌النهار است‌ و نیمة دیگر آن‌ خط «وتدالارض»‌، یا خط «نصف‌ اللیل‌» نامیده‌ مى ‌شود.‏